( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: شادى و نشاط، چه نسبتى با دین دارد؟ آیا دین شادابى را تقویت می‌کند یا سبب رکود و خمود آن است؟
با توجه به منابع دینى، یعنى قرآن و سیره پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق نشاط و شادى بوده، علاوه برآن‌که آدمى را از تنبلى رهانده و سرزنده مى‌‏سازد؛ البته؛ این شادى، افراطى و تفریطى نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعدیلى قابل رهیابى است.

بهترین آئین‏‌ها، با طبیعت آدمى و سازمان آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی‌هاى طبیعى و فطرى‌اش را برآورد؛ در غیر این صورت، نه قابل عمل است و نه می‌تواند آدمى را خوشبخت و سعادت‏مند سازد. تعالیم اسلام به‌دلیل توجه به این نیازها و متناسب بودنش با فطرت آدمى است که توانست از محدودیت جزیرةالعرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصى نقاط دنیا شکل دهد.
به گفته علامه طباطبایى در کتاب، المیزان، اسلام، نه انسان را از نیروها غرایز و خواسته‏‌هایش محروم می‌کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه‏‌هاى مادى معطوف می‌دارد؛ نه او را از جهانى که در آن زندگى می‌کند، جدا می‌سازد و نه او را بی‌نیاز از دین و شریعت به حساب می‌آورد و این سه زاویه، مثلثى را ترسیم کرده که انسان در محدوده آن کمال مقصود خود را به دست می‌آورد و به سعادت ابدى می‌رسد و اگر یکى از این زاویه‌‏ها باز شود و نادیده تلقى گردد، انسان را دچار سقوط می‌کند و از اوج انسانیت به ورطه هلاکتش می‌کشاند.

اساس خلقت و جهان هستی برشادی است
از شادى تعاریف گوناگونى، مانند: احساس مثبتى که از حس ارضاى پیروزى به‌دست می‌آید، انگیزش و هیجان، مجموع لذت‏‌ها منهاى درد»، حالتى که در فرآیند نیل به علاقه‌‏ها در آدمى به‌وجود مى‌آید، این پدیده هر چند از زوایاى گوناگونى تعریف و تشریح شده است، ولى به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسى انسان به‌شمار مى‏‌آید؛ چه کسى را می‌توان یافت که مدعى باشد نیازمند به شادى نیست؟ اصلاً اساس جهان هستى و پدیده‏‌هاى آن به‌گونه‌اى طراحى شده‏‌اند که در آدمى شادى ایجاد کنند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهاى زیبا، گل‏هاى زنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند و انسان و...، همه شادى‌آور و مسرت‌بخش است.
از آن‌جا که شادى؛ ناکامى، ناامیدى، ترس و نگرانى‌ها را از انسان دور می‌سازد، روان‏شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده‌‏اند و این همه حکایت‌گر این حقیقت است که شادى نیاز اساسى و ضرورى می‌باشد.

عوامل شادى و نشاط
بنا به اظهارات دانشمندان و متون معتبر(وسائل‌الشیعه، بحارالانوار و...)، از عواملی که حالت شادى و نشاط را در انسان پدید می‌آورند، می‌توان به ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانى، تبسم و خنده، مزاح و شوخى،  بوى خوش، خودآرایى، پوشیدن لباس‏‌هاى روشن، حضور در مجالس شادى، ورزش، امید به زندگى،  کار و تلاش،  سیر و سفر، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده‏‌هاى خداوند، صدقه دادن،  نگاه کردن به سبزه‏‌ها و... اشاره کرد.

اسلام و شادى
اسلام با توجه به نیازهاى اساسى انسان، شادى و نشاط را تحسین و تأیید کرده است. قرآن که یکى از بهترین و مستحکم‏‌ترین منابع اسلام به‌شمار می‌رود، زندگى با نشاط و شادى را نعمت و رحمت خدا تلقى فرموده، زندگى همیشه توأم با گریه و زارى و ناله را خلاف رحمت و نعمت خدا می‌فرماید: «فَلْیَضْحَکُواْ قَلِیلًا وَلْیَبْکُواْ کَثِیرًا جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ از این پس کم بخندند و به جزاى آن‌چه به‌دست می‌آوردند بسیار بگریند».
با توجه به کتاب گفتارها، جلد 2، صفحه225  شأن نزول این آیه شریفه، این بود که پیغمبر خدا(ص) دستور صادر کرده بودند که باید تمام نیروهاى قابل براى شرکت در مبارزه علیه کفار و مشرکین که به سرزمین اسلام هجوم آورده بودند، بسیج شوند.عده‏‌اى با بهانه‌هاى مختلف از شرکت در این لشکرکشى خوددارى کرده بودند و از فرمان خدا و پیغمبر(ص) تخلف کرده بودند؛ خداوند در قرآن به آن‌ها وعده عذاب می‌دهد و به‌دنبال آن می‌‏فرماید: [این گروه نافرمان‏] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند.

واضح است که نفرین به‌صورت کیفر و مجازاتى است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمى او را دچار عذاب و رنج می‌‏سازد. این‌که خداوند آرزوى کم خندیدن و زیاد گریستن براى نافرمانان می‌کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به‌عنوان یکى از عوامل نشاط، امر طبیعى و فطرى است که خداوند می‌خواهد به‌عنوان کیفر، نافرمانان از این امر محروم باشند.
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکى از این واقعیت است که اسلام بر نشاط و شادى مُهر تایید نهاده است؛ زیرا باغ‌های زیبا، آب‌‏هاى زلال و روان، زیباترین بسترها، نرم‌‏ترین و چشم‏‌گیرترین پارچه‌‏ها، برترین دیدنى‏ که قرآن در وصف بهشت ترسیم می‌کند، همه جزء عوامل نشاط و شادى به شمار می‌‏روند و خداوند متعال براى شاد کردن انسان‌‏ها بهشت را این‏‌ چنین قرار داده است.
قرآن در فراز دیگرى، برخى عوامل شادى و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است و درآیه 32 سوره مبارکه اعراف فرموده است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ؛ [اى پیامبر] بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزی‌هاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده بگو این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده‌‏اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان مى‏‌باشد این‌گونه آیات [خود] را براى گروهى که مى‌‏دانند به روشنى بیان می‌کنیم»، این آیه شریفه به‌خوبى بیان‏‌گر این حقیقت است که اسلام به بهره‌‏مند شدن از زیبایی‌ها و مواهب زندگى که در زمره عوامل نشاط آورند، اهمیت می‌‏دهد و آن را زیبنده دین‌‏داران و مؤمنان می‌داند.

شادی از دیدگاه اهل‌ بیت(ع)
در سیره معصومان، عنصر شادى آن‌چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن به بسترسازى، زمینه‏‌سازى و ایجاد آن نیز توصیه شده است چنان‌که رسول اکرم(ص) فرمود: «مؤمن شوخ و شاداب است» و حضرت على(ع) فرمود: «شادمانى، گشایش خاطر می‌آورد» و نیز فرمود: «اوقات شادى، غنیمت است» و نیز فرمود: «هرکس شادى‏‌اش اندک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود».
در کتاب اصول کافی، جلد2 از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «هیچ مؤمنى نیست که شوخى در طبع او نباشد» و نیز فرمود: «شوخ طبعى بخشى از حسن خلق است».
از امام رضا(ع) درکتاب بحارالانوار، جلد 75 نقل ذشده که فرمود: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتى براى عبادت و خلوت با خدا، زمانى براى تأمین معاش، ساعتى براى معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانى‌که شما را به عیب‏‌هایتان واقف می‌سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتى را هم به ‌تفریحات و لذایذ خود اختصاص می‌دهید و از شادى ساعت‏‌هاى تفریح، نیروى لازم براى عمل به وظایف وقت‏‌هاى دیگر را تأمین کنید».

خط قرمز شادى و نشاط کجاست؟
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز است. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیده‌‏اى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ‌وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به‌عنوان یک نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز می‌باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلی‌اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد؛ از این‌رو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پی‌‏ مى‏‌گیرد، شادى و نشاط به‌عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزه‏‌اى در آن دنبال می‌شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین مى‏توان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.

رعایت اعتدال در مزاح وشوخی
مزاح و شوخى که یکى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبک‏‌سرى، بی‌شرمى و گستاخى بیامیزد، «هزل» نامیده می‌شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آن‌را «هجو» می‌خوانند و این نیز در اسلام نهى شده است.
در کتاب کافى، جلد2 نقل شده که: ‏یکى از یاران رسول خدا از ایشان پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخى کنیم و بخندیم، اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى در میان نباشد، اشکالى ندارد و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى یا زیاده‌‏روى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان على(ع) مى‏‌فرماید: «هر کس بسیار شوخى کند، وقار و سنگینى او کم مى‏‌شود».(غررالحکم، ص‏222) و امام صادق(ع) مى‏‌فرماید: «زیاد شوخى کردن، آبرو را مى‏‌برد».(کافى، ج‏2، ص‏665)

تبسم بهترین نوع خنده است اگر...
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادى است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لکه‌‏دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به‌شدت نکوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از کعبه را بر شمرده‏‌اند، به‌خوبى روشن مى‏‌شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است.(اخلاق الهى، ج‏5، ص‏256-257)
در کتاب کافی، جلد2 نقل شده که: قالب‏‌هاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‏‌هاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه اثرگذارى را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان تلقى شده‏ است.
در دین اسلام و در کلام مولای متقیان امام علی(ع)، «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.از طرفی زمان و مکان نشاط و شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود، به‌طور مثال مزاح و بذله‏‌گویى در مراسم سوگوارى و مکان‏‌هاى مقدس ناپسند است.
‏ همچنین در خصوص مکان و زمان خنده  در کتاب اخلاق الهى، جلد‏5، از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «کسى‌که بر جنازه‏‌اى بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت می‌کند و دعایش اجابت نمی‌شود و کسى‌که در گورستان بخندد، باز می‌گردد، در حالی‌که سختى بزرگى همانند کوه اُحد، براى اوست».
از آن‌چه در این فراز گفته شد، مشخص می‌گردد که پاره‌‏اى از روایات که به‌صورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نکوهش کرده‏‌اند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است که از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهاده‏‌اند و به افراط و تفریط در غلتیده‌اند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن‌را تأیید و توصیه کرده است.
عارفان نیز در جست‏‌وجوى شادى مطلق و کامل‌اند و به‌دلیل ظرفیت وجودى خاص خویش؛ براى دست‏یابى به آن نشاط راستین از غم استقبال می‌کنند؛ ولى هرگز براى دیگران آرزوى اندوه نمی‌کنند؛ علاوه بر آن‌که در برابر غم، در ظاهر مراقبند که دیگران از حزن آنان آگاه نشوند.امیرمؤمنان علی(ع) در توصیف عارفانه می‌فرماید: «زاهدان، در دنیا اگر چه بخندند، قلب‌شان می‌گرید و اگر چه شاد باشند، اندوهشان شدید است». (نهج‌البلاغه خطبه 113)


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر