شکسته شدن قداست زن در سینمای روشنفکری ایران
خواستگاه سینمای روشنفکری و امتداد آن در بعد از انقلاب
صدای شیعه: در سینمای قبل از انقلاب به طور کلی 2 جریان اصلی در سینما وجود داشت؛ جریان اول جریانی وارداتی از هند بود که با عنوان «پارسیان هند» و با شعار «سینما تفریحی برای همه مردم» شناخته میشد و سنگ بنای فیلمفارسی را در ایران بنا نهاد. در این جریان مردم و تودههای کم درآمد جامعه میتوانستند آرزوهای دست نیافتنی خود مانند پولدار شدن، داشتن خودروهای آن چنانی، زندگی در خانههای مجلل یا کاخ و … را بر روی پرده سینما مشاهده و با این هم ذات پنداری از کانال سینما دقایقی لذت ببرند. جریان دوم جریانی تقلیدی از سینمای اروپا و خصوصا کشور فرانسه بود و با شعار«سینما تفریحی برای خواص و روشنفکرها» ابراز وجود کرد. مهر جریان دوم از جهاتی بیشتر بر دل دربار پهلوی دوم و تشکیلات هنری فرح قرار گرفت و به طور مشخص نهادهایی مانند تل فیلم و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از این جریان حمایت کردند.
جریان روشنفکری بعد از انقلاب برای پیشبرد اهداف خود مسیرهای مختلفی را طی نموده است ؛ یکی از مهترین این مسیرها تلاش در جهت بازنمایی مغرضانه و جهتدار زن ایرانی بر روی پرده نقرهای است. در دهه هفتاد، حضور زنان در سینمای ایران رشد بیسابقهای یافت. در این دهه تعداد فیلمهایی که در آن زنان یا نقش اول داشتند یا در کنار نقش اول از اهمیت مساوی برخوردار بودند، چشمگیر است. در نیمه دوم دهه هفتاد، زنان و مردان نقشهای شهروندی و شغلی بیشتری را نسبت به نقشهای خانوادگی ایفا کردهاند و بیرون از خانواده بیشتر از درون خانواده در سینما دیده شدند. این رویکرد باعث شد تا نقشهای مهم مادرانه و پدرانه و همسرانه در حاشیه قرار گیرد.
نتایج سینمای روشنفکری
سینمای روشنفکری بر خلاف نام آن سینمایی به شدت تاریک اندیش و جاهلانه است. در این سینما نه تنها به زنان، بهایی داده نمیشود که بعضا زیر دست و پا له میشوند و کتک میخورند. مردان خشن و عصبانی و زنانی گناهکار و بازنده در این نوع از سینما ظاهر میشوند. «هامون» (ساخته داریوش مهرجویی)، «آسمان زرد کم عمق» (ساخته بهرام توکلی)، «سعادت آباد» (ساخته مازیار میری)، «خانه پدری» (ساخته کیانوش عیاری)، «به خاطر پونه» (ساخته هاتف علیمردانی) و «چهارشنبهسوری» (ساخته اصغر فرهادی) نمونههایی از این فیلمها هستند. در این دست فیلمها انواع و اقسام خشونتهای کلامی و جسمی علیه زنان اعمال میشود.طیفی از آثار سینمای روشنفکری ایران متمایل به سمتی است که در آنها جابهجاییهای جنسیتی (مرد به زن و یا زن به مرد) را در رفتار و کنش شخصیتهای فیلم شاهد میشویم؛ مثلا شخصیتهای مرد فیلم، موجوداتی وابسته و محتاط نشان داده میشوند و در مقابل زنان افرادی جسور و مستقل روایت میگردند؛ بهعنوان نمونه در فیلم «سگ کشی» (ساخته بهرام بیضایی) شخصیت زن اصلی فیلم (گلرخ کمالی) یک تنه به پا میخیزد تا حق شوهرش را از روزگار بستاند و کلاهبرداران را تنبیه کند و یا در فیلم «متروپل» (ساخته مسعود کیمیایی) با شخصیت زنی روبه رو میشویم که علیه هوسرانی همسرش میشورد و به دنبال حق و حقوق مالی خود میرود.در برخی فیلمها جریان روشنفکری تلاش میکند تا مدل مدیریتی و ساختار خانواده در فرهنگ بومی را زیر سوال برد و با مطرح کردن شعار برابری زن و مرد، وظایف و مسئولیتهای همسران شکلی غیر متعارف به خود بگیرد. مثلا در فیلم «آتش بس2» (ساخته تهمینه میلانی) مدیریت مرد در خانواده به شدت مورد نکوهش قرار میگیرد.
در دستهای دیگر از فیلمهای روشنفکری، پای شکاکیت به همسر و توهم خیانت، به فیلمهای درام سینمای ایران باز میشود و موجی از سوء برخوردهای خانوادگی به بیننده عرضه میشود. فیلمهای «عصر یخبندان» (ساخته مصطفی کیایی) و «خانه دختر» (ساخته شهرام شاه حسینی) در زمره این دسته قرار میگیرند.
منبع: یادداشت محمد حسن شاهنگی با عنوان "جریان روشنفکری از سینمای ایران چه میخواهد؟!" به نقل از خبرگزاری مهر
انتهای پیام