با زبان ساده هم می شود حرف های عمیق زد
صدای شیعه: سارا عرفانی متولد 1361 و فارغ التحصیل کارشناسی الهیات گرایش فلسفه اسلامی از دانشگاه شاهد است. لبخند مسیح، (انتشارات سوره مهر)، پنجشنبه فیروزه ای، (انتشارات کتاب نیستان)، پروانه ای که سوخت/ زندگینامه داستانی شهید مجتبی نواب صفوی (انتشارات سوره مهر)، هدیه ولنتاین/ مجموعه داستان(انتشارات کتاب نیستان) و... از تجربیات مطرح عرفانی است.
به خاطر موفقیت کارهایش چندین بار از او تقدیر شده؛ رتبه اول جشنواره سراسری بانوی فرهنگ در سال 85 به خاطر کتاب لبخند مسیح و رتبه اول جشنواره در هوای بهاری به خاطر داستان کوتاه پارسا از این جمله اند.
کارشناس کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کارشناس کتاب انتشارات سوره مهر، مسئول و مدرس کارگاه داستان نویسی سایت لوح از دیگر فعالیت هایی است که عرفانی در کنار نویسندگی مشغول است.
در ادامه این گفت و گو را می خوانید:
* بر اساس مجموع آثاری که از شما منتشر شده، به عنوان نویسنده ای در حوزه آثار ارزشی شناخته می شوید، آثاری که با رگه هایی از مذهب و المان های دینی همراه است. دغدغه خود شما بیشتر موضوعات اجتماعی است یا دینی؟ با در نظر گرفتن این نکته که در پنجشنبه فیروزه ای و یا حتی لبخند مسیح این دو باهم همراه هستند؛ یعنی هم دغدغه اجتماعی و هم دغدغه دینی.
- من نمی توانم مقوله ی اجتماع را از دین جدا کنم. چرا که اساسا دین نیامده تا انسان را جدا از اجتماع، جدا از سیاست و جدا از خانواده راهنمایی کند. خیلی از احکام و دستورات دینی ما، اتفاقا اجتماعی هستند و در برخورد با افراد دیگر باید رعایت شوند. لذا تمام تلاشم را می کنم در داستان های اجتماعی و مبتلا به مردم مخصوصا جوان ها، نشان بدهم که دین را نمی شود از زندگی آنها جدا کرد.
* نسل امروز و شاید بهتر باشد در حال حاضر بگوییم برای عموم مردم صحبت کردن در مورد ارزش های اخلاقی و دینی با قالب های خشک و رسمی چندان جذابیتی ندارد؛ به علاوه اضافه کنید دور شدن مردم از مطالعه را. به نظر شما استفاده از سبک های نوشتاری متنوع همراه با ایده های نو چه اندازه می تواند در جذب مخاطب نقش داشته باشد؟
- شاید این خسته شدن برمی گردد به تجربه های اشتباه بعضی هنرمندان از پرداختن به آثار دینی. موضوعات کلیشه ای و تکراری که به نظرم نتوانسته باری از روی شانه های مردم بردارد یا فایده ای به حال زندگی روزمره شان داشته باشد. لذا مخاطب از آثار به ظاهر دینی خسته می شود. در حالیکه در خود قرآن که کلام خداوند است، چقدر داستان های جذاب گفته شده است. من گاهی وقت ها که بعضی از این قصه های قرآنی را برای دخترم تعریف می کنم حس هیجان را در چشم هایش می بینم. نویسندگان ما باید بتوانند در زمینه ی داستان های دینی طرحی نو دراندازند تا ذهنیت مخاطب نسبت به این مقوله تغییر کند.
البته یک نکته هم این است که برای نوشتن کار دینی لازم نیست سرتاسر داستان پر از مسائل مذهبی باشد. همینقدر که نویسنده بتواند در مجموع یک رمان یک سبک زندگی دینی ارائه کند خوب است. در واقع هم به نظرم این شیوه نوشتن خیلی موفق تر خواهد بود.
اما در پاسخ به سوال شما، به نظرم ما هنوز از تمام ظرفیت های نوشتن و جذب مخاطب به سمت مفاهیم ارزشمند استفاده نکرده ایم. قطعا باید به دنبال روش های جدید باشیم، هم به جذب مخاطب فکر کنیم و هم به انتقال مفاهیمی که بتواند روح را تعالی ببخشد.
* لبخند مسیح، پنجشنبه فیروزه ای هر دو رمان هستند اما در عین روایت داستان ارزش های دینی را غیر مستقیم بازگو می کنند. بنابراین به نظر می رسد قالب رمان را انتخاب کردید تا ضمن روایت یک داستان باورهای مذهبی هم گوشزد کنید. درست است؟
_ قطعا همین طور است. شاید عده ای به دنبال متون جدی تر باشند و علاقه ای به خواندن داستان نداشته باشند، اما خیلی از مردم ما هم با داستان و رمان ارتباط برقرار می کنند و دوست دارند زمان استراحت یا فراغت شان را با مطالعه بگذرانند. من عقیده دارم شما نمی توانید هیچ داستانی را پیدا کنید که حرفی برای گفتن نداشته باشد. به هر حال نویسنده ایده ای دارد که آن را در داستان بروز می دهد ولو خیلی پنهانی.
پنجشنبه فیروزه ای هم حرف های زیادی برای گفتن دارد. یک رمان چند بعدی است. احتمالا هر کسی بخواند از جنبه ی خاصی می تواند به آن نزدیک شود و با آن ارتباط برقرار کند. البته نوشتن چنین کاری واقعا سخت بود و زمان زیادی برد. اما خدا را شکر همه جور مخاطبی با آن ارتباط برقرار می کند.
* روایت شما در داستان هایتان زبان ساده و روانی است؛ این انتخاب به عمد بوده یا اینکه بیشتر به سبک نوشتاری شما مربوط است؟
- این زبان ساده برمی گردد به اینکه دوست دارم عده ی بیشتری با داستان هایم ارتباط برقرار کنند. کتاب هایم بیشتر خوانده شود و حرف های کتاب شنیده شود. لذا ترجیح می دهم از زبانی استفاده کنم که عموم مخاطبان با آن ارتباط برقرار می کنند. البته این حرف های بعد از چند سال نوشتن است؛ حالا می توانم ادعا کنم با زبان ساده هم می شود حرف های عمیق و جدی زد. می شود داستان را طوری روایت کرد که چند لایه باشد و اقشار مختلف هر کدام بسته به نوع تفکرشان بتوانند تا جایی با قصه همراه شوند.
همین زبان ساده به مخاطب کمک می کند کتاب را یکی دو روزه بخواند و تحت تاثیر قرار گیرد. اگر می خواستم همین مفاهیم «پنجشنبه فیروزه ای» را با زبانی سخت روایت کنم، شاید سخت خوانی کتاب باعث می شد خوانندگان نتوانند به این راحتی کار را یکی دو روزه بخوانند و وقتی کار زمین گذاشته شود دیگر معلوم نیست دوباره خوانده بشود یا نه و چقدر در کشش مخاطب موفق باشد.
* "دلاور مرد سیستان" و "پروانه ای که سوخت" با موضوع دو تن از شخیصت های انقلابی و مؤثر در جنگ نوشته شده؛ فکر می کنید لزوم بیان خاطرات و پرداختن به زندگی اشخاص تأثیر گذار در انقلاب و جنگ چه ضرورتی دارد و در کل آثار نوشتاری با این موضوعات چه قدر موفق بوده؟
- من خودم در دوران نوجوانی کتاب هایی از زندگی شهدا را زیاد می خواندم. الان که نگاه می کنم می بینم واقعا رفتار و نوع تفکر آنها در روح و جانم اثر گذاشته است. بدون شک مطالعه ی زندگی افراد بزرگ، انسان را بزرگ می کند. چون یک جور نشست و برخاست با بزرگان محسوب می شود و بدون شک اثر خودش را می گذارد. در این چند سال اخیر کارهای زندگینامه خیلی زیادتر از قبل شده و مردم هم اقبال زیادی به این نوع آثار نشان داده اند.
* در واقع مدتی است به این آثار عنوان ادبیات انقلاب و یا پایداری اطلاق می شود؛ فکر می کنید این کارها چه اندازه مفید بوده؛ در کل نگرش شما نسبت به ادبیات انقلاب و پایداری چیست؟
- عنوان چه باشد و چه نباشد کارهای مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس نوشته می شود. تا الان هم آثار خوبی تولید شده در این دو زمینه، اما به نظرم جای کار بیشتری دارد. خلق شخصیت های ماندگارتر و اثرگذار تر، خلق موقعیت هایی که برای نوجوان و جوان امروز قابل درک باشد و بتواند به آن فضا نزدیک شود. بدون شک اگر رسالت نویسندگان در خلق آثار دفاع مقدس موفق باشد و توانسته باشد حس درست و واقعی از درک مفهوم جهاد و مبارزه و شهادت در یک جوان امروزی ایجاد کند، وقتی حرف از دفاع از حرم حضرت زینب می شود می تواند ارتباط درستی بین اینها ایجاد کند و برای حضور در این عرصه ها بیقرار باشد. اما اگر نتوانسته باشیم در این سال ها مفهوم درستی ارائه دهیم، این اتفاق نمی افتد. البته ادبیات ما از این جهت کار زیادی انجام داده، مهم این است که نوجوان ها و جوان ها بتوانند با این آثار ارتباط برقرار کنند و برایشان جذاب باشد.
* جدیدترین اثری که در آینده نزدیک از سارا عرفانی می بینیم چیست؟
- هنوز بعد از یک سال از پایان نگارش پنجشنبه فیروزه ای کار جدیدی شروع نکرده ام. علی رغم اینکه ایده های زیادی در ذهنم شکل گرفته که هنوز به مرحله ی نگارش نرسیده.
* این نرسیدن به مرحله نگارش دلیل خاصی دارد یا هنوز با خودتان بر سر موضوع به نتیجه نرسیده اید؟
- اتفاقا موضوعات زیادی برای نوشتن در ذهنم هستند. اما با توجه به مشغولیت های دو دخترم، ترجیح دادم فعلا دوباره وارد یک پروسه ی جدی نوشتن نشوم. چون بچه ها کوچک هستند و زمان بیشتری را باید به آنها اختصاص بدهم.
* اگر ناگفته هست بفرمائید.
- امیدوارم روزی ادبیات داستانی بیشتر از این جدی گرفته شود. نویسنده بتواند بی دغدغه و با خیال راحت بنویسد. الان نویسندگان ما هر کدام مثل یک جزیره دور از دیگری برای دل خودشان مشغول نوشتن هستند. فکر می کنم باید کارهای اساسی در زمینه ی ادبیات داستانی انجام شود. به داستان جدی تر نگاه شود نه فقط ابزار سرگرمی. می شود خیلی حرف ها را در داستان گفت و جوان را پای داستان نشاند. خیلی کارها باید در این عرصه انجام شود که جای آنها تا امروز خالی بوده است. امیدوارم خدا به توان و وقت نویسندگان متعهد ما برکت دهد تا کارهای خوب تولید کنند.
منبع: تبیان
انتهای پیام