( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: استاد محمدعلی بهمنی؛ شاعری اهل دل است که در کارنامه شاعرانگی اش غزلهایی نغز و پرمحتوا دارد که با مهندسی فوق‌العاده کلمات، عشق و دلدادگی را در جان واژه‌ها ریخته است، اما یکی از ویژگی های برجسته این شاعر نام آشنا، سرودن برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و زیباترین اشعار او نیز در وصف ثامن الحجج(ع) سروده شده اند.

استاد بهمنی، شعری در رثای امام رضا(ع) سروده با مضمون شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم؛ اما این شعر عمق عاشقی و تفکر آهوانه این شاعر را به نمایش گذاشته است.

این شاعر نام آشنای کشور در مورد حال و هوای شعر می‌گوید: همیشه آرزو داشتم شعری در رثای امام رضا(ع) بگویم که معرّف تمام مهربانی های حضرت باشد، زیرا امام هشتم(ع) ضامن آهوی سرگشته بیابان بوده اند و قطعاً نظر رحمت خود را نیز از ما نخواهند گرفت.

وی ادامه می‌دهد: همه ما در هنگام زیارت از آقا امام رضا(ع) خواسته هایی را طلب می‌کنیم، اما شاید کمتر به این مسأله توجه کنیم که در برابر این همه لطف حضرت، رفتار ما چگونه است؟ همین نکته، جرقه اولیه این شعر را در ذهنم شکل داد.

استاد بهمنی در ادامه به بیت اول شعرش این چنین اشاره می‌کند: «شرمنده ام که همت آهو نداشتم... شصت و سه سال راه به این سو نداشتم». من این شعر را در شصت و سه سالگی سرودم و در لحظه حضور در حرم قدسی امام رضا(ع)، این پرسش را از خود کردم که واقعاً در برابر الطاف همیشگی امام هشتم(ع) چه کرده‌ام؟

وی تصریح می‌کند: در این شعر خودم را مورد گلایه قرار دادم که در برابر این همه لطف ثامن الحجج(ع) هیچ بوده ام و البته عنایت حضرت همیشه شامل حالم بوده است. 

استاد بهمنی در ادامه گفت و گو به بیتی دیگر از شعرش این چنین اشاره می‌کند: «آقا شما که از همه‌ کس باخبرتريد...من جز سري نهاده به زانو نداشتم»؛ این بیت اشاره به این نکته دارد که امام رضا(ع) به عنوان ولی و حجت خدا بر همه امور ما احاطه دارند، چه بگوییم و چه نگوییم همه را می‌دانند؛ بنابراین همه ما باید در پنهان و آشکار پیرو حضرت باشیم و خودمان را همواره در محضر نورانی ایشان احساس کنیم. وی تأکید می‌کند: ماندن در مدار سیره رضوی، حقیقتی است که باید با مجاهدت و رهروی صحیح به آن دست پیدا کنیم و این مدار در حقیقت همان حدیث گرانسنگ سلسله الذهب و شروطی است که حضرت رضا(ع) در آن حدیث به آنها اشاره فرمودند.

استاد بهمنی تصریح می‌کند: پناه بردن به امام رضا(ع) مهمترین آرزوی همه ماست، اما ما هم باید حق شناس باشیم و حق امامت ایشان را با عمل صحیح ادا کنیم که ایشان جز این از ما نمی خواهند؛ چنان که در آخرین بیت شعرم نیز به آن اشاره کرده‌ام که خوانده يا نخوانده به پابوس آمدم؟ به راستی اگر به زیارت حضرت می‌رویم، با پای خود نمی‌رویم، بلکه دعوت حضرت است که ما را به سوی ایشان روانه می‌کند.

شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم

شصت و سه سال راه به اين سو نداشتم

اقرار مي‌کنم که من – اين هاي و هوي گنگ-

ها داشتم هميشه ولي هو نداشتم

جسمي معطر از نفسي گاه داشتم

روحي به هيچ رايحه خوشبو نداشتم

فانوس بخت گم‌شدگان هميشه‌ام

حتي براي ديدن خود سو نداشتم

و آیا به من که با همه‌ هم زباني‌ام

در خانواده نيز دعاگو نداشتم

شعرم صراحتي‌ست دل‌آزار، راستش

راهي به اين زمانه‌ نه تو نداشتم

نيشم هميشه بيشتر از نوش بوده است

باور نمي‌کنيد که کندو نداشتم؟

مي‌شد که بندگي کنم و زندگي کنم

اما من اعتقاد به تابو نداشتم

آقا شما که از همه‌کس باخبرتريد

من جز سري نهاده به زانو نداشتم

خوانده و يا نخوانده به پابوس آمدم؟

ديگر سؤال ديگري از او نداشتم...

منبع: قدس آنلاین

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر