ورشکستگی صلاح عزالدین و ابهامات موجود
اصولا خيلى از آنها هنوز ورشکستگى «حاج صلاح» را باور نکردهاند. در مقابل شاهد هستيم که حسين الحاج حسن نماينده فراکسيون پارلمانی حزبالله دادخواستى را عليه صلاح عزالدين به دادگاه ارائه داده و او را به ورشکستگى با سوء قصد متهم کرده است.
آيا اين امر نتيجه اين است که حزبالله به صورت غير رسمى از پذیرش مسئوليت در اين پرونده شانه خالى مىکند؟ يا اينکه اين امر به اين معنى است که حزبالله مطمئن است که در اين پرونده کاسهاى زير نيم کاسه است؟ يا اينکه اعلام ورشکستگى «حاج صلاح» به منظور حمايت از شرکاى مخفى و نامرئى اين شرکت است؟ آيا اين امر صحت دارد که حزبالله توانسته قبل از اعلام رسمى ورشکستگى، سرمايهگذاریهاى خود را از برخى اموال منقول و غير منقول دريافت کند؟ به خصوص با توجه به اينکه نزديکان صلاح عزالدين بيان کردند که وى قبل از تسليم خود به مقامات مربوطه، حدود 5 روز در اختيار حزبالله بوده است.
در اين راستا رهبران شيعه در لبنان بخصوص نبيه برى رييس پارلمان، سيد حسن نصرالله و سيد محمدحسين فضلالله تلاش کردهاند براى اين بحران چارهجويى کنند و اميد داشتند که از کمکهاى کشورهاى حامى شیعه مانند ايران بهرهمند شوند. شنیده شده که سيد هاشم صفىالدين شخصيت دوم حزبالله و مسئول شوراى اجرائى این حزب دو روز پيش بيان کرد که حزبالله براى 25 سال فريب صلاح عزالدين را خورده است.
آنچه که بر ابهامات اين پرونده به شدت مىافزايد، کردار درست و رفتار خوب حاج صلاح و پايبندى دينى و اخلاقى وى است. تعهد حاج صلاح از يک طرف و نزديکى وى با حزبالله از طرف ديگر باعث شد سيلى از سرمايهها براى مشارکت در پروژههاى اقتصادى به طرف وى سرازير شود. تا آنجا که خيلىها فکر مىکردند که اين شرکت مورد حمايت حزب و بيمه آن است؛ زيرا خيلى از مقامات حزبالله نيز در اين شرکت سهامى داشتند.
اصولا حاج صلاح يکى از مهمترين حاميان فعاليتهاى فرهنگى در لبنان و کشورهاى عربى و ساير کشورهاى جهان براى حمايت از مقاومت بود و حتى مىتوان گفت که انتشارات «دار الهادى» که اکنون به صورت رسمى پلمپ شده است، انتشاراتى است که همه آثار مربوط به مقاومت در لبنان را چاپ کرده و نوشتههاى مسئولان حزب را همين انتشارات به صورت کتاب منتشر نموده است.
جداى از اظهارات سيد هاشم صفىالدين مبنى بر فريب 25 ساله حزبالله توسط حاج صلاحى که هم اکنون خيلىها از جمله مال باختهها از او تعريف و تمجيد مىکنند، ابهام در ميزان خسارتها و ارقام مبالغ از دست رفته است. خسارتهاى اعلام شده بين 500 ميليون دلار تا دو ميليارد دلار اعلام شده است. از طرف ديگر تعداد سهامداران نيز هنوز مشخص نيست و گفته مىشود که تعداد آنها به 8000 نفر مىرسد که بيشتر آنها شهروندان عادى لبنانى هستند.
مالباختگان هر کدام تفسير خاصى براى اين ورشکستگى دارند. برخى سازمان موساد اسرائيل و سازمان سيا را عامل اساسى اين ورشکستگى مىدانند که با دخالت در بهاى نفت و آهن باعث ورشکستگى اين بازرگان خاورميانهاى شدهاند.
نزديکان حاج صلاح تاکيد کردهاند که «وفيق صفا» از مقامات امنيتى حزبالله، شخصا عزالدين را در هنگام تسليم خود به دادگسترى لبنان همراهى کرده است. برخى از کسانى که به دنبال پاسخ منطقى براى اين ورشکستگى هستند، بيان کردهاند که بيشتر خسارتها ناشى از کاهش بهاى آهن و نفت در بازارهاى جهانى است؛ زيرا بعد از اينکه بهاى نفت به بيش از 140 دلار رسيده بود به ناگاه در سال گذشته به زير 70 دلار رسيد. آهنآلات نيز همين وضعيت را داشت. برخى تحليلها نيز به بحران مالى جهانى باز مىگردد و برخى ديگر نيز توسعه نسنجيده فعاليتهاى بازرگانى به صورت ناگهانى و حساب نشده را باعث اين ورشکستگى دانستهاند.
در اين راستا يکى از تحليلهاى ارائه شده، اين ورشکستگى را از نتايج ترور عماد مغنيه دانسته است؛ زيرا امنيت و مال ارتباط تنگاتنگى با يکديگر داشته و فرمانده امنيتى همواره کنترلى بر منابع مالى نيز دارد و از آنجا که عماد مغنيه در زمان حيات خود شبکهاى از سرمايهگذاریهاى پنهان و سرمايهگذاریهاى مجهول ايجاد کرده بود، با ترورش خيلى از آنها مخفى ماندند و در واقع بيم اين مىرود که از دست رفتن مبلغ دو ميليارد دلار در واقع به خاطر از دست رفتن رابط اين سرمايهگذاریهاى پنهان و مجهول باشد.
انتهای پیام