( 0. امتیاز از )


‌بامزه‌تر از همه از نيوتن مي‌پرسند: چرا از افتادن سيب تعجب کردي؟ گفت آخه من زير درخت گلابي دراز کشيده بودم. خلاصه کلي حرف‌هاي بي‌ربط و با ربط ديگه. خيلي اصرار نکنيد موضوع چيه، يه خرده محرمانه است! ما که آمار هيچ‌کس را نمي‌ديم.

اين زبان رو هر کسي نمي‌دونه. شايد هم بدونه. خلاصه ما رفتيم سر کوچه آمار بچه‌هارو بگيريم و ازشون بپرسيم آخه بابا يه جوري حرف بزنيد ما هم سر دربياريم، هيچي نگفتند. البته گفتند، ما نفهميديم. يه خرده ضد حال خورديم. سوسک شديم به خونه برگشتيم.

تو دفتر تلفن شماره دکتر حسين نوري‌نيا رو گرفتم. آدم باسواديه دانشگاه تدريس مي‌کنه، جامعه‌شناسه، حالا چطور مي‌شناسه يا شناخته نمي‌دونم.

اين زبان چيه؟ مال کيه؟ از کجا اومده؟

نوري‌نيا در پاسخ به اين پرسش مي‌گويد: وقتي به زبان به عنوان امري اجتماعي مي‌نگريم، درمي‌يابيم که مجموعه‌اي از ادراکات مشترک و نظام‌مند در زيربناي عادات مشترک زباني افراد يک جامعه وجود دارد. اين ادراکات مشترک و نظام‌مند امري دفعتي نيست، بلکه در سير زمان و نياز جامعه به معنا کردن چيزها، امور و موقعيت‌ها شکل مي‌گيرد. همين وضعيت را درباره گروه‌ها و اقشار اجتماعي نيز داريم. از اين رو، ما در هر جامعه با يک زبان معيار مواجه هستيم و با مجموعه‌اي از زبان‌هاي خودماني ديگر که اين زبان‌هاي خودماني ديگر، مبتني بر ادراکات مشترک گروه و قشر اجتماعي است که تفاوت‌هايي با ادراکات مشترک جامعه کل دارد. زبان مخفي نيز در اين مقوله قرار مي‌گيرد. به اين معني که نياز به معنا کردن چيزها، امور و موقعيت‌هاي گوناگون نزد گروهي از افراد با هدف گزيده‌گويي و تمايزگذاري به نحوي که ديگران خارج از گروه يا قشر ما چندان از آن مطلع نشوند، موجب مي‌شود مجموعه‌اي از واژه‌ها نزد گروه يا قشر مورد نظر معنايي متفاوت از معناي ادراک‌شده در جامعه کل بيابد.

نمي‌دانم اين زبان فقط تو کشور ماست يا جاهاي ديگه هم با آن حرف مي‌زنند. بالاخره پس از کلي گشتن فهميدم نخستين مدارکي که از اين‌گونه زبان به‌دست آمده، مربوط به سارقان و راهزن‌ها بوده و از زندان درز پيدا کرده است. اين جماعت که حسابي خلاف بودند، واسه اين که کسي نداند چه مي‌گويند مخترع اين زبان شدند.

اين قصه فعلا سر درازي دارد. نوري‌نيا مي‌گويد: هر‌‌چند شرايط و نياز اجتماعي موجب مي‌شود زبان مخفي شکل‌ گيرد، اما رفته رفته اين زبان به عنوان متغيري مستقل وارد عمل مي‌شود و بر رفتار، آداب و مناسک افراد اثر مي‌گذارد.

اين جامعه‌شناس مي‌افزايد: از آنجا که زبان مخفي از بار ارزشي قوي‌تري برخوردار است و تمايزگذاري در آن با شدت و حدت بيشتري شکل مي‌گيرد، رفته رفته بار ارزشي موجود در آن بر افراد تابع زبان اثر مي‌گذارد. حتي بر افرادي که خارج از گروه و قشر قرار مي‌گيرد نيز تأثير مي‌گذارد و برخي براي آن که معاني نهفته در آن زبان بر آنها حمل نشود، به نحوي خود را مشابه نشان مي‌دهند. اما از آنجا که در زبان مخفي به نحوي فاصله گرفتن از هنجارهاي رايج مشاهده مي‌شود، اين زبان عمدتاً در نسل جوان و تاحدودي تابع آن يعني نوجوانان رواج بيشتري دارد. علاوه بر اين که نوآوري‌ها و بازتوليد آن نيز در اين نسل رخ مي‌دهد.

حالا چند تا از اين اصطلاحات زبان مخفي را که امروز خيلي هم مخفي نيست، با هم مرور مي‌کنيم.

زنگ تفريح اول

بادبزن جيگر: غيبت، پشت سر ديگران حرف زدن که باعث خنک شدن دل برخي، از جمله غيبت‌کننده مي‌شود.

حسين صافکار: صدام حسين که شهرها را با خاک يکسان مي‌کرد.

خفن: عالي، ترسناک، بي‌نقص، خوب و تحسين‌‌برانگيز، جالب و ديدني

خفن بازار: محلي که تيپ خيلي خفن دارد، محلي که اجناس خفن در آنجا زياد يافت مي‌شود.

خلافي داشتن: شکم بزرگ داشتن (خلافي مخصوص ساختمان‌هايي است که برخلاف قوانين شهرداري ساخته شده و مقداري از خيابان يا پياده رو را تصاحب کرده باشد)‌.

رفتم تو سايتش: تو نخ کسي رفتن

سازمان سنجش: کسي که زياد سوال مي‌کند.

سازمان گوشت: آدم چاق و چله

سفره الفقرا: روزنامه

سکه رايج بلاد اسلامي: صلوات، چيزي که همه توان آن را دارند.

سوراخ جورابتيم: نهايت مخلصي و فروتني در برابر دوست

سيامک سنجراني: سيم و سنجاق، اسباب ترياک کشي در زندان

فضانورد: معتاد به قرص، معتاد به حشيش که خيالات خام دارد.

فرمت کردن: آماده استفاده کردن، خونه رو فرمتش کردم

خوشتون آمد. مي‌دانم شما خيلي چيزاي ديگر را هم بلديد. اگه دلتان خواست فقط براي دانستن بيشتر دنبال اينها برويد، بايد بدانيد در اين باره زياد کار و تحقيق نشده است. يک بار مهدي سمائي سال 82 کتابي نوشت که فعلا تو بازار نيست به اسم زبان مخفي. کامل هم نيست. خود نويسنده هم در مقدمه مي‌گويد، بهانه او هم اين است که بعضي کلمه‌ها به بعضي‌ها بر مي‌خورد! سمائي اسم جوان‌هايي را که اين زبان را به وجود آوردند و از آن استفاده مي‌کنند گروه خودويژه اجتماعي ناميده که ظهور پر سر و صدايي داشته‌اند.

آقاي دکتر محمد اکرامي‌فر، مردم‌‌شناس هم در اين باره کتابي به نام «مردم‌شناسي اصطلاحات خودماني» دارد که در نوع خود بي‌نظير است و اطلاعات خوبي در اين باره به شما مي‌د هد.

حالا به نظر شما هدف از اين زبان شوخ، طنزآميز، جدي، کنايه‌آميز، گاه بد و بي‌ربط و هزار چيز ديگر چيست؟

نوري‌نيا توضيح مي‌دهد: رمزگونگي زبان مخفي موجب مي‌شود اعضاي گروه با وجود افراد غير، نيات خود را براحتي به يکديگر منتقل کنند؛ نکات و نياتي که در صورت نداشتن اين زبان، امکان انتقال آن مهيا نيست يا در حد کمي مهياست. درخصوص جوانان بايد توجه داشت که آنان در روابط اجتماعي خود زباني را به وجود مي‌آورند که تجربه‌هاي روزمره و ذهنيت خود را روان‌تر و آسان‌تر منعکس کنند و همزمان براحتي توسط غيرخودي قابل فهم هم نباشد.

خفن بازار

تو خفن بازار که حوزه بچه‌هاي يه خرده خلافه، چيزهايي را به هم مي‌گويند که به هر کس نمي‌گويند. بالاخره آنهايي که نمي‌توانند زبانشون را هميشه قايم کنند، روزي يکي به سراغشان مي‌رود شايد هم تا حالا رفته. گشتم و اين آقا را پيدا کردم. دکتر سعيد خراطها. حالا آقاي دکتر چه تخصصي داريد؟ فرمودند دموگرافي. فکر کردم شوخي مي‌کند يا يکي از همون کلمه‌هاي مخفيه! فوري گرفت که منظورش را نگرفتم. خنديد و گفت: اين رشته فعلا معادل فارسي ندارد چيزي تو مايه‌هاي جامعه‌‌شناسي است.
خراطها حالا درباره زبان مخفي انحرافي تحقيق مي‌کند. کلي از آنها را به من هم گفت، ولي از نوشتن آنها معذوريم.

وقتي از وي در مورد اين زبان پرسيدم، گفت: زبان مخفي دسته‌بندي‌هاي مختلفي دارد که من تنها به جمع‌آوري آن با رويکرد انحرافي پرداختم. اين زبان عموما ميان خرده‌فرهنگ‌هاي انحرافي شکل مي‌گيرد و رواج دارد. کساني که نابهنجاري دارند يعني در روابطي مثل سرقت، اعتياد و مسائل جنسي قرار گرفته‌اند که هر کدام داراي خرده‌فرهنگ خاص خود شده‌اند اين دسته از افراد براي روابط تعامل درون گروهي خود واژگاني را مي‌سازند که گاه به ديگر خرده‌فرهنگ‌ها وارد مي‌شود و تعابير ديگري پيدا مي‌کند.

البته اين جور نيست که يک کلمه براي هميشه يک معني داشته باشد. کلمه‌ها وقتي سوار مترو و اتوبوس مي‌شوند و پا توي خانه‌هاي شيک مي‌گذارند، آن وقت شيک و باکلاس مي‌شوند، يعني معني‌هاي آنها عوض مي‌شود.

خراطها در اين باره اضافه مي‌کند: البته پيشرفت ارتباطات و فناوري کمک شاياني به رواج و انتقال زبان مخفي به ديگر طبقه‌هاي اجتماعي مي‌کند. فاصله‌ها در اينجا کمرنگ و ارتباطات اقشار مختلف پررنگ مي‌شود. در اين نقل و انتقال گاه واژه بار معنايي جديدي مي‌يابد.

به گفته وي، اگر اين کلمه‌ها توفيق نيافتند تا آن بالاها بروند، چه سرنوشتي پيدا مي‌کنند. خراطها مي‌افزايد: به طور مثال کساني که هروئين مصرف مي‌کنند، اغلب دست به سرقت مي‌زنند. آنها در تعامل با سارقان قرار مي‌گيرند اين افراد واژه‌اي دارند مثل «بالا کشيدن» که ميان مصرف‌کنندگان اين مواد، به معني مصرف‌کردن و استنشاق مواد است، اما همين واژه در تعامل با سارقان به معني برداشتن مال ديگران تغيير معنا مي‌يابد. حالا همين واژه‌ها از مکاني به مکان ديگر تغيير معنا مي‌دهد؛ به طور مثال در برخي بازي‌هاي رايج، واژگاني متداول شده که تنها افراد آن گروه محتواي آن را درک مي‌کنند.

نکته‌اي که در اينجا وجود دارد، اين است که ما هر چه به طبقات پايين برويم کلمه‌ها زشت‌تر و بار معنايي آنها عميق‌تر مي‌شود.

از خراطها مي‌پرسم اگر معني زبان مخفي لو برود که ديگر مخفي نيست. اين‌گونه توضيح مي‌دهد: زماني که اين کلمه‌ها لو مي‌رود، ديگر مخفي نيست. زماني مخفي باقي خواهند ماند که معني نهان خود را در گروه حفظ کند. اما گاه واژه فارغ از معناي مخفي به ميان طبقه‌هاي ديگر اجتماع نفوذ پيدا مي‌کند که در اين صورت فارغ از معناي مخفي آن، ديگر مخفي نيست. آنجا مخفي است که فقط در تعامل درون گروهي فهميده شود. روابط جامعه با خرده‌فرهنگ انحرافي يک رابطه دوسويه است. گاه واژه در جامعه فارغ از معناي مخفي آن به طبقه‌هاي ديگر سرايت مي‌کند. اين واژگان مخفي ويژه خرده‌فرهنگ‌ها، بايد مخفي بمانند. چون نابهنجار و غيرقانوني است. در همان روابط کاربرد و معنا مي‌دهند. شما در گروهي حضور داريد واژه‌اي را مي‌شنويد آن را فارغ از منظور گوينده مي‌فهميد اين واژه به طبقه دوم منتقل مي‌شود که داراي يک معناي جديد است در اينجا کلمه بهنجار مي‌شود.

خانم‌ها، سفيد سفيد

فکر کنم بحث کمي مردانه شد؛ اما زنان هم براي خود دنيايي دارند. کتاب صالح علاء را که ديديد، به اسم «آنچه مردان درباره زنان مي‌دانند.» صد صفحه سفيد! حالا زبان خانم‌ها چگونه است را بايد از اين کتاب فهميد. شيدا اعتضادي و فاطمه سادات که در اين باره کلي تحقيق کردند، به اين نتيجه رسيدند که چون واژگان زبان مخفي معمولاً برخاسته از مراکز شبانه‌روزي و خانوارهاي جمعي مثل مراکز عمومي نظير زندان، پادگان و خوابگاه‌هاي دانشجويي است زمينه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، قوميتي و ديني مختلف دارد و از طرف ديگر چون زنان و دختران در چنين مراکزي حضوري کمرنگ‌تر دارند، اغلبجنس مذکر مبدع واژگان اين زبان بوده و خانم‌ها تنها کاربر آن هستند. ابداع اين مفاهيم توسط مردان به خودي خود به لغات مزبور بار معنايي مردانه مي‌دهد و در نتيجه استفاده از بيشتر اين لغات از سوي زنان و دختران به لحاظ اجتماعي و فرهنگي قابل قبول نيست و صورت زيبايي ندارد.

يک بحث جدي

گفتيم که هر طبقه براي خود کلمه‌هايي دارند که براي بقيه معني آنها مخفي است. اين زبان که به زبان مخفي (آرگون) شناخته شده، کارکردهاي مختلفي دارد.

نوري‌نيا اين کارکردها را اين‌گونه بيان مي‌کند:

- تمايزگذاري نسبت به ديگر گروه‌ها و قشرها؛ به طوري که مرز ميان افراد گروه با ديگران مشخص مي‌شود.

-‌ همسان کردن زبان با سبک زندگي گروه؛ به طوري که سبک زندگي گروه نيازمند مجموعه واژگاني است که بتواند آن را تعريف کند.

- هويت‌بخشي در چارچوب ارزش‌هاي گروهي و نسلي؛ به نحوي که زبان مخفي بخشي از هويت فرد مي‌شود و فرد خواسته و ناخواسته در چارچوب آن رفتار مي‌نمايد.

- تقابل با ارزش‌ها و هنجارهاي رسمي و ايجاد فاصله عمدي ميان خود و ارزش‌هاي رسمي و مسلط؛ در اين کارکرد نوعي پاسخ به نارضايتي از وضعيت موجود نيز مشاهده مي‌شود.

وي در ادمه مي‌افزايد: تحقير افراد غيرخودي و پاسخ به احساس برتري‌‌جويي خود نسبت به ديگران؛ از آنجا که متمسکان به زبان مخفي در چارچوب ارزش‌ها و هنجارهاي مسلط  نه لزوماً ارزش‌هاي رسمي  عمل نمي‌کنند، از سوي فرهنگ رسمي و نيز فرهنگ مسلط طرد نيز مي‌شوند و گاهي اين طرد با تحقير نيز همراه است. از اين رو در زبان مخفي بازخورد اين تحقير در تحقير و تمسخر ديگران غيرخودي مشاهده مي‌شود. به عبارتي ديگر، در حوزه زبان مخفي، طردشدگي از هر دو سو شکل مي‌گيرد. هر چند تمام واژگان حوزه زبان مخفي در صدد اين طردکردن نيست. با توجه به اين کارکردها مشاهده مي‌شود که ناتواني جامعه در انتقال ارزش‌ها و هنجارها بالاخص در شرايط تغييرات مداوم و سريع، عدم مقبوليت عام آن ارزش‌ها و هنجارها، تنوع يافتن سبک‌هاي زندگي و تلاش برخي گروه‌ها و افراد براي گريز از سبک‌هاي مسلط به شکل‌گيري، احساس ناامني از فضاي اجتماعي و بي‌‌اعتمادي در زندگي اجتماعي، به بازتوليد و گسترش زبان مخفي دامن مي‌زند.

زنگ آخر

بسياري از اين واژگان زياد دوام نخواهد آورد. نهان کردن منظور اصلي و يکي از دلايل اين کار است. جوانان نيز واژه‌هايي دارند که براي مدتي ميان آنها رواج دارد و به مرور فراموش مي‌شوند. تعداد کمي‌ از اين واژه‌ها به زبان عاميانه و تعداد کمتري به زبان رسمي‌ راه پيدا مي‌کند. مورد داشتن يا قاط زدن را مي‌توان از اين نمونه‌ها به شمار آورد.

خراطها هم در اين مورد مي‌گويد: اين واژگان ماندگاري زيادي ندارند، به همين دليل از اين نسل به نسل ديگر تغيير مي‌کند. اين مساله تابع تحولات و شرايط اجتماعي است.

نتيجه ازدواج قورباغه و طوطي مي‌شود: قوطي. بي‌ربط بود، مگه نه!

منبع : جام جم
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر