اراده و انتخاب مردم نقشی در تعیین امام ندارد، مگر در مقام فعلیت
صدای شیعه: حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد در یادداشت کوتاهی در مورد جایگاه امامت از نگاه آموزه های دینی، نوشت:
برای امامت در مفهوم قرآنی، روایی و کلامی شیعه، سه حوزه قابل تصور است:
امامت معنوی؛ یعنی امام در زمینه اخلاق، معنویت و دین داری از همه مردم سرآمدتر است. او به ساحت عصمت گام گذاشته است و نه تنها تعمد لغزش در باره اش منتفی است، بلکه خطا در کارش راه ندارد. از این جهت پیشگام همگان است و شایستگی پیشگامی دارد. الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه... (نهج البلاغه، نامه 45) عن الرضا (ع): فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطایا و الزلل و العثار .. ( کافی، ج 1، ص 202 باب نادر فی فضل الامام و صفاته)
امامت علمی؛ یعنی امام در زمینه علوم چه علوم زمینی و چه علوم آسمانی از همه برتر و کامل تر است. سلونی قبل ان تفقدونی فلانا بطرق السما اعلم منی بطرق الارض (نهج البلاغه، خطبه 189)
امامت سیاسی؛ یعنی امام به خاطر دو ویژگی پیشین، از همگان برای اداره و تمشیت امور جامعه شایسته تر و بایسته تر است.
شیعه معتقد است اهل بیت به خاطر شایستگی های ذاتی و تعلیم لدنی الهی، حائز این سه ویژگی هستند و از این جهت امامت آنان از ناحیه خداوند اعلام و ابلاغ می شود و به تنصیص و تصریح موشح می گردد.
از جهت دیگر امامت دو حیثیت فعلی و شأنی دارد: دو مقام نخست پیشگفته؛ یعنی پیشوایی معنوی و علمی در مرحله فعلیت و شانیت در باره اهل بیت ساری و جاری است؛ یعنی چه جامعه بخواهد و باور داشته باشد و چه نه، اهل بیت پیشوای معنوی و علمی اند، اما مقام سوم؛ یعنی امامت سیاسی جایگاهی شانی است؛ یعنی امام در خانه یا کنج زندان باشد، شانا پیشوای سیاسی مردم و حکم او در باره جامعه و جهان نافذ است، اما در عین حال فعلیت آن به خواست و اراده مردم بستگی دارد؛ زیرا تا مردم به میل خود نخواهند و راه را با راندن طواغیت هموار نکنند، امام نمی تواند اراده خود را بر جامعه حاکم کند، البته او ولایت تکوینی و قهری دارد، اما مجاز به کاربست آن نیست. آنچه در سال 35 هجری با هجوم مردم به خانه حضرت امیر (ع) رخ داد، زمینه سازی برای تحقق امامت فعلی آن حضرت بوده است نه امامت شانی.
اینکه امام گاه در مقام گفتگو برای اثبات شایستگی خود نسبت به امامت سیاسی، از تعابیری همچون احق، اولی، تراث و ... استفاده فرمود، از باب اقناع خصم و مماشات با تفکر او بود. به عبارت روش تر، امام در موارد دیگر بارها بر تنصیصی بودن امامت خود تاکید فرمود، اما برای مخاطبانی که امامت شانی برایشان معنایی ندارد و زیر بار تنصیص نمی روند، با زبان خود آنان سخن فرمود، یعنی اگر قرار باشد معیار گزینش امام، رای مردم باشد، باز باید اولا قوانین انتخاب آزاد مورد توجه قرار گیرد، ثانیا اولویت ها، اولیتها و شایستگی ها رعایت شود؛ چنان که همه نامزدهای انتخاباتی تلاش دارند تا خود را شایسته تر نشان دهند.
بر اساس این گفتمان، حضرت امیر مکررا تاکید فرمود که اولا انتخاب خلفا مبتنی بر قواعد انتخاب آزاد انجام نگرفت. در ثانی شایستگی ها رعایت نشد؛ زیرا اگر قرار بر شایستگی می بود، چه بر مبانی قرابت با رسول اکرم و چه بر مبنای شایستگی معنوی و علمی، او سرآمد همگان بود. ینحدر عنی السیل و لایرقی الی الطیر (خطبه شقشقیه)
گفتمان امام در این دو بیت ذیل تبلور یافته است: ان کنت بالشورا ملکت امورهم فکیف بهذا و المشیرون غیب و ان کنت بالقربی حججت خصیمهم فغیرک اولی بالنبی و اقرب (حکمت190) یعنی اگر معیار مشورت بود که در سقیفه همه حاضر نبودند! و اگر معیار شایستگی بود، آن که شایسته امامت و خلافت بود، ابوبکر نبود!
از سویی دیگر، عموم و بلکه اکثریت قاطع عالمان اهل سنت برای اهل بیت، در دو زمینه اول قائل به امامت، پیشگامی و پیشوایی هستند، اما محور سوم را امری اجتماعی و تابع اراده مردم می دانند. بنابر این، اراده و انتخاب مردم نقشی در تعیین امام ندارد، مگر در مقام فعلیت؛ یعنی فراهم ساختن بستر تنفیذ فرامین امام در سطح جامعه با کنار گذاشتن طواغیت.
منبع: فارس
انتهای پیام