( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: این عالم ربانی پس طی مراحل درمانی در بیمارستان بقیه الله تهران به دیدار معبود شتافت.

نگاهی به سیره زندگی بیت معظم شاه آبادی:
یکی از رجال نامی علم و دانش که به تهران مهاجرت کرد و با سکونت وی در آن شهر، یکی از بیوت اصیل علمی و اجتماعی تهران پدید آمد، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدجواد حسین‌آبادی اصفهانی است، که سرسلسلة خاندان معظم «شاه‌آبادی» است. وی و فرزندانش آیت‌الله حاج شیخ احمد مجتهد بیدآبادی (م 1357 ق)، آیت‌الله شیخ علی‌محمد الشریف (م 1373 ق) و مرحوم آیت‌الله حاج میرزا محمدعلی شاه‌آبادی، همه از علمای محترم اصفهان و تهران بودند، که با گذشت زمان‌های طولانی از وفاتشان، هنوز ذکر جمیل آنان بر خاطر عاطر یاران می‌گذرد.
این نوشته­، نگاهی گذرا به زندگی حضرت مستطاب آیت‌الله آقای حاج شیخ نصرالله شاه‌آبادی دارد؛ شخصیتی بزرگ که یادگار آن دودمان کهن در دوران کنونی بوده و منشأ آثار بسیار در تهران، قم و مشهد مقدس بوده است.
نیای آیت الله نصرالله شاه آبادی­، مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدجواد مجتهد اصفهانی (م 1312 ق) ـ از شاگردان و مُجازین صاحب جواهر و صاحب ضوابط ـ و پدر بزرگوارش آیت‌الله حاج میرزا محمدعلی شاه‌آبادی (1292ـ 1369 ق) و برادرانش حضرات آیات: حاج شیخ محمدجواد، حاج شیخ حسین، حاج شیخ محمد، حاج شیخ نورالله، حاج شیخ روح‌الله، شهید حاج شیخ مهدی، و آقایان حاج حسن و حاج عباس شاه آبادی بوده اند. با این بیت شریف، ده‌ها نفر از علمای بزرگ قم و تهران وابستگی سببی و نسبی دارند که ذکر آن‌ها خارج از حوصله این مقال است.
مادرش، صبیّه محترمه فقیه و مجتهد متنفذ قم، مرحوم آیت‌الله حاج سید صادق روحانی قمی (م 1338 ق)، و دایی‌هایش حضرات آیات: حاج میرزا محمود روحانی، حاج میرزا ابوالحسن روحانی، حاج سید فخرالدین روحانی، حاج سید ابوالقاسم روحانی و حاج‌آقا احمد روحانی، و پسردایی‌هایش حضرات آیات: حاج سید محمد و آقا سید صادق روحانی (فرزندان حاج میرزا محمود روحانی)، حاج سید مهدی و حاج سید هادی روحانی (فرزندان حاج میرزا ابوالحسن روحانی)، حاج سید محمدعلی و حاج سید محمدمهدی روحانی (فرزندان حاج سید ابوالقاسم روحانی) و پسرخاله‌هایش حضرات آیات: حاج شیخ محسن حرم‌پناهی و حاج سید مصطفی برقعی بوده‌اند. پدر بزرگوار اخوان شاه‌آبادی، مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمدعلی شاه‌آبادی است. فقیهی بزرگ و عالمی سترگ که با گذشت حدود 70 سال از وفاتش، آوازه‌اش در حوزه‌های علمی شیعه طنین‌افکن است. آن مرحوم در تهران از درس‌های حضرات: آیت‌الله شیخ محمدحسن آشتیانی، حکیم جلوه و میرزا هاشم اشکوری و در نجف اشرف از دروس آیات عظام: آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی و شیخ‌الشریعه اصفهانی بهره‌های فراوان برد و به کمال فقاهت و اجتهاد نائل آمد. پس از فوت مرحوم آخوند، به سامراء رفت و به مدت یک سال از دروس آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی بهره بُرد و از ایشان به دریافت اجازه اجتهاد نائل آمد. ­
سپس به تهران باز آمد و در مدت 17 سال اقامت در آن، به اقامة جماعت (در مسجد جامع) و تألیف و تدریس و تربیت شاگردان و مبارزه با رضاخان پرداخت و در سال 1347 ق. به قم آمد و به تدریس علوم عقلی و نقلی و عرفان و فلسفه پرداخت و شاگردان نام‌آوری را همچون امام خمینی، میرزا هاشم آملی، سید کاظم شریعتمداری، حاج‌آقا روح‌الله کمالوند خرم‌آبادی، آخوند ملاعلی همدانی، میرزا خلیل کمره‌ای، میرزا حسن یزدی، سید حسین قاضی تبریزی، شیخ راضی تبریزی، سید رضا بهاء‌الدینی، سید سجاد علوی گرگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید علی بهشتی بابِلی پرورش داد.
وی در سال 1354 ق، به تهران بازگشت و به فعالیت‌های دینی و علمی و سیاسی خود پرداخت. او در مسجد جامع (شبستان شاه آبادی) به اقامه جماعت و گفتن تفسیر و عقائد، و در منزل به تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان و مبارزه با رضاخان اشتغال داشت. از شاگردان تهران وی حضرات استادان آقایان: حاج شیخ محمد ثقفی، دکتر ابوالقاسم گرجی، حاج شیخ عبدالکریم حق شناس، آمیرزا کریم روشن هستند.
سخن دربارة آن شخصیت عظیم الهی بسیار است (که آیت‌آلله حاج‌آقا نصرالله شاه‌آبادی در خاطرات خویش به‌تفصیل بدان پرداخته است). ­
وی در سوم صفر 1369 ق. (مطابق 3 آذر 1328 ش) درگذشت و در مقبره ابوالفتوح رازی در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به خاک سپرده شد و مجالس بزرگداشت وی تا چهلم ایشان ادامه یافت.
آیت الله شاه آبادی، در روز 28 شعبان المعظم 1350 ق. (برابر با جمعه 17 دی‌ماه 1310 ش)، در شهر قم به دنیا آمد و اکنون (دی ماه 1396 ش)، 86 سال از عمر مبارکش می‌گذرد. وی ­دوران کودکی را در قم گذراند و در مکتب‌خانه، دروس نخستین را فرا گرفت و دو جزء قرآن (اجزاء 29 و 30) و سوره‌های یاسین، واقعه، الرحمن و ذاریات را حفظ نمود. در سال 1315 ش، همراه پدر بزرگوارش راهی تهران شد و در مکتب‌خانه شیخ عبدالرحیم، نصاب و بوستان و گلستان را آموخت و پس از آن، در دبستان توفیق، دوره شش‌ساله دبستان را پشت سر نهاد. وی از کودکی و نوجوانی، تحت تأثیر انفاس قدسیه پدرش و تربیت‌یافتة مکتب عرفانی و معنوی او بود.
در 12 سالگی (1322 ش)، به تحصیل علوم دینی روی آورد و همراه برادرش حاج آقا نورالله، نزد اساتید مدرسه مروی، ادبیات و سطوح و فلسفه را آموخت و در کنار تحصیل، دروس پیشین را به عده‌ای تدریس­ کرد.

استادان آیت الله شاه آبادی در دوره‌های مختلف تحصیلی‌اش عبارتند از:
آیات و حجج اسلام؛
1ـ حاج‌آقا مصطفی مسجد جامعی (شرح امثله)
2ـ سید صدرالدین رضوی قمی (سیوطی)
3ـ حاج میرزا ابوالحسن شعرانی (مطول و بخشی از شرح منظومه)
4ـ حاج سید محمدعلی لواسانی (مطول)
5ـ حاج شیخ حسن ظهیرالدینی (معالم)
6ـ حاج شیخ حسین کنی (شرح لمعه)
7ـ حاج سید حسن احمدی علون‌آبادی (رسائل)
8ـ حاج میرزا ابوالفضل نجم‌آبادی (مکاسب)
9ـ حاج میرزا هدایت‌الله وحید گلپایگانی (مکاسب)
10ـ حاج شیخ عباس تهرانی (کفایه)
11ـ میرزا مهدی آشتیانی (اسفار)
12ـ حاج سید کاظم عصار (شرح منظومه و بخشی از اسفار)
البته او در این سال‌ها ملازم همیشگی پدرش در نماز‌ها و خطابه‌ها و سخنرانی‌هایش بود و در همان سال‌ها، وجودش به مواعظ پدر عجین و گِل وجودش از خمیرمایة وی سرشته شد.
آیت الله شاه آبادی این دروس را با عده‌ای از فضلا مباحثه می‌نمود که عبارتند از: آقایان آیات و حجج اسلام: حاج‌آقا نورالله شاه‌آبادی، آقا عطاء انصاری، شیخ مرتضی انصاری امین، شیخ محمد بهاری همدانی، شیخ محمدجواد مناقبی و شیخ یحیی نوری.
وی پس از اتمام سطوح عالیه، در سال 1327 ش. رهسپار حوزه علمیه قم شد و چند ماهی در دروس آیات عظام: محمدحسین بروجردی، سید محمد حجت کوه‌کمری، حاج سید محمدتقی خوانساری و مرحوم حاج شیخ عباسعلی شاهرودی شرکت جُست، اما به خواست پدرش به تهران بازگشت و چند ماهی در دروس پدر شرکت­ کرد، تا با وفات ایشان در سال 1328 ش، مجدداً به قم باز آمد و در دروس استادان معظم فوق، شرکت جُست.
وی­دل در گروِ نجف اشرف داشت و دیدة امیدش به سوی نجف بود، لذا در سال 1330 ش. (1370 ق) رهسپار نجف شد و در مدرسة بزرگِ آخوند سکونت گزید و خیارات مکاسب را نزد آیت‌الله سید علی بهشتی و کفایه را مجدداً نزد آیت‌الله سید محمد روحانی آموخت و پس از آن به دروس خارج فقه و اصول آیت‌الله خویی حاضر شد و بدان دل بست و بیش از 19 سال، در دروس تفسیر و فقه و اصول معظم‌له حاضر شد و بهره‌های فراوان برگرفت و سخت مورد توجه و علاقه ایشان قرار گرفت (و این از اجازات مرحوم آقا به وی نمایان است) و علاوه بر آن به دروس آیات عظام: آقای شیخ حسین حلی و سید عبدالهادی شیرازی حاضر شد و مبانی علمی‌اش را استوار ساخت و پس از ورود امام خمینی به نجف در سال 1344 ش. به درس معظم‌له نیز حاضر شد و مورد توجه بسیار ایشان هم قرار گرفت.
وی این دروس را با حضرات آیات: سید عزالدین بحرالعلوم، سید علاء‌الدین بحرالعلوم، شیخ عباس عباس‌نژاد و شیخ حمید مقدسی تبریزی، سید محمدباقر مصطفوی کاشانی، سید محمد نوری، سید حسینعلی نبوی، سید ابراهیم حجازی طبسی، شیخ محمدرضا جعفری و شیخ حسین معماریان (محقق) مباحثه می‌کرد. نیز یک بحث فقه (مکاسب) با آیت‌الله حاج شیخ حسین راستی کاشانی و یک بحث اصول هم با مرحوم آیت‌الله سید مرتضی نجومی کرمانشاهی داشت.
در این زمان بود که علامه شیخ آقابزرگ تهرانی در نقباء البشر، او را جزء فضلای نجف برشمرده است. [1]تدریس
وی، در کنار تحصیل به تدریس سطوح عالیه (شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه) و شرح منظومه و اسفار پرداخت و گروه بسیاری از فضلا را پرورش داد. وی، گاه روزانه ده درس را تدریس می‌نمود و از بام تا شام، به تحصیل و تدریس و مباحثه اشتغال داشت و شب‌های پنج‌شنبه نیز از آنان امتحان می‌گرفت. در سال 1349 ش، به دعوت مرحوم حجت السلام والمسلمین آقای حاج میرزا مهدی پویا - روحانی برجسته و مشهور کراچی - رهسپار پاکستان شد و مورد استقبال فراوان روحانیان و تجار و شیعیان پاکستان قرار گرفت و همراه با حجج اسلام آقایان: حاج شیخ علی اسلامی، حاج شیخ محمد سلطانی، حاج سید محمد مختاری سبزواری به تأسیس مدرسه علمیه و تربیت طلاب پرداخت، اما با گذشت 3 ماه و نیم از توقفش به علت ابتلاء به بیماری مالاریا، به تهران بازگشت (تا دورة درمان را سپری سازد)، اما با ممنوع‌الخروجی خویش مواجه گشت (که تا سال 1357 ادامه یافت) و مراجعت به پاکستان و نجف اشرف منتفی شد.
آیت الله شاه آبادی ­در مهرماه سال 1349 ـ پس از گذشت سه ماه از توقفش در پاکستان ـ. به تهران بازگشت و در مسجد لاریجانی - در خیابان پامنار - به اقامة جماعت و خدمات دینی اشتغال ورزید. کار‌ها و فعالیت‌های پیگیر و مداوم ایشان باعث گرایش نسل جوان گریزان از مسجد، به نماز و منبر و مسجد شد.
وی­­ به تمام خانه‌های آن محله سرکشی کرد و از تمام خانواده‌ها دلجویی و احوال‌پرسی نمود و با مردم آن کوچه‌ها و به ویژه با جوانان ارتباط برقرار نمود و با اخلاق خوش و بیان ملاطفت‌آمیزش، جوانان را از قهوه‌خانه‌ها و پای میز قمار، به مسجد آورد و از آن‌ها نسلی مؤمن و متدین ساخت، آنان را به مشهد مقدس برد و از آنان مردانی اهل نماز شب و مسجد و منبر پدید آورد. برای آنان کلاس‌های معارف دینی برگزار کرد و به علت کمبودِ جا، «مجمع دینی جامعه الامام القائم المنتظر» را برای دختران و پسران تأسیس نمود و به جز آن، جلسات سیار هفتگی در هیآت مذهبی (علی بن ابی‌طالب، سیّدالشهدا و علی‌اکبری) برگزار می‌کرد. واحد سرپرستی ایتام، رسیدگی به مستمندان و نیازمندان و بیوه‌زنان، تأسیس صندوق‌های قرض‌الحسنه (المهدی و امام جواد) در قم و تهران و مشهد، درمانگاه امام جواد (سلام‌الله‌علیه) در خیابان امیرکبیر، درمانگاه جوادالائمه (سلام‌الله‌علیه) در 5 طبقه در خیابان کلینی، درمانگاه امام جواد (سلام‌الله‌علیه) در خیابان جامی، درمانگاه امام جواد (سلام‌الله‌علیه) در مشهد مقدس، توسعه و بازسازی کامل مسجد لاریجانی بخشی از کار‌های خدماتی و اجتماعی اوست.
او در طول 30 سال (1349 - 1379) با تلاش و کوشش بسیار در راستای خدمت به مردم گام برداشته است. چه بسیار خانواده‌های ایتام و نیازمندان که توسط وی سرپرستی و چه بسیار جوانان که به وسیلة او تشکیل زندگی داده و بر سرِکار رفته‌اند. او در فکر مردم است و هزاران نامه در جهت رفع نیاز‌های مردم به مقامات مسئول مملکتی نوشته و می‌نویسد. از بام تا شام در خانه‌اش باز و مردم و نیازمندان بدو مراجعه نموده و رفع نیاز می‌کنند.
وی در طول مبارزات روحانیت و علمای تهران علیه رژیم شاه، حضور فعال و در تمام راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت داشت و در جریان درگذشت مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی (آبان 1356) دومین مجلس ختم را برگزار نمود و از شخصیت امام خمینی و حاج‌آقا مصطفی با حضور هزاران نفر تجلیل به عمل آمد. امضای او در ذیل اعلامیه‌های علمای تهران علیه رژیم و سردمداری معظم‌له در راهپیمایی‌ها دیده می‌شد و برای دیدار با امام رهسپار نوفل‌لوشاتو شد. وی جزء علمای متحصن در دانشگاه و مستقبلان از امام در فرودگاه بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کمیته هفت انقلاب را در مسجد خویش تشکیل داد و محافظت از اموال و امنیت مردم را برعهده گرفت. همچنین به حکم امام خمینی، مسئول دادگاه مبارزه با رباخواری شد و خدمات فروانی کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، فعالیت‌های ایشان در جهت تقویت جبهه‌های نبرد و کمک‌رسانی به رزمندگان اسلام اوج گرفت و مکرر به جبهه‌ها سفر می‌کرد و ده‌ها کامیون از کمک‌های مردمی را در میان نیرو‌های اسلام توزیع می‌کرد و این فعالیت‌ها در طول هشت سال دفاع مقدس ادامه یافت و این‌همه در کنار فعالیت‌های دینی (اقامه جماعت) و علمی (تدریس سطوح عالیه) و اجتماعی او بود.
در سال 1379 ش. (69 سالگی) و در پیِ سال‌ها فعالیت‌های مستمر و مداوم، دچار دردِ کمر شد و در بستر بیماری خوابید، اما این استراحت سرآغاز مهاجرت به زادگاهش (شهر مقدس قم) و شروع مجدد فعالیت‌های وی در این شهر بود. او در این سال‌ها به اقامه جماعت در مسجد حاج سید صادق (خیابان چهارمردان، کوی گذر قلعه) - که امام جماعتش برادر خانم و پسردایی‌اش آیت‌الله حاج سید مهدی روحانی در همان سال به رحمت خدا رفته بود - و تدریس خارج فقه و اصول و تأسیس صندوق قرض‌الحسنه امام جواد (سلام‌الله‌علیه) و برگزاری مراسمات مختلف در مسجد و رسیدگی به امور مستمندان و نیازمندان و احیای موقوفات مسجد و مدرسه می‌پردازد. در این سال‌ها معظم‌له زمین کنار مسجد حاج سید صادق را جهت توسعه فضای مسجد، برگزاری مراسمات، کمک به مستمندان و تاسیس کتابخانه خریداری نمودند که هم‌اکنون این بنا در حال تکمیل است.
وی دارای اجازات متعدد اجتهاد (از حضرات آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی - محشّی به تصدیق امام خمینی، آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله مرعشی نجفی - و سید محمدصادق روحانی) و روایی (از حضرات آیات: شیخ آقا بزرگ تهرانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و شیخ محمود سامرائی) و امور حسبیه می‌باشد. وی می‌گوید
در دیدار‌هایی که جهت خداحافظی برای سفر پاکستان، از امام خمینی و آیت‌الله خویی داشتم، هر دو بزرگوار لطف کردند و اجازه امور حسبیه برای حقیر نوشتند و وقتی هم به پاکستان رفتم، آیت‌الله خویی نامه‌ای خطاب به اهالی پاکستان نوشتند و من را به عنوان وکیل خود معرفی کردند. چند روزی قبل از این دیدار هم مرحوم آیت‌الله خویی تصدیق اجتهادی به من دادند. یادم هست ایشان در کوفه بودند و اجازه اجتهاد را برای من نوشتند، سپس مرحوم امام و آقای گلپایگانی و آقای نجفی مرعشی، در حاشیه‌اش نوشتند. حال این اجازه مفقود شد یا بردند، من نمی‌دانم. اما این مطالب ناراحتی ندارد. زیرا اگر سوادی داشته باشیم، پیش خودمان است و اگر نداشته باشیم، صد تا اجازه اجتهاد هم تأثیری در زیادی علممان ندارد. البته بعد‌ها وقتی در تهران ساکن بودم، یک اجازه اجتهادی هم آیت‌الله آقای سید صادق روحانی، مرحمت فرمودند که این موجود است.

آیت‌الله خویی در بخشی از اجازه امور حسبیه خویش، که متضمن اجتهاد معظم‌له نیز هست، می‌نویسد:
و بعد جناب مستطاب، ملاذ الانام، عماد العلماء الاعلام، زبدة الفضلاء الکرام، حجة السلام آقای حاج شیخ نصرالله شاه‌آبادی دامت برکاته، که مدتی از عمر شریف خود را در حوزه مقدسه علمیه نجف اشرف، علی مشرّفها آلاف التحیة والثناء، در تحصیل علوم دینیه و معارف الهیه صرف نموده و ابحاث فقهیه واصولیه اینجانب را حاضر شده و بحمدالله دارای مراتب سامیه و مدارج عالیه از فضل و کمال گردیده‌اند و برحسب استجازه‌ای که نموده‌اند از قبل اینجانب در تصدی جمیع امور حسبیه که منوط به اذن و اجازه حاکم شرع است، ماذون و مجاز می‌باشد... و سزاوار است مؤمنین نعمت وجود معظم‌له را مغتنم شمرده، از محضر مبارکشان استفاده نموده و در تجلیل و تبجیل و احترام ایشان حتی‌المقدور کوتاهی ننمایند...
غرّه ربیع‌الثانی 1390 هـ، ابوالقاسم الموسوی الخویی

آیت الله شاه آبادی­­دارای نوشته‌های فراوان از تقریرات دروس استادانش به‌ویژه آیت‌الله خویی است. اما آنچه از او به چاپ رسیده، مناسک حج (مطابق با فتوای ایشان) و خاطرات زندگی‌اش است. او در این خاطرات خواندنی‌اش از دوران کودکی و نوجوانی و خاندان و استادان و وضع اجتماعی نجف و عراق و حکومت‌ها و مراجع تقلید آن زمان و دوران رژیم شاه و وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی سخن گفته و به‌راستی انسان از این‌همه حافظه و نکات ریز و درشت تاریخ، که در سینه وی به یادگار مانده در شگفت می‌ماند (این خاطرات با همت و کوشش و پی‌گیری نواده‌اش، جناب حجت الاسلام آقای سید حسین کشفی، به سرانجام رسیده است. او با طرح پرسش‌ها، جدش را به سخن درآورده و اطلاعات اوست که معظم‌له را به طرح خاطرات وامی‌دارد).

وی ­­در سال 1373 ق. (1333 ش)، با دختر دایی خویش، خانم سیده زهرا روحانی، صبیه مرحوم آیت‌الله حاج سید ابوالحسن روحانی (خواهر آیات معظم: حاج سید مهدی و حاج سید هادی روحانی) وصلت نمود. آن مرحومه نواده پسری آیت‌الله حاج سید صادق قمی و نواده دختری آیت‌الله حاج سید فخرالدین قمی (از نوادگان دختری میرزای قمی) و آینه تمام‌نمای اخلاق و رفتار و دیانت نیاکان خود بود که پس از شرکت در مجلس عزای امام حسین (سلام‌الله‌علیه) در اول محرم 1439 ق. (31 شهریور 1396 ش) دچار سانحه دلخراش تصادف گردید و به اجداد طاهرانش پیوست.
وی بانویی با فضل و کمال و اهل مطالعه (در تاریخ اسلام و تراجم و احوالات علما) بود. هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام و دعای علقمه و قرآن و ادعیه روزانه را می‌خواند و بسیار مهماندار و سفره‌دار و خوش‌مجلس و خوش‌اخلاق بود.

فرزندان آیت الله شاه آبادی­ عبارتند از:
1حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدعلی شاه‌آبادی (متولد: 1339 ش؛ که اکنون از فضلای تهران و امام جماعت مسجد آیت الله شاه‌آبادی در پامنار (ظهرها) و مسجدالائمه در فرمانیه (صبح و شب) و مدرس مدرسه ایلچی است. وی داماد مرحوم آیت‌الله حاج سید مهدی روحانی است).
2حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا شاه‌آبادی (استاد سطوح عالیه حوزه علمیه قم و امام جماعت مسجد حاج سید صادق قم)
3حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدکاظم (مقداد) شاه‌آبادی (استاد حوزه علمیه قم و مدیر مدرسه علمیه امام صادق (سلام‌الله‌علیه) و مدیر بنیاد ملی شمسان)
4آقای جواد شاه‌آبادی (شاغل در مشهد مقدس)
5 - متعلقه حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد کشفی (استاد حوزه علمیه قم و از خطبای تهران)
6 - متعلقه آقای مهندس حاج سید محمد روحانی (مشاور اسبق وزیر جهاد سازندگی)
7- متعلقه آقای دکتر عبدالرضا رحیمی (عضو هئیت علمی دانشگاه امیرکبیر)
8 - متعلقه حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مجتبی جعفری اراکی (استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ دینی در عرصه بین الملل)
9ـ متعلقه حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدرضا اشرفی شاهرودی (وکیل مراجع عظام)
10ـ متعلقه حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید محمدحسین یثربی کاشانی (استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم)

 

[1] نقباء البشر ج 4 ص 1370

منبع: خبرگزاری صدا و سیما


انتهای پیام

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر