کائینی; روایت نهضت آزادی از آیتالله طالقانی غیر واقع گرایانه است
صدای شیعه: دهمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی ایران با عنوان نقد و بررسی آثار منتشره در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی 1342 تا 1357 در تالار سوره برگزار شد.
در این نشست محمدرضا کائینی نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب، آن وسعت مشرب و ابعاد گوناگون شخصیت آیتالله طالقانی موجب شد گروههای رقیب به فکر بیافتند که نقصان مواضع خود را از طریق ارجاع به آن بزرگوار حل و فصل کنند.
وی ادامه داد:این نگاه غیر اخلاقی موجب شد که ذهنیتی برای طرفداران انقلاب پیش بیاید که آیتالله طالقانی به مثابه حربه طرفی که به لحاظ گوناگون از قطار انقلاب پیاده شدند استفاده تبلیغی شده است. ـ البته این حربه بعد از فوت ایشان رخ داده است و در زمان حیات او چنین نبود ـ به همین دلیل متاسفانه جریان بازشناسی آیتالله طالقانی به تعویق افتاد اندک اندک به موازات فرو نشستن برخی از غبار سیاسی که موجب شد نوعی فریب طرف مقابل را هم بخوردیم جریان خودی و انقلابی پی به این نکته برد که فریب جریان مقابل را خورده است.
کایینی ادامه داد: اغواگرای رقیب به حدی بود که در ما یک حالت انکسار و جمع شدن ایجاد کرد و اواسط دهه 70 بازشناسی مجدد آیتالله طالقانی شروع شد. از جنبه مختلف ادامه پیدا کرد.
وی افزود: در دو دهه مشغول بررسی آثار و آرای اندیشههای آیتالله سیدمحمود طالقانی بودم و در خلال این دو دهه شاهد دو رویکرد به آیتالله طالقانی بودم.
وی افزود: رویکرد اول شامل نگاه نهضت آزادی، مجاهدین خلق و گروههای دیگر ... بود که به خاطرهگویی از رویکرد ملیگرایانه و دوری از ولایت آیتالله طالقانی پرداختند و قصد داشتند این روز خود را بر آن روز آیتالله طالقانی تحمیل کنند؛ رویکرد دوم آیتالله طالقانی مواجهه استکبارستیزانه، ولایتگرایانه و دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین بود و این دو نگاه به آیتالله طالقانی تبعاتی را نیز ایجاد کرد.
کایینی گفت: طیف دوم از علاقه آیتالله طالقانی به مصدق و ملیگرایی نگران بودند که البته نگرانی بیجایی بود که حاصل یک شتابزدگی بود، ملیگرایی که آیتالله طالقانی از آن دم میزد پیوند وثیق با ملیگرایی بعد از اسلام دارد.
وی با اشاره به اینکه نگرانی که از ملیگرایی آیتالله طالقانی وجود دارد کاملاً بیجاست، گفت: چون آیتالله طالقانی ایران را ظرفی میداند که اسلام را میپذیرد. به طور مثال سخنرانی که در 14 اسفند آیتالله طالقانی در احمدآباد داشت نشان میدهد که دفاع ایشان از مصدق نسبی است و تا جایی که مصدق ضداستعمار است مورد تأیید آیتالله طالقانی است.
کائینی ادامه داد: آیتالله طالقانی در همان سخنرانی عنوان کرد همین فدایان اسلام بودند که موجب ملی شدن صنعت نفت شدند و طیفی که به گروه ملی مذهبی نام گرفتند چه جنایتی را با آیتالله طالقانی کردند و در لفافه چه انتقاداتی به آیتالله طالقانی کردند و گروه دوم گروه او را مسکوت گذاشتند متوجه شدند چه مشکلاتی را برای آیتالله ایجاد کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد:بازشناسی شخصیت آیتالله طالقانی خوشبختانه حرکتی را شکل داد که شاهد نوعی انفعال جریانی هستیم که آیتالله طالقانی را به خودش منتصب کرده بود و به شکل غیراخلاقی آن افراد به تخطئه وی دست زدند.
موسی نجفی:کلیات است که تاریخ را میسازد
موسی نجفی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی از سخنرانان این برنامه بود که اظهار داشت: در مقوله تاریخ شفاهی من خاطره و تجربهای دارم که زمانی که در مورد قیام ملی و مذهبی در دوران پهلوی اول مطالعه کردم با افراد بالای 80 سال مصاحبه داشتم که تقریباً همه آنها بعد از مصاحبه به رحمت خدا پیوستند. این افراد شامل آیتالله نجفی مرعشی، آیتالله اراکی، آیتالله پسندیده، شیخ بهلول بوده است.
وی ادامه داد: تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ نقلی قرار میگیرد که خود به سه دسته تاریخ نقلی، شفاهی و اسناد تقسیم میشود. تاریخ شفاهی جایگاهش در حادثه و واقعه فرق میکند، مرحوم مدرس تقسیمبندی درستی دارد که واقعه و حادثه با هم فرق میکند به طور مثال به توپ بستن مجلس حادثه است اما انقلاب مشروطه واقعه است تا زمانی که مشروطه را نشناسی حادثه معنی نمیدهد.
نجفی ادامه داد: در تاریخ شفاهی سه عنصر مهم است مصاحبهکننده، مصاحبه شونده و حاصل آن. به طور مثال من بعد از انقلاب زمانی که حضرت امام به قم تشریف بردند برای دیدن محل زندگی حضرت امام به قم رفتم و بیرون منزل نشسته بودم که آیتالله مطهری از منزل امام خارج شدند و در آن لحظه به این نتیجه رسیدم اگر امروز این بینشی که من دارم آن روز داشتم چه سؤالاتی میتوانستم از آیتالله مطهری بپرسم و به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که در تاریخ شفاهی مصاحبهکننده بسیار مهم است.
وی افزود: مراجعی که من از آنها سؤال کردم در زمان حادثه یک طلبه معمولی بودند و من انتظار داشتم که از مراجع سخنان خاصی بشنوم اما آنان آنچه را که دیده بودند روایت میکردند و به این نتیجه رسیدم نقلکننده تاریخ شفاهی اگر بعد از آن واقعه به آدم مهم و تأثیرگذاری تبدیل شود با آنکه خود آن نقلکننده در زمان حادثه آدم مهم و تأثیرگذاری باشد فرق دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: هر چه به واقعه نزدیک شویم جزئیات را بیشتر میبینیم این درحالی است که جزئیات در تاریخ نقش ندارد و بیشتر کلیات است که در تاریخ حرف میزند چون واقعه در آینده نقش آن ماندگارتر یا از بین خواهد رفت به طور مثال من گفتوگویی که با مرحوم لنکرانی داشتم یک جملهای گفت که چون ایشان کار سیاسی کرده بود مهم بود و فهمیده شده بود که در سال 1336 یک محیط پیدا کرده بودیم.
انتهای پیام