تا نَفَس داشت ذاکر حق بود
صدای شیعه: هر سال و در نوبتهای مختلف و بویژه در مناسبتهای آئینی، مداحان و شاعران آئینی به دیدار رهبر ادیب انقلاب شرفیاب می شوند تا ضمن خواندن اشعار، مدائح و مراثی خود، از بیانات حضرت آقا مستفیض شوند.
در یکی از همین دیدارها بود که مقام عظمای ولایت، یاد و خاطره مرحوم علی آهی را گرامی داشتند و فرمودند:
"یاد مرحوم آقای آهی، رحمت الله علیه، مدّاح متعهّد و پایبند و خیرخواه و پُر تلاش را گرامی می دارم.
بنده مرحوم آهی را از سالهای اوایل دهه ی 40 می شناسم. در مشهد یک جمعی از مادحان اهل بیت آمده بودند و ایشان فعّال بود ... خدا ان شاء الله درجاتش را عالی کند؛ به معنای حقیقی کلمه، پایبند و متعهّد و علاقه مند و به خصوص نسبت به جامعه ی مدّاح دارای احساس تعهّد و مسئولیّت بود و هر سال ما ایشان را در اینجا زیارت می کردیم ... رحمت خدا بر او باد ... ."
سخن از حاج علی آهی، پدر معنوی شاعران آئینی و مداحان کشور است که این روزها، دومین سالگرد درگذشت اوست.
او متولد سال 1307 در تهران است. وجه تسمیه نام خانوادگی آنها، منسوب به "آه"، مجموعه ای از شش آبادی است که امروزه با نام آبعلی خوانده می شود و در جاده شمال شرق تهران قرار دارد.
او تحصیلات خود را در مکتبخانه های قدیم آغاز کرد و سپس به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و آن را تا آستانه دروس خارج فقه و اصول ادامه داد.
او در سالهای متمادی تحصیل در حوزه های علمیه تهران، قم، نجف اشرف و مشهد، از محضر استادان زیادی بهره برد که از آن جمله می توان به آیات شیخ جواد خراسانی، سید محمود طالقانی، سید رضی شیرازی، میرزا حسن لواسانی، سید محمدهادی میلانی، میرزا جواد تهرانی، سید ابوالقاسم خوئی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد وحیدی، شیخ حسین وحید خراسانی و سید عبدالحسین دستغیب اشاره کرد.
وی همچنین این توفیق را هم یافت که محضر استاد عرفان و اخلاق حضرت امام، یعنی آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی را نیز درک کند و از محضرش توشه برچیند.
او در آن سالها، از فعالیتهای انقلابی و از جمله همراهی با آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام در ملی کردن صنعت نفت هم غافل نبود و در صحنه مبارزات انقلابی مردمی حضور داشت.
مبارزات انقلابی مرحوم علی آهی پس از آن با تکثیر و توزیع اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام هم ادامه یافت و به دستگیری و شکنجه وی هم انجامید؛ البته در این راه، فرزندان او و از جمله شاعر شوریده معاصر، جناب حسین آهی هم، یار و همراه پدر بود.
و اما استاد علی آهی، از همان دوران نوجوانی، به شاعری و مدّاحی هم روی آورد و چنان در این زمینه پای فشرد که جامعه مداحان کشور را تأسیس کرد و به مدیریت این جریان پرداخت و البته در این راه، شاعران و مداحان آئینی فراوانی را هم آموزش داد.
او به بُعد عقیدتی در شعر آئینی بسیار اهمیت می داد و از این رو، یکی دیگر از باقیات الصالحات وی، "بنیاد دعبل خُزاعی" است که به همت او تأسیس و پذیرای مشتاقان و علاقه مندان شد.
او در میان اهل بیت (ع)، بسیار به حضرت سیدالشهداء (ع) عشق می ورزید که این شعر، از نمونه های اشعار او در رثای امام حسین (ع) و بیان حماسه و مظلومیتهای عاشورا و کربلاست:
مِهر تابان امامت بر زمین افتاده است
یا که در خون زینت عرش برین افتاده است
نور چشم فاطمه، ریحانه خیرُ البشر
بر زمین کربلا از صدر زین افتاده است
در دل امواج خون شد، جسم اکبر غوطهور
یا که از انگشتر خاتم، نگین افتاده است
چون کنار علقمه، ماه بنی هاشم فتاد
شعله غم بر دل خورشید دین افتاده است
داد در راه خدا رضیعش چون که دید
در شهادت، قرعه بر آن نازنین افتاده است
گفت زینب؛ ای شکوه بزم طاها! بین کنون
آتشی در خیمهگاه "یا و سین" افتاده است
کودکانت چون گل و من باغبان در این چمن
لیک زیر خار، طفلی مه جبین افتاده است
ای صبا! برگو به زینب، لاله زهرا کجاست؟
کآتشی بر سینه داغ آفرین افتاده است
رفت زینب سوی مقتل با فرات اشک و دید
در دل امواج خون، دُرّ ثمین افتاده است
گفت ای سالار زینب ! خستهام از جست و جو
در کجا گمگشته طفل نازنین افتاده است؟
ناگهان دید او، به روی سینه سبط رسول
کودکی بیجان، ز جور اهل کین افتاده است
"آهی" آن کودک به روی جسم مولا، جان سپرد
کز غم او در دل، آه آتشین افتاده است
این شاعر، مداح و پیرغلام اهل بیت (ع) تا آخرین روزهای زندگی اش، همچنان به شاگردپروری و تربیت شاعران و مداحان جوان و حضور در جلسات هفتگی خانه مداحان و بیان نکات آموزشی مشغول بود.
او سرانجام پس از سالها مجاهدت، در چنین روزهایی از فروردین ماه سال 1394 به دیدار معبود شتافت و در جوار رحمت حق آرام گرفت.
پس از آن بود که فرزند برومندش، شاعر معاصر، حسین آهی، این ابیات را برای استاد و پدرش سرود تا بر سنگ مزارش حکّ شود:
آن که معنای نیکخواهی بود
شمع محفل، "علی آهی" بود
نغمه پرداز انقلاب حسین
سایه پرورد آفتاب حسین
رفت از این بزم خانه پردازان
شد هم آواز با سفرسازان
این سفر سیر دیگر بشر است
نیستی نیست؛ هستی دگر است
تا نفس داشت ذاکر حق بود
پیرو دعبل و فرزدق بود
آن که این گوشه گرم شور و نواست
منقبت ساز سیدالشهداست
اهل معنا و پاسدار سخن
وز دم اش گرم بود کار سخن
شبنم عارضش به آب نشست
رفت و در چشم آفتاب نشست
این سرا آخرین نشانی اوست
بیت پایان زندگانی اوست
و اما شاعر پیشکسوت آئینی، استاد غلامرضا سازگار هم از جمله شاعرانی است که در رثای استاد علی آهی چنین سروده است:
"آهی" درود بر تو که یار ولایتی
از ظلّ اهل بیت، فروغ هدایتی
لبریز از محبت و لطف و عنایتی
سر تا قدم کتاب و حدیث و روایتی
هشتاد سال بنده خلف سرمدی
هشتاد سال خادم آل محمدی
هشتاد سال تشنه لب جام کوثری
امروز نیز چرخ ادب را تو محوری
عُمری برای نشر حقایق تو زیستی
عُمری برای آل پیمبر گریستی
لازم به ذکر است که استاد علی آهی یادگارهایی مکتوب از خود به جای گذاشته است که از آن جمله می توان به "دیوان آهی"،"آئینه نور"، "شعر و شاعران از نظرگاه قرآن، عترت و سنّت" و همچنین کتاب ارزشمند "تنویر الافکار" درباره مباحث اعتقادی در شعر اشاره کرد.
وی در عین حال کتابی نیز با عنوان "انوار معرفت" دارد که در بخشی از آن درباره احوالات خود چنین سروده است:
دل به تنگ آمد مرا؛ هم صحبتی پیدا نکردم
خواستم خلوت گزینم؛ خلوتی پیدا نکردم
خواستم تا عزّت نفسی به دست آرم دریغا
چون اسیر نفس بودم؛ عزّتی پیدا نکردم
خواستم پُرسم ز یاران؛ علّت رنجیدگی ها
موشکافی هر چه کردم؛ علّتی پیدا نکردم
خواستم از تجربت ها عبرتی گیرم به گیتی
ای عجب از تجربت ها عبرتی پیدا نکردم
خواستم در زندگی، هم صحبتی یابم ز مَردم
چون به کار آمد محک؛ هم صحبتی پیدا نکردم
خواستم سبقت بگیرم در مدار علم و تقوا
نفس شد بر عقل غالب؛ سبقتی پیدا نکردم
خواستم روی نیاز خود نَهَم بر درگه حق
تیره بختی بین که آخِر همّتی پیدا نکردم
خواستم، "آهی" بپویم راه مردان خدا را
از جفای نفس سرکش، فرصتی پیدا نکردم
روحش شاد و یادش گرامی.
منبع:مهر
انتهای پیام