نظارت گمشده نشر آثار دینی
صدای شیعه: تعداد 9601 عنوان؛ اگر بدانید این عدد، مربوط به تعداد کتابهای دینی منتشرشده در سال گذشته است، حتما تعجب میکنید و اگر اضافه کنیم که بیش از 5000 عنوان از اینکتابها نخستین چاپ خود را در سال 1395 تجربه کردهاند، لابد شگفتیتان مضاعف هم میشود. البته که این عدد میتوانست برای نظام نشر در ایران مایه مباهات و برای پژوهشگران حوزه دین و علاقهمندان به کتابهای دینی جای بسی خرسندی باشد، اما چرا نیست؟ چرا هر خبر و گزارشی درباره این کتابها منتشر میشود، اغلب ره به تحلیل کیفی بسیاری از آنها با انتقادها و گلایههایی مبتنی بر «کتابسازی»، «سرهمبندی اطلاعات» و... میدهد؟
تالیفات حوزه دین، هر ساله بهعنوان یکی از پرعنوانترین حوزهها در بین کتابهای منتشرشده مطرح میشود، اما امروز آسیبهای مبتلا به آن، فرصت به بروز خرسندی از این بابت نمیدهد.
آسیبهای کتابساختن برای دین؟
29ساله است و در رزومهاش انتشار 47عنوان کتاب را قید کرده! جالب است که در این میان بیش از 30 عنوان، مربوط به مباحث دینی است؛ اخلاق جنسی در دین، ازدواج از زبان دین، موفقیت بر اساس آموزههای قرآنی و.... چند تایی را هم به رزومهاش پیوست کرده و با تورقی سطحی نیز مشخص است که کتابها مملو از اطلاعاتی ویکیپدیایی و دادههایی سخیف و غیرعلمی است. او یکی از این نمونههاست و مولفان بسیاری در این سالها با همین شیوه به نگارش و انتشار چنین کتابهایی روی آوردهاند؛ کتابهایی که از باورهای دینی مردم سوءاستفاده میکنند تا بازارشان داغ شود. در این باره سراغ کارشناسان حوزه فرهنگ و نشر آثار دینی رفته ایم.
محمد اخگری، نویسنده، مترجم، پژوهشگر است و در عرفان اسلامی دکتری دارد. در کارنامه علمی و پژوهشی او، تالیف دهها عنوان مقاله و کتاب در ارتباط با مباحث دین و عرفان دیده میشود. او در وهله نخست، رواج کتابسازی را در حوزه دین، برآیندی از دسترسی گسترده به اینترنت و فضای مجازی، متون و اطلاعات بسیار میداند و معتقد است افراد بدون توجه به اعتبار منابع و سندیتشان کتاب گردآوری و تدوین میکنند.
اخگری در گفتوگو با جامجم بر این باور است که صدمات روی آوردن به کتابهای زرد در حوزه دین و عرفان جبرانناپذیرتر خواهد بود چون مستقیما با باورهای درونی مخاطب خود سر و کار دارد.
چرا کتابهای زرد؟
دکترنجفقلی حبیبی، پژوهشگر فلسفه اسلامی، با باور به اینکه عناوین و شمارگان بالای کتابهای دینی، مشخصا نشان از تقاضای عمده دارد، به جامجم میگوید: «در این میان اما گسترش عناوین و تیراژ کتابهایی بدون سندیت و با محتوایی فرومایه در حوزه دین، دلایل عمدهای دارد. مهمترین آسیب از آنجا سربرآورده که جامعه ما از این رو که بهدرستی اعتباری برای مولف و نویسنده قائل بوده، از همین رهگذر راه را برای سوءاستفاده نیز باز کرده است.
برخی که از این اعتبار آگاهند، برای پیشبردن اهداف خود که نه ربطی به کتاب دارد و نه ربطی به دین، کتاب دینی مینویسند و اعتبارهایی کاذب کسب میکنند که به کار استخدام، ثبتنام در دانشگاه، پژوهشگاهها و... میخورد. این کتابها هم معلوم نیست چه میشود؛ صد تا منتشر میشود و شاید بعدها خمیر هم بشود. بنابراین ما با پدیده کتابسازی، درست همانند مدرکسازی مواجه هستیم. چون کتاب در این مقوله، صرفا به عنوانی مدرکی در رزومه فرد، کارایی دارد.»
حبیبی با اشاره به شیوههای تولید چنین کتابهایی میگوید: «متاسفانه بازار تقلب داغ است. هم مقالات پژوهشی را میفروشند و هم کتاب را. اخلاق، تقلبی شده است و در حوزه کتاب، اعتبار تالیف پایین آمده است. آشناترین شیوه نیز این است که شما به عنوان کتابساز میتوانید چند کتاب را گزینش کنید و با بالا و پایین کردن فصلها و برخی مطالب، کتاب تازهای بسازید.»
نظارت یا فرهنگسازی؟
حال باید پرسید در این ملغمه رواج کتابهای زرد، بهترین روش مقابله با آنها چیست؟ باید نهادهای متولی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در روند نظارتی خود تقویت کرد یا باید پذیرفت که کار از کار گذشته است و باید به فرهنگسازی بین مخاطبان روی آورد.
محمد اخگری، با گزینه دوم موافق است چرا که معتقد است: «اندیشیدن ساز و کاری نظارتی در بدنه وزارت فرهنگ، مزایا و معایبی دارد. مزیت این است که با استقرارساز و کاری دقیقتر، از مسئولی انتظار خواهیم داشت که نظارت کند. معایب آن اما این است که وقتی حجم آثاری از این دست زیاد میشود، بررسی آثار طولانی و دچار مباحث اداری میشود، هر چند که نگاهها هم میتواند کارشناسی نباشد و از کار بدتر شود. وقتی حجم آثار کم باشد، نظارت میتواند مفید باشد اما برخی کتابهایی که منتشر شده، نشان میدهد نظارت کارساز نبوده است؛ چرا که کتابهایی میبینیم که سرشار از ناآگاهی دینی و در مواردی هم نشان از عناد است و این کتابها با مجوز وزارت ارشاد به بازار آمده است. اگر ساز و کاری درست مستقر میبود که اساسا این کتابها منتشر نمیشدند. باید بپذیریم گستره تولید با فناوریهای نو بالا رفته و کنترل سخت شده است.»
اما پیشنهاد اخگری چیست. او میگوید: «به جای تقویت وجه نظارتی ارشاد که تاکنون ناموفق بوده، ارشاد باید از ناشران بخواهد بهصورت تخصصی بر حوزهها کار کنند و به کسانی مجوز تخصصی بدهد که اهلیت داشته باشند. اگر نظارت بر کار ناشر به جای کتاب باشد و ناشر درست کار نکرد، مجوز ناشر را میتوان لغو کرد.
او در توضیح این پیشنهادش به آگهیهای تبلیغاتی برای انتشار کتاب و تقویت رزومه اشاره میکند و میگوید: «وقتی افراد میتوانند به این راحتی در هر موضوعی کتاب منتشر کنند، لزوم استقرار چنین برنامهای در وزارت ارشاد بیشتر حس میشود. آیا ممکن است ناشری مثل صدرا، کتاب مشکلدار منتشر کند؟ نه. چرا؟ چون متولی دارد و به صورت پژوهشی بر آثار کار میکند. بنابراین، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نظام نظارت را به صورت سیستمی باید به بدنه ناشران هر صنفی منتقل کند. اگر فقط ناشران تخصصی برای انتشار کتابهای حوزه دین داشته باشیم، مردم نیز با اعتماد به ناشران کتاب را تهیه میکنند و از این سردرگمی خارج میشوند. داوری و نظارت را باید از وزارت ارشاد به دفاتر انتشاراتی منتقل کنیم.»
پژوهشگران دین و دل
رضا اسماعیلی در بخشی از یادداشتش که در همین صفحه منتشر شده است، از پژوهشگرانی در حوزه دین یاد میکند که در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی، به پژوهشهای خودجوش و باورمندانه خود ادامه دادند و در این مسیر، با سوءاستفادهجویانِ بازار داغ کتابهای دینی، قرابتی نداشتند.
غزل تاجبخش، غزلسرایی که او را به بیشتر به عنوان شاعر میشناسیم، حتما یکی از این موارد است. از او تاکنون سه کتاب تحقیقی درباره حضرت زهرا(س) منتشر شده است. او به جامجم میگوید در این کتابها سعی کرده از انحرافهای معمول کتابسازان در حوزه دین مصون بماند: «تفاوت من با خیل کسانی که از سر رونق بازار چنین کتابهایی به پژوهش درباره دین میپرداختند، در این بود که نیاز به چنین پژوهشهایی نه از سفارش بازار که از دلم میآمد». این را اگر بگذارید کنار اینکه تاجبخش هیچگاه از فروش هیچیک از کتابهایش ریالی از ناشران دریافت نکرده، صداقتش در این باب را راحتتر میپذیرید.
منبع: جام جم
انتهای پیام