(
امتیاز از
)
منتظر الزيدي; کفش من به خون قربانيان اشغالگري آمريکا آغشته بود
منتظر الزيدي خبرنگار عراقي شبکه البغداديه که سال گذشته با کفش خويش سر بوش را نشانه رفته بود، لحظاتي قبل پس از آزادي از زندان با حضور در يک نشست مطبوعاتي انگيزه اصلي خويش از پرتاب کفشش به سوي بوش را ظلمي دانست که بر ملت عراق رفت و افزود: بسيار ساده بگويم که اشغالگران خواستار ذليل کردن ملتم و زير چکمه قرار دادن آنها بود که در طي سالهاي گذشته بيش از يک ميليون عراقي مستقيما در اثر گلوله بارانهاي اشغالگران شهيد شدند.
وي در ادامه به گوشهاي از جنايات اشغالگران در عراق پرداخت و افزود: جنايات آنها حدود 5 ميليون يتيم و يک ميليون بيوه زن، صدها هزار معلول و 5 ميليون آواره در داخل و خارج کشور برجاي گذاشت.
الزيدي در ادامه با اشاره به انسجام همه قوميتها و اديان مردم عراق در پيش از اشغال گفت: شيعه و سني با هم نماز مي خوانند و مسلمانان همراه با مسيحيان، عيد ميلاد حضرت مسيح (ع)را جشن ميگرفتند تا اينکه اشغالگران با توهم آزادسازي کشورمان به ما حمله کردند و بين برادر با برادرش، بين همسايه با همسايهاش و منازل ما را عزادار کرد.
وي در ادامه در برشمردن جنايات اشغالگران در عراق اشغالگري را به مثابه طاعوني خواند که عراق را در بر گرفت و با بيان اينکه اشغالگران خيابانها و بوستانهاي کشور ما را به گورستان تبديل کردند، افزود: اشغالگران هر روزه ما را ميکشند و اماکن مذهبي ما را آلوده ميسازند. به آزادگان تجاوز ميکنند و روزانه هزاران تن را زنداني مي کند.
اين آزاده عراقي که در پاسخ به کساني که وي را قهرمان توصيف مي کردند، گفت: من اعتراف مي کنم که قهرمان نيستم ولي ديدگاه و موضع خاص خودم را دارم برايم بسيار ذلت بار بود که (خون ريختن مردم)کشور مباح شمرده شود، بغداد من به آتش کشيده شود و خانوادهام کشته شوند. هزاران تصوير از اين امور در ذهنم نقش بسته بود و هر روز بر من فشار ميآورد و راه حق و رويارويي را نشانم مي داد. راه امتناع از پذيرش ناحقي و تزوير و باطل را به من نشان ميداد به گونهاي که هيچ شبي راحت نخوابيدم.
الزيدي در ادامه در توصيف جنايات اشغالگران در عراق گفت: آن جنايات جوان را پير ميکند. در حقيقت رسوايي ابو غريب، قتل عامهاي فلوجه،نجف،بصره،ديالي و...اشکم را در ميآورد و مرا ميشکست. در طول سالهاي گذشته در ا ين سرزمين سوخته ميگشتم و با چشمان خودم دردهاي قربانيان را مشاهده مي کردم و صداي زجههاي بيوه زنان و يتيمان را با گوش خود ميشنيدم و احساس کردم که عار و ننگ دامن گيرم شده است. بنابراين صبرم تمام شد.
الزيدي درباره پرتاب کفشش به سوي بوش گفت: فرصتي پيش آمد و از آن استفاده کردم آن کفش با خونهاي بيگناهاني که توسط اشغالگران کشته شده بودند، آغشته شده بود و آن پرتاب پاسخ مناسبي به جنايات آنها بود.
وي افزود: ميخواستم با پرتاب کفش به سوي بوش آن جنايتکار جنگي، انزاجار و اعتراض خودم نسبت به دروغش و اشغالگرياش را ابراز بکنم.
تا ساعتي بعد مشروح اين کنفرانس مطبوعاتي مخابره خواهد شد.
انتهای پیام