( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: اولین نشست «ازدواج سفید؛ واکاوی زوایای پیدا و پنهان» با حضور امان‌اله قرایی مقدم و ابراهیم فیاض در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. این نشست با هدف بررسی پدیده ازدواج سفید و عوامل پیدایی این پدیده اجتماعی و راهکارهای عملی مواجهه با آن به همت کانون اندیشه جوان برگزار شد.

ازدواج سفید یا همباشی سیاه!

 در ابتدای این نشست قرایی مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، به تبین اصطلاح ازدواج سفید پرداخت و گفت: بنده با کلمه «ازدواج سفید» موافق نیستم و اصطلاح «همباش‌های سیاه» را استفاده می‌کنم. چرا که این امر نه «ازدواج» است و نه «سفید»! ازدواج پیوند شرعی، عرفی و قانونی بین یک زن و مرد است و این پدیده اجتماعی شوم، نه شرعی است، نه عرفی و نه قانونی. ریشه‌های این پدیده به قبل از انقلاب برمی‌گردد. در حدود سال 1354 ما بررسی کردیم و مشاهده کردیم این پدیده به وجود آمده است که البته آن زمان اسمی نداشت و بسیار زیرمینی بود. آن زمان برای این زنان و مردانی که چند صباحی زیر یک سقف بدون ازدواج زندگی می‌کردند از اصطلاح خانوار استفاده می‌کردند و خانواده نبودند. این پدیده «سفید» هم نیست چرا که سرانجام سیاه و شومی دارد و تجربه نشان داده که رو به سیاهی حرکت می‌کنند. پس نه «ازدواج» است و نه «سفید»!

ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در ابتدا به اصلاح برداشتی که از اصطلاح ازدواج سفید می‌شود پرداخت و گفت: کلمه «ازدواج سفید» در مقابل «ازدواج نوشته شده و ثبت شده» استفاده می‌شود. سیاه در اینجا به معنی همان نوشته شده و ثبت شده است. ازدواج اگر ثبت نشده و نوشته نشده باشد می‌شود سفید و نانوشته. همان کلمه سواد که به معنی کتابت است هم از سیاه می‌آید.

در دوره سرمایه‌داری فقط اشراف می‌توانند ازدواج کنند

فیاض در ادامه به واکاوی بسترهای اجتماعی به وجود آمدن این پدیده پرداخت و گفت: الان می‌شود راجع به این مسائل حرف زد اما مثلا سال 70 اگر از تاثیر صنعتی شدن بر سکس و روابط زناشویی صحبت می‌کردیم کسی باور نمی‌کرد که چنین اتفاقاتی می‌افتد. می‌گفتیم به جایی می‌رسیم که قراردادهای اجتماعی، که باید اعتبار و عقلانیت ایجاد کنند، غریزه‌ای به نام غریزه جنسی را نمی‌توانند ارضا کنند. اینجا بحث‌ها به خارج از خانواده می‌رسد و بحث خیانت هم هست. الان می‌گویند نگوییم خیانت، بگوییم بی‌وفایی! خیانت یک مقدار اسم تندی است و کمی سبکش کنیم، بگوییم بی‌وفایی! سبک‌تر می‌کنند که این روابط خارج از خانواده را بپذیریم.

نابهنجاری‌ها وقتی بستر اجتماعی‌اش فراهم باشد، در طول زمان تبدیل به هنجار می‌شوند. الان ازدواج و خانواده گران شده است. چون سرمایه‌داری همه اینها را گران می‌کند. در دوره سرمایه‌داری فقط اشراف می‌توانند ازدواج کنند. حتی سن ازدواج‌شان پایین می‌آید. الان در ایران میلیاردرها، سن ازدواج‌شان به شدت پایین آمده است. به سمتی می‌رویم که اشراف می‌توانند ازدواج کنند اما اقشار دیگر نمی‌توانند. کشوری که مبنا را اقتصاد و رشد اقتصادی می‌گذارد، حال می‌خواهیم اسمش را توسعه بگذاریم یا پیشرفت، بُعد اجتماعی به شدت ضعیف می‌شود. خانواده یک امر اجتماعی است و به شدت به سمت ضعیف شدن می‌رود.

جوانان در این پدیده مظلوم واقع شده‌اند

قرایی مقدم در ادامه با قبول تاثیر مولفه‌های اقتصادی، بر عوامل دیگر اجتماعی نیز تاکید کرد و افزود: مادیات مهم است اما این مساله تک عاملی نیست. ما سال‌ها پیش در مورد طلاق کار کردیم و در آن زمان فقط 18 عامل کلان برای طلاق به دست آوردیم. خود طلاق و ازدیاد آن هم باعث از بین رفتن ازدواج است. جوانی که می‌بیند آمار طلاق تا این حد بالاست، پیش خود می‌گوید که برای چه این همه هزینه کنم و ازدواج کنم که بخواهد به طلاق بیانجامد. کمبود اشتغال، مشکلات ناشی از شهرنشینی، رشد بی قاعده طبقه متوسط، رواج بی‌بند و باری در خانواده‌ها، غنی نشدن اوقات فراغت جوانان به خصوص دختران و خیلی از عوامل دیگر در این پدیده موثر هستند. وقتی شادی و نشاط را از جوان بگیری خیابان­گردی رشد می‌کند. همین دانشگاه یکی از عواملی است که باعث بالا رفتن سن ازدواج می‌شود. 4 سال می‌خواهد درس بخواند، بعد 2 سال برود سربازی و بعد تازه به دنبال کار بگردد. همین باعث ضعیف شدن خانواده می‌شود. این پدیده‌ای است که همه در آن مسئول و مقصرند و جوانان ما مظلوم واقع شده‌اند. الان مسئولان جوابگو نیستند. می‌گویند اراده آزاد است و همه مشکل از جوان است که به سمت این مسائل می‌رود. در صورتی که جامعه انسان را شکل می‌دهد و بر انسان مسائل را تحمیل می‌کند. الان در خرم‌آباد 24 جوان لیسانس و فوق‌لیسانس رفتگر هستند. خب این جوان چه کند؟

ابراهیم فیاض در ادامه بحث خود برای تبیین عوامل ساختاری موثر بر این پدیده گفت: ما از سال‌های 68 و 69 در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی که بحث توسعه داغ بود می‌گفتیم که نتیجه این تفکرات چه خواهد شد. اما همه شاعرانه درباره توسعه صحبت می‌کردند؛ مست توسعه بودند. کسی زیر بار نمی‌رفت و مثل الان هم نبود که آثارش را به چشم ببینیم. ازدواج‌ها انجام می‌شد و جامعه ضامن‌های اخلاقی داشت و وضعیت جمعیت اینگونه نبود. الان هم هنوز به همان صورت کسی توجهی نمی‌کند. ببینید الان صداوسیما بر چه چیزهایی تاکید دارد و چقدر از مسائل اساسی غفلت می‌کند. صداوسیما در این 40 سال با سریال‌هایش بلایی بر سر مردم و خانواده ها آورده که یک هزارم آن را این فضای مجازی نیاورده است. هنوز هم کسی نمی‌خواهد بفهمد و ببیند. همین الان ببینید دعوای برخی مسئولان در محور قدرت بر سر چیست و دعوای کف جامعه مردم کجاست! موقعی که جامعه را به جای خانواده می‌گذارید، اقتصاد می‌شود موتور محرکه جامعه. جامعه شناسی عملا به حاشیه می‌رود و به جایش روان‌شناسی را جایگزین می‌کنند.

روانشناسی و عرفان، علوم اجتماعی و دین فقهی را به حاشیه رانده‌اند

استاد دانشگاه تهران در ادامه بحث خود به پیوند روانشناسی و عرفان اشرافیتی اشاره کرد و گفت: روانشناسان آمدند در رابطه با مملکت صحبت کردند و روانشناسی را با عرفان هم مخلوط کردند. نتیجه این شد که یک محافظه‌کاری اجتماعی به وجود آمد. الان کسی بحث اجتماعی نمی‌کند. در اول انقلاب همه بحث، عدالت بود. چی شد که الان همه چیز تبدیل شد به رستگاری شخصی و همه‌اش خواب بازی و اینکه چه کسی چه خوابی دیده است. مملکت را یک عرفان کاذب برداشت. با این ترکیب روانشناسی و عرفان اشرافیتی شکل گرفت و علوم اجتماعی و دین فقهی که مبنایش عقلانیت بود را کنار گذاشتند. هیچ فقیهی حاضر نشد بحث صیغه را آزاد کند چرا که بنیان خانواده را سست می‌کند و وقتی آقای هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران بحث ازدواج موقت و خانه عفاف را مطرح کرد آقای مشکینی در نماز جمعه قم در مقابلش موضع گرفت. چرا که این امر به به این شکل بی‌قاعده ، خانواده را سست می‌کند و به همین راحتی نمی‌شود در مورد آن حکم فقهی داد.  من سال 72 در یک بولتن خواندم که در پاکستان مادری فرزندش را می‌فروشد باورم نمی‌شد. اما الان بروید ببینید که در برخی بوستان‌ها چه اتفاقاتی می‌افتد. بعد شهردار تهران رفت دو روز آنجا گفت به اینها رسیدگی کنیم. غذا و سرم و این جور چیزها بهشان مجانی دادند!! نتیجه چه شد؟ تمام معتادان اطراف ریختند در تهران که بالاخره غذای مجانی می‌دهند برویم بخوریم.

بحران طبقه متوسط ازدواج سفید است و بحران قشر ضعیف تجاوز!

فیاض در ادامه به بحث عدالت در جامعه پرداخت و گفت: اگر علوم اجتماعی در وسط میدان نباشد و عدالت به محور تبدیل نشود و اقتصاد از این محوریت خارج نشود که برود در کنار امر اجتماعی قرار بگیرد، وضع همین وضع است و روز به روز بدتر خواهد شد. الان ازدواج سفید بحرانی است که قشر متوسط ایجاد می‌کند. بعد از این ازدواج‌های ساندویچی خواهد بود. این حرکتی است که طبقه متوسط شروع کرده است. حالا بحران طبقه متوسط ازدواج سفید است. بحران قشر مستضعف چیست؟ تجاوز! آتنا و اهورا و اینها را ببینید. این خبرها همین‌طور دارد رشد می‌کند. اگر محور همه چیز- بدون توجه به جامعه- اقتصاد باشد همین نتیجه‌اش می‌شود. رئیس جمهور در همه سخنرانی‌ها وقتی می‌خواهد استنادی بکند می‌گوید اقتصاددانان این را گفتند. این شاخص اقتصادی و آن رشد اقتصادی! خب رشدِ اقتصادیِ مکانیکی به چه درد می خورد؟ چقدر از مردم زیر آن لِه شدند؟

فیاض در ادامه بحث خود درباره عدالت گفت: اگر ما نتوانیم عقلانیت دینی را با عدالت پیوند بزنیم جامعه بدتر از این خواهد شد. این تجاوزها نمونه‌اش است. اینکه قشر متوسط دارد به قشر ضعیف تبدیل می‌شود نمونه‌اش است. ما بارها این‌ها را گفته‌ایم اما مسئولین توجه ندارند. اگر نتوانیم عدالت و عقلانیت را با هم ترکیب کنیم مشکلات زیادی خواهیم داشت.

آموزش اصل است و آموزش هم فلسفه و علوم انسانی می‌خواهد

قرایی مقدم در ادامه بحث به تبیین نقش مولفه‌های اجتماعی خاصه آموزش پرداخت و گفت: بنده سال‌ها پیش تذکر دادم که ساختارهای آموزشی ما دچار مشکلات عدیده است. از 37 سال پیش گفتم که از مهدکودک ما دچار تشتت ارزشی می‌شویم. اما فکر کردند با تک عامل‌ها می‌شود ساختار را اصلاح کرد. آمدند در مدارس معلم پرورشی گذاشتند که مثلا به دخترها بگوید که حجابتان این‌طور باشد و آن طور نباشد. خب وقتی آن دانش‌آموز می‌رود در جامعه می‌بیند که مثلا معلمش در خارج از مدرسه آن را رعایت نمی‌کند چه می‌شود؟ این را توجه نمی‌کنند. ما با تحلیل‌های روانشناسی و فردگرایانه به هیچ جا نمی‌رسیم. باید ببینیم که فرد در کجاست بعد فرد را تحلیل کنیم. فرد و جمع دو گوی از هم جدا نیستند. فرد وقتی در جمع بود دیگر خصوصیات فرد را ندارد. نسبت فرد و جمع هم جمع بستن خصوصیات نیست، بلکه ترکیب آنها است و این است که موجب پیچیدگی می‌شود.

فیاض نیز با اشاره به سرعت فراگیری اطلاعات و ارتباطات بر آموزش و وجود فلسفه آموزش جنسی تاکید کرد و گفت: اگر بخواهیم به عاملیت‌ها نگاه کنیم باید به آنها سهمیه بدهیم. مثلا خودآگاهی بدنی بسیار سنش پایین آمده است. بچه الان با دو کلیک به همه چیز دسترسی دارد. یعنی قبل از اینکه اصلا بخواهد نیاز پیدا کند به آن دسترسی دارد و آگاه می‌شود. سرعت فراگیری و دسترسی اطلاعات بسیار بالا و ساده است. خودآگاهی بدنی و جنسی به شدت اوج گرفته است. ما باید چکار کنیم؟ تمام دنیا اول بحث آموزش را مطرح کردند. ما الان نظام آموزشی با تکنولوژی فعلی نداریم که بچه‌ها بفهمند چه کار کنند. نظام آموزشی ما یا سانسور می‌کند یا از آن می‌گذرند. آموزش اصل است. آموزش همگانی و اختصاصی. آموزش همگانی که امروز در صدا و سیما، وزارت ارشاد و مخابرات اصلا  وجود ندارد . اگر از جهل نجات پیدا کنیم همه چیز درست می‌شود و آن وقت مردم نجات پیدا می‌کنند. همه این مسائل با آموزش حل میشود و آموزش هم فلسفه و علوم انسانی می‌خواهد که از اینها هم خبری نیست.

منبع: مهر


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر