خط قرمز شادى و نشاط از دیدگاه اسلام کجاست؟
صدای شیعه: شادى و نشاط، چه نسبتى با دین دارد؟ آیا دین شادابى را تقویت میکند یا سبب رکود و خمود آن است؟
با توجه به منابع دینى، یعنى قرآن و سیره پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق نشاط و شادى بوده، علاوه برآنکه آدمى را از تنبلى رهانده و سرزنده مىسازد؛ البته؛ این شادى، افراطى و تفریطى نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعدیلى قابل رهیابى است.
بهترین آئینها، با طبیعت آدمى و سازمان آفرینش او سازگار بوده، نیازمندیهاى طبیعى و فطرىاش را برآورد؛ در غیر این صورت، نه قابل عمل است و نه میتواند آدمى را خوشبخت و سعادتمند سازد. تعالیم اسلام بهدلیل توجه به این نیازها و متناسب بودنش با فطرت آدمى است که توانست از محدودیت جزیرةالعرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصى نقاط دنیا شکل دهد.
به گفته علامه طباطبایى در کتاب، المیزان، اسلام، نه انسان را از نیروها غرایز و خواستههایش محروم میکند و نه همه توجه را به تقویت جنبههاى مادى معطوف میدارد؛ نه او را از جهانى که در آن زندگى میکند، جدا میسازد و نه او را بینیاز از دین و شریعت به حساب میآورد و این سه زاویه، مثلثى را ترسیم کرده که انسان در محدوده آن کمال مقصود خود را به دست میآورد و به سعادت ابدى میرسد و اگر یکى از این زاویهها باز شود و نادیده تلقى گردد، انسان را دچار سقوط میکند و از اوج انسانیت به ورطه هلاکتش میکشاند.
اساس خلقت و جهان هستی برشادی است
از شادى تعاریف گوناگونى، مانند: احساس مثبتى که از حس ارضاى پیروزى بهدست میآید، انگیزش و هیجان، مجموع لذتها منهاى درد»، حالتى که در فرآیند نیل به علاقهها در آدمى بهوجود مىآید، این پدیده هر چند از زوایاى گوناگونى تعریف و تشریح شده است، ولى به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسى انسان بهشمار مىآید؛ چه کسى را میتوان یافت که مدعى باشد نیازمند به شادى نیست؟ اصلاً اساس جهان هستى و پدیدههاى آن بهگونهاى طراحى شدهاند که در آدمى شادى ایجاد کنند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهاى زیبا، گلهاى زنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند و انسان و...، همه شادىآور و مسرتبخش است.
از آنجا که شادى؛ ناکامى، ناامیدى، ترس و نگرانىها را از انسان دور میسازد، روانشناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید دادهاند و این همه حکایتگر این حقیقت است که شادى نیاز اساسى و ضرورى میباشد.
عوامل شادى و نشاط
بنا به اظهارات دانشمندان و متون معتبر(وسائلالشیعه، بحارالانوار و...)، از عواملی که حالت شادى و نشاط را در انسان پدید میآورند، میتوان به ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانى، تبسم و خنده، مزاح و شوخى، بوى خوش، خودآرایى، پوشیدن لباسهاى روشن، حضور در مجالس شادى، ورزش، امید به زندگى، کار و تلاش، سیر و سفر، تلاوت قرآن، تفکر در آفریدههاى خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزهها و... اشاره کرد.
اسلام و شادى
اسلام با توجه به نیازهاى اساسى انسان، شادى و نشاط را تحسین و تأیید کرده است. قرآن که یکى از بهترین و مستحکمترین منابع اسلام بهشمار میرود، زندگى با نشاط و شادى را نعمت و رحمت خدا تلقى فرموده، زندگى همیشه توأم با گریه و زارى و ناله را خلاف رحمت و نعمت خدا میفرماید: «فَلْیَضْحَکُواْ قَلِیلًا وَلْیَبْکُواْ کَثِیرًا جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ از این پس کم بخندند و به جزاى آنچه بهدست میآوردند بسیار بگریند».
با توجه به کتاب گفتارها، جلد 2، صفحه225 شأن نزول این آیه شریفه، این بود که پیغمبر خدا(ص) دستور صادر کرده بودند که باید تمام نیروهاى قابل براى شرکت در مبارزه علیه کفار و مشرکین که به سرزمین اسلام هجوم آورده بودند، بسیج شوند.عدهاى با بهانههاى مختلف از شرکت در این لشکرکشى خوددارى کرده بودند و از فرمان خدا و پیغمبر(ص) تخلف کرده بودند؛ خداوند در قرآن به آنها وعده عذاب میدهد و بهدنبال آن میفرماید: [این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند.
واضح است که نفرین بهصورت کیفر و مجازاتى است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمى او را دچار عذاب و رنج میسازد. اینکه خداوند آرزوى کم خندیدن و زیاد گریستن براى نافرمانان میکند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده بهعنوان یکى از عوامل نشاط، امر طبیعى و فطرى است که خداوند میخواهد بهعنوان کیفر، نافرمانان از این امر محروم باشند.
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکى از این واقعیت است که اسلام بر نشاط و شادى مُهر تایید نهاده است؛ زیرا باغهای زیبا، آبهاى زلال و روان، زیباترین بسترها، نرمترین و چشمگیرترین پارچهها، برترین دیدنى که قرآن در وصف بهشت ترسیم میکند، همه جزء عوامل نشاط و شادى به شمار میروند و خداوند متعال براى شاد کردن انسانها بهشت را این چنین قرار داده است.
قرآن در فراز دیگرى، برخى عوامل شادى و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است و درآیه 32 سوره مبارکه اعراف فرموده است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ [اى پیامبر] بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده بگو این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند و روز قیامت [نیز] خاص آنان مىباشد اینگونه آیات [خود] را براى گروهى که مىدانند به روشنى بیان میکنیم»، این آیه شریفه بهخوبى بیانگر این حقیقت است که اسلام به بهرهمند شدن از زیباییها و مواهب زندگى که در زمره عوامل نشاط آورند، اهمیت میدهد و آن را زیبنده دینداران و مؤمنان میداند.
شادی از دیدگاه اهل بیت(ع)
در سیره معصومان، عنصر شادى آنچنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن به بسترسازى، زمینهسازى و ایجاد آن نیز توصیه شده است چنانکه رسول اکرم(ص) فرمود: «مؤمن شوخ و شاداب است» و حضرت على(ع) فرمود: «شادمانى، گشایش خاطر میآورد» و نیز فرمود: «اوقات شادى، غنیمت است» و نیز فرمود: «هرکس شادىاش اندک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود».
در کتاب اصول کافی، جلد2 از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «هیچ مؤمنى نیست که شوخى در طبع او نباشد» و نیز فرمود: «شوخ طبعى بخشى از حسن خلق است».
از امام رضا(ع) درکتاب بحارالانوار، جلد 75 نقل ذشده که فرمود: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتى براى عبادت و خلوت با خدا، زمانى براى تأمین معاش، ساعتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانىکه شما را به عیبهایتان واقف میسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتى را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص میدهید و از شادى ساعتهاى تفریح، نیروى لازم براى عمل به وظایف وقتهاى دیگر را تأمین کنید».
خط قرمز شادى و نشاط کجاست؟
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز است. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیدهاى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچوجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن بهعنوان یک نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز میباشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلیاش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد؛ از اینرو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پی مىگیرد، شادى و نشاط بهعنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزهاى در آن دنبال میشود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین مىتوان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.
رعایت اعتدال در مزاح وشوخی
مزاح و شوخى که یکى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبکسرى، بیشرمى و گستاخى بیامیزد، «هزل» نامیده میشود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آنرا «هجو» میخوانند و این نیز در اسلام نهى شده است.
در کتاب کافى، جلد2 نقل شده که: یکى از یاران رسول خدا از ایشان پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخى کنیم و بخندیم، اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى در میان نباشد، اشکالى ندارد و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى یا زیادهروى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان على(ع) مىفرماید: «هر کس بسیار شوخى کند، وقار و سنگینى او کم مىشود».(غررالحکم، ص222) و امام صادق(ع) مىفرماید: «زیاد شوخى کردن، آبرو را مىبرد».(کافى، ج2، ص665)
تبسم بهترین نوع خنده است اگر...
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادى است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لکهدار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و بهشدت نکوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از کعبه را بر شمردهاند، بهخوبى روشن مىشود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است.(اخلاق الهى، ج5، ص256-257)
در کتاب کافی، جلد2 نقل شده که: قالبهاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمانهاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه اثرگذارى را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقى شده است.
در دین اسلام و در کلام مولای متقیان امام علی(ع)، «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.از طرفی زمان و مکان نشاط و شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود، بهطور مثال مزاح و بذلهگویى در مراسم سوگوارى و مکانهاى مقدس ناپسند است.
همچنین در خصوص مکان و زمان خنده در کتاب اخلاق الهى، جلد5، از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «کسىکه بر جنازهاى بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت میکند و دعایش اجابت نمیشود و کسىکه در گورستان بخندد، باز میگردد، در حالیکه سختى بزرگى همانند کوه اُحد، براى اوست».
از آنچه در این فراز گفته شد، مشخص میگردد که پارهاى از روایات که بهصورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نکوهش کردهاند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است که از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهادهاند و به افراط و تفریط در غلتیدهاند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آنرا تأیید و توصیه کرده است.
عارفان نیز در جستوجوى شادى مطلق و کاملاند و بهدلیل ظرفیت وجودى خاص خویش؛ براى دستیابى به آن نشاط راستین از غم استقبال میکنند؛ ولى هرگز براى دیگران آرزوى اندوه نمیکنند؛ علاوه بر آنکه در برابر غم، در ظاهر مراقبند که دیگران از حزن آنان آگاه نشوند.امیرمؤمنان علی(ع) در توصیف عارفانه میفرماید: «زاهدان، در دنیا اگر چه بخندند، قلبشان میگرید و اگر چه شاد باشند، اندوهشان شدید است». (نهجالبلاغه خطبه 113)
انتهای پیام