( 0. امتیاز از )


ادعاي قديمي و ساختاري منافقين حرکت در مسير يک انقلاب فرضي است که البته تاکنون هيچگاه از دايره فرضيات خارج نشده و شايد تنها بر روي کاغذ قابل استناد و دفاع باشد.

 

در عرف ودر ميان افراد و گروه هاي ناراضي و منتقد يک دولت يا حکومت، براي ايجاد يک انقلاب و يا تغيير شديد – رفرم – لازم است مقدماتي براي رسيدن به مقصود مد نظر قرار گيرد و جريان خواهان حرکت مورد نظر مرحله به مرحله و با مرور عملکرد گذشته و برنامه ريزي براي طي مسير مطلوب، راه را براي موفقيت خود هموار سازد.

اين مساله واقعيتي است که با تعاريف کلاسيک فوق، برخي افراد و گروه ها به اشتباه گمان مي کنند راه را به درستي طي مي کنند. در اين طرز تفکر، استنباط اصلي اين است که راه مورد نظر درست است اما عوامل بيروني باعث کند شدن اين فرايند شده است. درست با همين طرز انديشه و تلقي است که اين انديشه ها بعد از مدت کوتاهي به جاي آنکه در مسير حرکت به پيشرفت برسد، به انحراف گرايش پيدا مي کند و آميخته به فاشيسم مي شود. در همين راستا يکي از رويکردهايي که براي فاشيسم قابل استناد مي باشد اين است که آن را نوعي ملي گرايي انقلابي تلقي مي کنند اما براي رسيدن به اين ملي گرايي ثبات در تئوري و ايدئولوژي وجود ندارد و فاشيسم به معني کامل آن رفته رفته در اين انديشه اشاعه پيدا مي کند.

انقلابي که منافقين به دنبال تحقق آن هستند به جاي آنکه بر پايه احيا و نوسازي ملي و نظم نو باشد با نوعي آنارشيسم پراکنده گره خورده است که در عمل، کارکرد هرج ومرج طلبي آن باعث نوعي بي اعتمادي گسترده به رفتارهاي اين گروه شده است. اگر چه مشي و روش منافقين تا قبل از شورش ناموفق 30 خرداد سال 60 نوعي فاشيسم بود که بيشتر جنبه تبليغ کارکردها و شعارهاي خود را داشت و توانسته بود تعداد اندکي از افراد را هم به دور خود جمع کند اما بعد از سلاح گشودن بر روي مردم اين رويه با آنارشيسم پراکنده اي همراه شد که البته پراکندگي اين آنارشيسم نيز به دليل ضعف شديد در سازماندهي نيرو بود .

درست پس از اعلام شورش بر عليه مردم بود که رفتارها و رويه هاي منافقين در بعد انديشه هاي فاشيستي بسيار به سمت افراط و تبليغات جذاب پيش رفت و انديشه وطن محوري کاذب از جانب منافقين اشاعه پيدا کرد که البته به هيچ وجه مورد قبول مردم در داخل کشور قرار نگرفت.

فاشيسم در اصول اگر چه به ظاهر مخالف نظام پارلماني و محافظه گرايي است اما فاشيسم منافقين به دليل کمبودهاي شخصي مسعود رجوي به جانب الگو برداري مضحک از نظام هاي سياسي پيش رفت و شوراي خنده دار ملي مقاومت به عنوان پارلمان منافقين تنها مورد ثبت ذهني اعضا و طرفداران منافقين قرار گرفت و از سويي ديگر برخلاف رويه ترسيم شده براي تعاريف کلاسيک فاشيسم، به جانب محافظه کاري شديد و حتي القاء رفتارهاي فرقه اي پيش رفت.

در طول سال هاي بعد از 30 خرداد سال 60 تا زمان حاضر منافقين بارها براي ايدئولوژي و انقلاب مورد نظر خود، الگوهاي مورد وثوق و تصريح شده اشان را عوض کردند.

اگر چه معيارهاي فاشيسم در دنياي معاصر هم از نظر سياستمداران و هم از نظر عوام طرد شده است اما منافقين 28 سال پيش هم که با الگو برداري از برخي مولفه هاي فاشيسم تلاش کردند از اقبال آن روزهاي انديشه هاي فاشيستي استفاده و با موج سواري، براي خود وجهه اي کسب کنند، باز هم به همان معيارهاي نيم بند نيز بي اعتنا شدند و رويه اي را پيشه خود ساختند که با کوچک ترين تغييري بتوانند الگوهاي بنيادين خود را تغيير دهند (همانند الگوي ضد امپرياليستي منافقين که ظاهرا سال ها بر آن پاي فشردند اما با حمله آمريکا به عراق تمام شعارهاي امپرياليستي از ميان منافقين رخت بر بست و دوست و جاسوسي با آمريکا جانشين آن شد).

تنها عنصر ثابتي که منافقين در تمام 28 سال اخير آن را دنبال کردند آنارشيسم سيالي بوده که تنها بر پايه خشونت و حذف فيزيکي استوار بوده است. اين عنصر در ايران منجر به ترور 12 هزار نفر و در عراق نيز به قرباني شدن بيش از 25 هزار نفرشده است.

فاشيسم افراطي منافقين دقيقا از زمان محاصره شدن توسط آمريکايي ها تا زمان حال حاضر بيش از پيش جنبه تبليغاتي به خود گرفته است و آنارشيسم اين فرقه نيز به دليل خلع سلاح شدن، به جاي استفاده از سلاح و خشونت عريان ، به خشونت پنهان و حمايت و همکاري شديد از گروه هاي همانندي نظير القاعده، پژاک و جندالله و تشويق خشونت در شهرهاي عراق و حمايت ِ برخي از آشوب گران گرايش پيدا کرده است.


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر