تبلور «جاهلیت عربی» در رفتار رسانهای شبکه العربیه
هادی محمودی: با شکلگیری رسمی دولت دهم، گرد و غبار سیاسی در فضای سیاسی در کشور نیز فرو نشست. از نیمه شهریور فصل سیاسی جدید در ایران آغاز می شود. موضوع مهمی که در این مرحله یعنی آغاز به کار دولت نهم شایان توجه است ارزیابی در رفتار و نگاه محافل خارجی است.
مواضع این محافل در قبال انتخابات ایران و دولت اصولگرا را می توان در سه گروه مجزا مورد بررسی قرار داد:
1- گروه اول دولتها و مجامعی بودند که به محض شنیدن خبر موج مشارکت 40 میلیونی مردم ایران در انتخابات و آرای 24 میلیونی اصولگرایان ضمن مخابره پیامهای تبریک برای شروع دور تازه مراودات و همکاری اعلام آمادگی کردند.در این گروه نام شمار کثیری از رؤسای جمهور، نخست وزیران، پادشاهان وامرای عربی و نیز رهبران جنبشها و سازمانهای سرشناس منطقهای و بینالمللی را میتوان مشاهده کرد.
2- گروه بعدی محافلی بودند که از موضع بی طرفی در قبال انتخابات خارج شده و به سمت جانبداری از جناحهای سیاسی خیز برداشته بودند. این گروه اغلب شامل امریکا، کانادا، اسرائیل و برخی از دولتهای اروپایی میشود که بر سر پیروزی جناحهای رقیب دولت اصولگرای احمدینژاد شرط بندی کردند. این گروه حتی برای پیشبرد جناح لیبرالهای ایران به تدارک تبلیغات و تلاشهای دیپلماتیک وسیع دست زد. اسناد وشواهد جانبداری و مداخله جویی این گروه از دولتها قبل از آنکه در اعترافات بازداشت شدگان حوادث ایران نمایان شود در گزارشهای تحقیقی نشریاتی مثل فارن پالیسی فاش شد که در آن «هرم تصمیمگیری و سازماندهی» اپوزیسیون نظام از سوی مراکز امنیتی امریکا تشریح شده است.
چالش این گروه از دولتها و محافل با انتخابات حماسی ایران قریب یک ماه به طول انجامید و با اعترافات تعیین کننده عناصر و اتباع آنها از یک سو و موفقیت نظام قضایی و امنیتی ایران در مهار اغتشاشات از سوی دیگر نگاه این محافل به تدریج تغییر کرد. به نحوی که حتی برخی از این بازیگران به صورت صریح یا ضمنی به خطاهای خویش اقرار کرده و یا گامهایی برای جبران آن اشتباهات برداشتهاند.
اکنون در یک نگاه اجمالی میتوان گفت که روابط و مناسبات این دسته از دولتهای غربی با ایران به وضعیت قبل از انتخابات 22 خرداد بازگشته است یعنی دیگر نشانی از تردید افکنی درباره انتخابات نیست یا کمتر دولتمرد اروپایی و امریکایی پیدا میشود که آشکارا به حمایت از گروه یا محفل خاص اصلاح طلبی و لیبرال در ایران بپردازد.یک نشان بارز عادی سازی روابط ایران و غرب این است که دیپلماتهای سرشناس اروپایی نگاه شان را همانند قبل از انتخابات به بحث هستهای معطوف کردهاند و سخن از این است که چگونه با مذاکره و تعامل به عبور از این موضوع بپردازند.
3- شاید تعجب آور باشد که بدترین موضع گیری درباره فضای سیاسی نوین ایران را اکنون دولتی پیش میبرد که آن سوی خلیج فارس قرار دارد و با آنکه همه دولتهای منطقه بدون استثنا راه دوستی با تهران را پیش گرفتهاند اما دیپلماسی این کشور هنوز در شرایط غبار آلود پس از انتخابات سیر می کند.دیپلماتها و محافل سعودی در این مدت به صورت صریح و عریان خط مقابله و بحران آفرینی را در ایران دنبال کردهاند.حتی بسیاری از رسانهها و تریبون کشورهای شریک امریکا که چند روزی را به همنوایی با اغتشاشگران در ایران سرگرم شدند اکنون تغییر موضع دادهاند اما رسانهمتعلق به پادشاهی عربستان در همان مسیری گام برمی دارد که دو ماه پیش وارد شد.
*محتویات سناریوی خصمانه سعودیها
ضدیت محافل سعودی در این مرحله از بحث انتخابات یا تقابل با دولت اصولگرا فراتر رفته است. سیاستی که در روی صفحات نشریاتی مثل الشرق الاوسط و یا الحیات نقش میبندد ، برهم زدن انسجام ، اقتدار و ثبات سیاسی در ایران است و هر سوژهای که در راستای یکی از اهداف سه گانه باشد مورد بهره برداری رسانهها و تریبونهای این رژیم قرار میگیرد. خط فتنه و دسیسه به معنای واقعی آن در گزارشها و مطالب ارگانهای خبری این رژیم نمود دارد. مصادیق این فتنه آفرینی بی شمار است.
سناریو نویسان سعودی در گزارشهایی که به دست چاپ و انتشار میسپارند به طور خاص سعی در دامن زدن به بحث شکافهای سیاسی و اختلافهای درون جامعه و نظام ایران دارند. یعنی همان سیاستی که به مدت سه دهه جهان غرب بویژه امریکا و انگلیس در پیگیری آن ناکام ماندند. شبکه خبری العربیه بار اصلی اجرای این طرحو سناریو را برعهده دارد و تا به امروز؛ لحظهای از پمپاژ این خط بحران آفرینی دریغ نورزیده است.
برنامه ریزان افراطی مسلک این رسانه در این باره مجموعهای تبلیغی و روانی را آماده کردهاند که به طور روزانه روی آنتن می رود. این مجموعه در پی آن است که چند حلقه شکاف و تضاد را اول میان حوزه و حکومت و مردم با حکومت، سپس میان ارکان درونی حاکمیت با رهبری، سپس تقابل مجلس و دولت بویژه در بحث تعیین وزرا و در نهایت درون هسته گسترده اصولگرایان بیافریند.
در سوی دیگر این رسانه به مانع تراشی در مسیر روابط نوین تهران و پایتختهای عربی مبادرت می کند. در خبرها و گزارش سیاست خارجی آن تصویر بحرانی از ایران ترسیم می شود . نکته جالب اینجا است که حتی هنگام حضور هیأت بلندپایه عمان در تهران و یا هیأت اعزامی ایران در مصر، العربیه فقط ناآرامیهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران را انعکاس داد.
افرادی هم که بهعنوان کارشناس امور ایران در میز گردها و مصاحبههای العربیه شرکت میکنند اغلب چهرههای آشنای ضد ایرانی و یا متعصب و افراطی هستند که مناسبات سیاسی خاورمیانه را از زاویه تضاد تاریخی ایران و اعراب مینگرند.
در دو ماه اخیر قریب به اتفاق مطالب این رسانه ، پخش دوباره همه فیلمها و تصاویر درگیریها و کشمکشها در تاریخ معاصر ایران بوده تا این ذهنیت به بینندگان القا شود که دولتمردان ایران از ابتدا دچار تضاد ایدئولوژیک بودهاند.
افزون بر این ، گردانندگان تحریریه این رسانه سعودی برای زیر سؤال بردن مشروعیت دولت دهم از هیچ ترفندی فروگذار نکردند. یکی از اقدامات این شبکه ، که هر روز ساعتهای زیادی از برنامههای آن را اشغال می کند، پخش تصاویر آرشیوی برخی از ناآرامیها است که در کنار آن موسیقی تند و عناوینی نظیر بحران ریاست جمهوری ایران (ازمةالرئاسه) و یا ادامه بحران (ازمه المستمره ) در ایران را به مخاطبان تلقین می کند.
*بازتابی از هراس درونی دولت سعودی
کشمکش محافل سعودی با ایران حکایت دیرینی است و نمیتوان از این برخوردهای خصمانه به عنوان یک اتفاق جدید نام برد. اگرچه شکل و ابعاد این تضاد در دورههای مختلف تغییر کرده است و بدون شک رفتارهای رسانههای سعودی بعد از انتخابات را باید نقطه اوج تاریخ ستیزش این رژیم با نظام و مردم ایران به حساب آورد. ریشهها و دلایل این تقابل ناپیدا نیست. عامل نخست آن به وحشت همیشگی طایفهای از متعصبان عربی از پویایی سیاسی ایران باز می گردد.
این واقعیت مهمی است که ایران در میان مجموعهای از دولتها قرار دارد که اغلب آنها به روش غیر دموکراتیک و با حکومت موروثی اداره می شود و پس از حدود نیم قرن از تشکیل حکومت در سرزمینهای یاد شده خبری از نهادهای مدرن پارلمان یا احزاب نیست. لذا حکومت سعودی و العربیه در این بخش نگرانی آن گروه از دولتهای عرب را نمایندگی میکنند که نگران توسعه دموکراسی در ایران هستند برای آنکه فضای بسته دولتهای عربی را از تأثیرات انتخابات آزاد ایران مصون نگه دارند، همواره سعی در مخدوش نشان دادن رقابتهای حزبی و دموکراتیک ایران داشتهاند.
اما عامل دوم حس انتقام جویی است که شاهزادگان سعودی پس از سلسله حوادث مهم خاورمیانه نسبت به ایران پیدا کردند.
حوادث دو جنگ مهم لبنان و غزه یا انتخابات سرنوشت ساز بهمن ماه عراق که هر کدام به طور ناخواسته به میدان رقابت و آزمون دیپلماسی ایران ، مصر ، عربستان و سوریه تبدیل شد.
همانند بی بی سی ، شبکههای رسانهای عربستان نیز در اختیار تیم سیاست خارجی این کشور است و موضع گیری آن در قبال کشورها بازتابی از نگاه دیپلماتها و مردان امنیتی و اطلاعاتی این رژیم است.از ابتدا که العربیه پا به صحنه گذاشت گروهی از عناصر اطلاعاتی و سیاسی عربستان که توسط شاهزادهبندر بن سلطان سازماندهی میشوند هدایت آن را در دست گرفتند. شاهزاده بندر کسی است که به مدت طولانی سفارت عربستان در امریکا را در دست داشت و در حال حاضر نیز با تصدی پست ریاست شورای امنیت پل مهم همکاری ریاض و واشنگتن در امور لبنان، عراق و بحث تروریسم را در اختیار دارد. به همین دلیل العربیه در صحنه لبنان در بهار امسال بزرگترین پروژه ضد تبلیغی علیه ایران و جنبشهای مقاومت را به نمایش گذاشت.
در عرصه فلسطین نیز همین دیدگاه منفی را نسبت به جنبشهای مقاومت دنبال کرد و یکپارچه جانب سازشکاران صحنه یعنی جناح ابومازن را گرفت. در واقع از زمانی که عربستان سعودی توان رقابت با ایران را در میدانهای خاورمیانه از دست داد، العربیه به سوژههای تازه برای بدنامسازی ایران روی آورد. از این جمله بود، همسویی با مشی رسانههای غرب در ماجرای هستهای.
العربیه چنان که کارشناسان ارتباطات توصیف کردهاند اگرچه رسانهای است که در رقابت با حریف دیگر خود الجزیره به میدان آمد اما از ابتدا عزم آن داشت تا در دنیای سیاست، تفکر دولتمردان سعودی را نمایندگی کند. به همین دلیل این رسانه در مدت قریب به شش سال فعالیت خویش همان مسیری را طی کرده است که دیپلماسی دولت سعودی ترسیم کرده است. در میان رسانههای جهان عرب هیچ کدام بهاندازه این شبکه متعلق به شاهزادگان سعودی آهنگ ایران ستیزی و شیعه ستیزی پیشه نکرده است.
فهم دلایل این گرایش خصمانه چندان سخت نیست، سعودیها رقابت تاریخی خویش با ایران و شیعه را به تحریریه این رسانه کشاندهاند.
این شبکه در عمر کوتاه شش ساله خویش بارها روابط ایران با برخی دولتهای عربی را تا مرز تنش پیش برده است. به دلیل حضور پر رنگ طیف دانشآموختگان وهابیت و سلفیگری، زبان این رسانه در ارتباط با حوزه مذهب بسیار متعصبانه و درباره فرقههای اسلامی حتی هتکآمیز است به همین دلیل حوزههای شیعه در عراق، لبنان، ایران و دیگر کشورهای اسلامی در چند مرحله ناگزیر به تحریم این رسانه شدهاند.
در نهایت چالش با پدیده انتخابات و دموکراسی در ایران که سعودیها آن را از دو زاویه دنبال کردند از یک سو به این سبب که این انتخابات تصویری تازه از ایران قدرتمند به نمایش می گذارد؛ ایرانی که حاکمان جدید امریکا نیز پس از سالها خصومت ورزی ناگزیر از پیشنهاد تعامل با آن شده اند و از سوی دیگر تأثیرات عمیقی که چنین انتخابات خیره کننده ای در فضای بسته و استبدادی جهان عرب برجای می گذارد.
انتهای پیام