( 0. امتیاز از )


اشاره
حضرت آيت‌الله خامنه‌اى، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامي به مناسبت آغاز سال 1388 فرمود: " با توجه به اهميت حياتي و اساسي مصرفِ مدبّرانه و عاقلانه منابع کشور، سال جديد را در همه زمينه‌ها و امور، "سال اصلاح الگوي مصرف " مي‌دانم. "
ايشان در تشريح زمينه‌هايي که نيازمند تغيير و تحول جدي است، به موضوع اسراف‌هاي شخصي و عمومي و مصرف بي‌رويه کشور اشاره کرد و افزود: اسلام عزيز و همه عقلاي عالم بر اين نکته تأکيد مي‌کنند که مصرف بايد مدبّرانه و عاقلانه مديريت شود.
با توجه به اينکه جامعه ما، جامعه‌اي به شدت مصرف‌گراست و در بسياري از امور، اسراف، مايه تفاخر و تعالي جايگاه اجتماعي مردم شده است، در اين نوشته قصد داريم مقايسه‌اي اندک ميان الگوي مصرف ميان جوانان ايراني و جوانان ديگر مناطق دنيا انجام دهيم.

مقدمه
در دنياي فن‌آوري و پيشرفت‌هاي علمي دوران معاصر، جمهوري اسلامي ايران داراي جايگاهي ارزشمند و مهم در سطح جهاني است؛ به‌گونه‌اي که با سيري کوتاه در اخبار علم و فن‌آوري در ايرانِ پس از انقلاب، خواهيم ديد که متخصصان جوان ايراني در اين سال‌ها، بارها پديده‌هاي نوين علمي ارائه داده و چشم جهانيان را خيره ساخته، آنان را شگفت‌زده کرده‌اند.
بسياري از دانشمندان خارجي و غربي پس از بازديد از اختراعات جوانان ايراني و ديدار با نخبگان جوان، موفقيت‌هاي علمي فرزندان اين سرزمين را ستوده و انگشت تحير به دندان گرفته‌اند. براي نمونه، "امروز ايران به عنوان دهمين کشور جهان به پيشرفت‌هاي بسيار مهمي در علم پزشکي و درمان بيماري‌هاي مختلف دست يافته که از آن با عنوان انقلاب پزشکي نام مي‌برند ".[1]
متأسفانه با وجود تمامي پيشرفت‌هايي که جوانان عزيز ما داشته‌اند، در سال‌هاي اخير پيشرفت فن‌آوري و ساخت لوازم رفاهي پيشرفته و عواملي ديگر، سبب شده که خريد کالاهاي لوکس و همچنين تهيه کالاهاي غيرضرور، به هدف و آرزوي افراد بسياري به‌ويژه در ميان قشر جوان تبديل شود. اين در حالي است که در هيچ ديني مانند اسلام به درست مصرف کردن و صرفه‌جويي سفارش نشده است.
برگزيدن اين الگوي مصرف نادرست، در برخي موارد، مشکلاتي چون زندگي قسطى، وام‌هاي دايمى، مشکلات اجتماعي و خانوادگي و حتي بزهکاري و دزدي را به همراه آورده است.
در بسياري از موارد، نبود اين کالاها نيز تأثير چنداني بر زندگي نمي‌گذارد. برخي از اين کالاها پس از خريد حتي يک بار هم به صورت جدي مورد استفاده قرار نمي‌گيرد. از کفش، لباس و لوازم خانگي گرفته تا گوشي تلفن همراه که بيشتر مردم در سال‌هاي اخير همواره درصدد تعويض و خريد آخرين مدل‌هاي آن هستند.
بدون هرگونه حب و بغض و تنها به تکيه با آمار و ارقام، مصداق‌هايي را از هزينه‌هاي غيرضروري که برخي جوانان کشورمان انجام مي‌دهند، با ديگر کشورها مقايسه مي‌کنيم.

1. خريد لوازم آرايشى
تلاش و تمناي نوجوانان و جوانان براي کسب زيبايي بيشتر، سبب رونق بازار فروش لوازم آرايشي و بهداشتي گرديده است.
"ايراني‌ها از نظر رشد مصرف لوازم آرايشى، رتبه سوم را در دنيا دارند. اين در حالي است که بازار قاچاق لوازم‌آرايشي بسيار وسيع است و فرآورده‌هاي قاچاق معمولاً تقلبي هستند. تقلب در حوزه لوازم آرايشي و بهداشتى، بسيار بيشتر از حوزه غذا و داروست ".[2]
"در کشور ما تنها 10 درصد لوازم آرايشي موجود در بازار از مجاري قانوني وارد کشور شده‌اند و 90 درصد آن به صورت غيرقانوني وارد کشور مي‌شود. ايران پس از عربستان، دومين مصرف‌کننده لوازم‌آرايشي در خاورميانه است. طبق بررسي‌هايي که زنان جهان را در برمي‌گيرد، مقوله زيبايى، سالانه 160 ميليارد دلار براي زنان جهان خرج دارد و البته در اين ميان، زنان ايراني سالانه چيزي حدود يک ميليارد دلار براي زيبايي خود هزينه مي‌کنند ".[3]
"سرانه مصرف لوازم آرايشي هر فرد در خاورميانه، سالانه 334 دلار است. امارات متحده عربى، پررونق‌ترين بازار خرده‌‌فروشي محصولات آ‌رايشي و بهداشتي را به خود اختصاص داده است ".[4]
"ايران، هفتمين واردکننده لوازم آرايشي در جهان است. سن مصرف لوازم آرايشي نيز به 15 سال رسيده است و اين در حالي است که در کشورهاي توسعه‌يافته، تمايل به آرايش، بيشتر در بين زنان مسن ديده مي‌شود که طراوت و شادابي پوست خود را از دست داده‌اند ".[5]
استفاده بيش از حد از لوازم آرايشى، پديده‌اي رواني و اجتماعي است و متأسفانه در طي سال‌هاي اخير، مردان نيز به سمت مصرف لوازم آرايشي روي آورده‌اند. گرايش به مصرف افراطي لوازم ‌آرايشي در جامعه، و گسترش تبليغات در مورد اين‌گونه کالاها، از نشانه‌هاي بارز مصرف‌گرايي است و مصرف برخي از اين اقلام، نه تنها داراي هزينه‌هاي هنگفت مالي است، بلکه گاه زيان‌هاي روحي و جسمي را نيز در پي دارد و مهم‌تر از آن اينکه، افزايش ناگهاني استفاده از لوازم آرايشى، قطعاً نسبتي با آرايش خانم‌ها در منزل ندارد و بيشتر مرتبط با آرايش کردن خارج از خانه است. آيا بِهْ از اين نمي‌توان بود؟!

2. هزينه براي جراحي زيبايى
"ايران از نظر تعداد جراحي زيبايي بيني، در دنيا اول است. بعد از ايران، کشورهاي امريکا، انگلستان و تا حدي فرانسه در رديف‌هاي بعدي قرار دارند. عمل جراحي زيبايي بيني در کشورها به صورت يک کار تقليدي و ناشي از چشم و هم‌چشمي درآمده است ".[6]
پرستيژ عمل جراحي بيني آن‌قدر زياد است که داروخانه‌ها نيز باند و چسب‌هايي براي باندپيچي بيني کساني که عمل نکرده‌اند، مي‌فروشند تا آنها به عمل بيني تظاهر کنند.
"75 درصد متقاضيان زيبايي مشکل رواني دارند. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان، تمايل به انجام‌دادن عمل جراحي زيبايي دارند که تنها حدود 10 درصد آنها از چهره جديد خود راضي هستند و کار 50 درصد آنها نيز به عمل دوباره مي‌کشد ".[7]
"رئيس انجمن جراحان پلاستيک و زيبايي ايران مي‌گويد: 60 تا 70 درصد از تقاضاهاي جراحي‌هاي زيبايى، به‌ويژه جراحي بيني غيرضروري است. در کشورمان زناني را داريم که بيش از 9 بار بيني خود را به تيغ جراحي سپرده‌اند و در واقع از بيني‌شان چيزي نمانده است ".[8]
"در حال حاضر، جراحي بينى، شايع‌ترين و درآمدزاترين جراحي زيبايي در ايران است. بيشتر متقاضيان جراحي بينى، جوانان 17 تا 30 ساله هستند. حدود90 درصد از بيماراني که بيني خود را جراحي مي‌کنند، دچار مشکلات تنفسي مي‌شوند. هزينه جراحي بينى، بين 300 هزار تا 5 ميليون تومان است ".[9]
در کشور ما جراحي بينى پديده‌اي آشناست، ولي آنچه تازه و غريب است، سرايت‌آن به تمام گروه‌هاي جامعه و حتي آقايان است. نوجوانان 14 15 ساله نيز براي اين‌گونه جراحي‌ها به پزشکان مراجعه مي‌کنند؛ در حالي‌که طبق نظر پزشکان، سن مناسب جراحي بينى، 18 سال است.
"در سال 2006 حدود 35000 عمل زيبايي بيني فقط در تهران انجام شد؛ در حالي‌که در انگلستان، 6000 عمل صورت گرفت. ايران در سال 1386، پايتخت عمل جراحي بينى جهان نام گرفته است ".[10]
اين است حکايت صنعت زيباسازي چهره‌هايي که در کشورمان در پي نارضايتي از مشکل ظاهرشان، دل به تيغ مي‌سپارند و زيبايي را به شرط چاقو مي‌خرند! آيا ما در جهان کاري جز کوچک کردن بيني‌مان نداريم؟ آيا اين‌گونه هزينه‌کردن‌ها، مصداقي از اسراف نيست؟
به قول مقام معظم رهبرى:
آيا جز اين است که بيماري اسراف، از لحاظ اقتصادى، اجتماعي و فرهنگى، آسيب‌ها و مشکلات گوناگوني به وجود آورده و آينده کشور را تهديد مي‌کند.[11]

3. مدگرايى
"مد " واژه‌اي است که بيشتر و به‌ويژه هنگام خريد پوشاک، وردِ زبان بعضي از خانم‌هاست.
يکي از ابزارهايي که از سوي کشورهاي توليدکننده، براي افزايش مصرف استفاده مي‌شود، بحثِ از مد افتاده اعلام کردن کالاهاي خودشان است. آنها درباره کالاهايي که عمر طولاني دارند، به گونه‌اي تبليغ مي‌کنند که مصرف‌کننده هرچند وقت يک‌بار کالاي جديدي را بخرد که نمونه روشن اين مسئله، لباس و پوشاک زنانه است.
امروزه مد، همانند ويروسي در ميان بسياري از ما ايرانيان پخش شده است. اما بايد توجه داشت که لباس و مد، نبايد به وسيله‌اي براي اسراف در سرمايه تبديل شود و بايد از هرگونه احتمال تجمل‌پرستي و فخرفروشي به دور باشد و به تقليد کورکورانه از ديگران نينجامد. گاه شخص براي فرار از بي‌هويتي و کامل کردن ضعف شخصيت خود، به ايجاد تغيير در شکل لباس و نوع آرايش سر و صورت مي‌پردازد، آن هم با تقليد از مدهايي که بسياري از آنها از کشورهاي بيگانه سرچشمه مي‌گيرد و با فرهنگ اسلامي ما سازگاري ندارد. در واقع، شايسته پوشيدن است که جوان با هويت ايراني را زيباتر نشان مي‌دهد، نه مدگرايى و پيروي از سليقه ديگران.
بسياري از اقسام لباس و کفش‌هاي پاشنه‌‌بلند و نوک‌تيز، مخالف ظرافت و سلامت انسان است. با اين حال به سرعت همه‌گير مي‌شود و مورد استقبال مدپرستان قرار مي‌گيرد، به طوري‌که دير يا زود جمع زيادي از آن تقليد مي‌کنند. امام علي(ع) مي‌فرمايد:
بدان که اگر براي چيزهايي که دوست مي‌داري يا آنچه خوشايند تو نيست، خود را باز ندارى، هوس‌ها تو را به زيان‌هاي فراواني خواهند کشيد. پس نَفْس خود را باز دار و از آن نگهباني کن.[12]
گردانندگان مد براي تبليغات خود، به‌سبب ويژگي‌هاي خاص زنان و جوانان، از آنان بهره مي‌گيرند. رهبر معظم انقلاب در يکي از سخنان خود در اين مورد مي‌فرمايد:
به اعتقاد من، گرايش به سمت مدگرايى و تجمل‌گرايي و تازه‌طلبي و افراط در کار آرايش و خودنمايي در مقابل مردان، يکي از بزرگ‌ترين عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اينها، خانم‌ها بايستي مقاومت کنند.[13]
چه بسيارند افرادي که ابزار و لوازم و لباس نو و قابل استفاده خود را تنها به دليل از مد افتادنِ رنگ يا شکل آن، دور مي‌اندازند و لباس و مدِ روز را مي‌خرند و در همراهي با مد، هزينه‌هاي گزافي را متحمل مي‌شوند و اسراف مي‌کنند. به يقين مدپرستي، آدمي را از اهداف بلند اجتماعي بازمي‌دارد و توان مالي و انساني جامعه را نابود مي‌کند.
مؤثرترين و گسترده‌ترين ايده‌هاي مد، در فرانسه خلق و به جهان صادر مي‌شود. در شرق نيز توکيو، بزرگ‌ترين کانون توليد مد شرق و يکي از مراکز مهم طراحي دنياست. با نفوذ انکارنشدني فرهنگ غرب در ژاپن، هنوز هم پارچه‌هاي نقش‌دار، رنگ‌هاي شاد و ديگر نمادهاي پوشش شرقي را مي‌توان در الگوهاي ژاپني ديد، ولي ما... ؛ حکايت ما و مد، حکايت خياطان حقّه‌باز و پادشاه فريب‌خورده است.
"دو خياط به شهري وارد شدند و پادشاه را فريفتند که ما در فنّ خياطي استاديم و از آن مهم‌تر اينکه، مي‌توانيم لباسي براي پادشاه بدوزيم که فقط حلال‌زاده‌ها قادر به ديدن آن باشند. اگر اجازه فرماييد، چنين لباسي براي شما نيز بدوزيم. پادشاه موافقت کرد و مقدار زيادي طلا و نقره در اختيار آنها گذاشت. خياط‌ها کارگاهي عريض و طويل داير کردند و دوک و چرخ و قيچي و سوزن را به راه انداختند و بدون آنکه پارچه و نخ و طلا و نقره‌اي صرف کنند، دستِ خود را چنان استادانه در هوا تکان مي‌دادند که گويي مشغول دوختن لباس هستند. روزي پادشاه، صدراعظم و مأموران عالي‌رتبه حکومتي را به ديدن لباس فرستاد و آنها پس از آنکه با نديدن لباس به حرام‌زادگي خود پي بردند، اين حقيقت تلخ را پنهان نمودند و به تمجيد از لباس پرداختند. سرانجام نوبت به خودِ پادشاه رسيد و به خياط‌خانه رفت و پس از آنکه او نيز لباس را نديد، پيش خود گفت معلوم مي‌شود فقط من يکي در ميان اين همه حلال‌زاده نيستم. پس در کمال ديرباوري زبان به تمجيد از لباس گشود. خياطان او را لخت و لباس فرضي را بر تن او کردند و آن بيچاره لخت ايستاده بود. سرانجام قرار شد جشن عظيمي در شهر به‌پا شود و مردم نيز لباس تازه پادشاه را ببينند.
مردم در دو سمت خيابان ايستادند و پادشاه لخت با آداب از برابر تمام آنها عبور مي‌کرد. مردم نيز که هيچ‌کدام لباسي بر تن پادشاه نمي‌ديدند، از ترس تهمت حرام‌زادگى، فرياد شادي سر مي‌دادند. ناگاه کودکي از ميان جمعيت فرياد زد: اينکه لباس بر تن ندارد. اين چرا لخت است؟ و يکي دو بچه ديگر نيز اين حرف را تکرار کردند. ديري نگذشت که جمعيت يک‌پارچه فرياد زدند که: چرا پادشاه لخت است و چرا و چرا؟
اينک تمدن غرب چنين وانمود مي‌کند که مي‌خواهد براي انسان لباس بدوزد، ولي در واقع او را برهنه ساخته است و هيچ‌کس جرئت نمي‌کند فرياد برآورد که لباسي در کار نيست و حاصل اين همه پارچه و مد و چه و چه، برهنگي انسان است. آيا مردمي پيدا مي‌شوند که صداقتي کودکانه داشته باشند و جرئت کنند فرياد برآورند؟ چرا آن مردم ما نباشيم؟[14]

4. مصرف آدامس
"ايراني‌ها با مصرف 45 هزار تن، سالانه بيش از 500 ميليارد تومان آدامس مي‌جوند. بيش از 80 درصد آدامس‌هاي توليد داخلي نيز به کشورهايي چون افغانستان، عراق و تاجيکستان صادر مي‌شود و حدود نيمي از آدامس‌هاي وارداتي از طريق مبادي غيرقانوني و قاچاق به بازارهاي کشور تزريق مي‌گردد. بيش از 80 درصد آدامس‌هاي قاچاق را نيز آدامس‌هاي تقلبي و تاريخ مصرف گذشته تشکيل مي‌دهد ".[15]
در حالي نوجوانان و جوانان کشور ما براي خريد آدامس مبالغ قابل توجهي هزينه مي‌کنند که در برخي از کشورها مصرف آدامس به طور کلي ممنوع شده است. "دولت و پليس سنگاپور با فروش آدامس در اين کشور به شدت مقابله مي‌کند و جريمه‌هاي سنگيني براي فروش و مصرف آدامس به کار برده و از ورود آدامس به اين کشور جلوگيري مي‌کند. جريمه انداختن آدامس در سطح شهر و مکان‌هاي عمومى، براي بار اول بين 500 تا 1000 دلار امريکاست و اگر شخص مجدداً اين عمل را تکرار کند، مبلغ جريمه به 2000 دلار نيز خواهد رسيد. تنها داروخانه‌هاي اين کشور حق فروش آدامس، آن هم از نوع درماني را دارند ".[16]

5. خريد وسايل مارک‌دار
آيا اين جمله را از زبان فروشندگان شنيده‌ايد: "خاطرتون جمع باشه، شما پول مارک اين جنس را مي‌دهيد! "
برخي جوانان، عاشق مارک‌هاي مشهور هستند؛ لباس‌هاي مارک‌دار، کفش‌مارک‌دار و ساعت مارک‌دار. چنين افرادي حتي براي خريد چيزهاي کوچک هم تنها به سراغ مارک‌هاي بزرگ و معروف مي‌روند و حاضرند با صرف وقت زياد، براي پيدا کردن چنين کالاهايي با سخاوت تمام دست به جيب شوند و مبالغ کلاني را بابت محصولي با مارک مشهور بپردازند.
به همين دليل، شرکت‌هاي مشهور، هرچند وقت يک‌بار براي به دست آوردن دلِ اين‌گونه مشتريان وفادار، محصول جديدي را توليد و روانه بازار مي‌کنند. اگر دو جنس يکسان، يکي با کيفيت بهتر و ديگري با کيفيت پايين‌تر و مارک معروف‌تر عرضه شود، قطعاً دومي مورد توجه جامعه جوان قرار مي‌گيرد. گران‌پوشي و خريد لباس‌هاي مارک‌دار، تبدِل به امري عادي شده و همه و همه، حتي طبقه متوسط به فکر خريد وسايل مارک‌دار هستند.
نوعي باور غلط فرهنگى موجب شده تا اجناس خارجى، با کيفيت‌تر پنداشته شود و حتي اجناس داخلي با کيفيت، گاه با مارک کشورهاي ديگر به نام جنس خارجي فروخته شود. گويا استفاده از کالاهاي خارجي و مارک‌دار، به فرهنگي فراگير تبديل شده است. در حالي‌که ايران در ميان کشورهاي اسلامى، بزرگ‌ترين توليدکننده مانتو به شمار مي‌رود، بازار مانتو در چند سال گذشته با پديده‌اي به نام مانتوهاي مارک‌دار خارجي مواجه شده است. به راستى، مانتوهاي تُرک و ايتاليايي در کجا توليد مي‌شود؟ آيا لباسي که "نشان آدميت " نيست، نيازمند مارکي مشهور در بالاي جيب آن است. ظاهراً اين روزها ملاک شهرتِ بعضي از انسان‌ها مارک‌ها هستند؛ در حالي‌که به قول سعدى:
تن آدمي شريف است به جان آدميت
نه همين لباس زيباست نشان آدميت

6. مصرف نوشابه
"ايرانيان سالانه بيش از 2 ميليارد و 900 ميليون تومان نوشابه استفاده مي‌کنند. بنابراين، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ايران، رتبه اول جهان را داريم. "[17] "سرانه مصرف نوشابه در ايران، 42 ليتر است، در حالي‌که اين سرانه مصرف،‌4 برابر سرانه مصرف دنياست. کارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زيان‌هاي جبران‌ناپذيري براي دستگاه گوارش، کليه‌ها و ديگر اعضاي بدن دارد؛ به‌ويژه در مورد کودکان و نوجوانان که متأسفانه به خاطر شيرين بودن، علاقه زيادي به مصرف آن دارند ".[18]

7. ارسال پيامک
آيا اين خبرها را شنيده‌ايد؟
"مشترکان همراه اول در شب و روز عيد غدير، بيش از 194 ميليون پيامک ارسال کردند که حدود 94 ميليون آن به مناسبت عيد غدير بود و در عيد سعيد قربان در طول 36 ساعت، حدود 187 ميليون پيامک رد و بدل کردند ".[19]
"در روز نيمه شعبان، 103 ميليون پيامک بين مشترکان اول رد و بدل شد. اين در حالي است که در سال گذشته در همين زمان، 63 ميليون پيامک ارسال شده است ".[20]
امروزه تلفن همراه، به يکي از بايدهاي زندگي ما تبديل شده است. "در کشور ما طبق آمار رسمى، هر روز به‌طور متوسط 60 ميليون پيامک بين کاربران تلفن همراه اول رد و بدل مي‌شود، در حالي‌که در انگلستان که زادگاه پيامک است، روزانه حدود شش ميليون پيامک فرستاده مي‌شود. بعيد نيست در آينده‌اي نزديک، رتبه اول استفاده از سرويس پيام کوتاه را در جهان به خود اختصاص دهيم. اعضاي هر خانواده ايراني به‌طور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شرکت مخابرات ايران، هر مشترک تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بيش از 120 پيام کوتاه رد و بدل مي‌کند. استفاده ايرانيان از اين سرويس، در مقايسه با ديگر کشورها، رشد بسيار سريع‌تري داشته است ".[21]
"به گفته يک پژوهشگر ارتباطات، مشترکان تلفن همراه در ايران، جزو بالاترين آمار استفاده از سرويس پيامک هستند. کاربرد پيامک در ايران با اغلب کشورهاي توسعه‌يافته متفاوت است و عوارض اجتماعي آن هم شايد فقط مختص کشور ما باشد.
آمار استفاده از پيامک در ايران و مقايسه آن با ديگر نقاط جهان، نشان از استفاده بيش از حد يا حتي افراطي از اين رسانه دارد. آمار 60 ميليون ارسال پيام کوتاه در يک روز، کشور ما را در بين کشورهايي که بيشترين آمار استفاده از پيامک را دارند، قرار مي‌دهد. سرويس پيامک، ماهيانه حدود 30 ميليارد تومان براي شرکت مخابرات درآمد دارد ".[22]
آيا به راستى ارسال اين حجم انبوه پيامک در کشور الزامي است؟

هشدار!
ز درياي الطاف پروردگار خوريد و بنوشيد در روزگار
نورزيد اسراف اما در آن که نَبْوَد خدا دوست با مسرفان
آمارهايي که به آن افتخار نمي‌کنيم:
o ايراني‌ها70 درصد سفرهاي خود را با خودروهاي شخصي انجام مي‌دهند، در حالي‌که اين شاخص در کشورهاي توسعه‌يافته، برعکس است.[23]
o براساس گزارشي که انجمن جهاني انرژي در سال 2008 با عنوان سياست‌هاي بهره‌وري انرژي در کشورهاي جهان منتشر کرده است، در سال 1990 تا 2006، کشور ايران بيشترين افزايش شدت مصرف انرژي را در بين کشورهاي دنيا داراست و ادامه اين روند در آينده مي‌تواند ايران را از يک کشور صادرکننده، به يک کشور واردکننده منابع انرژي تبديل کند.[24]
o نگاهي به مصرف سرانه کالاهاي اساسي در کشور و مقايسه آن با دنيا، نشان مي‌دهد در مصرف سرانه شکر و روغن، بالاتر از ميانگين جهاني هستيم. مصرف سرانه برنج در کشور ما کمتر از متوسط دنياست و ما چهاردهمين مصرف‌کننده بزرگ جهان هستيم، ولي عنوان بزرگ‌ترين مصرف‌کننده نان را در جهان به خود اختصاص داده‌ايم. سرانه مصرف شکر در ايران حدود 30 کيلوگرم است که 3 کيلوگرم بالاتر از ميانگين مصرف جهاني است و ايران بعد از روسيه، دومين واردکننده بزرگ شکر در جهان است و اندونزى، امريکا و امارات در رده‌هاي بعدي هستند.
o مصرف سرانه روغن در ايران، حدود 17 کيلوگرم و 4.5کيلوگرم بالاتر از ميانگين جهاني است و بيش از 80 درصد نياز داخلي از راه واردات تأمين مي‌شود. همچنين سالانه سه ميليون تن گندم در کشور اتلاف مي‌گردد.
سرانه مصرف نان در ايران 160 کيلو است، در حالي‌که در کشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 کيلو و در آلمان 70 کيلوگرم در سال است.[25]
o ايران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزين ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ايران در رتبه سوم قرار دارد. ميزان مصرف انرژي در ايران، به ازاي هر واحد توليد ناخالص داخلى، معادل 2.5 تا 3 برابر مقداري است که در کشورهاي صنعتي و در حال توسعه مصرف مي‌شود.
"92 درصد آب مصرفي کشور، در بخش کشاورزي به دليل استفاده از روش منسوخ غرق آبي هدر مي‌رود. ضايعات مصرف نان در کشور 30 درصد است. در سالي که گذشت، يک ميليون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکي وارد کشور شده است ".[26]
o "هنگام سوخت‌گيرى، در هر روز 200 هزار ليتر سوخت اتلاف مي‌شود. بنابراين، سالانه 73 ميليون ليتر سوخت هنگام سوخت‌گيري به هدر مي‌رود که اين مقدار در زمينه مصرف انرژى، 10 برابر اتحاديه اروپا و 15 برابر ژاپن است ".[27]
o "سرانه مطالعه در ايران، روزانه 18 دقيقه است ".[28] "در سبد هر خانوار ايرانى، کمتر از نيم درصد به خريد کتاب اختصاص دارد. در کشورهاي توسعه‌يافته، سرانه کتاب‌هاي امانتي از کتابخانه‌ها، 70 برابر کشور ماست ".[29]
o "يک سوم نان توليدي و حداقل يک پنجم آب مصرفي به هدر مي‌رود ".[30]
o "متوسط مجموع انرژي مصرفي در ايران، بيش از 2 برابر متوسط جهاني است ".[31]
o "نسبت انرژي مصرف‌شده به کالاي توليدشده، هشت برابر کشورهاي پيشرفته است ".[32]
o "متوسط مصرف جهاني برق در دنيا براي مشترکان خانگى، 900 کيلووات ساعت در سال است؛ در حالي‌که مشترکان ايراني سالانه 2900 کيلووات ساعت برق مصرف مي‌کنند. در متوسط سالانه مصرف انرژي در رتبه سيزدهم قرار داريم؛ در حالي‌که امريکا در رتبه اول است و چين در رتبه دوم. 9 درصد سوخت جهان در ايران و از سوي تنها يک درصد جمعيت جهان مصرف مي‌شود. هر ساله 38 درصد بودجه سالانه دولت به يارانه بنزين اختصاص مي‌يابد. مصرف آب در کشور، 70 درصد بيشتر از الگوي جهاني است. در مصرف گاز نيز بعد از امريکا و روسيه سوم هستيم ".[33]
o "متوسط مصرف بنزين در دنيا 3 ليتر است؛ در حالي‌که در ايران 10 ليتر مي‌باشد. مصرف سرانه فولاد در کشور ما بالاتر از چين است. به لحاظ مصرف دارو، در ميان 20 کشور نخست جهان هستيم و در آسيا مقام دوم را داريم. ايران از نظر ضايعات موادغذايي در جهان مقام اول را دارد. کار مفيد در هفته در ژاپن 49 تا 60 ساعت، در کره جنوبي 54 تا 72 ساعت و در صنايع کشور ما 6 تا 9 ساعت است ".[34]
o "ميزان استاندارد مصرف نمک بين 4 تا 5 گرم در روز است؛ در حالي‌که ايرانيان به‌طور متوسط روزانه 13 تا 15 گرم نمک مصرف مي‌کنند ".[35]
تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل...

پى نوشت ها :

[1]. روزنامه کيهان، ش 19286، ص 5.
[2]. خبرگزاري پانا، 29/1/1388.
[3]. روزنامه دنياي اقتصاد، ش 1495، 25/1/1387.
[4]. سايت آفتاب، 21/10/1387.
[5]. سايت خبر آنلاين، 18/9/1387.
[6]. همشهري onLINE، 11/11/1386.
[7]. همان، 2/11/1387.
[8]. روزنامه سرمايه، ش 385، 14/11/1385.
[9]. سايت خبري ايران iran newsssite، 7/2/1388.
[10]. سايت Farda news، 20/12/1386.
[11]. سخنراني رهبر معظم انقلاب در مشهد، 1/1/1388.
[12]. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتى، نامه 56، ص 423.
[13] سخنان مقام معظم رهبري در تاريخ 22/8/1370.
[14]. نک: غلامعلي حداد عادل، ‌فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگى، تهران، سروش.
[15]. روزنامه سرمايه، ش 444، 11/2/1386، ص 14.
[16]. سايت خبرخوان، 7/2/1388.
[17]. روزنامه ابتکار، ش 1437، 15/1/1388.
[18]. پايگاه اطلاع‌رساني دولت www.dolat.ir، 30/1/1388.
[19]. سايت شرکت ارتباطات سيار ايران، همراه اول، 30/9/1387.
[20]. خبرگزاري فارس، 2/6/1387.
[21]. سايت تابناک، 7/8/1387.
[22]. گروه علمي تحليلي طيف، Teyf group، 15/11/1387.
[23]. خبرگزاري فارس، 3/2/1388.
[24]. سايت رجانيوز www.rajanews.com، 30/1/1388.
[25]. خبرگزاري فارس، 21/1/1388.
[26]. خبرگزاري فارس، 2/2/88؛ سايت ايران پترو، شبکه خبري نفت و انرژى، 8/2/1388.
[27]. پايگاه اطلاع‌رساني دولت www. dolat.ir، 30/1/1388.
[28]. خبرگزاري ايسکا نيوز (باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران).
[29]. سايت آفتاب، 9/10/1386.
[30]. سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد در تاريخ 1/1/1388.
[31]. همان.
[32]. همان.
[33]. سايت خبري توانير، 7/2/1388.
[34]. روزنامه ابتکار، ش 1437، 15/1/1388.
[35]. پايگاه اطلاع‌رساني نوآوري ايران و جهان، 23/1/1388.

نويسنده: جواد رحمانى
 
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر