مسیحیت تبشیری، «کلیسا» را به خانهها میآورد
جلسات داخلی مسیحیت تبشیری در منازل اعضاء موسوم به «کلیساهای خانگی» اغلب در مناطق مرفه شهرهای بزرگ برگزار میشود و جلسات خارجی بیشتر به منظور برگزاری جلسات بزرگ کلیسایی و... در کشورهایی نظیر ترکیه، قبرس، یونان و....
«تبشیر»، یکی از آشناترین و البته پرکاربردترین واژگانی است که این روزها در فضای فرهنگ و ادیان به گوش همه رسیده است. واژهای که در بیشتر موارد، در کنار کلمه مسیحیت نشسته و یک عبارت آشنا را تداعی میکند، یعنی «مسیحیت تبشیری»؛ مفهومی نو و البته هشداردهنده که توجه عده زیادی از اهالی اندیشه و دین را به خود جلب کرده است. در این نوشتار، مروری بر معنای این مفهوم و زمینههای پیدایش و رواج آن در جامعه ایرانی خواهیم داشت.
بشارت بر چه چیزی میدهید؟
بررسی معنای تبشیر در لغت، ما را به سوی معنی بشارت رهنمون میسازد. تبشیر در لغت به معنای «بشارت دادن و مژده آوردن» است و خود «انجیل» نیز معنای «بشارت و نوید» را برای این کلمه به کار برده است. واژهای که مشتقات دیگر آن، نظیر بشارت، بشیر و... بارها در منابع کلام وحی، قرآن و سیره اهل بیت(ع) نیز به کار گرفته و تکرار شده است، اما در دیگر سوی این میدان، میتوان معنای اصطلاحی این واژه را نیز مورد مداقه قرار داد. اصطلاح تبشیر در قرون اخیرا، از نظر مفهوم و مصداق، توسعه یافته و به هر نوع خدمت یا ماموریت برای اعتلای کلمه مسیح در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق میشود.
به این معنا، همنشینی تبشیر و مسیحیت، چند سالی است که جداییناپذیر شده و نمیتوان این دو کلمه را از یکدیگر، معنا کرد. در ریشهشناسی واژه مسیحیت تبشیری، آن را همخانواده واژهای یونانی با معنای «خبر خوش» دانستهاند. واژهای که بیش و پیش از هر چیز، چنان بار معنایی مثبتی را به مخاطبان القا میکند که میتواند آنها را به راحتی با خود همراه سازد.
اساسا مقصود از عبارت تبشیر، تبلیغ دین، آیین و تفکر است. تبلیغی که به منظور همراه کردن پیروان ادیان یا مذاهب دیگر صورت داده میشود و یک برنامه تبلیغی و اقناعی تمامعیار به حساب میآید.
برنامه تبشیر هر مذهب و آیین، به خصوص مسیحیت را میتوان بر اساس مخاطبانی که برای آنها طرحریزی شده، به انواع مختلفی دستهبندی کرد. بر این اساس، برنامههای مسیحیت تبشیری در مواجهه با مخاطبان به دو دسته تقسیم میگردد:
نخست؛ برنامهها و اقداماتی که از سوی مبلغان مسیحیت برای همنوعان و همکیشان خود تنظیم شده و جنبه دروندینی دارد؛ یعنی تبشیر در میان مسیحیان مستقر در جهان اسلام، مانند ارمنیها، آسوریها و نسطوریها. این برنامههای تبلیغی، شامل خدمتهای تبشیری و به ویژه مبارزه با بدعت میشود. مسیحیان، بدعت را بزرگترین خطر برای همنوعان و همدینان خود دانسته و همواره میکوشند مانع از آسیب زدن این تهدید به باورهایشان شوند.
دسته دیگر از اقدامات مسیحیت تبشیری، برنامههایی است که مبلغان برای جامعه مخاطبی غیر از مسیحیان در نظر داشته و در دستور اجرا قرار دادهاند؛ تبشیر بروندینی، یعنی تبشیر در میان غیرمسیحیان از جمله مسلمانان ـ در سرزمینهای اسلامی و غیراسلامی ـ امروز، مهمترین هدفی است که در دستورکار مبشران قرار دارد و منشا بروز آسیبهای بسیاری در جوامع مختلف، ازجمله جامعه ما شده است.
البته پیش از این و در تاریخ اسلام نیز شواهدی از وجود فعالیتهای تبشیری مسیحیت در میان مسلمانان وجود دارد که میتوان مهمترین مصداق ان را در جریان روز مباهله جستجو کرد. از عصر پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) پیوسته باب مناظره و گفتگو میان مسلمانان و مسیحیان، مفتوح بوده است. در قرآن کریم نیز میتوان شواهدی از احتجاجات عالمان مسیحی با پیامبر اسلام(ص) یافت، اما آنچه امروزه با عنوان فعالیتهای تبشیری در میان جوامع اسلامی پررنگ شده، بیشتر به یک «انحراف اجباری» شباهت دارد!
به گزارش مورخان و مفسران، بزرگان نصارای نجران (شهری مسیحینشین در شمال یمن) درباره وصف قرآن از حضرت مسیح و اینکه مادر او مریم عذراست، با رسول اکرم(ص) معارضه کردند و خداوند، آنان را به مباهله فراخواند. در برخی منابع روایت و کتابهای حدیثی معتبر، مجموعهای از روایات با عنوان احتجاجات، گردآوری شده که شماری از آنها گزارش مناظره پیامبر و امامان شیعه و گاه برخی از صحابیان، با عالمان مسیحی درباره موضوعات دینی و اسلام است.
پس از فتوحات اسلامی، مسیحیان در سراسر جهان اسلام، حاتی انفعالی به خود گرفتند. با این حال، گروهی از روسای کلیسا برای نشر مسیحیت به ترجمه اناجیل به عربی و مجادله مکتوب با عالمان مسلمان میپرداختند و روند تبشیر هر چند در ابعاد محدودتر و با شدتی کمتر، ادامه داشت. از نمونههای مهم این مجادلات، ردیهای به قلم یوحنای دمشقی است که بعدها «ابوعیسی ورّاق» به آن پاسخ گفت. گزارشی از مناظره «باقلانی»، متکلم نامور اشعری در قسطنطیه با برخی مقامات سیاسی و دینی مسیحی نیز در منابع دینی آمده که در این نوشتار، مجال بررسی و پرداختن به آنها وجود ندارد.
روبهروی دین
مرور تاریخ دین، حکایت از آن دارد که آغاز فعالیتهای جدی مسیحیت تبشیری را میتوان به دوران جنگهای صلیبی نسبت داد. اغلب این اقدامات، ظاهرا در جهت ترویج دین مسیحی بوده و با شکلی عامهپسند در جهت تبلیغ صلح و دوستی، تلاشهای زیادی شده است، اما آنچه در اصل ماجرا وجود دارد اینکه، تبشیریان با هدف بازپسگیری سرزمینهای ازدسترفته مسیحی و تصرف سرزمینهای اسلامی، برنامههای تبلیغی و تبشیری خود را ترتیب داده و اجرا کردهاند. از آنجا که نخستین مقدمه برای نیل به چنین هدف بزرگی، همراهی فکری و عقیدتی مردمان با این ایده و دستگاه اندیشهای است، لذا مسیحی شدن اهالی سرزمینهای از دسترفته، بهترین ضامن برای این همراهی به شمار میآید.
ماجرا از آنجا آغاز شد که در دوره جنگهای صلیبی، یکی از فرقههای مسیحی به نام «کلونیان» در اندلس به مبارزه فرهنگی با مسلمانان پرداخت که این مقابله با ظهور «پطرس» در مقام رهبر فرقه به اوج خود رسید. پطرس مکرم، برخلاف استفان دیگر که راهبان دیرنشین را تنها به نیایش، ترک دنیا، تجرد و ریاضتهای جسمانی ترغیب میکردند، ارشاد مردم را از طریق خطابه، تبشیر و مناظره، واجب دانست و خود نخستین تلاشها را در این زمینه آغاز کرد.
وی به همین منظور، برای سرکشی به صومعههای کلونیان به اندلس سفر کرد و برای مجهز کردن مبشران مسیحی به سلاح مناظره و مجادله، مترجمان معروفی چون «رابرت کتونی» را برای ترجمه قرآن کریم و متون عربی ـ به ویژه متون جدلی که بر ضد مسلمانان نوشته شده بود ـ به کار گرفت. نتایج کوششهای پطرس مکرم که به مجموعه «کلونیان» معروف شد، آغاز ایجاد کانونی در غرب برای تحقق درباره اسلام بود. تحقیقی که پیش از تکمیل کردن سیر منطقی و علمی خود، یک هدف از پیش تعیینشده به نام مناظره و مجادله با اسلام داشت. مبشران از ابتدای راه، متقاعد کردن مسلمانان را به عنوان اصلیترین هدف خود در نظر گرفته و برای این منظور تلاش میکردند، هدف مهمی که تا امروز در جوامع مختلف ادامه دارد و اصل مسیحیت تبشیری نیز برای رسیدن به همین مقصد است.
تاریخچه تبشیر در ایران
در ادامه، مروری بر تاریخچه فعالیت جریانهای تبشیری در ایران خواهد شد و وضعیت اجتماعی و مذهبی ایران در گذشتههای نهچندان دور، به عنوان بستر فعالیت تبشیریون مورد بررسی قرار میگیرد. فعالیت مسیحیان تبشیری، از قرن سیزدهم میلادی و با تاسیس سلسلههای تبشیری جدید، شدت بیشتری گرفت. به این صورت که در برابر راهبان و مانکها، سلسلههایی از «فرایر»ها ـ که در زبانهای گوناگون کشورهای اسلامی، ازجمله فارسی و عربی، اغلب «پِر» یا «فِر» خوانده میشوند ـ پیدا شدند که به صورتی سازمانیافته و رسمی وظیفه تبشیر را برعهده گرفتند. فرایرها برخلاف مانکها حتی به صورت دستهجمعی و اشتراکی؛ یعنی از طریق اوقاف خاص و علم نیز حق مالکیت نداشتند و میبایست برای خدمت به فقرا و تبلیغ مسیحیت، پیوسته آماده مسافرت میبودند. حتی در صورت لزوم با پای برهنه و تحمل گرسنگی به سوی محل ماموریت خود به راه میافتادند و با گدایی، شکم خود را سیر میکردند!
آنها فرقههای متعددی داشتند که در مناطق و به رهبری افراد مختلف، امور تبشیر را در دست داشتند و مشغول این امر بودند. از حدود نخستین سالهای قرن پانزدهم میلادی، پای فرایرها به ایران بازد شد. تنی چند از این مبشران، پس از دیدار با «شاه عباس اول» به عنوان سفیر دربار صفوی، نزد پاپ اعزام شدند و همکاری خود را با دربار ایران به صورت رسمی آغاز کردند. به این ترتیب صفویه به عنوان یکی از مهمترین خاندانهای مذهبی سلطنتی در ایران، درگیر بازی پازلوار تبشیریها شد.
یکی از شاخصترین و شناختهشدهترین فرابرهای ساکن در ایران، «پررافائل دو مانس» بود که در فاصله سالهای میانه سده شانزدهم میلادی به فعالیت اشتغال داشت. او طی این سالها و حضور در میان مردم کتاب «اوضاع ایران ـ در سال ۱۶۶۰ میلادی ـ» را نگاشت که حاوی اطلاعات بسیار سودمندی درباره ایران برای دولت فرانسه بود.
فعالیت این مبلغان مسیحی در ایران سابقهای بس طولانی دارد. از آنجا که مسیحیت در ذات خود، آیینی تبلیغی است، کشیشان مسیحی اروپایی از همان سدههای نخستین شکلگیری نهاد کلیسا و با حمایت پاپ، تبلیغ و موعظه در میان ملل دیگر را مجدانه پیگیری کردند و طی اعصار مختلف از دوره صفویه به بعد، تلاش فراوانی برای همراه ساختن فعالیتهای تبلیغی با اهداف سیاسی و اقتصادی صورت دادند. با توجه به اینکه امپراطوری عثمانی، حائل میان ایران و اروپا و در عین حال، دشمن مشترک هر دو بود، لذا فعالیت کشیشان مسیحی اروپایی در راستای اهداف سیاسی مبارزه با عثمانی و پیگیری تبلیغ مسیحیت در ایران روبه افزایش نهاد. بر این عوامل باید به شرایط مساعد داخلی ایران ازجمله روحیه مهماننوازی و سعه صدر ایرانیان در برخورد با ادیان دیگر نیز اشاره کرد که شرایط مناسبی را برای حضور مبشران مسیحی در کشور فراهم کرد.
از میان فرقههای متعدد مسیحی، پنج فرقه، فعالیتهای تبلیغی و ماموریتهای سیاسی عمدهای را در ایران از عصر صفویه تا قاجار انجام دادند که عبارتند از: «کارملیت، دومینیکن، یسوعی، کاپوسن و آگوستین». از اواخر عصر صفوی، سیاست عثمانیستیزی سلاطین صفوی، کاهش یافت و در نتیجه اقدامات کشیشان مسیحی با ناکامی مواجه شد. این روند در دوره بعد از سقوط صفویه هم بهآرامی ادامه یافت. نقشههای بلندپروازانه مبلغان مسیحی برای تبلیغ در میان مسلمانان، نهتنها موفقیتی در برنداشت، بلکه با شکست مواجه شد. جالب آنکه کشیشان مسیحی پس از سقوط صفویه، حتی در جذب اقلیتهای مسیحی ایران ازجمله ارامنه مسیحی، گرجیها و ... هم موفقیت چندانی کسب نکردند. مهمتر آنکه اوضاع داخلی ایران در عصر جانشینان «نادرشاده افشار» سرشار از هرج و مرج و آشفتگی بود و فرصتی برای حضور موثر مبلغان مسیحی اروپایی در ایران، باقی نمیگذاشت. «کریم خان» نیز در زمینه رونق حضور اروپائیان کوشید، اما دولتش مستعجل بود و آشوبهای داخلی و جدالهای متناوب جانشینان وی باعث شد فرقههای مختلف مسیحی اروپایی، هیچگونه تلاش دینی ـ سیاسی و اقتصادی در ایران را جایز ندانند، لذا شاهد رکود فعالیتهای آنان در این دوران هستیم.
نتیجه جنگهای صلیبی و سلطه مغولان بر سرزمینهای اسلامی، وضعیت مسیحیان تبشیری را تا حدود زیادی ارتقا بخشید. آنها توانستند با داستانسازیهای تاریخی، اعتماد و تمایل مغولان را نسبت به خود برانگیزند و در نتیجه شمار زیادی از مبشران اروپایی با این ادعا که خان مغولستان از اعقاب یوحنای کشیش (پادشان خیالی سرزمینهای ترک) است، باب مراوده را با مغولان گشودند. با سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسی در همین زمان بود که «پاپ نیکولاس چهارم» کشیشی به نام «جان» (اهل مونته کورؤینو» را به همراه نامههایی نزد «ارغون» در ایران و «قوبیلای قاآن» در چین فرستاد. این مبشر فرانیکن، پس از ورود به آسیا، نخست در ایران توقفی کوتاه داشت، سپس به هند و چین رفت. درست در همین ایام بود که ایلخانان مغول در ایران و حوزه شرقی جهان اسلام، با تعطیل احکام شرع اسلام، تحت تاثیر مبشران مسیحی قرار گرفتند و باب نفوذ هرچه بیشتر آنها در فضای فرهنگی و دینی ایران باز شد.
در اواخر دوره ایلخانان و مقارن با ظهور سربداران، اختلافات مذهبی و مجادلات کلامی به اوج رسید و کششان فرقههای مسیحی شرقی برای ابراز عقاید خود، فرصتی تازه یافتند. یک مسیحی سریانی به نام «قس ابراهیمبن شماس حِصن کیفی» (ساکن حصن کیف عراق)، اناجیل اربعه را از سریانی به فارسی ترجمه کرد و به این وسیله، مردم را به سوی مسیحیت فراخواند.
نتیجه اقدامات تبشیریها در منطقه این شد که در اوایل قرن شاندزهم میلادی، پاپ «کلمنس هشتم» کوشید از طریق اتحاد با همسایگان شرقی ترکها، پیشرفت آنان را متوقف سازد. او از مبشران کرملی خواست سفر به ایران را سرلوحه اقدامات تبشیری خود قرار دهند. ایجاد مناسبات میان واتیکان و اصفهان به رغم بعد مسافت از همین سیاست نشأت گرفت. هر چند مبشران کرملی، خود به نقشی که داشتند واقف نبودند و نمیدانستند برقراری این مناسبات تا چه حد اهمیت داشته و دارد.
دوره مهم دیگری که میتوان در مرور تاریخچه حضور تبشیریها در ایران به آن اشاره کرد، ایران پس از جنگ جهانی اول است. در این دوره نشریات زیادی به فارسی و اغلب با عنوان نشریات آشوری کلیسای ایران منتشر میشد؛ نشریاتی که میتوان فهرست کامل آنها را در کتاب دیننامههای ایرانی یافت.
همچنین فعالیت انجمن کلیسای تهران یا شورای کلیسایی تهران در این دوران، شدت گرفت و کتابهای متعدد دیگری درباره مسیحیت نیز منتشر شد. کتابهایی که در آن زمان، بخش زیادی از روشنفکران نوظهور و دانشگاهیان را به سمت خود جلب کرد. موج تازهوارد مدرنیسم و دگراندیشی در ایران، مسیحیت تبشیری را یاری کرد تا شیوه دینداری متفاوتی را به میان این قشر بیاورد.
همچنین در ایران این زمان ناشران مسیحی فعال دیگری به نشر ادبیات تبشیری پرداختند که بزرگترین آنها نشر «نور جهان»، ناشر کتابهایی همچون «فردوس (پاداش جانبازی)»، (تألیف «آب آپاسامی»، ترجمه اسفندیار سپهری)، «دلاور» (تألیف آرمسترانگ اسپری، ترجمه سهیل آذری)، «ایمان به خدا در قرن بیستم»، «باستانشناسی کتاب مقدس»، «کیش کهن و دانش نو» (تألیف جان الدر و ترجمه هر سه کتاب از سهیل آذری بود.
این رویه از دیرباز در کشور ما وجود داشته و برخلاف تصور عمومی، امروز نیز همچنان جاری و ساری است. در حال حاضر تبشیر و رویکردهای سنتی تبشیری در جهان، زنده است و مبلغان زیادی از مسیحیت در تلاش برای احیای آن هستند. برای مثال در ۱۹۹۲ میلادی، سازمانی به نام «آلفا» تاسیس شد که تا پایان ۱۹۹۹ میلادی، با برگزاری بیش از یک میلیون و نیم کلاس کوچک در جهان، به تبشیر مسیحیت برای غیرمسیحیان پرداخت. این کلاسها در کشورهای مسلماننشینی چون قزاقستان، هند، مراکش، اوگاندا، لبنان، آلبانی، بنگلادش، برونئی، قبرس، مصر، غنا، اندونزی، لیبی، کنیا و... برگزار میگردد. هرچند آگهی اینگونه کلاسها معمولا به طور رسمی پخش نمیشود. منابع تبشیری این برنامه درسی به صورت جزوه و نوار ویدئو به تمام زبانهای زنده از جمله عربی در دسترس است.
تبشیر امروز
روند فعالیت مبشران مسیحی، از دیرباز تا امروز ادامه داشته و تنها اشکال ظاهری و تکنیکال آن دستخوش تغییرات زیاد شده است. هرچند فعالیتهای تبلیغی مسیحیت تبشیری در دورههای مختلف با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده، اما هیچگاه متوقف نشده است. چنانچه اشاره شد. در دوران صفویه با افت این جریان مواجه بودیم، اما در دوران قاجار و پهلوی، با جدیت بیشتر و برنامههای گستردهتری ادامه یافت. ترویج مسیحیت تبشیری پس از انقلاب به ویژه در چند سال اخیر که فعالیت خود را شدت بخشیده، رویکردی متفاوت از گذشته یافته و روندی کاملا سیاسی و امنیتی به خود گرفته است که توجه دقیق و هوشیاری مراکز امنیتی و اطلاعاتی کشور را در این خصوص میطلبد.
امروز، اغلب گروندگان جدید به مسیحیت تبشیری، از سه طریق به این جریان جذب شدهاند؛ فعالیتهای تبلیغی حضوری، تلویزیونی و اینترنتی. دسته نخست، به واسطه آشنایی با فردی در محل کار، سکونت یا تحصیل خود به مسیحیت دعوت شدهاند. گروه دیگر نیز از طریق مشاهده برنامههای تلویزیونی و سایتهای اینترنتی به این جریان گرویدهاند. برنامههای جذاب، سخنرانان توانا، دروغهای بزرگ در زمینه اعجاز و... گفتوگوها و تبلیغ آزادیهای مفرط در این برنامهها، نقش موثری در جذب افراد، به خصوص قشر جوان ایفا میکند. مخاطبان شبکههای تلویزیونی فارسیزبان، اغلب با خارج از کشور تماس برقرار کرده و به وسیله مجریان و اپراتورهای تلفن به یکی از کلیساهای خانگی و کشیشهای فعال در آن متصل میشوند.
افراد جذبشده با در نظر گرفتن بضاعت مالی سفر برای مسافر یا مجموعه دعوتکننده به یکی از محافل داخل و یا خارجی از کشور دعوت میشوند. جلسات داخلی در منازل اعضا موسوم به «کلیساهای خانگی» که اغلب در مناطق مرفه شهرهای بزرگ قرار دارد، برگزار میشود. جلسات خارجی که بیشتر به منظور برنامهسازی، برگزاری جلسات بزرگ کلیسایی و... برپا میشوند نیز در کشورهایی نظیر ترکیه، قبرس، یونان و... تشکیل میشود. عمده میهمانان این جلسات با هزینه سازمانهای تبلیغی مسیحیت، سفر و اقامت میکنند. افراد جذبشده، پس از طی مراحل فشرده آموزشی، به عوامل جذب که باید سازنده یک شبکه هرمی دیگر باشند، تبدیل میشوند. بیشتر این افراد، به صورت طوطیوار، تنها به تکرار آموزهها پرداخته و از حداقل اطلاعات عقیدتی برخوردارند.
امروز مسیحیت تبشیری، جنبههای تازهای به خود دیده که شاید پیش از این و در ابتدای راه، هیچگاه چنین اهدافی را در ذهن نمیپرورانده است. بر همین اساس، لزوم توجه به تاریخچه، روند تحول و ابعاد تازه جریان مزبور میتواند نقش موثری در اتخاذ تصمیم و راهکارهای بهتر و کارآمدتر در مواجهه با آن ایفا کند.