( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: ماه‌های رجب و شعبان در فرهنگ ما ایرانی‌ها، ماه‌های ازدواج است. سال‌ها قبل در چنین روزهایی دعوت عروسی پشت دعوت؛ اما حالا انگار بازار عروسی کردن هم کساد شده است. آنهایی هم که عروسی می‌کنند گاهی آنقدر عمر زندگی مشترکان کوتاه است که هنوز قسط لباس و جشن عروسی را نداده، باید قسط مهریه بدهند و بگیرند. چرا به اینجا رسیدیم؟ هزاران تحلیل در خصوص این چرایی وجود دارد اما شاید باید ساده‌تر دید.

مشکل از همانجایی شروع شد که کسی دیگر نپرسید پسرتان جَنَم کار کردن دارد یا خیر؟ پرسیدند کارش چیست؟ دیگر نپرسیدند دخترتان هنر خانه داری دارد؟ پرسیدند تحصیلاتش چیست؟

زندگی ساختنی بود/ وقتی مردها مرد زندگی و زن‌ها زن زندگی بودند

قبلاً مهم ازدواج دو نفر بود، بقیه چیزها را باید با هم می‌ساختند. اول ازدواج می‌کردند بعد به فکر خانه و جهیزیه و ... بودند. معتقد بودند که پول خانه و عروسی را هم خدا جور می‌کند. (چه اعتقاد زیبایی) بعد هم کنار زندگی را تکمیل می‌کردند. زندگی‌ها مشکل نداشت اما هم مرد، مرد زندگی بود، هم زن، زن زندگی. اما حالا مهم مراسم عروسی است، همه به فکر کامل بودن خودشان از ظن خودشان هستند و هیچ کس به فکر کامل کردن دیگری نیست.

هدف یکی شدن نیست، هدف دیگری را شبیه تمایلات خود کردن است. هیچ اشتباهی هم پذیرفته نیست. فرصتی هم برای صحبت نیست. روزهای اول دل‌دادگی‌های احساسی است و روزهای آخر هم دعواهای احساسی، تعقل گویی گم شده است.

اول باید همه چیز درست شود، بعد ازدواج ... ؟!

هر قدر سؤال‌های مجلس خواستگاری بیشتر و هزینه‌برتر شد، ازدواج‌ها هم سخت‌تر شد. قدیمی‌ها شاید از زندگی، چیزهای کمتری می‌خواستند و به همه آن کم‌ها هم می‌رسیدند، اما حالا همه کس همه چیز می‌خواهد و به هیچ چیز نمی‌رسد.

شرایط ازدواج هم قبل‌ها ساده‌تر بود، یک دختر خوب، یک پسر خوب. خانواده‌ها هم کمک می‌کردند و زندگی سر می‌گرفت. اما حالا گویی تعریف خوبی هم عوض شده است. قبلاً خوب یعنی یک دختر نجیب و یک پسر سربه‌راه. اما حالا خوب یعنی پولدار، خوشگل، با کلاس، تحصیل‌کرده، با روابط عمومی بالا، اهل همه چیز، اهل هیچ‌چیز و ... و از همه مهم‌تر کسی که هر چه ما بگوییم بگوید چشم!

هیچ کس هم «نیم من» نیست

قبلاً وقتی کسی می‌خواست ازدواج کند برای زندگی کردن برنامه‌ریزی می‌کرد، اما حالا همه فقط و فقط مدت‌ها هزینه و وقت خود را برای مراسم عروسی می‌گذارند. انگار برنامه‌ای برای بعد عروسی نیست. برای زندگی چه برنامه‌ای دارند؟ بعد از عروسی اگر فرصت شد شاید به آن فکر کنند!

قبلاً تمام مشکل زندگی دخالت مادر شوهر و خواهر شوهر بود اما حالا، دخالت لاین، اینستاگرام، تلگرام، وایبر، فیس‌بوک، دوستان اجتماعی، هم‌کلاسی‌ها، نظرات ارزشمند دور‌ و بری‌ها و ... جایی برای عرض‌اندام مادر‌شوهر و خواهر شوهر هم باقی نگذاشته است. آیا دختر و پسر خودشان ایده‌ای برای زندگی ندارند؟

پسر زیر بار مهریه سنگین نمی‌رود، دختر زیر بار مهریه سبک

اگر زندگی قرار است با ازدواج به آرامش برسد، آرامش کجای ازدواج‌های کنونی در جامعه ما به دست می‌آید؟ همه چیز استرس‌آور است. از سالن عروسی و تعداد میهمان‌ها گرفته تا رنگ ناخن. بی‌اعتمادی محض در جامعه هم موجب شده همه قبل از ازدواج به فکر «اگر طلاق» باشند. همین می‌شود که پسر زیر بار مهریه سنگین نمی‌رود، دختر زیر بار مهریه سبک. خانواده دختر به فکر چک و سفته می‌افتند و خانواده پسر دنبال راهکاری برای سد شدن، دختر حق طلاق می‌خواهد و حق حضانت، پسر از بچه‌دار نشدن می‌گوید و زندگی با عشق بدون بچه‌! 
رقابت برای به کرسی نشاندن حرف خانواده عروس یا خانواده داماد، رقابت برای خرج تراشیدن برای طرف مقابل، همان طرفی که قرار بود ازدواج پیوند دهنده با همان باشد، رقابت برای بالاتر بودن از اطرافیان در برگزاری مراسم و ... . این‌ها همان زنجیرهایی است که به پای زندگیهایمان بسته‌ایم. آیا بدون این‌ها هم می‌شود زندگی کرد؟

شاید این یک شعار به نظر بیاید که در جامعه‌ای پر از چشم و هم چشمی و پر از رسوم از خود ساخته عجیب و غریب بتوان با سادگی ازدواج و زندگی کرد. اولین سؤالی که همه در چنین مواقعی از خود می‌پرسند این است مگر من از بقیه چی کم دارم؟

اما در میان همه این مسائل اگر فقط کمی دختر و پسر اعتماد به نفس داشته باشد و بخواهند، همه چیز قابل حل است. حتی در این زمانه پر اضطراب و پر از بی‌اعتمادی هم می‌توان درست زندگی کرد. اگر دختر و پسر اهل زندگی باشند راه زندگی کردن را هم پیدا می‌کنند. زندگی هر فرد مختص همان فرد است با ویژگی‌های منحصر به فرد همان شخص. پس دخالت دیگران به جز بزرگ ترهای عاقل ممنوع. بگذارید دیگران هر چه می خواهند بگویند شما درست زندگی کنید.

شما منحصر به فرد هستید پس مقایسه ممنوع. این زندگی شماست، پس برای آن برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی بلند مدت، بی‌فکری ممنوع. اما منم منم هم ممنوع. مطالعه کنید با یک مشاور خانواده مشورت کنید (البته به همراه نامزدتان).

با هم تصمیم بگیرید. با هم زندگی را بسازید، به هم فرصت دهید. زود تصمیم نگیرید نه برای ازدواج نه برای طلاق. اگر هدفتان زندگی کردن باشد، به دنبال راه‌های زندگی کردن و خوشبخت شدن خواهید‌رفت.

اما اگر تمام فکر و ذکر دخترها شنل پر طمطراق عروس به جای چادر اصیل عروسی باشد، اگر فکر و ذکر پسرها به جای مرد شدن، پسر ماندن (بی‌مسئولیت ماندن) باشد باید گفت از همان ابتدا ستون اصلی زندگی می‌لنگد.

از زندگیتان یک شاهکار بسازید.

منبع: ایکنا


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر