( 0. امتیاز از )


باشگاه جواني برنا/ وبلاگ پيامبر اميد

بقول رفقاي حبس کشيده: "همه چيز با يه سيگار شروع شد!" داستان من و سريال لاست هم، همش تقصير حسام بود که روز اول گفت اصطلاحات اين سريال، خيلي اکتيو هستن. سريال لاست پربيننده­ترين سريال قرن اخير است که 18 نويسنده بر روي داستان پيچيده و جذاب آن کار کرده­اند. و تنها نه من به خال لبش مبتلا شدم، کافيست يک جستجو بين وبلاگها کنيد تا بفهميد که به هرکه بنگري به همين درد مبتلاست!
من معمولا سعي مي­کنم از فيلمها لذت ببرم و بدون پيش­داوري سراغ آنها مي­روم ولي اولين قسمت اين سريال براي من عجيب بود. شمشير برهنه اين سريال، نامها و اسامي آن بود که ذهنيت من را خدشه­دار کرد. در اين سريال، خداي ليبراليسم و تجربه­گرايي يعني «جان لاک» در قالب نقشي با همين نام به عرصه آمده است و جالب­تر اينکه در فصل چهارم متوجه مي­شويم جان لاک نام خود را به «جِرمي بنتام» تغيير داده است يعني نام فيلسوفي که منفعت اقتصادي را اصل مي­داند. تفاوت او با جان لاک در اين است که جان لاک مالکيت خصوصي را بعلت اعتقاد به ليبراليسم ولي بنتام بخاطر اصالت منفعت مطرح مي­کند. جالبتر اينکه در اين دوره او ديگر به رهبري رسيده است. نام دزموند(ديويد)هيوم فيلسوف پوچ­گراي اسکاتلندي که اتفاقا در اين فيلم با همين نام و مليت است توجه مرا بيشتر به خود جلب کرد.«دنيل راسو» نيز زني مردم­گريز و تنها در جنگل است که نامش يادآور فيلسوف جامعه­گريز «ژان­ژاک روسو» است. «ميخائيل باکونين» فيلسوف آنارشيست شوروي هم در اين فيلم نقشي دارد. نکته اينجاست که عقايد همه اين فيلسوفان اومانيست غربي در اين سريال، در ظرف زمان و مکان خود کاملا بحق توجيه مي­شوند.
اسامي غيرمشهور هم جهتدار هستند. مثلا نام «شپرد» رهبر نجات­يافتگان، بمعني «چوپان» است و از اسامي حضرت مسيح بوده که مسيحيان گاهي شپرد را بجاي کلمه مسيح و يا خدا بکار مي­برند. صاحبان جزيره­ي مرموز، اغلب اسامي يهودي دارند و کساني که بعلت سقوط هواپيما، اتفاقي روي اين جزيره فرود آمده­اند اغلب مسيحي هستند بجز يک نفر مسلمان و دو نفر چشم بادامي. فرد مسلمان يک شکنجه­گر عراقي بنام سعيد جراح است(جراح يعني خونريز) و متولد شهر تکريت(محل تولد صدام) است! اسامي حواريون در بين مسيحيان،ريچال(راحيل مادر يوسف و بنيامين)، سيمون (شمعون)، آرن(هارون)، بن(بنيامين) و ژاکوب (يعقوب، پدر بني­اسراييل) به عنوان رييس اصلي و پشت پرده صاحبان جزيره عجيبتر از همه بود.
وقتي ديدم others با نامهاي يهودي که اتفاقا گروهي برگزيده هستند، خطاب به مسافران سرگردان سقوط کرده در اين جزيره گفتند: "اين جزيره­ي ماست نه جزيره شما، شما اينجا هستيد چون ما اجازه داديم." ديگر نتوانستم خودم را به خوش­بيني بزنم! اين ساکنان در قسمتهاي اول بسيار وحشي و خونريز ديده مي­شدند ولي به مرور بيننده به اين نتيجه مي­رسد که اتفاقا آنها بسيار انسانهاي متمدن، باهوش و نهايتا انسانهاي مظلومي هستند که براي نجات خودشان و بشريت در حال تلاش هستند. بعد از قتل عام عمومي ساکنان جزيره در سالهاي گذشته، بار ديگر اخيرا مورد هجوم قرار مي­گيرند که مجبور به مهاجرت و جابجايي مي­شوند. صحنه­هاي کوچ اين ساکنان اصلي در جزيره خودشان بسيار رقت­انگيز است و اجبارا به تنها نقطه امن جزيره يعني معبد(temple) کوچ مي­کنند. غول ناشناخته­اي هم وجود دارد که بدون علت انسانها را مي­ربايد و مي­کشد ولي بعد معلوم مي­شود که فقط يک سيستم امنيتي سالم براي حفظ معبد است. درمورد مکان جزيره هم آنها مطمئن نيستند که جزيره مطلوب آنها همانجا باشد بلکه فقط پيش­بيني کرده­اند که در آينده اين نقطه ميتواند باشد و اينگونه به آن نقطه رسيده­اند و جالبتر اينکه همه بايد به آن جزيره برگردند چون قرار است جنگ بزرگي بين خير و شر در آن جزيره رخ دهد و ... نکاتي از اين قبيل مثل اصالت مادر، تولد و خون که از ارکان عقايد يهود است در اين فيلم با ظرافت زيادي مورد توجه قرار گرفته است که بابررسي تک تک صحنه­ها و ديالوگها مي­توان يک کتاب نوشت.
مديريت اجباري جک شپرد بر جامعه نجات­يافتگان و رقابت او با جان لاک هم پر از نکات تاريخي است که در اين مختصر نمي­گنجد. جدال بنيامين و جان لاک براي هدايت جامعه يهوديان هم بي­حساب نيست. تکيه کلام بنيامين اين است که من هميشه و در همه حال برنامه­اي دارم. اوايل مخاطب مي­بيند که بنيامين، رهبر ساکنان اصلي جزيره، خيلي دروغ مي­گويد ولي بعد به اين نتيجه مي­رسد که اين دروغ­ها فقط براي حفظ جان ساکنان جزيره و يا کل جهان بوده است. «برگزيده بودنِ» آنها توسط يعقوب هم خيلي تاکيد مي­شود.
کساني که هنوز هم يهودي بودن اين سريال را باور ندارند کافي است lost را در گوگل­کتاپ جستجو کنند تا بيابند که طي چند دهه اخير چقدر کتاب منتشر شده که نام لاست در تيتر آنها وجود دارد. البته اغلب اين کتابها در مورد سريال لاست نيست بلکه در مورد اقوام ناپديد شده يهود و يا بهشت گم­شده آنهاست!
جمله­ي مشهوري در امريکاست که مي­گويند: "همه سينما مي­روند که با عقايد آن فيلم آشنا شوند ولي يهوديان سينما مي­روند تا عقايد خودشان را مرور کنند." موج عجيب سريال لاست در دنيا بقدري است که هزاران سايت و وبلاگ و فروم درباره رموز اين سريال وجود دارد. کدهاي اين سريال در تطيهر چهره صهيونيسم بقدري حرفه­اي و فراوان است که انسان دوست دارد روزي 100بار بعضي از نويسنده ها و کارگردانانِ خودمان را به خاطر کارنابلديشان شماتت کند!

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر