( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:  آيت الله حاج سيد محمد حسيني لواساني فرزند مرحوم آيت الله حاج ميرسيداحمد لواساني بود که روز نهم ذي الحجه سال 1343 قمري در نجف اشرف چشم به جهان گشود. از همان دوران نوجواني تحصيل علوم ديني را آغاز کرد و مقدمات را در نزد پدر و برخي از اساتيد خود فراگرفت.

وي دروس سطح را در محضر حضرات آيات سيدعلي بهشتي و سيدمحمدباقر محلاتي فراگرفت. درس خارج را در محضر حضرات آيات سيدعلي الفاني و سيدابوالقاسم خوئي تلمذ نمود به‌گونه‌اي که جزء شاگردان مبرز آنها قرار گرفت.

وي در همان سال‌ها به تدريس دروس سطح نيز اشتغال داشت و در حوزه علميه نجف شاگردان مختلفي را تربيت کرد.

هجرت براي جهاد در راه خدا

وي در دهه سوم عمر خود احساس کرد تکليف ديگري بر عهده دارد. برهمين اساس بود که هجرت به مدينه منوره را بهترين راه براي خدمت به مکتب اهل بيت تشخيص داد. انتخابي که براي دوستان وي عجيب بود. چراکه او در حوزه علميه نجف جايگاه قابل توجهي را کسب کرده بود و حضور در اين حوزه و ادامه تدريس مي‌توانست زمينه مرجعيت را هم براي وي فراهم کند.

زماني که از قصد خود براي دوستانش سخن گفت همه او را از اين تصميم برحذر مي‌کردند و پاسخ وي چنين بود: «من به قصد مجاهدت در راه خدا به مدينه هجرت مي‌کنم»

وي به سال 1373 قمري (1333) شمسي به مدينه منوره مهاجرت نمود. زماني که اين اقدام وي به اطلاع آيت الله العظمي بروجردي رسيد، ايشان از اين اقدام تجليل کردند و به همگان توصيه کردند از اين عالم مجاهد حمايت کنند.

ملجأ شيعيان مدينه، پناهگاه زائران شيعه

اين عالم و مجتهد مکتب نجف با حضور خود در مدينه منوره اميد ديگري به شيعيان بخشيد. شيعيان اين منطقه که به واسطه قدرت گرفتن آل سعود و حکمراني وهابيت بر منطقه مورد ظلم قرار گرفته بودند و از جهات مختلف به‌ويژه مالي و نان شب در مضيقه بودند گرد اين عالم رباني جمع شدند. وي صدها خانواده يتيم و نيازمند شيعه را تحت تکلف خود داشت و با کمک‌هاي مختلفي که از عراق، ايران و اجازات دريافت و صرف وجوهات شرعيه داشت توانست نقض مهمي در هويت بخشي مجدد به تشيع در مدينه منوره ايفا کند.

وي اصرار داشت به جاي آنکه فقرا سراغ او بيايند، همچون سيره ائمه اطهار به خانه فقرا سرکشي کند و مايحتاج آنان را تأمين کند. آيت الله سيدمحمد لواساني قريب به نيم قرن متولي رسيدگي به امور معيشت صدها خانواده شيعه در مدينه بود و توانست ملجأ آنان در منطقه گردد. دعاوي شيعيان منطقه نزد او حل و فصل مي‌شد و نظر وي براي همگان قابل احترام بود.

از سوي ديگر وضعيت نابسامان زائران شيعي که از کشورهاي مختلف از جمله ايران و عراق به مدينه منوره سفر مي‌کردند براي ايشان قابل تحمل نبود؛ لذا تصميم گرفت زائرسرايي به همين منظور ايجاد کند.

بر همين اساس با همکاري شهير وقت حاج عباسعلي اسلامي و حاج فريد موحد از بزرگان تجار بازار تهران و جمع ديگري از خيرين زميني را خريداري و ساختمان مهديه را بنا نهاد. اين ساختمان ده‌ها اتاق و سالن اجتماعات داشت که هرساله هزاران نفر از زائران سفر عمره و حج تمتع مهمان آن بودند.

از خفقان دولت سعودي تا فشارهاي وهابيت

حضور يک مجتهد و عالم شيعي در مدينه منوره که توانسته بود بسياري از شيعيان منطقه را سامان دهد براي دولت سعودي و به‌ويژه وهابيان مدينه منوره قابل تحمل نبود. براين اساس دولت سعودي طي پنج دهه حضور وي در اين شهر چند بار وي را بازداشت کرده و مشکلات عديده‌اي براي وي ايجاد مي‌کردند.

دولت سعودي در دهه 50 و 60 شمسي محدوديت عجيبي براي اين عالم ايجاد کرده بودند تا جايي که داماد وي نقل مي‌کند: بنده به عنوان مدير کاروان هر سال چند بار به مدينه منوره مشرف مي‌شدم اما به سختي مي‌توانستم ايشان را ملاقات کنم. با يک واسطه نامه‌اي به دست ايشان مي‌رساندم و ايشان هم با همان واسطه پاسخ نامه را ارسال مي‌کردند.

در همين راستا بود که در دهه پنجاه شمسي و پس سال‌ها فعاليت مهديه، اين مکان توسط دولت سعودي براي هميشه تعطيل اعلام شد!

از سوي ديگر سيره اخلاقي و منش بزرگوارانه وي باعث شده بود وهابيان تندرو نتوانند در مقابل اين عالم رباني ابتکار عمل داشته باشند و حتي مردم اهل سنت منطقه نيز تحت تأثير رفتارهاي متخلقانه ايشان بودند.

دقيقا به همين علت بود که وي ارتباط با امام خميني (ره) و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را علني نمي‌کردند؛ چه آنکه وي ارتباط خانوادگي نزديکي با بيت امام خميني داشتند و مرحوم حاج سيدمصطفي به هنگام سفر به مدينه منوره مهمان ايشان مي‌شدند.

تربيت شاگردان در شهر اهل بيت

به واسطه تسلط افکار تندروي وهابيت، حوزه‌هاي علميه شيعي در عربستان به محاق رفته بود که با تلاش آيت الله لواساني اين ظلم بزرگ در شهر مدينه و که مرکز اصلي مکتب امام باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) بود تا حدودي مرتفع شد.

وي اگرچه در ابتدا به صورت رسمي حوزه علميه‌اي تأسيس کرد اما پس از چند سال همچون مهديه، حوزه علميه وي نيز تعطيل شد و او از طرق مختلف و ارتباط با شاگردان خاص به تربيت طلاب مي‌پرداخت.
هم‌اينک برخي از شاگردان وي در شهرهاي مختلف مدينه به مکتب اهل بيت خدمت مي‌کنند و اگر نبود اين اقدام مهم ايشان، شايد تشيع و مکتب اهل بيت هم‌اينک در مدينه و مناطق مختلف عربستان مهجور مانده بود. برخي از شاگردان وي عبارت‌اند از مرحوم أستاذ عباس حسن (أبو عمار)، أستاذ قاسم شاهر، دکتور فهد أبو العصاري وشيخ علي نصار أبو العصاري.

به واسطه جايگاه ايشان بود که در دهه پنجاه شمسي، آيت الله العظمي خوئي وکالت تامه به ايشان داد و برخي ديگر از مراجع عظام تقليد نيز همچون آيت الله العظمي سيد حسين الطبأطبائي القمي و آيت الله سيدعلي حسيني اصفهاني که به کمتر کسي اجازه اجتهاد و تصرف در امور شرعي مي‌داد، به اين عالم مجاهد وکالت و اجازه تصرف و صرف وجوهات شرعيه را دادند.

اين عالم مجاهد پس از شصت سال خدمت به مکتب اهل بيت که همواره تواضع و فروتني و دوري از نام و عنوان را سرلوحه خود قرار داده بود صبح روز 20 محرم و در 89 سالگي دارفاني را وداع گفت.

مراسم تشييع جنازه وي با شکوه فراوان توسط شاگردان و شيعيان مدينه برگزار شد و در قبرستان بقيع و مجاورت قبور پاک ائمه بقيع به خاک سپرده شد.
عاش سعيدا و مات سعيدا

منابع:
- سايت مباحثات
- سايت الاشاره
- گفت‌وگو با خانواده و داماد ايشان
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر