چرا از 45 میلیون دانشجو و 70 هزار عضو هیأت علمی در ایران، یک نظریه علمی در نمیآید؟
صدای شیعه: وی با تشریح تفاوتهای روششناسی و تحقیق در حوزه و دانشگاه، به نکات زیر اشاره کرد:
*از هزار سال پیش تاکنون در حوزههای علمیه تحقیق، تفکر و ارایه نظریات رواج داشته است؛ در شیوه روششناسی حوزه سامرایی، طلاب پس از مطالعه دروس و طی پایههای علمی، در درس خارج، در مورد موضوعات مختلف بررسی، مطالعه، تحقیق، تامل، تفکر و تحلیلی را به استاد ارائه میدادند و استاد نیز آن نظریات را ارزیابی و نقد کرده و بر اساس آن رأی جدیدی ارایه مینماید که این بهترین روش تحقیق است، لذا شاگردان میرزای شیرازی را میتوان علمای موفقی خواند، اما متاسفانه این شیوه امروز از رویه روششناسی حوزوی خارج شده است.
* در حوزه، روششناسی خصوصا در سطوح عالی، علمی و بر پایه تحقیق و ارائه سبک همراه با نقد، با بهرهگیری از متون مختلف و دانش بومی و اسلامی است، اما در دانشگاهها، یک کتاب مشخص از یک شخص در قالب دو یا چهار واحد درسی است که دانشجو نقد، بررسی و بیان نظر علمی و عملی برای آن را ارائه نمیکند، در حالیکه در حوزه همان روششناسی به صورت علمی و کاربردی، در عرصه اجتهادی خوانده شده و به همین دلیل فرد مجتهد بار میآید، یعنی همواره در کوشش و جهد برای دریافت حقیقت است.
* تفاوت دیگر روششناسی حوزوی این است که دورههای دانشگاهی کوتاه ، کلیشهای و وارداتی بوده که معطوف به علوم پایه است و آرای یک نفر را ارائه می دهد، اصولا در شبکه دانشگاهها روششناسی علوم انسانی نداریم و وزارت علوم در بررسی آمار و اخذ برگههای گزارش، معیارها و پرسشها و ملاکها ارزشیابی در علوم انسانی دقیق نیست، لذا ما از داشتن ممیزی علم و بهرهبرداری از نوع بومی علوم دینی و معرفتی بیبهره ایم.
* یکی از دلایل عدم تولید، توسعه و تعمیق دانشهای بومی علوم انسانی این است که دانشگاهها و وزارت علوم ما ساز و کاری برای این مقوله ندارند و صرفا چند واحد کم برای روش تحقیق آن هم بدون انطباق با شرایط بومی ما ارائه میشود و یا نظریهها تجربههای آزموده شده در دنیای دیگر است که در میدان عمل برای ما جواب نمیدهد.
* این سخن که گاهی گفته میشود را حوزهها باید روش را از دانشگاهها بیاموزند، غلط بوده و شایعهای ناصواب است؛ به عکس روشهای آزموده و کارآمدی که طی قرون متمادی در حوزهها متداول بوده، وارد عرصه دانشگاه ما نشده است.
* امروز در کشور بیش از 4.5 میلیون دانشجو و 70هزار عضو هیأت علمی داریم، اما چگونه است که از این تعداد استاد و عضو هیئت علمی یک نظریه در نمیآید و دانشگاههای ما دچار نوعی نازایی و عقیمی در این عرصه هستند که مجبوریم عمدتاً کتابهای مترجم غربیها را بخوانیم، سر این موضوع آن است که شیوههای ما غلط و غیر بومی است.
* عدد محصلین حوزوی ما به نسبت تعداد دانشجویان قابل قیاس نیست، هزینه و امکانات حوزهها نیز به اندازه یکی از دانشگاههای کشور نیست، اما حوزهها بسیار موفقتر عمل میکنند و رمز موفقیت هم در شیوه اجتهادی حوزه است، اینکه برخی تربیت یافتگان حوزهها قدرت خلق آثار علمی بزرگ در حوزهها را دارند، ناشی از قدرت همین شیوه اجتهادی است.
* شیوه اجتهادی به فرد این توان را میدهد که در رشتههای مختلف بتوانید نظریهپردازی کنید، استاد شهید مطهری اگر در تاریخ، حقوق، فقه،کلام، سیاست و سایر موضوعات عالمانه و متجهدانه و موفق است و تولید معرفت و پایهگذار نظریات است، به خاطر اجتهاد است او علیرغم این که نه شاعر است و نه رشته ادبیات خوانده نقد دیوان حافظ او و طبقهبندی غزلها و درک ماهیت آنها هر چند ناتمام به چاپ رسید، اما تفسیر و حاشیهنگاری آن زیباییهای بسیاری دارد و راز موفقیت و قدرت او در اجتهاد او نهفته است.
انتهای پیام