( 0. امتیاز از )


دبیرکل حزب‌الله به مناسبت نخستین سالگرد عملیات رضوان که منجر به ‌آزادسازی اسرای لبنانی نزد اسراییل و بازگشت آنها به لبنان شد، سخنانی را از طریق تلویزیون برای مردم حاضر در سالن وابسته به مدرسه شاهد ایراد کرد. ترجمه متن کامل این سخنان به شرح زیر است:

«من و شما در این روز، نخستین سالگرد یکی از پیروزی‌های مقاومت را جشن می‌گیریم که از نتایج فداکاری‌های ملت و مقاومت و ارتش و میهن ما بود. امروز نخستین سالگرد عملیات رضوان است.

این روزها، مصادف با سومین سالگرد جنگ 2006 نیز هست که برای ما و شما روزهایی خاص است و سرشار از تصویرهای شهادت و شهامت و پیروزی و مقاومت است. از نعمت‌های خداوند این بود که عملیات رضوان و آزادسازی اسرا در همان روزهایی انجام شد که دو سال قبل از آن شاهد تجاوز وحشیانه اسراییل به لبنان و پایداری مقاومت بودیم.

در مورد این روزها، فعلا سخن نمی‌گویم. روزهای جنگ و پیامدهای آن و دیگر مسائل مربوط به جنگ را به سالروز پیروزی در 14 آگوست واگذار می‌کنم. ما این تاریخ را روز پیروزی الهی می‌دانیم که خداوند چنین روزی را به مجاهدان راه خود وعده داده بود.

امروز قصد دارم در مورد عملیات رضوان (تبادل اسرا) و مسائل مربوط به آن سخن بگویم که در نتیجه آن بسیاری از اسرا و اجساد شهدا را از اسراییل باز پس گرفتیم.

در واقع امروز قصد دارم فقط در مورد دو موضوع صحبت کنم. یکی موضوع اسرا و دیگری موضوع داخلی لبنان.

در مورد موضوع اسرا باید بگویم که این موضوع به اصلی باز می‌گردد که آن هم نگاه ما به اسیر است. این پشت زمینه است که بر رفتار و عمل و موضعگیری و سخنان ما با موضوع اسرا سایه می‌افکند.

اگر به تعاریف باز گردیم می‌بینیم که اسیر در واقع شهروندی از یک کشور است که این ملت آرمانی عادلانه دارند که توسط دشمن خدشه‌دار شده است. این شهروند به آرمان کشور و ملت خود ایمان دارد و به ایمان نیز اکتفا نکرده و انگیزه‌ و اراده‌ای داشته تا وارد نبردی طولانی شود تا از ملت و کرامت آن و آرمان ملت دفاع کرده و حقوق آن را بازگرداند. برخی از این مبارزان و مجاهدان با گلوله مواجه شده و جان خود را از دست می‌دهند و برخی دیگر اسیر شده و به زندان منتقل می‌شوند و بدین ترتیب اسیر خوانده می‌شود.

در ادبیات متعارف می‌توانیم به او زندانی یا بازداشت شده بگوییم، ولی این عبارت بیانگر حقیقت این فرد نیست. میلیون‌ها زندانی در دنیا وجود دارند که مثلا به خاطر قتل یا دزدی یا قاچاق و ... زندانی هستند. این زندانی که مدنظر ماست تنها اسیر نام دارد. در قوانین بین‌المللی، اسیر حقوق خاصی در طول تاریخ داشته و موقعیت معنوی و سیاسی نزد ملت و دشمن دارد.

اگر اسیر را اینچنین تعریف کنیم می‌بینیم که در مورد یک زندانی به خاطر دعوای شخصی یا خانوادگی صحبت نمی‌کنیم بلکه وی به خاطر دفاع از یک آرمان برحق به اسارت درآمده و هنگامی که یک زندانی چنین سابقه‌ای داشته باشد، مسئولیت آن تنها متوجه خانواده‌اش نمی‌شود.

موضوع سمیر قنطار، شیخ عبدالکریم عبید و مصطفی دیرانی و ... تنها به خانواده آنها مربوط نمی‌شود، بلکه مربوط به ملت می‌شود. آیا نباید برای آزادی آنها فداکاری کرد؟ اگر این افراد تمام دنیا و مایملک خود را ترک کرده و به خاطر وطن و آرمانشان آماده شهادت شده باشند، فرقی بین آنها و افراد عادی وجود دارد و نباید آنها را با زندانیان عادی مقایسه و هم‌طراز دانست.

این اسرا در درون خود روحیه فداکاری دارند و به خاطر آزادی و سرافرازی و راحتی خیال ما به اسارت رفته و برخی دیگر روانه قبرستان‌ها شده‌اند.

شهدا در نهایت از این دنیا رفته و اگر هزار بار دیگر به دنیا بیایند راهی غیر از این را انتخاب نخواهند کرد ولی ما در مقابل اسیر مسئولیت داریم و این اصلیست که بخشی از فرهنگ مقاومت است.

به عبارت دیگر، اگر به آرمان و حقانیت ملت خود ایمان داشته باشیم و بدانیم که باید به خاطر این آرمان فداکاری و مبارزه کنیم، می‌دانیم که باید در مواجهه با اشغالگر سلاح حمل کنیم، شاهد مبارزه‌ای شریف خواهیم بود نه مبارزه‌ای خشونت‌آمیز. گاهی اوقات ما از ادبیات برخی گلایه می‌کنیم که چرا شهدا را مقتول می‌خوانید ولی این موضوع فرع است. اصل این است که چگونه به این مبارزه نگاه می‌کنیم؟ اگر این مبارزه مشروع و انسانی است، قربانی آن نیز مبارز و مجاهد و شهید است و با مقتولین عادی فرق خواهد داشت. زخمی در این نبرد تنها یک زخمی ساده نیست بلکه برای ملت و آرمان و مقاومت زخمی شده است. خرابی‌های جنگ نیز فرق دارد. بنا بر این نتیجه می‌گیریم که همه امور مربوط به چنین نبردی با امور عادی فرق دارد. زندانی این مبارزه نیز با همه زندانیان جهان فرق داشته و اسیر احقاق آرمان ملت هستند.

من قصد ندارم به گذشته بازگردم چرا که نبرد هنوز ادامه دارد و در زندان‌های اسراییل، اسرای فلسطینی، سوری و عرب وجود دارند. از نظر ما در حزب‌الله و نیروهای مقاومت لبنان، موضوع اینگونه تفسیر می‌شود و برداشتی که از موضوع اسرا داریم به همین شکل است که در قبال آنها مسئولیت داریم. ما همچنین خود را مسئول همه مفقودالاثرها در خاک لبنان می‌دانیم که در مورد آنها دلایلی داریم که نزد دشمن نگهداری می‌شوند.

اگر هر کسی غیر از ما بخواهد این مسئولیت را بپذیرد، ما از آن صرف‌نظر خواهیم کرد. در واقع ما با کسی رقابت نکرده و قصد نداریم جای کسی را بگیریم. ما از سال 1982 تاکنون به مبارزه با اسراییل به عنوان یک واجب نگاه می‌کنیم و هر کسی اعم از دولت یا احزاب دیگر بخواهند این مسئولیت را بر عهده بگیرند، مسئولیت از دوش ما برداشته می‌شود.

شکر خدا در عملیات رضوان، اسرا به لبنان بازگشتند و موضوع اسیر یحیی اسکاف باقی ماند. اطلاعاتی که اسراییل در اختیار ما گذاشت، قانع‌کننده نبود و خانواده اسکاف بر این باور هستند که فرزندشان در زندان‌های اسراییل هستند و ما به این برداشت تکیه می‌کنیم که از نظر قانونی و شرعی کافیست. بر اساس قوانین فقهی و و شرعی باید او را زنده فرض کرده و به تلاش‌های خود ادامه دهیم.

تعدادی از اجساد شهدا باقی مانده و درست است که اسراییل در عملیات رضوان گفت آنچه ارائه داده تمامی داشته‌اش است ولی ما نمی‌توانیم به ادعای اسراییل تکیه کنیم و به تلاش خود برای بازگرداندن اجساد مفقودین و برخی دیگر ادامه می‌دهیم. در این میان همچنین موضوع چهار دیپلمات ایرانی نیز وجود دارد چرا که این عده دیپلمات‌هایی بودند که در خاک لبنان ناپدید شدند و ما در قبال آنها مسئولیت داریم.

طبیعی است که در این نوع موضوعات همیشه به ما گفته می‌شود که چه ارتباطی به شما دارد. همه می‌دانند که دولت‌های پی در پی در لبنان با این موضوع چگونه تعامل کردند که کافی نیز نبود. اگر بخواهم به نرمی سخن بگویم باید بگویم که دولت‌های لبنان با این موضوع با لامبالاتی رفتار کردند. دولت آینده که تشکیل خواهد شد اگر بخواهد با این موضوع به شکل عادلانه و مسئولانه رفتار کند، ما در حزب‌الله کنار آن خواهیم بود و در واقع ما جایگزین دولت نیستیم؛ بلکه من امروز از دولت آتی لبنان می‌خواهم تا مسئولیت خود را بپذیرد و ما نیز در تمامی امور کمک خواهیم کرد.

در این پرونده و در این مناسبت باید به تلاش‌های خانواده‌های اسرا اشاره کنم که ظرف سال‌های گذشته شاهد آن بودیم و باید ادامه یابد. همکاری همه با همدیگر دلیل اول موفقیت‌ها پس از سال 2000 بود. پس از سال 2000 پرونده اسرا از فعال‌ترین و مهم‌ترین پرونده‌ها بود.

در این زمینه پس از خداوند متعال باید از مجاهدان مقاومت اسلامی و شهدا و اسرا و زخمی‌ها و رهبر آنها حاج عماد مغنیه تشکر و قدردانی کنیم.

در چنین مناسبت بزرگ و عزیزی باید هزاران اسیر فلسطینی و سوری و اردنی را نیز به یاد آوریم و پایداری و صبر و فداکاری آنها را مورد ستایش قرار دهیم.

من به شما می‌گویم که باقی ماندن این تعداد زیاد از اسرای فلسطینی و عرب در زندان‌های اسراییل به مثابه باقی ماندن قدس زیر اشغال اسراییلی‌ها و شاید بدتر باشد. می‌توان برای آزادسازی زمین صبر کرد ولی صبر در این راستا با صبر خانواده‌ها و پدران و مادران و همسران برای عزیزان خود فرق دارد و این دو صبر قابل قیاس با یکدیگر نیستند. در نتیجه هنگامی که از موضوع اسرا سخن می‌گوییم، دو بخش را مدنظر داریم؛ یکی اسرا و مشکلات آنها و دیگر خانواده اسرا که بخش مشکل قضیه هستند.

من انسانی عاطفی هستم که البته این نقطه قوت و نه ضعف است. من از کسانی هستم که هنگام دیدار با خانواده اسرا اشک می‌ریزیم و احساسم من نسبت به آنها با احساسم نسبت به خانواده شهدا فرق دارد. خانواده شهدا در نهایت می‌دانند که عزیزی را از دست داده‌اند ولی خانواده اسرا سال‌هاست که منتظر عزیزان خود هستند بدون آنکه خبری از آنها داشته باشند. دردآورترین و توهین‌آمیزترین موضوع، باقی ماندن اسرا در زندان‌های اسراییل است که مثل نشانی توهین‌آمیز بر پیشانی امت اسلام از جمله ما قرار دارد.

همه دنیا متوجه تجاوز اسراییل به لبنان در سال 2006 شد؛ ولی هشت کشور صنعتی و شورای امنیت تنها ابراز همدردی کرده و گفتند که حزب‌الله دو سرباز اسراییلی را برخلاف قانون بین‌المللی به اسارت گرفته است.

مقاومت فلسطینی یک سرباز اسراییلی (گلعاد شالیت) را به اسارت گرفت و اسراییل یک و نیم میلیون فلسطینی را به محاصره درآورد و جهان نیز با اسراییل ابراز همدردی کرد.

این چه منطقی است که قتل این تعداد از امت اسلام به دلیل اسارت یک سرباز را توجیه می‌کند ولی این اندازه از تحقیر و قتل و اسارت اعراب و مسلمانان را نادیده می‌گیرد؟ شرف و غیرت عربی کجاست؟

از مسئولیت‌ها دیگر ما این است که به زندانی کردن افراد بدون محاکمه آنها خاتمه دهیم.

موضوع دیگر، مفقودین لبنانی در سوریه است که نمی‌دانیم دولت گذشته تا چه حد آن را پیگیری کرد. دولت آتی لبنان باید این پرونده را به شکل کامل و بر اساس حق و واقعیت خاتمه دهد.

موضوع دومی که قصد دارم در مورد آن سخن بگویم، موضوع داخلی لبنان است. پس از انتخابات گفتیم که نتایج آن را قبول داریم و سپس کشور وارد مرحله آرامش شد. نقطه مثبت اپوزیسیون این بود که نتیجه انتخابات را قبول کرده و جناح اکثریت نیز رفتاری عقلانی و آرام داشت و کشور شاهد آرامش است. دیدارهای مناسب و خوبی به خصوص بین ما و رهبران اصلی لبنان برگزار شد که پیامدهای خوبی داشته و فضای خفقان سابق را تا حد زیادی بهبود بخشید.

سپس در آستانه انتخاب رییس مجلس قرار گرفتیم که به خیر و خوشی از آن عبور کردیم و پس از آن انتخاب نخست‌وزیر بود که آن نیز به خوبی تمام شد. ما با هر دو موضوع با گشایش برخورد کردیم و گفتیم که آماده مذاکره و تلاش برای تشکیل دولت وحدت ملی هستیم. گفتگوها و تماس‌ها در زمینه‌های مختلف هنوز ادامه دارد. در برابر این سرفصل مهم باید به دو نکته اشاره کنم.

نکته اول سهمیه حزب‌الله در تشکیل دولت است. در بسیاری از رسانه‌ها خواندیم و شنیدیم که حزب‌الله یا اپوزیسیون در زمینه تشکیل دولت شرط کرده که تضمین‌هایی در قبال سلاح مقاومت خواسته و این یکی از موانع تشکیل دولت است. این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد و من اعلام می‌کنم که در دیدار خود با سعد حریری پیش از انتخاب وی به عنوان نخست‌وزیر گفتم که ما هیچ تضمینی برای سلاح مقاومت نمی‌خواهیم. من در برابر همه جهانیان می‌گویم که حزب‌الله هیچ تضمینی برای سلاح خود نمی‌خواهد. هر دو ما در آن دیدار توافق کردیم که موضوع سلاح مقاومت باید در میزگرد گفتگوهای ملی و در چارچوب استراتژی دفاع ملی بررسی شود.

نکته دیگر اینکه گفته می‌شود حزب‌الله نگرانی‌هایی در مورد کار دادگاه بین‌المللی رسیدگی به ترور رفیق حریری دارد و خواستار تضمین‌هایی در این زمینه است. من در این مورد نیز می‌گویم که چنین سخنانی صحیح نیست و ما خواستار هیچ تضمینی نیستیم. اصلا در دیدار من با سعد حریری این موضوع به هیچ وجه مطرح نشد. من به شما می‌گویم که ما در زمینه دادگاه بین‌المللی نه از دولت و نه از جهان هیچ تضمینی نمی‌خواهیم.

نباید از روند امور سبقت بگیریم. من می‌خواهم اضافه کنم که ما در هیچ دیدار و مذاکره‌ای هیچ تضمینی در مورد مسائل مربوط به حزب‌الله نخواستیم.

من حتی از نظر شخصی می‌گویم که اگر اپوزیسیون و سعد حریری به توافق برسند که دولتی بدون حضور حزب‌الله تشکیل دهند، من به شخصه ناراحت نخواهم شد.

رهبرانی از اپوزیسیون که اکنون مشغول مذاکره هستند می‌دانند که کشور نیروهایی اصلی دارد. انتخابات ثابت کرد که این نیروها وجود دارند و تجاهل آنها اشتباه است. اپوزیسیون خود را در قبال مسائلی که قرار است ظرف چهار سال آینده تاثیرگذار باشد، مسئول می‌داند. ما در موضوع امور مالی با چهل میلیارد دلار بدهی مواجه هستیم و تصمیمات دولت آتی به تمامی لبنانی‌ها از جمله ما باز می‌گردد و هیچ گروهی نمی‌تواند بگوید ما در این زمینه خود می‌خواهیم تصمیم‌گیری کنیم. موضوعات دیگری نیز در این زمینه مثل مسائل معیشتی و سیاسی وجود دارند که نمی‌شود به تنهایی آنها را حل کرد.

بنا و تشکیل دولت که مورد ادعا و توافق همه است، نیاز دارد تا همه در آن مشارکت داشته باشند و ما در هر حال شاهد چالش‌های امنیتی مانند شبکه‌های جاسوسی اسراییل نیز هستیم که به شکل مناسبی بازتاب نیافته است. من از دستگاه‌های امنیتی می‌خواهم تا به فعالیت خود مانند روزهای قبل از انتخابات ادامه دهند.

اگر به موضوع منطقه‌ای و فعالیت‌های آمریکا و نتانیاهو و لیبرمن، موضوع وطن‌گزینی فلسطینیان، خواسته‌های آمریکا از کشورهای عربی، تهدید تبدیل فلسطین به یک کشور یهودی و ... می‌بینیم که بخواهیم یا نخواهیم لبنان بخشی از این موضوعات است که بیشترین تاثیر را از مسائل منطقه‌ای می‌گیرد.

به همین دلیل ما خواستار دولتی با مشارکت واقعی همه هستیم. ما در این زمینه با گشایش عمل کرده و گزینه‌های متعددی را نیز مطرح کردیم. مهم این است که به راهکاری واقعی برای همکاری برسیم. من موضوعی را به سعد حریری پیشنهاد کردم و گفتم شما اکثریت پارلمانی هستید و می‌توانید دولتی را تشکیل دهید که بر خلاف دولت سابق (به اعتراف رییس‌جمهور و نخست‌وزیر) دولت انتظار تا انتخابات نباشد. اکنون دیگر انتخاباتی در کار نیست و ما باید یکدیگر را مورد آزمایش قرار دهیم تا دولتی با روحیه خوب برای مواجهه با چالش‌های داخلی و خارجی تشکیل شود. اکثریت یا نخست‌وزیر اگر از موضوعی خوششان نیاید می‌توانند استعفا دهند و دولت منحل می‌شود. ما اکنون نمی‌خواهیم موضوع پیروز و شکست‌خورده را مطرح کنیم بلکه با کشوری مواجه هستیم که از چند دستگی‌های خطرناک رها شده و با چالش‌هایی خطرناک مواجه است. این فرصت برای تشکیل دولتی قوی اکنون فراهم است و نیاز به شجاعت داریم.

از نظر ما، من تاکید می‌کنم که اپوزیسیون با گشایش برخورد می‌کند. نخست‌وزیر منتخب حق دارد زمان تشکیل دولت را طول بدهد و این بدان معنی نیست که کسی مشغول فشار آوردن است.

امروز کشور شرایط راحتی دارد و این فضا باید ریشه‌دار شود. ما از هر گونه دیداری میان رهبران اپوزیسیون و اکثریت بدون هیچگونه ملاحظه‌ای حمایت می‌کنیم. امروز اکثریت مردمی خواستار آرامش هستند.

برخی در کشور هستند که هنوز خواستار آرامش نیستند. آنها باید به خود بازگشته و عملکرد خود را ارزیابی کنند. آیا می‌خواهیم بار دیگر خاکریزها را برپا کنیم یا اینکه ملت می‌خواهد به تفاهم و گفتگو برسیم؟

امروز اولویت‌های کشور با اولویت‌هایی که برخی عنوان می‌کنند، فرق دارد. ما در حزب‌الله در این روزها تصمیم گرفته‌ایم که تحریک نشویم. هر کسی هر حرفی می‌خواهد بزند، تاثیری بر ما نخواهد داشت و تنها بر طبلی توخالی می‌کوبد.

دیدار یک جریان اپوزیسیون با یک رهبر اکثریت (سید حسن نصرالله و ولید جنبلاط) نیازی به این همه حرف و حدیث ندارد. ما حتی قبل از انتخابات گفتیم که اگر پیروز شویم، یک سوم اعضای کابینه را به جناح مقابل خواهیم داد. این مقدار حرف و حدیث در این زمینه قابل قبول نیست.

من امروز همه را به آرامش و دیدار و گفتگو دعوت می‌کنم. ممکن است برخی بگویند تکلیف شهدای نبردهای داخلی چه می‌شود؟ باید بگویم آیا آن شهدا اکنون خواستار تنش بیشتر هستند یا آرامش؟ من از برخی رهبران و جریان‌های سیاسی می‌خواهم تا فکر کرده و اجازه دهند مردم در تابستان اندکی راحت باشند. ما نیز زندگی و فرهنگ زندگی و تفریح و شادی را دوست داریم.

اکنون فرصت بسیار بزرگی برای تشکیل دولت وحدت ملی با مشارکت واقعی همگان وجود دارد تا لبنان و وحدت و قدرت آن حفظ شود». 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر