(
امتیاز از
)
«چالشهاي وهابيت (ايران، جهان اسلام و غرب)» منتشر شد; زواياي پنهان روابط وهابيت با اسرائیل
صدای شیعه: در نوشتار حاضر، چالشهای وهابیت در سه سطح تحلیل جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام (کشورهای مسلمان و مناطق مسلماننشین خودمختار یا نیمهمستقل در کشورهای غیراسلامی) و کشورهای غربی دسته بندی شده اند. چالشهايي نیز که از سوي فرقه انحرافی وهابیت متوجه این سه سطح تحلیل است، در سه بخش و از سه منظر مورد مطالعه قرار خواهند گرفت: الف. چالشهاي فرهنگي ـ اجتماعي؛ ب. چالشهاي سياسي؛ ج. چالشهاي امنيتي.
هدف کتاب حاضر، «تجزیه و تحلیل خطرات و چالشهای وهابیت برای جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام و کشورهای غربی و تعیین راهکارهای مقابله با آن» می باشد که با تفکیک چالشهای وهابیت به چالشهای فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و امنیتی، این هدف به 9 بخش قابل تقسیم است: بررسی سه چالش فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و امنیتی وهابیت برای سه سطح تحلیل جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام و کشورهای غربی.
با توجه به هدف نوشتار حاضر، محور اصلي و مسئله اساسي نیز عبارت است از اينکه «چه خطرات و چالشهایی از سوی وهابیت متوجه جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام و کشورهای غربی بوده و راهکارهای مقابله با آن کدام است؟» با تفکیک چالشهای وهابیت به چالشهای فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و امنیتی، سؤال اصلی نیز همچون هدف، به 9 بخش تقسیم می گردد: خطرات و چالشهای فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و امنیتی وهابیت برای جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام و کشورهای غربی کدام است و راهکارهای مقابله با آن چیست؟
در عرصه فرهنگي و اجتماعي، علاوه بر خطرات مستقيم فرهنگي و اجتماعي ناشي از جريان وهابيت، جنگ نرم غرب عليه امت اسلام از طريق سربازگيري از جريان وهابيت و به کارگيري آنان به عنوان پياده نظام نيز دنبال مي شود. راهکار مقابله با اين چالش، بهره گيري از مباني قدرت نرم موجود در اسلام و به ويژه کشورهاي مهم اسلامي از جمله جمهوري اسلامي ايران و استفاده از شاخصهاي فرهنگ ايراني ـ اسلامي در مقابله با جنگ نرم وهابيت است.
در عرصه سياسي، در راستاي سياست فرقه سازي غرب در جهان اسلام، بهائيت نيز همزمان با وهابيت در ايران به وجود آمد. بر همين اساس، یکی از دلایل اصلي رشد وهابيت، سياست انگليس است که براي اختلاف افکني بين مسلمانان و براي مقابله با حکومت عثماني، که تقريباً نفوذش کشورهاي اسلامي را در برگرفته بود، به وجود آمد. در دوران جنگ سرد نيز مقامات آمريکايي وهابیگری را سدي در برابر کمونيسم و ـ پس از انقلاب 1979 در ايران ـ نهضت امام خميني(ره) در ايران مي پنداشتند تا اينکه با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و از ميان رفتن خطر کمونيسم براي اروپا، ايالات متحده جهت حفظ برتري خود در جهان غرب و تعميم آن به ساير نقاط، با تدوين نظريه هايي چون ستيز تمدنها، اسلام را جايگزين خطر سرخ کرد و در اين راه از افراطگري هاي وهابيون به عنوان نشانه اي روشن براي ادعاي خود سود جست.
وهابيت همچنين بهعنوان جريان انشعابي و منحرف در دنياي اسلام، سبب به وجود آمدن ذهنيتهاي منفي عليه دين مبين اسلام شده است. اين فرقه داعيه بازگشت به اسلام اصيل را دارد، اما عملکردش يادآور دوران جاهليت است و چهره اسلام رحمانی را نزد افکار عمومي جهان به نوعي خشن جلوه داده است که تاکنون دشمنان نيز بدان توفيق نيافتهاند. در اين زمينه، تعامل مذاهب اسلامي و تقابل با وهابيت تکفيري بايد مورد توجه قرار گيرد و بهصورت هدفمند دنبال شود. از سوي ديگر، برخي از وهابيها و دولتمردان سعودي، معتدل و ميانه رو هستند و معتقد به تعصبات وهابيون نبوده و از سياستهاي تکفيري آنها حمايت نمي کنند که بايد ضمن معرفي ديدگاه ها و فتواهايي از اين دست، زمينه فعاليت وهابيون متعصب را تنگ تر کرد.
در عرصه امنيتي نيز افشاي نقش راهبردي آمريکا در استفاده از افکار افراطي وهابيون براي ايجاد گروه تروريستي القاعده، نشان داد که پايه هاي اعتقادي تندروهاي بهظاهر اسلامي که منشأ سياسي ـ فکريشان در چارچوب حکومتهاي عربي چون عربستان سعودی تعريف ميشود، تا چه ميزان ميتواند براي امنيت کشورهاي منطقه، جهان اسلام و حتي جهان غرب خطرآفرين باشد. اگرچه حملات تروريستي 11 سپتامبر عليه منافع آمريکا رخ داد، اما پیامدهای مصیبتبار آن برای جهان اسلام، همچون کشتار مسلمانان بیدفاع و اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق و فشار بر مسلمانان ساکن در غرب، بسیار بیشتر از ضربهای بود که به غرب وارد شد.
حال چنانچه اين نتایج را در کنار ارتباط تنگاتنگ سران وهابي حکومت سعودي و برخي ديگر از کشورهاي عربي با سردمداران کاخ سفيد قرار دهيم، با يک پيوند عميق فکري ـ سياسي بين وهابيون و نومحافظهکاران آمريکايي مواجه ميشويم که اگرچه اکنون ظاهراً کنترل کاخ سفيد را در دست ندارند، اما اهداف بلندمدت آنها همواره در تدوين راهبردهاي کلان اين کشور مد نظر بوده و خواهد بود. بر اين اساس، اگر صهيونيسم را منشأ ناامني جهان اسلام بهعنوان رأس يک مثلث فرض کنيم و از طرفي ايالات متحده و سرسپردگي رهبرانش به منافع و سياستهاي صهيونيسم را در کنار تعلقات خاص سران کشورهاي غربي به رژیم صهیونیستی، ضلع ديگر آن در نظر بگيريم، آنچه باعث تکميل ضلع سوم اين مثلث شده است، نقش و عمل سران و حاکمان وهابي برخي کشورهاي عربي، به ويژه عربستان سعودي از سياستهاي آنها براي تحقق اهدافشان است.
آنچه در اين بحث حائز اهميت است، ارتباطات پيدا و پنهاني است که بين منابع ثروت و قدرت غربي يعني آمريکا و کشورهاي غربي و صهيونيسم بين الملل، با شيوخ وهابي وجود دارد. در اين رابطه، ميتوان ضمن معرفي زواياي پنهان روابط وهابيت با رژيم اشغالگر قدس و حاميان غربي آن، زمينهساز تبليغ و ترويج گفتمان عدالتمحوري در سطح جهان اسلام شد، تا آن بخش مهمي از خشونتهاي فرقهاي و تروريسم که با فقر و مشکلات اقتصادي در رابطه است را کاهش داد. علاوه بر این، با برشمردن ابعاد و زوایای خطراتی که از جانب وهابیت متوجه کشورهای غربی و کل نظام بینالملل بوده و نیز تنویر افکار عمومی غربی در خصوص همراهی سرویسهای اطلاعاتی و سران کشورهای غربی با جریانهای وهابیگری و جنبشهای تروریستی سلفی، میتوان تا حد زیادی مانع از بهرهگیری وهابیت از ظرفیتها و فرصتهایی شد که تاکنون از سوی کشورهای غربی در اختیار آن قرار میگرفت. در صورت تحقق این امر، ميتوان از چالشهاي امنيتي ناشي از وهابيت برای جهان اسلام تا حد زيادي کاست.
نوشتار حاضر ضمن شناسایی چالشهایی که از سوی وهابیت متوجه کشورهای غربی، جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی است، در صدد به دست دادن راهکارهای عملی در این زمینه است. بنابراین کتاب پیش رو، بر چالشهای فرهنگی، سیاسی و امنیتی وهابیت متمرکز بوده و به مسائل تاریخی (از جمله زمینههای پیدایش وهابیت) یا اعتقادی، تنها در حد ضرورت پرداخته شده است. محدوده جغرافیایی پژوهش اما با توجه به هدف اصلی آن، بسیار وسیع بوده و کشورهای زیادی را شامل میشود. اما از آنجا که به جز جمهوری اسلامی ایران، سایر بازیگران به دو دسته کشورهای اسلامی و غربی تقسیم شده اند و اعضای هر دسته مشابهتهای زیادی با یکدیگر داشته و خطرات تقریباً یکسانی را از جانب وهابیت احساس میکنند، ازدیاد کشورهای مورد مطالعه، خللی به یافتهها و نتایج تحقیق وارد نمیسازد.
کما اینکه با توجه به تفاوتهای موجود در کشورهای مسلمان از لحاظ فرقهای و قرار گرفتن در مناطق جغرافیایی مختلف و نیز میزان نفوذی که وهابیت در آنها دارد، فعالیتهای این فرقه در حدود 20 کشور و منطقه به طور مجزا مورد بررسی قرار گرفته است. محدوده موضوعی تحقیق نیز شامل حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی میباشد. محدوده زمانی پژوهش، تاریخ معاصر وهابیت را در بر میگیرد و عمده توجه آن به چالشهای ناشی از این فرقه در 34 سال اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. با این وجود، در بخش وهابیشناسی، پژوهش حاضر گریزی به ریشههای شکلگیری وهابیگری در حدود 300 سال پیش و شرایط سیاسی آن دوران داشته است.
نوع تحقیق طی این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی است. علاوه بر این، جهت تکمیل قوه فهم فردی و بهرهگیری از تجربیات اندیشمندان و صاحبنظران عرصه وهابی پژوهی، بر اساس روششناسی اسنادی و نقلی، برخی اطلاعات لازم از طریق مطالعه منابع دست اول شامل آثار رهبران و پیشوایان جنبش وهابیت، سیاستهای اعلانی و اِعمالی حکومت عربستان سعودی، مشاهده اَعمال و رفتار وهابیون و دولت آلسعود، مصاحبهها و اظهار نظرهای مسؤلان ذیربط و سایر اسناد و مدارک مربوط و منابع دست دوم شامل کتب، مقالات، منابع اینترنتی و تحلیلها به دست آمده و سعي شده است تا از معتبرترين و جديدترين اطلاعات آماري و توصيفي مراکز مطالعاتي منطقهاي و بينالمللي استفاده شود. دادههاي اين پژوهش با استفاده از روش مشاهده، مصاحبه و منابع اينترنتي و کتابخانهاي با تکيه بر دادههاي عيني ـ تاريخي جمعآوري شدهاند.
کتاب «چالشهاي وهابيت (ايران، جهان اسلام و غرب)» تألیف حسین هرسیج و مجتبی تویسرکانی به همت انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) در سال 1392 منتشر شد.
انتهای پیام