ترکیه دانشگاه میسازد، ما بروشور توزیع میکنیم!
صدای شیعه: از سال1945 میلادی بخش فرهنگـــی به عنوان یکی از ستونهای دیپلماسی وارد عرصه روابط بینالملل شد و حالا پس از هفت دهه از تولد رایزنیهای فرهنگی در جهان، لازم است از خود بپرسیم که چه اندازه توانستهایم از این مؤلفه مهم در توسعه و ارتقای روابط فرهنگی خودمان با کشورهای جهان و موفقیت در عرصه دیپلماسی عمومی بهره ببریم؟
علیرضا قزوه، شاعر انقلابی کشورمان که مدتی به عنوان وابسته و رایــــزن فرهنگــــی جمهــوری اســــلامی ایــــران در تاجیکستان و هند فعالیت داشت، به خبرنگار ما میگوید: انقلاب اسلامی ایران بیش از اینکه یک انقلاب سیاسی باشد، یک انقلاب فرهنگی است. اصلی مهم که هنوز برخی از مسؤولان داخلی و دولتهای قبلی و فعلی آنچنان که شایسته و بایسته بوده، آن را درک نکردهاند.
به باور او در عرصه کارهای فرهنگی خارج از کشور آنچه حائز اهمیت است ترسیم برنامههای کلان فرهنگی و چارت تشکیلاتی بر اساس مدل درست فرهنگی است، در یک کلام وقتی ما متوجه عظمت فرهنگمان خواهیم شد که وزارتخانه فرهنگ، وزارتخانه سبک زندگی باشد و وزیر فرهنگ، وزیر اول کابینه، یعنی مهمتر از وزیر امور خارجه و بر همین اساس سفیر ایران در کشورهای دیگر سفیر فرهنگ ایران باشد که دیپلماسی را هم بداند و به فرهنگ بیشتر از دیپلماسی اهمیت بدهد. به گفته قزوه تا زمانی که کمیسیون فرهنگی مجلس، کمیسیون درجه سه باشد و وزیر فرهنگ کشورمان، وزیر درجه2 و 3، به ناچار فرهنگ هم تابعی از سیاست خواهد بود و حوزه فرهنگ در داخل و خارج از کشور میلنگد.
فرهنگ، مادر سیاست است
قزوه تاکید میکند: باید سیاستمداران این اصل را بپذیرند که سیاست از دلِ فرهنگ بیرون میآید و سفیر باید کسی باشد که حکمت بداند و اهل خرد، اندیشه، فکر و فرهنگ باشد. همان اصلی که ابراهیم حسنبیگی برآن تأکید دارد. این نویسنده انقلاب که مدتی رایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان بوده، معتقد است: نیرویی که به عنوان رایزن فرهنگی به کشوری اعزام میشود بسیار اهمیت دارد، باید نیروهای فرهیخته، مسلط و آشنا به حوزه فرهنگ باشد، در حالیکه این اتفاق بهندرت در سازمان میافتد و اصرار بر این است که از پرسنل خودشان که عموماً کارمند و غیرفرهنگی هستند، استفاده کنند.
به باور او وزارت امور خارجه، سفیران خود را تربیت سیاسی میکند، در حالیکه سازمان فرهنگ و ارتباطات، پشتوانه فرهنگی و دانشگاهی ندارد، بلکه مجموعهای متشکل از سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و حوزه علمیه است که افراد بدون ضابطه و برنامه مشخصی، گردهم آمده و تشکیلاتی را به عنوان سازمان فرهنگ و ارتباطات راهاندازی کردند. این نیروها برای کار فرهنگی خارج از کشور تربیت نشدهاند.
حسنبیگی درباره عوامل مؤثر در فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور به خبرنگار ما میگوید: نیروی انسانی مؤثر که فردی فرهنگی و فرهیخته، مسلط به زبان خارجی و آگاه به شرایط فرهنگی کشور مقصد باشد، عامل مهمی است. همچنین مدیریت فرهنگی منسجم در داخل کشور که بتواند نیروهای اعزامی را بهسمت کارهایی که برای آن برنامهریزی شده سازماندهی و هدایت کند.
او عامل دیگر را امکانات سخت افزاری و مالی دانسته و اضافه میکند: فعالیت در خارج از کشور، پرهزینه است و نیاز به امکانات مالی دارد و با تنگنظریهای مالی نمیتوان به خواستهها و برنامههای فرهنگی رسید. بنابراین بایستی دولتها برای این نوع فعالیتها در خارج از کشور، اعتبارات لازم را در نظر بگیرند.
او با تأکید بر باز شدن چتر حمایتی وزارت امورخارجه در اینباره میگوید: سفرا که افرادی سیاسی هستند با ضرورت فعالیتهای فرهنگی آشنایی ندارند و گاه محدودیتهایی برای فعالیتهای فرهنگی ایجاد میکنند.
چشمانتان را باز کنید
رایزنی فرهنگی بحث جدیدی در جهان نیست و از انقلاب اسلامی ایـــران هــم بیش از سـه دهه میگذرد، چقدر کشور ما در سالهای بعد از انقلاب در صدور پیامهای فرهنگی انقلاب که پیامهای جهانی است، موفق عمل کرده است؟ حسنبیگی پاسخ میدهد: من از بدو تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات، از دور و نزدیک با فعالیتهای این سازمان آشنا بودم و تا امروز هم فعالیتهایش را رصد میکنم. در تمام دورهها، تغییرات مدیریتی زیادی داشته، ولی مجموعه موفقی در فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور نبوده است. به باور او، این ماجرا ارتباط مستقیمی با نوع مدیریتها ندارد، اگرچه مدیرانش هم نامرتبط با جنس فعالیتهای خارج از کشور بودند.
حسنبیگی ادامه میدهد: سازمان فرهنگ و ارتباطات با بدنه فرهنگی کشور ارتباط تنگاتنگی ندارد و بهندرت، چهرههای فرهنگی کشور به این سازمان رفتهاند، بنابراین بنیان و اساس این بنیاد بدرستی شکل نگرفته است. وقتی اولویت اول در فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور که نیروی انسانی کارآمد است، در این سازمان نادیده گرفته میشود چتر حمایتی وزارت امور خارجه و اعتبارات تخصیصی هم نمیتواند اثرگذار باشد.
کار فرهنگی با نیروی اداری نمیشود
نهادهای فرهنگی بسیاری از کشورها در داخل کشور به وزارتخارجه آن کشور اتصال و پیوستگی دارند، ولی وقتی به خارج از کشور میروند چهرهای مستقل به خود میگیرند، اما در کشور ما، عکس این قاعده عمل میشود، یعنی رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، الزاماً به وزارتخارجه چسبندگی ندارند، ولی وقتی به خارج کشور میروند عنوان رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران را به خود میگیرند که امکان بسیاری از فعالیتها را محدود میسازد.
حسنبیگی با تأیید این ماجرا، راهکار را در این میداند که مدیریت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باید بدنبال تغییرات جدی و اساسی در ساختارهایش باشد، حتی اگر لازم است مجوزهای آن را از دولت بگیرد تا نیروهای شاخص و متناسب با فعالیتهای خارج از کشور را جذب و نیروهای اداری را از بدنه آن، جدا کند.
به گفته او نیروهای فرهنگی خوبی در کشورمان داریم که مدیریت فرهنگی هم بلد هستند. سازمان فرهنگ برای جذب این نیروها، بهانه منع قانونی دارد، در حالیکه باید نوع نگاه مدیران سازمان تغییر کند.
قافیه را نبازید
در دوران پسابرجام قرار داریم و بحث توسعه و ارتقای روابط فرهنگی کشورمان با دیگر کشورهای دنیا مطرح است، از این فرصت چطور باید بیشترین بهره را برد؟ حسنبیگی معتقد است: شرایط کنونی بسیار مناسب است و اصلاً با گذشته قابل مقایسه نیست. در دورههای گذشته ارتباط گرفتن با برخی کشورهای خارجی بسیار دشوار بود. دولت بخاطر مخاصمهای که با بسیاری از کشورهای دنیا داشت، آمادهسازی بسترهای سیاسی برای توسعه روابط فرهنگی، دشوار بود، اما الان این شرایط بسیار مناسب شده است. به گفته او اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از این فرصت استفاده نبرد، قافیه را باخته است. این بهانه هم از دست ما گرفته شده که در فلان کشور اجازه کار فرهنگی داده نمیشود، الان بسیاری از کشورها آمادگی توسعه روابط با ما را دارند به این شرط که توانایی کار فرهنگی داشته باشیم.
او با اشاره به حمایت سفرا از رایزنهای فرهنگی خاطرنشان میکند: شرایط باید به گونهای پیش برود که فعالیتهای فرهنگی در کشورهای خارجی بنیادین باشد. در گذشته کارها سطحی بود و به برپایی نمایشگاه، برگزاری کنسرت و توزیع بروشور ختم میشد. به این فعالیتها نمیتوان نمره بیست داد، اینها فعالیتهای لازم هستند اما کافی نه.
حسنبیگی، فعالیتهای فرهنگی ترکیه را در کشورهای آسیانه میانه مثال میزند و میگوید: ترکیه بنیادهای محکمی را در این کشورها ایجاد کرده، مثلاً دانشگاه، مدرسه، حوزه علمیه و آموزشگاه زبان ترکی تأسیس کرده است. ترکیه دنبال کارهای فرهنگی اساسی بوده، در حالیکه ما در یک ساختمان اجارهای رایزنهای فرهنگی خواستیم همه این کارها را انجام دهیم.
او تأکید میکند: اگر نتوانیم کار کنیم در آینده، با تجزیه و تحلیل ناکارآمدی در این عرصه، مقصر را باید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دانست که نتوانسته از این شرایط استفاده کند.
منبع: قدس آنلاین
انتهای پیام