( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي، روز چهارشنبه گذشته در سالروز ميلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در ديدار جمعي از مداحان و ذاکران، بيان مباحث کاربردي از زندگي اهل بيت(عليهم‌السلام) را موجب عمق‌يابي و تأثيرگذاري بيشتر مداحي‌ها خواندند و با اشاره به استفاده مستمر دشمنان از همه ابزارها براي مقابله با ملت ايران و نظام اسلامي تأکيد کردند: در روزگار پيچيده امروز و فردا، بايد از همه ابزارهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و دفاعي، براي تقويت جايگاه ايران استفاده کنيم
آنچه در پي مي‌آيد متن کامل بيانات معظم‌له در اين ديدار است: تبريک عرض مي‌کنم روز عيد مبارک را و تشکر مي‌کنم از برادران عزيزي که برنامه اجرا کردند و جداً ما استفاده کرديم و لذت برديم. اين سرود آخر جلسه هم هر سال حسن ختامي است براي اين جلسه که جناب آقاي سازگار اين سرود را هر سال انشا مي‌کنند؛ امسال خيلي هم خوب اجرا شد؛ مضامين خوب، مفاهيم خوب، درس، تعليم، تذکر
    

مداحي اهل بيت در هيچ جايي بديل ندارد
در اين جلسه که شما برادران عزيز حضور داريد - البته خواهران گرامي هم هستند - خطاب من بيشتر به شما برادراني است که به افتخار مداحي و ذاکري سيدالشهدا(سلام‌الله‌عليه) و اهل بيت(عليهم‌السلام) مفتخريد. الحمدلله کميت مداحان – به‌خصوص جوانان- در اين عرصه کميت بسيار مطلوب و زياد و خوبي است، کيفيت‌ها هم در بعضي از جاها واقعاً خوب است. اين مسئله‌ مداحي در کشور ما يک پديده‌اي است؛ شبيه اين را ما در هيچ جاي ديگري نداريم. البته اختصاصات جامعه‌ شيعه و چيزهاي اختصاصي که در ساير جوامع اسلامي و غيراسلامي نيست، متعدد است؛ خود اصل عزاداري مثلاً يا اصل مصيبت‌خواني براي اهل‌بيت (عليهم‌السلام) که معمولاً همراه است با موعظه و نصيحت و [بيان] معارف و مسائل روز و بيانات گوناگون و هرچه اقتضاي هر زماني مي‌باشد، جزو اختصاصات شيعه است و از زمان ائمه(عليهم‌السلام) تا امروز ادامه داشته است؛ در جاهاي ديگر نيست و خلأ‌اش را احساس مي‌کنند. خلأ‌اش را در جاهاي ديگر احساس مي‌کنند و سعي مي‌کنند يک جوري پر کنند و نمي‌شود. لکن اين پديده‌ مداحي و نغمه‌سرايي در باب مدح و مصيبت و مرثيه و ذکر و امثال اينها هم يکي از اختصاصات است؛ اين هم جاي ديگري نيست و به اين شکل وجود ندارد؛ به اين عموميت و به اين وسعت - چه وسعت از لحاظ کميت، چه وسعت از لحاظ معاني و مفاهيم و مانند اينها- نيست. اين پديده درخور کار علمي است؛ يعني واقعاً جا دارد دانشجويان ما، اساتيد ما، محققان ما بنشينند و روي اين پديده فکر کنند، کار کنند؛ هم تفسير و تحليل کنند، هم راه‌هاي علمي گسترش اين را به ما نشان بدهند و ياد بدهند. ما در واقع دست‌کم گرفتيم اين پديده را؛ خيلي پديده‌ مهمي است. خب، ما بحمدالله اين توفيق را داشتيم، اين فرصت را داشتيم که در طول اين سي‌وچند سال گذشته مثل امروز، هر سال اين جلسه را با برادران مداح تشکيل داديم. شايد در بين شما جمعيت، کساني که عمرشان از عمر اين جلسه کمتر است، کم نباشند. سي‌وچند سال است که اين جلسه برقرار است. پس فرصت خوبي است براي اينکه راجع به اين پديده يک مقداري صحبت کنيم
درباره‌ حضرت زهرا (سلام‌الله‌عليها) - اين را نه به‌عنوان اينکه آدم بخواهد جزو حرف‌هاي متعارف و معمول که مي‌زنند، بر زبان جاري کند - حقاً و انصافاً ماها قاصريم، حقيرتر از آن هستيم که بخواهيم از آن مقام باعظمت سخن بگوييم؛ از حقيقت نوري آن بزرگوار و امثال ايشان از ائمه‌ معصومين، زبان ماها، بيان ماها، فهم ماها کوتاه‌تر از اين است که بتوانيم در اين زمينه‌ها صحبت کنيم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بعَرشه مُحدقين؛ قضيه‌ انوار ائمه‌ معصومين (عليهم‌السلام) اين است؛ ديگر حالا ما چه مي‌خواهيم بگوييم؟ لکن در زمينه‌ سيره‌ اين بزرگواران و رفتارهاي آنها و اسوه بودن آنها به‌عنوان يک بشر، چرا، حرف زياد هست. خيلي حرف‌ها را هم زده‌اند؛ بعضي از برادران هم در شعرهاي امروزتان اشاره کرديد. ميدان هم براي حرف زدن زياد است. در اين زمينه چند جمله‌اي عرض مي‌کنيم
ما بايد راجع به حضرت زهرا (سلام‌الله عليها) از اين نگاه دوم، يعني اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنيم]. خداي متعال در قرآن راجع به دو زن به‌عنوان اسوه‌ مؤمنين و دو زن [به‌عنوان] نمونه‌ کافرين - ضَرَبَ اللهُ مثلاً للذينَ ءامَنُوا امرَاَتَ فرعَون، و بعد از يک آيه: وَ مَريمَ ابنَتَ عمرن - مثال زده است و براي مؤمنين - نه براي زن‌هاي مؤمن؛ مرد و زن - دو نمونه آورده است. با اين نگاه مي‌شود به اين بزرگواران نگاه کرد به‌عنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله عليها) صديقه‌ کبراست در ميان صديقين و صديقات، کبرا يعني بزرگ‌ترين صديقه است اين بزرگوار. حالا مي‌خواهيم از ايشان درس بگيريم؛ زن‌ها هم درس بگيرند، مردها هم درس بگيرند؛ همه - عالم و جاهل - درس بگيرند. ببينيم درباره‌ اين بزرگوار در کلمات ائمه‌ معصومين، آنچه ذکر مي‌شود از مدايح، چه چيزهايي است. در زيارت امام رضا (عليه‌السلام) وقتي نوبت به حضرت زهرا مي‌رسد براي صلوات - آن زيارتي که سر تا پا صلوات است - [مي‌گويد]: اَللهُم صَل‌عَلي‌ فاطمَه بنت نَبيک؛ اين يک خصوصيت. خب، اين خصوصيت خيلي مهمي است؛ البته قابل تأسي نيست؛ همه دختر پيغمبر نمي‌شوند؛ اما انتساب به پيغمبر به‌صورت دختر او، نشان‌دهنده‌ رفعت مقام است. وَ زَوجَه وَليک، اين هم دومي؛ البته اين هم قابل دست‌گيري نيست و همه نمي‌توانند زوجه‌ ولي خدا بشوند؛ اما رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال اين بزرگوار را نشان مي‌دهد. وَ اُم السبطَين الحَسَن وَ الحُسَين سَيدَي شَباب اَهل الجَنه؛ جنبه‌ کاربردي اين [خصوصيت]، بيشتر از آن دو صفت قبلي است؛ جنبه‌ کاربردي تربيت سبطَين. سبطَيني که «سَيدَي شَباب اَهل الجَنه» هستند، مادرشان اين بزرگوار است؛ دامان پاکيزه‌ اين مادر است که توانسته اينها را تربيت بکند. اين آن چيزي است که مي‌تواند براي ما به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه مطرح بشود
بعد، «اَلطهرَه الطاهرَه المُطَهرَه التقيه النقيه الرضيه الزکيه» که همه‌ اينها کاربردي است؛ طهارت، با سه بيان که البته اين سه بيان «طهر»، «طاهر» و «مطهر» تفاوت‌هايي از لحاظ معنا با هم دارند. البته [هر] سه تعبير اشاره‌ به طهارت و پاکيزگي است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگي. خب اين کاربردي است، اين براي ما درس است؛ بايد سعي کنيم خودمان را پاکيزه کنيم، بايد تطهير کنيم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمي‌شود به مقامات رسيد؛ به حريم ولايت اين بزرگوارها هم نمي‌شود رسيد؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظه‌ دائمي و مراقبت دائمي از خود طهارت به‌وجود مي‌آورد. خب البته انسان جايزالخطاست و ممکن است بر ما سياهي‌هايي عارض بشود اما راه پاک کردن آن سياهي‌ها را هم خدا به ما نشان داده، ياد داده: توبه، استغفار. استغفار کنيم؛ استغفار، يعني عذرخواهي کردن؛ «استغفرالله»، يعني خدايا عذر مي‌خواهم، معذرت مي‌خواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خداي متعال معذرت بخواهيم؛ اين استغفار است، اين پاک مي‌کند آن سياهي را و آن لکه را. خب، اَلطهرَه الطاهرَه المُطَهرَه. التقيه، همان تقوا؛ اَلنقيه، آن نقاوت و پاکيزگي باطني و قلبي؛ اينها خصوصيات فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله عليها) است. ما اينها را بايد به‌عنوان الگو، به‌عنوان اسوه، در نظر داشته باشيم و خودمان را به آن نزديک کنيم
خب، حالا شما به‌عنوان مداح وقتي مي‌خواهيد راجع به فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله عليها) صحبت کنيد، اينها را بايد بگنجانيد در بياناتتان، در شعرتان، در مديحه‌تان. بله، مقامات معنوي ائمه (عليهم السلام) و فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله عليها) وقتي گفته مي‌شود، دل مستمع روشن مي‌شود، وقتي‌که شما مقامات معنوي را مي‌خوانيد، دل انسان روشن مي‌شود، حالت حضوري پيدا مي‌کند، حالت خضوعي پيدا مي‌کند، اين خيلي خوب است، اينها به جاي خود محفوظ و لازم است لکن کافي نيست. حالا که حالت حضور پيدا شد، حالا که دلتان روشن شد، بايد درس بگيريم؛ درس در اين جملات کاربردي است؛ يعني بايستي کوشش بشود در هر منبري - چه در فاطميه، چه در عاشورا، چه در اوقات ديگر - درس از ائمه (عليهم‌السلام)، درس انسان شدن، درس کامل شدن، درس تقرب الي‌الله گنجانده بشود. ما بايد درس بگيريم، ياد بگيريم. صرف محبت کافي نيست. البته محبت کارساز است اما کافي نيست، ولايت لازم است. ولايت يعني تولي کردن، دنباله‌روي کردن، دست به دامن اينها زدن؛ راهي را که اينها رفته‌اند انسان آن راه را برود؛ اين لازم است
اين يک نکته است که به نظر بنده در کار مداحي – به خصوص گويندگان، به‌معناي شعرايي که شعر مي‌سازند - مورد توجه بايد قرار بگيرد: گاهي انسان مي‌بيند که فضائلي را ذکر مي‌کنند که حالا در هيچ روايتي و در هيچ جمله‌اي از معصوم هم اين فضيلت وجود ندارد [و درواقع] فضيلتي هم نيست. گفت: «آنکه بسنجيد رُخت را به ماه ز اشتباه» در واقع از قيمت تو کاست؛ به ماه تشبيه کردن و به خورشيد تشبيه کردن چيزهايي نيست که ارزشي براي آن مشبه به‌وجود بياورد، آن‌هم مثل اين بزرگواراني که مقامات معنوي‌شان، مقامات الهي‌شان آن‌چنان است که چشم اهل معنا را خيره مي‌کند، چه ماها که آن چشم را هم نداريم که بخواهيم بفهميم. گاهي هم کلياتي گفته مي‌شود که از آن چيزي فهميده نمي‌شود و مستمع استفاده‌اي نمي‌کند. پس من جمله‌ اولم به شما برادران عزيز اين است که در مدح اين بزرگواران - چه حضرت زهرا (سلام‌الله عليها)، چه ائمه‌ هدا (عليهم‌السلام) - حتماً از مباحث کاربردي‌ که در زندگي اينها هست استفاده بشود
     

تأييد توجه به مسائل جاري در جامعه مداحي
يک نکته‌ ديگري که خوشبختانه امروز در جامعه‌ مداح تا حدود زيادي رواج دارد، توجه به مسائل جاري روز است که خب امروز اينجا شنيديد در بخش‌هاي مختلفي راجع به مدافعين حرم و مسائل جاري روز؛ اينها خيلي مسائل مهمي است، اينها مسائل اساسي‌اي است؛ نبايد خيال کنيم که اينها از حيطه‌ تدين ما خارج است. خب شما ببينيد پيغمبر اکرم که سيد خلق عالم است و برتر از اين بزرگوار هيچ موجودي را خداي متعال نيافريده است و آورنده‌ همين دين و همين اسلامي است که ما امروز مدعي‌اش هستيم، در زمينه‌ مسائل جاري سياسي کشورش - همان کشوري که آن روز وجود داشت و کشور کوچکي بود - اين بزرگوار چقدر تلاش مي‌کرد، چقدر زحمت مي‌کشيد. پيغمبر اکرم نمي‌نشست فقط احکام نماز و روزه و توجه و عبادت و نماز شب را به مردم ياد بدهد؛ نه، در همين مسجد مردم را جمع مي‌کرد، آنها را به جهاد دعوت مي‌کرد، آنها را به وحدت دعوت مي‌کرد، آنها را به آگاهي در مقابل دشمن دعوت مي‌کرد؛ همين حرف‌هايي که امروز براي من و شما مطرح است. مسائل روز مسائلي نيست که بشود از آن صرف‌نظر کرد
    

جامعه جهاني يعني نظام زورگويي
ببينيد؛ يک نظامي در عالم وجود دارد: نظام استکبار، نظام زورگويي، نظام ظلم؛ البته از قديم هم همين نظام‌ها بوده، منتها امروز مدرن شده است، با تجهيزات نو مجهز شده. قدرت‌هاي برتر به ملت‌ها زور مي‌گويند؛ [اين] زور گفتن هم حد و اندازه‌اي ندارد؛ اگر اموالي دارند، مي‌گيرند؛ اگر نيروي انساني قابلي دارند، از آنها مي‌دزدند؛ اگر استعدادي در آنها هست که آنها را تهديد مي‌کند و رقيب براي آنها مي‌تراشد، آن استعداد را خفه مي‌کنند؛ زورگويي انواع و اقسامي دارد. امروز اين زورگويي در دنيا وجود دارد؛ نظام بين‌الملل جهاني که اسمش را گذاشته‌اند جامعه‌ جهاني، يعني نظام زورگويي؛ والا مراد از جامعه‌ جهاني، دولت‌ها و ملت‌هاي دنيا که نيستند؛ دولت‌ها و ملت‌هاي دنيا بيزارند از شکل اين چند قدرت برتر دنيا که خودشان را مي‌گويند جامعه‌ جهاني. جامعه‌ جهاني يعني همين: افرادي که مبناي کارشان زورگويي به همه‌ ملت‌ها و همه‌ کشورها و همه‌ اينها است و ما که در جمهوري اسلامي هستيم، هم قبل از نظام جمهوري اسلامي در دوران رژيم طاغوت، نمونه‌هايش را يک‌جور ديده‌ايم، هم بعد از تشکيل نظام جمهوري اسلامي نمونه‌هايش را يک‌جور ديگر ديده‌ايم؛ يک نظامي امروز در دنيا به اين شکل وجود دارد. اين نظام ناراضي هم زياد دارد؛ خيلي از ملت‌ها ناراضي‌اند؛ منتها از ملت‌ها که کاري برنمي‌آيد؛ صداي ملت‌ها را کسي نمي‌شنود؛ نه رسانه به آن صورت در اختيارشان است، نه اصلاً [حرف آنها] جايي حساب مي‌شود؛ حالا گيرم مثلاً 10‌هزار نفر هم در يک واحد الکترونيکي مثلاً رسانه‌هاي الکترونيک و مانند اينها با هم جمع شدند و يک حرفي زدند، يا جمع شدند در خيابان‌ها راه رفتند؛ حالا که چه؟ در قضيه‌ حمله‌ امريکا به عراق در [کمتر از] 15، 16 سال قبل از اين در همه‌ اين خيابان‌هاي پاريس و بعضي کشورهاي اروپايي ديگر، راهپيمايي راه افتاد در مخالفت با امريکا؛ چه اثري کرد؟ ملت‌ها به‌خودي‌خود که کاري نمي‌توانند انجام بدهند؛ دولت‌ها هستند که اگر چنانچه پشتيباني ملت‌هايشان را داشته باشند، مي‌توانند حرفي بزنند و اين حرف در دنيا مطرح بشود؛ چنين دولتي هم در دنيا نيست؛ دولت‌هايي هستند [ولي] مي‌ترسند؛ ناراضي‌اند [ولي] مي‌ترسند. من به‌نظرم در صحبت اول سال اين را گفتم که رؤساي رژيم طاغوت هم خيلي اوقات از کارهاي امريکا ناراضي بودند. در خاطرات اين بازماندگانشان که آدم نگاه مي‌کند، مي‌بيند يک جاهايي خيلي هم ناراضي‌اند و در خلوت بدگويي هم مي‌کنند به آنها، اما جرئت نمي‌کنند مخالفت کنند؛ به‌عنوان دولت، به‌عنوان واحد سياسي و مديريت جامعه جرئت نمي‌کنند. امروز در دنيا اين‌جوري است؛ خيلي‌ها ناراضي‌اند اما جرئت نمي‌کنند مخالفت کنند
     

جمهوري اسلامي نقطه مقابل ظلم و استثمار
يک نظامي در دنيا، در اين بلبشو، در اين جنگل به‌هم‌ريخته‌ به‌هم‌ آميخته و ظلم و زور، به وجود آمده است که يک پايه‌هايي دارد که اين پايه‌ها درست نقطه‌ مقابل آن چيزي است که امروز نظام جهاني بر آن استوار است؛ نقطه‌ مقابل ظلم است، نقطه‌ مقابل استثمار است، نقطه‌ مقابل جنگ‌طلبي است، نقطه‌ مقابل فساد است؛ آن نظام، نظام جمهوري اسلامي است
 
اين نظام براساس اسلام، براساس دين، براساس تفکرات اسلام ناب به وجود آمده و يک جماعتي هم از اول در رأس اين نظام قرار گرفتند که طبيعت اينها اين است که از قدرت‌هاي بزرگ نمي‌ترسند و آن روحانيونند. اين را خود تحليل‌گرها و جامعه‌شناس‌هاي غربي، امروز مي‌گويند؛ از اول انقلاب هم مي‌گفتند؛ مي‌گفتند اين آخوندها نمي‌ترسند از ما. [البته] بعضي‌هايشان ممکن است وابسته هم باشند و هستند، اما طبيعت نظام آخوندي در جامعه‌ شيعه، يک چنين طبيعتي است. حالا اتفاقاً اينها در رأس اين نظام قرار گرفته‌اند. مردم هم که همراهي مي‌کنند. مردم هم اولاً مردم بااستعدادي‌ هستند، ثانياً جوان در بين اينها زياد است - جمعيت ما از 35 ميليون در اول انقلاب، حالا تقريباً رسيده به 80 ميليون؛ يعني جمعيت ناگهان افزايش پيدا کرده است؛ اگرچه عليه آن [هم] دارند کار مي‌کنند - استعداد زياد است؛ شجاع هم هستند، نترس هم هستند. خب، وقتي‌که يک کشوري است که مردم اين‌جوري فکر مي‌کنند، سردمداران حکومت هم نمي‌ترسند از هيمنه‌(هيبت، عظمت‌) جهاني، اين براي استکبار يک خطر عمده است، يک خطر کاملاً بزرگ است. لذا جبهه عليه آن تشکيل مي‌شود؛ کما اينکه الان عليه جمهوري اسلامي جبهه تشکيل شده؛ نه حالا [بلکه] از روز اول انقلاب جبهه تشکيل شده؛ يک جبهه‌ دشمن به‌وجود آمده است. آن روز شوروي بود و امريکا که نقطه‌ مقابل هم بودند و [اگر] در 100 مسئله - با کم و زيادش - با هم اختلاف داشتند اما در مسئله‌ جمهوري اسلامي و مخالفت با جمهوري اسلامي، همفکر و همدست بودند. يعني طبيعت استکبار اين است که با يک چنين نظامي دشمني مي‌کند
    

با گفت‌وگوي سياسي موافقم؛ البته نه با همه
[پس] يک جبهه تشکيل دادند که اين جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شيوه‌ها هم دارد استفاده مي‌کند؛ همچنان‌که فرض کنيد 20 سال پيش اينترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبه‌روز دارد پيشرفته مي‌شود. از بيشترين ابزارها و وسيع‌ترين و سريع‌ترين ابزارها عليه جمهوري اسلامي دارند استفاده مي‌کنند؛ جمهوري اسلامي [هم] بايد خودش را آماده کند از همه‌ ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار ديپلماسي استفاده مي‌کند. ديپلماسي، گفت‌وگوي سياسي، مذاکره‌ سياسي، بده‌بستان سياسي يکي از ابزارهاست؛ اينها از آن ابزار استفاده مي‌کنند. بنده هم با گفت‌وگوي سياسي مخالف نيستم؛ البته نه با همه - استثنا دارد - بنده در سطح مسائل جهاني، با گفت‌وگوي سياسي موافقم؛ من در اين زمينه‌ها از زمان رياست جمهوري حرف داشتم و دنبال‌گيري مي‌کردم؛ اين‌جور وانمود نکنند که کأنه ما اصلاً با گفت‌وگو کردن و مانند آن مخالفيم؛ نخير، ما، هم بيشتر از اينها موافقيم، هم در يک جاهايي بيشتر از اينها بلديم اين کارها را؛ مي‌دانيم هم که چه‌ جوري بايد عمل کرد. دشمن از گفت‌وگوي سياسي هم استفاده مي‌کند. بايد مراقب بود
     

قدرت دفاعي نباشد، هر بي‌سروپايي تهديدمان مي‌کند
پس، از مذاکره استفاده مي‌کند، از مبادلات اقتصادي استفاده مي‌کند، از تحريم اقتصادي استفاده مي‌کند، از تهديد به جنگ و سلاح استفاده مي‌کند؛ در مقابل همه‌ اينها بايستي نيروي دفاعي داشت. اينکه بعضي‌ها بيايند بگويند «فرداي دنيا، فرداي مذاکره است، فرداي موشک نيست»، اين حرف اگر از روي ناآگاهي گفته شده باشد، خب ناآگاهي است، اگر از روي آگاهي گفته شده باشد، خيانت است. چطور [چنين چيزي] ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوري اسلامي دنبال علم برود، دنبال فناوري برود، دنبال مذاکره‌ سياسي برود، دنبال کارهاي گوناگون تجاري و اقتصادي برود - که همه‌ اينها لازم است - اما قدرت دفاعي نداشته باشد، توانايي دفاع کردن نداشته باشد، هر بي‌سَروپايي و [هر] دولت فزرتي(کوچک، ناچيز) کذايي‌ او را تهديد مي‌کند که اگر فلان کار را نکرديد، ما موشک مي‌زنيم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشيد، مجبوريد عقب‌نشيني کنيد. قدرت‌هاي دنيا که شما مي‌بينيد با صداي کلفت حرف مي‌زنند، زور مي‌گويند، غلط مي‌کنند، حرف‌هاي بد مي‌زنند و زورگويي مي‌کنند، بيشتر از همه به استناد همان سلاح‌هايي است که دارند؛ آن‌وقت ما در مقابل اينها بياييم دست خودمان را خالي کنيم؟ سپاه که پيشرفت‌هاي موشکي خودش را نشان مي‌دهد، نه فقط مايه‌ افتخار و مباهات ايراني‌ها [است، بلکه] وقتي اين موشک‌هاي سپاه با اين دقت و با اين زيبايي آزمايش مي‌شود، خيلي از ملت‌هاي آزاديخواه دوروبر ما که دلشان از امريکا و از رژيم صهيونيستي خون است، خوشحال مي‌شوند. وقتي اينها انجام مي‌گيرد، ما بياييم اينها را بکوبيم و بگوييم آقا! امروز ديگر روز موشک گذشته! نه، روز موشک نگذشته.   دشمن دائم در حال به‌روز کردن خود و آماده کردن خود است، [بعد] ما اينجا ساده‌لوحانه خودمان را عقب بکشيم و بگوييم نه. مثل اول انقلاب که همين F14‌هاي ما را مي‌خواستند بفروشند و مي‌خواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم. من باخبر شدم که يکي از رجال دولت موقت آن روز گفته است اين F14‌ هايي که رژيم طاغوت خريده به درد ما نمي‌خورد، مي‌خواهيم چه کار کنيم اين F14‌ها را! پس بدهيم بهشان. آنجا خب ما ايستاديم، هياهو کرديم، مصاحبه کرديم و مقابله کرديم، جرئت نکردند اين کار را بکنند؛ مي‌خواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ايران و عراق پيشامد کرد و حمله کردند به ما و معلوم شد که ما چقدر احتياج داريم به همين وسايلي که داريم؛ همين F14 و همين  F14 و امثال اينها. امروز هم بعضي‌ها همين آهنگ را پيش گرفته‌اند که موشک چيست، موشک مي‌خواهيم چه کار کنيم، روزگار روزگار موشک نيست! پس روزگار چيست آقا؟ 
    
دشمن دنبال تغيير باورهاي مردم است
 [امروز] روزگار همه‌ چيز است. روزگار مذاکره هم هست؛ بايد در مذاکره قوي بود و جوري بايد مذاکره کرد که بعد سرمان کلاه نرود. اينکه ما مذاکره بکنيم، روي کاغذ بياوريم، بنويسيم، امضا کنيم، بعد آنها هم به‌حسب ظاهر يک کاري انجام بدهند منتها تحريم ها برطرف نشود و تجارت راه نيفتد، پيداست که يک اشکالي در آنجا هست؛ نبايد بگذاريم اين اشکالات به وجود بيايد و در آنجا هم بايد خودمان را قوي کنيم. در اقتصاد درون کشور هم همين‌جور؛ ما گفتيم اقدام و عمل. گفتن بس است؛ «دو صد گفته چون نيم‌کردار نيست». وقتي زياد هم تکرار کرديم و مدام گفتيم اقتصاد مقاومتي، از دهن هم مي‌افتد؛ يعني تکراري که شد، يک چيز کسالت‌باري هم مي‌شود؛ عمل کنيم. غرض اين است که کشور احتياج دارد. اينها همه يک طرف قضيه است، کار و تلاشي [هم] که دشمن مي‌کند براي تغيير باورهاي مردم يک طرف قضيه است. اينجا آن‌ وقت شما نقش ايفا مي‌کنيد، نقش پيدا مي‌کنيد؛ نقش مهم. شما از مدافع حرم هم که دفاع مي‌کنيد، خيلي کار باارزشي است. همين شعرهايي که خوانده شد، همين حرف‌هايي که زده شد، اينها خيلي باارزش است، در اين ترديدي نيست – کما اينکه در دوران دفاع مقدس، همين شعرهايي که خوانده مي‌شد و همين سرودهايي که گفته مي‌شد، خيلي تأثير داشت؛ اين بلاشک امروز هم اين تأثير را دارد - منتها در کنار اين يک کاري هست که آن کار اگر اهميتش بيشتر نباشد، کمتر نيست؛ و آن تقويت باورهاي جوان‌هاست. دشمن مي‌خواهد باورها را تغيير بدهد؛ باور به اسلام را، باور به کارآمدي نظام اسلامي را، باور به کارآمدي را، باور به امکان تداوم نظام اسلامي را. برخلاف بديهيات هم دشمن کار مي‌کند و تبليغات مي‌کند؛ گاهي عليه يک چيز واضح هم اقدام مي‌کنند و کأنه با خدعه و با فريب و با چشم‌بندي مي‌خواهند ثابت کنند
     

مداحان بنيه فکري جوانان را تقويت کنند
نظام اسلامي از روزي که متولد شده تا امروز، دائم در معرض حملات سنگين بوده؛ حملات سنگين نظامي و تبليغاتي و تحريم و امثال اينها و درعين‌حال، نظام اسلامي در اين 37 سال رشد کرده؛ يعني يک روز نبوده است که توقف پيدا کند؛ از همه‌جهت رشد پيدا کرده، از همه‌ جهت قدرت پيدا کرده و عظمت پيدا کرده. دشمن امروز نگاه مي‌کند و مي‌بيند آن نهال باريک و نازکي که اول انقلاب به‌وجود آمد، امروز به يک درخت تناور تبديل شده که «تُؤتي اُکُلَها کُل حينٍ باذن رَبها»؛ اين را دارند جلوي چشم‌شان مي‌بينند. خب اين [نظامي] که اين‌قدر استعداد زنده ماندن، استعداد گسترش يافتن و استعداد قوي شدن در او هست، بعد از اين هم همين‌جور قوي‌تر خواهد شد، روزبه‌روز قوي‌تر خواهد شد. آن چيزهايي که ما براي چشم‌انداز آينده در نظر گرفته‌ايم خيالات نيست، واقعيات است. بنده سه، چهار سال قبل از اين، به جوان‌هاي دانشجو و اهل علم گفتم که شما بايد کاري کنيد که 50 سال بعد، اگر کسي خواست به تازه‌هاي علمي آن روز دست پيدا کند، مجبور بشود بيايد زبان فارسي ياد بگيرد؛ اين مي‌شود، اين ممکن است؛ کما اينکه در اين 10، 15 سال، حرکت علمي و پيشرفت علمي هماني که گفته بوديم شد. وقتي جوان‌ها همت کنند، وقتي صاحبان همت و اراده همت کنند، همه‌ کارهاي دشوار آسان خواهد شد؛ ما مي‌توانيم پيش برويم. در عين‌ حال، دشمن دارد روي باورهاي جوان‌هاي ما اثر مي‌گذارد: «آقا چه فايده دارد، نمي‌شود، فايده‌اي ندارد.» اينها آن ميدان‌هايي است که جنگ رواني دشمن در اين ميدان‌هاست و شما به‌عنوان مداح، مي‌توانيد اثر بگذاريد، مي‌توانيد اين جوان را از لحاظ بنيه‌ فکري تقويت کنيد
    

اثر مداحي بايد بصيرت‌افزايي و بيدارگري باشد
اينکه بنده گاهي اوقات اعتراض مي‌کنم به بعضي از مداحي‌ها که مثلاً فرض کنيد در عزاداري دهه‌ محرم وقتي انسان نگاه مي‌کند - که گاهي مي‌آورند عکس‌هايش را؛ حالا هم که ديگر اين وسايل زياد شده؛ البته بنده ندارم اما گاهي مي‌آورند به من نشان مي‌دهند اين عکس‌ها و مانند اينها را - مي‌بيند مثلاً در يک جلسه همه دارند همين‌طور مي‌پرند هوا و مي‌آيند پايين؛ خب، اين چه فايده‌اي دارد؟ اين چه تأثيري دارد؟ کجاي اين عزاداري است؟ اينکه من اعتراض مي‌کنم، از هيجان جوان‌ها بنده ناراحت نيستم؛ خب جوان اهل هيجان است، جوان منبع انرژي است و دائماً دلش مي‌خواهد انرژي خودش را تخليه کند؛ من از اين باب [مي‌گويم] که اين وظيفه‌هاي بزرگ زمين نماند. وقتي‌که در يک جماعتي 10 هزار جوان يا 5 هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما مي‌توانيد با يک اجراي عالي، هنرمندانه و پرمغز، اينها را تبديل کنيد به انسان‌هاي کارآمدي که با عزم جزم بروند دنبال کار، مي‌توانيد هم تبديل کنيد به آدم‌هاي بي‌خيال، بي‌فکر، نااميد و از لحاظ معنوي تهيدست؛ اين کار را هم مي‌شود کرد. شما از اين فرصت استفاده کنيد و آن شق اول را انتخاب کنيد. حرف من اين است. مداحي ضمن اينکه مدح بهترين خلايق عالم است - موضوعش مدح بهترين خلايق عالم است که اهل‌بيت (عليهم‌السلام) باشند لذا شأن و رفعت والايي دارد؛ مداحي به‌طور طبيعي اين است - اما شما نگاه کنيد ببينيد مثلاً شاعري مثل دعبل خزاعي در قصيده‌ «مدارس آيات» چه دارد مي‌گويد؛ قصيده‌ «مدارس آيات» آن قصيده‌اي [است] که حضرت [رضا (سلام‌الله عليه)] تشويق کردند و به او کسوه(جامه و لباس) دادند و صله دادند. اين قصيده‌اي است که اصلاً بساط بني‌عباس را، فلسفه‌ وجودي بني‌عباس را زير سؤال مي‌برد و آنها را محکوم مي‌کند؛ يعني سياسي محض است؛ فقط اين نيست که يک روضه‌خواني محض و مرثيه‌خواني محض باشد؛ نه، مرثيه‌خواني لازم است اما همان کاري که در کنار مرثيه‌خواني انجام مي‌گرفته، مورد توجه ائمه (عليهم‌السلام) است. قصيده‌ دعبل، قصيده‌ کميت، قصايد گوناگون که شعراي آن ‌وقت مي‌گفتند، ديگران هم مي‌خواندند و انشاد مي‌کردند يعني مثل شما که با صدا مي‌خوانيد، چه خود شاعر، چه ديگري، مي‌آمدند و آنها را با صدا براي مردم مي‌خواندند؛ وسايل تبليغات جمعي عبارت بود از همين‌ها؛ امروز شما از همين‌ها مي‌توانيد استفاده کنيد؛ از وسايل تبليغات جمعي بهره‌مند بشويد و مردم را هدايت کنيد؛ اين به نظر من کار بسيار اساسي‌ است. معروف است که مي‌گويند شرف هر علمي بستگي دارد به شرف موضوع آن علم؛ هر علمي که موضوع آن شرافت بيشتري دارد، آن علم هم شرافت بيشتري دارد. حالا اگر اين را از علم به مشاغل تسري بدهيم، موضوع مشغله‌ شما و کار شما و همت شما عبارت است از مدح اهل‌بيت (عليهم‌السلام) و بصيرت‌افزايي و بيدارگري مستمعين؛ بالاترين چيزهاست، خيلي باارزش است، از اين ارزش استفاده کنيد. بحمدالله جمعيت مداح‌ها هم زياد است؛ حالا اين جماعتي که امروز اينجا تشريف آورديد که جماعت قابل توجهي است لکن تعداد خوانندگان مداح در سرتاسر کشور بيش از اينهاست؛ تعداد در همه‌جا بحمدالله خيلي زياد است؛ افرادي هستند که علاقه‌مندند و به اين کار مي‌پردازند؛ به‌هر حال اين يک رسالت بسيار مهم است، به اين رسالت بايد اهميت بدهيد. البته نقش مهمي هم شعرا ايفا مي‌کنند؛ شعرا که شعر را مي‌سازند نقش مهمي را ايفا مي‌کنند؛ منتها شعر بدون اجراي خوب تأثيرش کم است و شما که آن اجراي عالي را، اجراي خوب را انجام مي‌دهيد، آن‌ وقت تأثير مي‌گذارد. اميدواريم خداي متعال به شماها توفيق بدهد، به ما هم توفيق بدهد و اول بتوانيم آنچه وظيفه‌مان است تشخيص بدهيم و بفهميم و بعد هم ان‌شاءالله آن را عمل کنيم.  


انتهای پیام

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر