تحولات اخیر سوریه، علویان را به یکی از مسائل روز دنیای اسلام تبدیل کرد
صدای شیعه: به همت گروه تاریخ جریانهای فکری پژوهشکده تاریخ اسلام نشست «بررسی تاریخچه و وضعیت کنونی علویان سوریه» با سخنرانی سیدموسی علیزاده طباطبائی و عباس برومند اعلم، در محل این پژوهشکده برگزار شد.
عباس برومند اعلم، استاد دانشگاه امام خمینی(ره) قزوین در این نشست طی سخنانی گفت: جریانی در حدود یک قرن اخیر به طور چشمگیر و فزاینده ای فضای سرزمینهای آسیای غربی را تحت تأثیر خود قرار داده است و توجه به این جریان بسیار بیشتر از گذشته شده است. یک قرن اخیر، دوره خاصی در تاریخ این جریان است، به خصوص تحولات یکی دو سال اخیر در سوریه، علویان را به یکی از مسائل روز دنیای اسلام تبدیل کرد.
وی با طرح این پرسش که چرا بحث علویان سوریه بحث مهمی است؟، افزود: از سال 1920 به این سو، شاهد یک حضور بسیار چشمگیر و غافل گیر کننده توسط جریان علوی در سرزمین سوریه هستیم که این حضور به طور مستمر ادامه پیدا می کند و در بالاترین سطح آن، به رأس هرم قدرت می رسد، بنابراین مشخص است که این جریان، پتانسیل عظیمی برای چنین تحولی را داشته است. برای بررسی تحولات و وضعیت کنونی هر جریان لازم است که پیشینه تاریخی آن را درست بدانیم و تصویری اجمالی از گذشته آن داشته باشیم که این جریان از کجا آمده، چه ریشه هایی دارد و چگونه می اندیشد؟
این محقق و استاد دانشگاه بیان کرد: برای بررسی عمیق این جریان حدود 1200 سال در تاریخ باید به عقب رفت. برسیم به دورانی که در تاریخ تشیع از آن به آغاز غیبت یاد می کنیم، شروع دوره غیبت، دوره ای خاص و بحرانی در تاریخ شیعه است، این یک تجربه خاص و سخت در تاریخ شیعه است که شیعه یک دوره تازه بدون حضور امام حاضر را تجربه می کند. عدم حضور امام، مجموعه ای از بحرانهای فکری و عقیدتی در جامعه شیعی به وجود آورد. در دوره غیبت صغری، بحث ارتباط با امام از طریق نواب بود، که این منصب هم می توانست مورد تشکیک باشد، هم مورد حسادت و هم می توانست مورد ادعا باشد و همین طور هم بود.
وی در ادامه سخنانش اظهار داشت: یکی از شخصیتهایی که در این دوره فعال است در جامعه شیعی و حاضر نمی شد از ادعای نیابت خاصه نواب اربعه، تبعیت کند، شخصی است به نام محمد بن نُصَیر. در منابع رجالی، ایشان جزو یاران امام هادی(ع) است و تا آن دوره جزو رجال مورد احترام جامعه شیعی بوده است. از اواخر دوره امامت امام هادی(ع)، شاهد فاصله گرفتن ایشان از متن امامت هستیم و این فاصله در دوره امام عسگری، تشدید می شود، اما همچنان موقعیت و احترام دارد و به کلی جدا نشده است. از آغاز غیبت صغری، حاضر نمی شود از نائب اول تبعیت کند، نیابت او را انکار می کند و در مقابل او، خودش مدعی بابیت می شود و ادعا می کند که او باب و نائب امام زمان(عج) است و این شروع ماجراست؛ شروع ماجرایی که امروز به عنوان علویان سوریه می شناسیم.
نویسنده کتاب «مقدمهای بر شناخت جامعه علویان سوریه» تصریح کرد: تا پیش از این تاریخ، در آغاز قرن چهارم هجری، تنها جریان شیعه اثنی عشریه وجود دارد، این جریان در ابتدا، جریانی محدود در بغداد است . این فرد در اکثر منابع رجالی، مورد مذمت قرار گرفته است، البته تعدادی از منابع نیز او را توثیق می کنند، به طور مثال صاحب کتاب معتبر اعیان الشیعه او را توثیق می کند.
وی افزود: در عصر تدوین، بعد از مرگ ابن نصیر، دو سه نفر راه او را ادامه می دهند، اما فضای بغداد آغاز قرن چهارم، فضای برتابیدن جریانهای انحرافی نیست، عصر تدوین است و شخصیت های بزرگی در بغداد حضور پیدا کرده اند که در اصول شیعه بسیار اصولگرا هستند، مثل شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی و ... و هیچ جریان انحرافی در این دوره بغداد، تاب باقی ماندن ندارد. جریانهای انحرافی یا در جریان شیعه اثنی عشری مستحیل می شوند یا محدوده عراق عرب را ترک می کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام خمینی(ره) گفت: جریان نصیریه هم به سمت مهاجرت می رود، در این دوره در شامات یک دولت پرافتخار شیعی حاکم است، دولت حمدانی، و شخصیت تاریخ سازی چون سیف الدوله سلطان غازی، دوره ای که مناطق شمالی شام محل تجمع غازیان مسلمان، مطوعه و علاقه مندان به جهاد هستند. این جریان به شامات می رود، یکی از دلایلی که این جریان مورد حمایت واقع می شود این است که پیشوای این جریان شخصیت بسیار موجهی بنام حسین بن حمدان خصیبی عالم برجسته شیعی است.
وی افزود: سیف الدوله در دربار از او استقبال می کند و فضا را برای وی فراهم می نماید. این اتفاق نقطه هجرت جریان جدید التأسیس از عراق به شام است. تا زمانی که دولت حمدانیان روی کار هست، و بعد از آنها دولت آل مرداس اوضاع نسبتا بر وفق مراد است. در این دوره، شاهد رشد عقاید صوفیانه در میان نصیریه هستیم. شاید به این دلیل که صوفی گری سپر مناسبی در برابر حملات جریان های ارتدوکسی شیعی در آن دوره است.
برومند در ادامه سخنانش اذعان کرد: از آغاز قرن ششم هجری، فضای شامات دگرگون می شود و دولتهایی روی کار می آیند که گوی سبقت را در شیعه ستیزی از یکدیگر می ربایند. دولت زنگیان، که صراحتا شیعه را ممنوع کرد، فضای شیعه ستیزی بسیار پررنگ است، کمتر توان مقابله با شیعه اثنی عشری دارند، اما با جریانهایی مثل نصیریه به شدت مقابله می شوند، در این دوره و از دوره سلاجقه شام شاهد مهاجرت جریانهای علوی و نصیری به مناطق ساحلی و کوهستانی شامات هستیم، خصوصا لاذقیه و بلاد اطراف آن.
وی با اشاره به اینکه اوج مشکلات علویان و نصیریه، در دوره ممالیک یوده است، بیان کرد: در این دوره نخستین بار صدور فتوای بسیار شدید از سوی یک ابن تیمیه مفتی برجسته داریم که فتوای بسیار شدیداللحن علیه علویان و نصیریان دارد و تصریح میکند که آنان از کفار و یهود و نصارا بدترند و واجب القتل هستند و این فتوا، مستندی برای حمله ممالیک به مناطق علویان و کشتار شدید آنان است و بعد از آن کشتار، علویان در خفا می روند و انزوا اختیار می کنند. همزمان در این دوره، جنگهای صلیبی را داریم. که علویان تحت فشارهای وحشتناک صلیبیون نیز هستند.
این محقق و نویسنده کشورمان اظهار کرد: دوره عثمانی بسیار دوره سخت تری است که سلطان سلیم، ممالیک را نابود می کند و در این دوره، مشکلات علویان شدیدتر می شود، و زندگی آنان بدوی تر از گذشته می شود، تحت فشار دولتهای مسلمان و مسیحی و عثمانی. و عجیب نیست که در چنین شرایطی، علویان دچار آموزه های سطحی و یا غلوآمیز میشوند. شریعت تا حدود زیادی تعطیل می شود. این وضعیت تا اواخر دوره عثمانی ادامه پیدا می کند و علویان در دوره صدر اعظم مشهور عثمانی، مدحت پاشا، برای نخستین بار روی آرامش را میبینند و خودش شیوخ علوی را به حلب دعوت می کند و در یک جلسه تاریخی، حرف آنها را می شنود و به آنها تعهد میکند به حقوق اجتماعی و شهروندی خود دست یابند. برای آنان مدارس تأسیس میکند، امکانات رفاهی تهیه میکند، راه میسازد و ... .
وی در پایان سخنانش گفت: بعد از مدحت پاشا، عثمانی همان سیاست قبلی را پیش می گیرد، اما دیگر توان مقابله ندارد، از طرفی جریان علوی- نصیری که تا دیروز در فضایی بسته نفس می کشید، آموزش دیده و ارتباطاتش گسترده شده و به جای اول باز نمی گردد و به یک خودآگاهی رسیده است. و همین خودآگاهی و تلاش آنان برای استیفای حقوق هزار ساله، طعمه خوبی برای استعمار می شود. از اینجا به بعد، شاهد نقش آفرینی جریان علوی – نصیری در جریانات غرب آسیا هستیم و در بسیاری موارد نیز زیاده روی کرده است. جریان علوی- نصیری جریانی منشعب از جریان شیعه اثنی عشری است، که دچار انحرافات جدی در تاریخ خود بوده است./ مهر
انتهای پیام