واکنش شهیدبهشتی به شعار «شاه زنازاده است»
سخنان شهید آیتالله دکتر بهشتی (بهعنوان یکی از افراد مؤثر در حلقه اول یاران نهضت و از تئوریسینهای اصلی انقلاب اسلامی) را میتوان بهعنوان مبنا و محور فکری انقلابیون دانست و اهداف و آرمانهای آنان را در مشی فکری وی متبلور دید.
دکتر بهشتی بر این باور بود که «مسلمانی بیش از هر چیز، در راستی و درستی، صدق و امانت، صراحت، در مبارزه و جهاد و فداکاری و انفاق، در عبادت و نماز و روزه و حج و در تعهد اجتماعی و امربهمعروف و نهیازمنکرمتجلی میشود. بنابراین دروغ تاکتیکی گفتن، تهمتزدن برای اینکه رقیبان را از میدان به در کنیم، شایعهسازی و دروغپردازی جزو تاکتیکهای مسلمانان علوی نیست! شما آیا سراغ دارید که علی (ع) حتی به معاویه هم دروغ گفته و به او تهمت زده باشد؟ نه! زیرا که علی مرد راستی و درستی است.»
این مشی فکری و عقیدتی در خاطرات نقل شده از سیره عملی او نیز مشاهده میشود:
«گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است.» (بهشتی) آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
(گفتند:) الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵ خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه! بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
(فردی) با بیادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی. هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیرمسلمان را هم نباید با بیادبی مورد انتقاد قرار بدیم. همه نشسته بودند پای تلویزیون. رئیس جمهوری (بنی صدر) داشت سخنرانی میکرد. بد میگفت از بهشتی. هر چه دوست داشت گفت. یکی پای تلویزیون متلکی به بنیصدر پراند. بهشتی عصبانی شد، گفت: حق ندارید اینطور حرف بزنید. مسلمان است.»
بهشتی با وجود اینکه در دوران حیاتش، بارها با تیرهای زهرآگینِ توهین، تهمت و دروغ، ترور شده بود اما با گفتار و کردارش ثابت کرد که حتی برای پیشبرد اهداف جریان انقلاب یا حفظ اسلام، بیاخلاقی جایز نیست. او بر این مبنا چهرهای از «مسلمان حقیقی» را ترسیم کرد و آنگاه توانست اسلام را بهعنوان کاملترین و بهترین دین به همگان معرفی کند و از این افق، «انقلابیگری» را نوعی دگرگونی در فکرها و عقیدهها و نه صرفاً انقلابِ سیاسی میدانست.