(
0
)
امتیاز از
باید هادی را شناخت، سپس به نگارش هادی نامه اقدام کرد
چنان خشک سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
غم خشکسالی فروکش کرده و غم بیماری فراگیر شده است. در این ماههای پر ملال، والد معظم آیت الله سید هادی خسروشاهی نیز رخ در نقاب خاک کشید. در این مدت، بسیاری از عزیزان و فرهیختگان همت کردند و جنبه ای از شخصیت ایشان را به تصویر کشیدند. در این میان کتابی به بهانه ی ارج نهادن به مقام مرحوم والد منتشر شد. این اثر "هادی نامه" نام داشت و آقای رسول جعفریان آن را گردآوری کرده بود. از زحمتشان سپاس گزارم، اما این مجموعه را چندان در راستای دغدغه ها و تاملات مرحوم والد نمی بینم.
شاید ابتدا می باید هادی را شناخت و سپس به انتشار هادی نامه اقدام ورزید.
این کتاب پر حجم که بیش از هزار صفحه است و تصویری از آیت الله خسروشاهی بر جلد آن نقش بسته است، مخاطب را مجاب می کند که با خرید آن ، می تواند به زوایای پیدا و پنهان شخصیت ایشان واقف شود. مبلغ 150 هزار تومان را هزینه می کند و به امید شناخت بیشتر، کتاب را به مطالعه می گیرد. غافل از اینکه این اثر به اندازه ی کتابچه ای هم در خصوص استاد خسروشاهی به سخن نپرداخته است.
شاید بتوان جفایی که در حق خریدار این کتاب می شود را در ذیل حکمی شرعی در آورد و یکی از احکام فقهی را بر چنین عملی مترتب دانست. اینچنین هم اگر نباشد اما این را می دانیم که این خلاف اخلاق است.
این هم از معایب تحقیق در سرزمین ماست که کمیت را ملاک و معیاری برای برتری می دانیم و پای کیفیت را چندان به میان نمی آوریم. وقتی که این کتاب پر حجم منتشر شد، برخی به همین کمیت بالای آن توجه دادند و آن را ملاکی برای برتری قلمداد کردند. گفته شده که پیش از چهلم آیت الله خسروشاهی کتاب در این حجم بسیار منتشر شده است. از همین رو حضرت آقای جعفریان را مورد تکریم قرار دادند. اما این حجم بالا اگر نکته ی حسنه ای هم باشد، مرحوم والد ابدا به آن توجهی نداشت. اینگونه تلاشها را کشکول می دانست. به دفعات شاهد بودم که ایشان برای انتشار یک متن مختصر پانزده تا بیست بار آن را مورد ویرایش و بازبینی مکرر قرار می داد.
بارها از ایشان شنیدم و به عینه می دیدم که کارهای با حجم بالا را تورقی می کردند و به کناری می گذاشتند. همیشه به این نکته اشاره می کردند که در بسیاری موارد ، کیفیت فدای کمیت شده است.
◀️ اما اینک اثری به بهانه ارج گذاری ایشان !! منتشر می شود که صرفا به حجم عظیم آن تاکید شده و به مدت کوتاه بیست روزه ی آن توجه می شود. این موعدهای بیست روزه و چهل روزه بعضا یاد آور وعده های صد روزه است!! وعده ی آب است اما جز سرابی به ارمغان نمی آورد.
به این نکته، نیک واقفم که ارج نامه و یادنامه ها به همراه مقالات بسیار و پژوهشگران فعالی تهیه می شود. این رویّه ی مقبول و مرسومی است.
◀️اما در نظر بگیرید مجموعه هایی را که استاد دکتر مهدی محقق و سپس جناب دکتر بلخاری در انجمن آثار و مفاخر ایران منتشر کرده و میکنند. نه حتی این نهادهای برگزیده که حتی محققین کوشای دیگری را در نظر بگیرید که چگونه به معرفی فرهیختگان این دیار می پردازند. از آن جمله است آقای علی دهباشی. مجموعه های بخارا که به همت ایشان منتشر میشود هر کدام به تنهایی برای شناخت یکی از فرهیختگان کفایت می کند و هر کدام برای ثبت در تاریخ فرهنگی ایران بسنده است. در عرصه ی روحانیت و علما نیز آثاری که حضرت استاد رضا مختاری در موسسه کتابشناسی شیعه و استاد ناصرالدین انصاری قمی و یا جناب حاج آقا محمد تقی انصاریان از بزرگان عرصه نشر معارف اهلبیت علیهم السلام به انتشار می رسانند، می تواند نمونه و الگویی نیک در معرفی شخصیتهای فرهیخته قلمداد شود.
اما وقتی که ملاک سرعت و کمیت بالا و افزون بود، پشت پا به اصول و اسلوب تحقیق زده می شود و بعضا آثاری کم مایه منتشر می گردد و هادی نامه نیز از این کم مایگی رنج می برد ، واقعیتی که در تنظیم و چینش مطالب می توان این را به خوبی دریافت.
◀️کتابی که در ارج و منزلت مرحوم والد نگاشته شده با مقاله ای انتقادی از آیت الله استادی آغاز می شود. آیت الله استادی متنی را در نقد کتاب "خاندان علم و تقوا، فقاهت و سیاست" نوشته و در آن به برخی ایرادهای ویرایشی و ارجاع دهی پرداخته اند. البته تاریخ نگارش این مقاله را نمی دانم اما انتظار از آیت الله استادی بیش از این بود. باید اشاره کنم که اندک زمانی بعد از چاپ کتاب در سال 1395 شمسی و به سفارش والد رحمت الله علیه نسخه ای را خدمت حضرت آقای استادی حفظه الله ارسال داشتیم. حال چه شد که ایشان پس از سه سال از زمان چاپ و توزیع کتاب، به این ایرادهای ویرایشی نه چندان مهم دست یافته و بدان تمسک می کنند؟ انتظار این بود که اگر نکته ای نیز داشتند در این مدت با مرحوم والد در میان می گذاشتند تا پاسخ ایشان را هم دریافت کنند نه این که بعد از رحلت والد ...
در ثانی در کتابی که به بهانهی ارج نامه ی آیت الله خسروشاهی نگاشته شده است، چنین متنی چرا می باید در سر فصل کتاب قرار گیرد؟ این غفلت گردآورنده ی اثر را می رساند.
◀️آقای جعفریان، مجموعه ای از پژوهشگران را برای انتشار این ارج نامه به همکاری طلبیده اند. برخی از محققین حاضر در این مجموعه، کمتر شناختی از مرحوم استاد خسروشاهی دارند. کمتر به مرام ایشان واقفند. این را می توان با مطالعه بعضی مقالات این مجموعه دریافت. البته وقتی که ملاک و معیار جمع آوری مطالب، مدت زمان چهل روزه باشد، انتظاری بیش از این هم نمی رود.
الغرض این نحوه مواجهه را تکریم استاد خسروشاهی نمی دانیم. به قول یکی از فضلای حوزه علمیه این ارج نامه بود یا نقص نامه ⁉️
◀️ و شگفت و تاسف آور اینکه استاد مهدوی راد هم در این میان ترجیح داده اند که وظیفه ی تحقیق در آثار مرحوم والد را به محققین تبریزی محول کنند و آنها را به چاپ یادنامه تشویق کنند. نمی دانم از چه زمانی مرسوم شده که بر اساس محل تولد محققین، اولویت بندی صورت می پذیرد؟!!
کسی که کمترین آشنایی با شخصیت بین المللی مرحوم والد داشته باشد و حتی برخی آثار ایشان را خوانده باشد به خوبی در می یابد که ایشان نه نگاهی قومی را می پسندیدند، نه رویکردی ناسیونالیستی؛ نه نگاهی صرفاً وطن پرستانه و نه حتی نگاههای جناحی در کارنامه ی ایشان برجا مانده است. نه تفاوت بین حوزوی و غیر حوزوی را باور داشتند و نه حتی فقط بر اساس مذهب شیعه به قضاوت می پرداختند. این امور کمتر جایگاهی در نظر مرحوم پدرم داشت.
◀️ایشان کسی بود که از بیست سالگی با شخصیتهای جهان اسلام مکاتبه و رابطه ای دیرین با اکثر سران حرکتهای اسلامی داشت. با افرادی مراوده داشت که شاید بعضی از دوستان وزارت خارجه نیز هنوز نام و نسبشان را نشنیده باشند.!!
ایشان کسی بود که از سالها قبل از انقلاب به عنوان یک شخصیت بین المللی مطرح بود. رابطه ی ایشان با الازهر مصر را کمتر شخصیت ایرانی داشته است.
ایشان کسی بود که امضایش پای دهها بیانیه علمای بلاد اسلامی در دفاع از حق مسلمانان و آزادی فلسطین و... بوده اما هیچگاه حاضر نشد که نامش در دسته بندیهای موهوم قرار بگیرد.
◀️حال پس از رحلت ایشان بیاییم و نگاهی صرفا قومی را ترویج دهیم و از محققان تبریزی بخواهیم تا قدر همشهری!! خود را بدانند و قدمی در معرفی ایشان بردارند؟ این سخن نشان از عدم اطلاع دقیق نسبت به سیره ی مرحوم والد دارد و متاسفانه این عدم شناخت، در هادی نامه ! نیز رخ نمایی می کند. برخی مقالات این مجموعه، گویی مدح شبیه به ذم را تداعی می کند. در برخی خاطره گوییها از مرحوم خسروشاهی، رعایت انصاف نشده و بعضا از سر غفلت از مرام آن مرحوم سخنی گفته شده است. به عنوان نمونه ای کوچک، در ذکر خاطره ای گفته شده که آیت الله خسروشاهی به دلیل کدورتی که با بیت امام خمینی داشت به تشییع جنازه حاج سید احمد خمینی نرفت. این سخن، از عدم آشنایی کافی با منش مرحوم والد حکایت می کند چرا که ایشان در کمتر مجلس تشییعی حضور مییافتند و عدم حضورشان قاعده بود و نه استثناء.
◀️ بنای بنده بر اتلاف وقت خود و سایر عزیزان نبوده و نیست. اما بر خود فریضه می دانم که هر کجا بزرگوارانی خواسته یا ناخواسته به تحریف یا تقلیل شخصیت ایشان و یا مصادره به نفع جریان و گروهی خاص بپردازند، پاسخی را بر اساس مسلک و مشی ایشان عنوان کنم. ممکن است که در این میان، برخی رنجیده خاطر شوند و یا دلی مکدر شود، اما این رنجش را بر تحریف واقعیت ترجیح می دهم. این مرامی است که در تمام 25 سالی که توفیق خدمت به ایشان در مرکز را داشته ام، دیده ام و به آن پایبند خواهم بود . البته در این مدت سخنان غیر دقیق دیگری نیز به ایشان منتسب شده که در وقت مناسب و توسط مرکز پاسخ داده خواهد شد.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
مرکز بررسی های اسلامی قم
سید محمود خسروشاهی
23 اردیبهشت 1399