(
امتیاز از
)
به مرجعيت شيعه اهانت شده است!!
گروه تحليل و تفسير اخبار - يوسف سيفي:
هرچند که از انتشار اين کم لطفي لفظي! در فضاي خبري جامعه آنقدر گذشته است که پرداختن به آن ممکن است حمل بر کج سليقگي شود اما برخي مباحث مطروحه پيرامون اين اتفاق باعث شده است تا موضوع همچنان اهميت خود را براي طرح در يک چنين مجالي حفظ کند.
بعد از انتشار اين سخنان و اطميناني که نسبت به صحت آن حاصل شد، دولت جمهوري اسلامي از آنجا که نسبت داده شده به رئيس جمهور و شخص دوم مملکت بوده و با عنايت به اينکه وي در چنين جايگاهي به عنوان منتخب و نماينده همه مردم به حساب مي آيد، به طرفيت سخنران مذکور شکايتي را در قوه قضائيه طرح کرده است ،تا مجاري قانوني به موضوع رسيدگي کنند و آقاي صانعي هم بتواند از آنچه گفته است دفاع کند. چراکه ايشان اين که مقصودش احمدي نژاد بوده را رد کرده و عبارت موهني را که استخدام کرده مربوط به يک موضوع ديگر مي داند که در اواسط سخنرانيش به آن اشاره کرده است.
تا اينجاي ماجرا مشکل خاصي احساس نمي شود و بهتر است ابراز اميدواري کنيم که موضوع تنها يک سوءتفاهم معمولي است که آن هم در محضر دادگاه روشن و مرتفع خواهد شد. اما در اين ميان و پيرو اقدام دولت براي استيفاي حقوق تضيع شده خود (حد اقل در فضاي رسانه اي) ، اظهار نظرهاي شگفت انگيزي از سوي برخي نزديکان به متشاکي دولت شنيده مي شود که محل تامل بسيار است.
مثلا يک سايت منتسب به يوسف صانعي ضمن رد ادعاي دولت و برخي رسانه ها مبني بر حتک حرمت رئيس جمهور در سخنراني گرگان (صانعي سخنان موهن خود را در گرگان ايراد کرده است)، حتي تلقي اين را که منظور سخنران، شخص خاصي بوده است را قضاوت عجولانه و دروغ سازي خوانده است. و يا يک روزنامه دوم خردادي شکايت مطروحه در محکمه اسلامي را، به مثابه اهانت به مرجعيت شيعه دانسته و در گفتگويي که با يکي از عناصر مخالف دولت انجام داده نسبت به آن ابراز نگراني کرده است.
اينها همان اظهار نظر هاي شگفت انگيزي است که در بالا ذکر آن رفت. چراکه موضوع به اين پيچيدگي و دشواري که آقايان احساس مي کنند نيست. حالا يک کسي يک حرفي زده است که تصور مي کند اين حرف اشکالي ندارد و توهين هم نيست. و حال بايد بيايد و به آن کسي که مدعي است به او توهين شده است در يک جايگاه درخور و قانوني، ثابت کند که منظور او توهين نبوده است. آيا اين موضوع پيچيده ايست؟
يا اينکه اگر يک کسي در يک جامعه اي احساس کند که حرمتش حفظ نشده است و برود اعاده حيثيت کند و اين جامعه مفروض هم جامعه اي باشد که مدعي است احکام اسلامي را جاري مي کند و طرف هم در يک مرجع قانوني در پي احقاق حقش باشد، آيا يک چنين کاري اينقدر ناپسند است که ما عنواني را به آن نسبت دهيم که در تشيع محق، به ملعونين تاريخ نسبت مي دهند؟ حال ممکن است از نگاه عده اي يکي از طرفين اين دعوا داراي مقام مرجعيت ديني باشد. تازه در اينجا از شخصيت حقيقي يک فرد به عنوان يک شهروند شکايت شده است نه از مقام مفروض وي. موضوع واضح است، من از يک پزشک به اين خاطر که به در يک دعوا به من يک نسبت ناروا داده است و يک عده اي هم شاهد قضيه بوده اند به محکمه اسلامي شکايت مي کنم. و مثلا در شکايت نامه هم قيد مي کنم که اين آقاي دکتر فلاني بسيار آدم بي ادبي است، آيا اين کار من توهين به ساحت مقدس اطبا است. و تازه اگر موضوع مورد شکايت با شخصيت حقوقي طرف نيز ارتباط داشته باشد، که مثلا آقاي دکتر در کارش يک قصوري کرده و از محل اين قصور آسيبي به من رسيده است، اين چه ربطي به علم پزشکي و پزشکان فدا کار و جناب ابو علي سينا (ره) دارد!!!
در سيره منور معصومين (ع) براي ادعاي امير المومنين علي (ع) محکمه قضايي تشکيل دادند و در آنجا علي (ع) محکوم شد و نتوانست ادعايش را ثابت کند و اين آبروي دو عالم، حکم دادگاه را پذيرفت. و نه کسي را به دروغگويي محکوم کرد و نه به معصوميت امامت شيعه توهين شد و نه از اهل بيت رسول الله (ص) هتک حرمتي صورت گرفت. حال به کجا رسيده ايم که يک دعوي معمولي نسبت به يک آدم معمولي (غير معصوم جايز الخطا) در يک دستگاه اسلامي ، چنين طومار افکار و انديشه مان را به هم مي پيچد که گويي دنيا آخر شده است.
آنچه در اين ميان بيش از هرچيزاز سوي معتمدين جامعه اسلامي و معتمدين ولي فقيه اين جامعه، در قوه قضائيه بايد مورد توجه قرار گيرد، همين سيره اسلامي است که در جاي جاي خود، همه را و حتي علي (ع) را پاي ميز محاکمه مي کشاند. و فارغ از شان و منزلتي که هر کس در خارج از اين محکمه دارد، چه حقيقي باشد و چه مجازي، منطبق بر مستندات موجود و قوانين موضوعه حکم مي کند.
البته داد و فريادهاي اين جماعت پر مدعا مبني بر لکه دار شدن ساحت مرجعيت به خاطر شکايت از يک بي ادبي آشکار، بيشتر از آنکه نشان از دلسوزي اين افراد براي مرجعيت داشته باشد قرينه اي است از پيش بيني آنها از روز تلخ دادگاه و راي تلختر آن براي کساني که ماههاست با دروغ و توهين، سياسيت فرار به جلو را اتخاذ کرده اند!
انتهای پیام