آیا هر دفتر جلد شدهای کتاب نام دارد؟
در گذشته وقتی از کتاب نام میبردند، تالیفی با ضوابط معین مدنظر بود به عبارتی آنچه محتوای یک کتاب را دربرمیگرفت دانشی بود که یقینی نسبی درباره آن وجود داشت، اگر غیر از این بود عنوان دیگری برای آن به کار میبردند. چنانکه کسی برای کاری متناسب با آنچه در نظر داشت مطالبی را جمعآوری میکرد و به آن «دفتر» میگفتند و دیگر نام کتاب را به آن نمیدادند. «سفینه» یا عنوان «جُنگ» را به بعضی مجموعهها میدادند. اگر کسی مطابق میل خودش اشعاری را گزینش میکرد و در یک مجموعه به عنوان جنگ یا سفینه جای میداد برای کاربرد شخصی بود که عنوان «بیاض» یا طومار و چیزهای از این قبیل به آن میدادند.
گذشتگان چه نوشتههایی را کتاب مینامیدند؟
بنابراین به همه آنچه که حاوی مطالبی گوناگون باشد کسی کتاب نمیگفت. اما اکنون ظاهرا هر مقدار کاغذ چاپ شدهای که جلدی بر آن قرار بگیرد، به آن کتاب میگوییم در حالی که ممکن است در مقیاس کتاب به آن مفهومی که اشاره کردم نگنجد. اکنون تعدادی از همان دفترها، سفینهها و جُنگها به عنوان منابعی از دورانهای گذشته به چاپ رسیده و به صورت کتاب درآمدهاند و ما آنها را به عنوان کتاب مرجع، متون تاریخی و ادبی میشناسیم. همچنین در حال حاضر مقدار زیادی جزوه درسی، تکستهای آموزشی یا به قول فرنگیها هندبوک (کتاب کار) و امثال اینها نیز به عنوان کتاب شناخته شده است که حقوق و قوانین ناظر بر کتاب هم در مورد آن باید اعمال و اجرا شود. اکنون هر متن چاپ شدهای را که جلد داشته باشد و دارای ویژگیهایی چون شماره شابک یا ثبت کتابخانه ملی باشد و روال قانونی را طی کند، عنوان کتاب به آن اطلاق میشود.
شاید بهتر بود که قانونگذاران یک طبقهبندی را در نظر میگرفتند و کتاب را از جزوه، یا آنچه که در قدیم دفتر، جنگ و غیره به آن میگفتند تفکیک میکردند و برای آن حقوق مشخص و معینی در نظر میگرفتند و آن را تعریف میکردند. به این ترتیب، آنچه را که به آن عنوان کتاب میدهیم در یک سطح معین با حجم مشخص، کاربردها و ضوابط معینی را شناسایی میکردند. اگر این طبقهبندی صورت بگیرد شاید مفید واقع شود یا این که سعی کنیم برای کتاب ضوابط و تعریفهایی تعیین کنیم.
مثلا تلاش بر آن باشد آنچه را که گردآوری مطالب است با آن چه که تالیف میشود تفکیکهایی بین آنها قائل بشوند. حال باید به دنبال این بود که این تفکیک در کجا صورت بگیرد؟ برای نمونه در نظامهای دانشگاهی برای این کتابهای تالیفی امتیازاتی در نظر بگیرند. این در حالی است که در دنیای امروز حداقل نمایه کردن دارای ضوابط معینی است، یعنی کاتالوگ کردن کتابها طبق یک قاعده خاصی صورت میگیرد اما در ایران چنین شرایطی در این بخش حاکم نیست.
نقد، کتابهای معتبر از غیر معتبر را مشخص میکند
مراکزی که موظف هستند کتابها را نمایه و ایندکس کنند، باید تشخیص بدهند که کتابها را در چه سطوحی ردهبندی کنند و آنهایی را نمایه کنند که واجد شرایط علمی معینی از نظر ساخت کتاب باشند یا این که فرهنگ نقد کتاب، چکیدهسازی و اطلاعرسانی را در یک ضوابط معینی انجام دهند. چون افزایش عنوان کتابها به نحو بسیار شگفتانگیزی در دنیای امروز این مشکل را پیش آورده است که حتی اهل تحقیق هم فرصت مطالعه و دیدن همه آنها را ندارند و باید با استفاده از ایندکسها، نمایهها و چکیدهها بتوانند به آن چه که از سوی متخصصان دارای ارزش دانسته میشود دسترسی داشته باشند تا فقط به همان تعداد مراجعه کنند. برای نمونه مراکزی مانند «ایندکس اسلامیکوس» کتابهایی را که در زمینه جهان اسلام منتشر میشود شناسایی و نمایه میکند و خلاصهای از آنها را ارائه میدهد یا مثلا «اینترکتا ایرانیکا» سالانه مقالات و کتابهای را که درباره ایران است، شناسایی و نمونههای را که واجد جنبههای تحقیقی است معرفی میکند.
اما در ایران برای شکل دادن به نقد و معرفی کتابهای تازه نخست باید به سراغ مقدمات کار، یعنی انتشار مجلههایی رفت که به صورت تخصصی افزون بر مقالات علمی به ارائه فهرستی از کتابهای منتشر شده در یک زمینه معین با انعکاس خلاصه و اظهارنظر درباره آنها میپردازد؛ مثلا بنویسند این کتاب دارای مطالب جدیدی است یا اینکه مطالب تازهای به نسبت کتابهای قبلی ندارد. به این ترتیب امکان طبقهبندی به وجود میآید و آفات کتابسازیها بیمورد و بیجا را کم میکند و باعث کاهش اتلاف وقت، منابع و... میشود. این روشی است که به طور عام در دنیای امروز وجود دارد و روش علمی هم نقد کتاب است یعنی با نقادی صحیح میشود به مقدار زیادی کتابهای معتبر از غیر معتبر را تشخیص داد و برای اهل فن این فرصت را فراهم کرد که در وقت معین و محدودی کار تحقیق و مطالعه خویش را پیش ببرند.
دکتر رسول خیراندیش، عضو هیات علمی دانشکده تاریخ دانشگاه شیراز
منبع: ایبنا
انتهای پیام