چگونه تغيير ديدگاه پيدا کرديم؟
عطريانفر در ابتدا، اين گفتگوي تلويزيوني را فرصتي براي کشور تلقي کرد و سعيد حجاريان تاکيد کرد که به دليل سختي در گفتار خود (لکنت زبان) متن نوشته شده خود را آقايان عطريانفر و شريعتي خواهند خواند.
مجري برنامه (حيدري) به موضوع تغيير نگرش حاضران اشاره کرد و گفت: مردم ميپرسند آنچه در حوزه نظري شکل ميگيرد، حاصل يک عمر تجربه زندگي و آکادميک است و لذا تغيير آن براي مردم قابل هضم نيست. لذا ميخواهيم بدانيم اين چرخش بنيادين و نگاه در حوزه نظري چگونه اتفاق افتاد؟عطريانفر در پاسخ گفت: اولا مردم حق دارند بسادگي نپذيرند و بگويند اينها در شرايط خاص زندان حرف ميزنند اما واقعيت اين گونه نيست. اين اتفاق و پديدهاي که اخيرا رخ داد، در طول 30 ساله انقلاب پديدهاي استثنايي است. چه اتفاقي افتاده ما به اين حالت رسيديم؟ ما خود را عريان در مقابل حقيقت حس کرديم. آقاي حجاريان سوابق زيادي در 30 سال گذشته داشته اما امروز همه مباني فکري منبعث از نگرشهاي غربي را کنار ميگذارد، به خاطر اين است که به اصل خودش رجوع کرده است. اصلي که در دوران امام شکل گرفت، اما ما بعد از حيات حضرت امام دچار نقصانها و زاويههاي متفاوتي شديم و به اين نکته وقوف پيدا کرديم. وقوف به حقيقتي است که در درون روح ما اتفاق افتاده است.بسياري فکر ميکنند شرايط داخلي زندان ما را به اينجا رسانده در صورتي که در زندان هيچ فشاري به ما نشده و ما خودمان به اين نقطه رسيدهايم.
عطريانفر گفت: در حوادث پس از انتخابات با وجود مشکلاتي که براي مردم و امنيت کشور پيش آمد، 2 سرفصل جديد ايجاد شد؛ اولا نشان داد که نظام جمهوري اسلامي آنقدر توانا و مقتدر است که با وجود همه مشکلات استوار ميايستد و با کمترين هزينه آن را کنترل ميکند و دوم بر اين باورم که حداقل تا 3 دهه آينده نظام جمهوري اسلامي متناسب با آموزههاي امام و ديدگاههايي که بر پايه يک حکومت ديني مطرح است، زمينههايي را فراهم ميکند که ما بتوانيم از آسيبهاي آينده مصون باشيم.
عطريانفر، عضو مستعفي شوراي مرکزي حزب کارگزاران تاکيد کرد: اين ديدگاه من، آقاي حجاريان و آقاي شريعتي و حتي ديدگاه بسياري از کساني است که اينجا حضور ندارند. عطريانفر ادامه داد: ما به اين نتيجه رسيديم که بايد سخن گفت، شجاعت داشت تا صحبت کرد. بنابراين براين باورم که دوستان ديگر هم ميآيند اين حرفها را بزنند و بگويند که جز و اين نظام هستند، گامي را برميداريم که به نفع کشور است. حجاريان هم که بسختي ميتوانست صحبت کند، صحبتهاي عطريانفر را تاييد کرد.
تحول فکري در زندان
مجري برنامه (حيدري) از سعيد شريعتي، عضو مستعفي جبهه مشارکت پرسيد سوالي در اذهان مردم است که سالهاي طولاني فعاليت در محيط دانشگاهي و رسانهاي، انسان را در معرض ديدگاههاي متنوع و متکثر قرار ميدهد که باعث ميشود انسان به برداشتي از مسائل برسد. درمحيط زندان که هيچ محيط ارتباطي وجود ندارد چگونه ميشود بدون همه اينها يک دفعه به اين مبناي تفکري رسيد و تحول فکري را تجربه کرد؟
شريعتي گفت اين تحول فکري لزوما نيازمند زمان نيست، گاهي انسان به خاطر يک حادثه دچار تحول ميشود، در طول تاريخ هم نمونههاي بسياري وجود دارد اما در هر صورت شرايط زندان هم شرايط مساعدي براي تفکر بود و اين تفکر خيلي به کتاب، جزوه و متن نياز نداشت. ما ذخاير فکري زيادي داريم که فرصت غربال کردن آن را پيدا کرديم و لايههايي از هيجانات سياسي، تعلقات، تشکيلات حزبي و بعضي از مباني تبليغات سياسي از ذهن و فکر ما کنار رفت و فرصتي فراهم شد که اصل انديشه ما نمايان شود، انديشههايي که مديون انديشههاي امام هستيم.
شريعتي قصد داشت متني از حجاريان بخواند ولي عطريانفر در همين لحظه گفت چيزي که باعث اين تحول شده است اين است که توانستهايم ذهن و ضمير خودمان را در تنهايي به سرچشمه فياض و زنده بازگردانيم و اين سوال را مطرح کنيم که اگر در رقابت سياسي به صحنه ميآييم و ميخواهيم رقيب خود را از ميدان خارج کنيم با چه هدفي است. وي گفت: ما به اين نقطه رسيديم که اگر بناست تلاش سياسي کنيم بايد در مسير نظامي باشد که اين نظام منويات اسلام و خواست مردم را تامين ميکند .
مجري برنامه از حجاريان پرسيد شما گفتهايد که در فضاي جامعه فعالان سياسي عالمالا و عامدالا نظريههاي سياسي را بسط ميدهند؟ حجاريان نتوانست صحبت کند و از عطريانفر خواست پاسخ اين سوال را بدهد. وي نيز گفت: در دوران اصلاحات در سال 76 يا حتي قبل از آن به خاطر عقبماندگي تاريخي که در حوزه علوم انساني داشتيم و نتوانستيم مسائل و مشکلات کشور را به پايههاي ديدگاههاي بومي خودمان پاسخ دهيم، رفتيم به سوي سرفصلها و ديدگاههاي حکومتداري و حکومتمداري در دنياي غرب که داراي پايهها و ريشههاي فلسفي خاص خودشان است. آقاي حجاريان براساس متني که در اختيار من گذاشتهاند، نوشته است: ميتوانم به طور قطعي اعلام کنم کساني که در تحقق اين مباني تفکرات غرب در ايران نقش کليدي داشتند، برخي فعالان سياسي با پيشزمينههاي مارکسيستي، سوسياليستي و حتي آنارشيستي و البته با جنبههايي از ليبراليسم نظرات خود را در دانشگاهها گسترش دادند. وي افزود: آقاي حجاريان به اين جمعبندي رسيده است که اين ديدگاه سوسياليستي، مارکسيستي و آنارشيستي که توسط برخي اساتيد در داخل کشور ارائه ميشود به دليل آن که ميدان نقد برايش فراهم نيست اين ديدگاه از سوي افراد پذيرفته ميشود.
حرکت در مسير معکوس
عطريانفر در اين نشست تلويزيوني گفت: بسياري از افراد که در حوزه علوم انساني در دانشگاهها تدريس ميکنند پايه آموزش عالي خود را در غرب گذراندهاند و به طور ناخواسته مجموعه آموزههاي غربيها را در داخل کشور گسترش ميدهند و تفکر غرب را نمايندگي ميکنند و اين نمايندگي تفکر باعث ميشود هويت ملت و هويت دانشگاه خود را زير پا بگذارند و آن را هضم کنند.
سعيد شريعتي هم گفت: در جوامع اسلامي و بويژه در کشور خودمان دچار يک انقطاع سنت و دنياي جديد شدهايم به طوري که سنتهاي خود را فراموش کردهايم،ما دچار يک مسير معکوس شدهايم به طوري که در دام علوم انساني غرب و فلسفه غرب گرفتار شدهايم. شريعتي ادامه داد: فلسفه غرب برپايه تفکر اومانيستي استوار است و البته اين نقطه افتراق ما با دنياي غرب است چرا که فلسفه ما بر مکتب توحيدي بنا شده است.
وي سپس نوشته حجاريان را خواند که در آن به آسيبشناسي نظريههاي غرب پرداخته و نحوه رسوخ نحلههاي فکري غرب به علوم انساني کشورمان اشاره شده بود، علومي که هيچ سنخيتي با جامعه ما ندارد مانند مارکسيسم و فمينيسم.
مجري برنامه از عطريانفر سوال کرد آيا تنها منبع توليد انديشه منابع غرب و تحصيلکردگان غرب هستند؟
عطريانفر توضيح داد: به علت خودباختگي فرهنگي سياسي که در نظام شاه داشتيم و قرار نبود مديري شايسته بومي تربيت شود دانشگاهها را بر پايه چنين مدلي طراحي کرده بودند. در نتيجه اين خودباختگي ريشه غربي داشته و از گذشته بوده است، اما بعد از انقلاب چه اتفاق افتاد؟ بعد از انقلاب حوزه و دانشگاهها وظايف و تکاليفي داشتند، اما همانطور که دانشگاهها به خاطر سوءسابقه تاريخي و خودباختگي حوزه علوم انساني نياز نظام را تامين نکردند، حوزهها هم تکاليف خود را در حق نظام انجام ندادند.
علت تحليلهاي ناصواب
مجري برنامه عباراتي از حجاريان را که قبلا گفته بود، به اين شرح نقل کرد: با تحليلهاي ناصواب مبنا براي اعمال نادرست ايجاد کردم، همچنين بسط نظريات من(حجاريان) موجب پديد آمدن نتايج و پيامدهاي سهمگين شد. مجري پرسيد: مقصود شما چه بود؟ حجاريان گفت: ميخواستم بگويم من به خاطر اين که بگويم جامعه ما چه جامعهاي است و دولت ما چه ماهيتي دارد ناچار به ابزار توليد بودم، ما ابزار توليد نداشتيم براي همين به سراغ منابع اصلي رفتيم، مثلا نظريه سلطانيسم که به کل نظام ضربه زد، ميخواستم توضيح بدهم که اعوجاج و انحراف از همينجا برميآيد.
مجري برنامه (حيدري) سپس بخشي از نوشتهها و صحبتهاي حجاريان را بازگو کرد. مجري گفت: شما در مقاله مشروطيت، سلطانيسم و مشروعيت، انقلاب اسلامي را با جنبش مشروطه مقايسه کرديد و آنان پايههاي انقلاب اسلامي را دوگانه تعبير کردند و يا در مقاله استراتژي سياسي در ايران امروز، استراتژي نو و طرحي نو درانداختن را براي تغيير ساختار دانستيد و در آن به خروج از حاکميت، فشار از پايين، چانهزني از بالا و رويگرداني اجتماعي اشاره کرديد. ميشود اين نتيجه را گرفت که شما به نظريه ولايت فقيه اعتقاد نداشتيد اما در دفاعيات خود از مشروعيت الهي و ولايت فقيه سخن گفتيد. آيا اين چرخشي در نظريات و تفکرات شما بوده و يا حرکتي تاکتيکي است؟
حجاريان گفت: من قائلم که رهبري در ايران داراي 3 نوع مشروعيت است، يک نوع مشروعيت سنتي است بالاخره رهبر مرجع تقليد خيليهاست و مرجعيت نوعي مشروعيت سنتي است، ثانيا رهبري، رهبري انقلاب است . ثالثا رهبري قانوني است و منتخب خبرگان است و علاوه بر اينها رهبري در ايران ادامه ولايت پيامبر است.
عطريانفر هم به سابقه خود از روزنامه همشهري اشاره کرد و گفت، با اين سابقه يک روزنامه را متولد کرديم با ادبيات جديد که بسياري از روزنامههاي سنتي را پشت سرگذاشت اما اگر قرار بود از رسانه به عنوان يک پايگاه براي اطلاعرساني استفاده کنيم نبايد فقط به رنگ و لعاب روزنامه اکتفا ميکرديم، بايد حوزههاي ديگر را تقويت ميکرديم که اين اتفاق نيفتاد. عطريانفر ادامه داد: در بحث رسانهها با پيروزي سيدمحمد خاتمي ميدان فراخي فراهم شد اما سرتاپاي اين حرکت پر از آسيب بود. متاسفانه دستگاههاي دولتي صرفا مجوز صادر ميکردند و صلاحيتهاي لازم را احراز نميکردند، اين باعث شد در برخي مواقع اين رسانهها مورد سوءاستفاده واقع شوند.
انتهای پیام