(
امتیاز از
)
ديروز; دولت، نظام، امام(ره)، عاشورا و فردا; مدارا تا کي؟
صدای شیعه : شايد نوشتن از نگاه احساس و زاويه توصيف وقايع درباره پردههاي پي در پي ميدان داران اهانت به مقدسات ملت جايز نباشد و فقط لازم باشد تحليل کرد و استدلال آورد، اما تاسوعا، عاشورا و بويژه ظهر عاشورا، مبين احساس نابي است که اگر اين احساس نبود، عقلانيتها در پشت چهرهها و شعارهاي نقاب دار به بيراهه ميرفت که البته رفته است.
احساس مان را در ظهر عاشوراي ششم دي ماه سال 1388توصيف ميکنيم، آيا مي توان در غوغاي بيحرمتي به حرمتهاي 1400ساله فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي از زنان و مردان و دختران و پسراني نگفت که با گريه در گريه عاشوراي ديروز گفتند: بيرق و علم امام حسين و علمدار کربلا براي ما خيلي عزيز و محترم است و عزيزتر از سياست و انتخاباتي که به گفته آنان 7ماه پيش تمام شده است.
احساس مان را توصيف ميکنيم، اما وقتي شاهدان عيني که حد بينهايت حرمت حرم نشينان حسيني را بيرق و علم او ميدانند، جسم سوخته بيرق را ميبينند ، کدامين ملاحظه را بايد رعايت کنند؟ کدامين مدارا را در دستور کار دل زخمي خود قرار دهند؟ کدامين مصلحت را بسنجند؟ کدامين سکوت را بشناسند؟ و در انتظار کدامين تکذيبيه و اعلام برائت سعه صدر نشان دهند؟
احساس مان را توصيف ميکنيم، اما امام حسين (ع) و عاشورا همه هستي و هويت ايران و ايراني است، آنان اگر از خود بگذرند که بارها گذشتهاند از حرمت حسين و خون حسين نميگذرند؟ بد نيست تاريخ را ورق بزنيم.
تاملي بر ماهيت رويداد روز گذشته و عنصر چه در آن، ذهنها را به سالهاي دور ميبرد، زماني که مجالس روضه خواني و عزاداري امام حسين به علت محدوديتهاي رژيم ستم شاهي در پستوي حسينيهها و مساجد برپا ميشد اما کمتر کسي جرات ميکرد به نمادهاي ادب و ارادت به آستان سيدالشهدا (ع) اهانت کند. عزاداران خلوتنشين آن زمان با آرزوي حرکت خيل عظيم کاروان هاي عزاداري در معابر عمومي شهرها و روستاها نظير آنچه امروز در کشورمان روي ميدهد، ديده از دنيا فرو بستند و سال هاست که آرزوي آنان محقق و مکرر ميشود، اما امسال اتفاق ناگوار و نادري رخ داد که خيليها آرزو کردند،اي کاش روي نميداد.
احساس مان را توصيف ميکنيم، اما از ميدان ولي عصر(عج) تهران ميگوييم که بيرق سوخته مجلس عزاي امام حسين(ع) بر زمين افتاده بود؟ ميدانستيم کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا اما باورش تا اين حد و در تهران دشوار آمد، آن قدر که اشک نيامد.
بيرق والاترين، جاودانهترين و گستردهترين نهضت آسماني دور از چشمان اشک بار ميليونها عزادار حسيني که قلب هايشان هميشه از غم و ماتم عاشورا و مصائب کربلا ميسوزد، در اطراف و اکناف مدعيان جنبشهاي اجتماعي سوخت و آنچه در پايان اين بخش از نوشتار اهميت دارد، پاسخ به اين پرسش عمومي است که چرا؟
اهانتکنندگان با همه حقارت و پستي شان جسارت بزرگي به خرج دادند که در هنگامه سوختن ميليونها دل عاشق حسين و اهل بيت و ياراناش نمادهاي عشق و ارادت به او را که به اندازه تاريخ بشر قدمت دارد، هتک حرمت کردند.
احساس مان را توصيف ميکنيم، اما از رهگذر تاريخ هم عبور کنيم:
مبارزه با انحرافهاي فکري و عملي در حوزه حکومت، جاهليت و ارتجاع، تضعيف و نابودي ارزشهاي اسلامي، حاکميت باطل، مفاسد و ذلت پذيري، زنده نگهداشتن سنت و احکام الهي و تلاش براي اصلاح امور جامعه از اهداف قيام امام حسين (ع) برشمرده و پس از گذشت بيش از 1400سال سينه به سينه منتقل شده است.
نکته تامل برانگيز و تاسف برانگيز اين که حرمت شکنان عاشورا و عاشوراييان و بسترسازان آنان به مختصاتي عکس صفات يادشده مبتلا شدهاند و کساني هم در بين آنان شرارت ميکنند که اساسا فاقد هرگونه مختصات فکري و عقيدتي هستند و اين پرسش همچنان مطرح است که عملکرد نادرست و ناشايست چه کساني خيابانهاي تهران را هراز چندگاهي به جولانگاه جاهليت مدرن تبديل ميکند؟ احساس مان را توصيف ميکنيم، اما از تاريخ در تاريخ هم بگوييم و بنويسيم؟ نظريه عمومي که انسانها آن را در درون خود کشف ميکنند. ظهر عاشوراي روز گذشته يکي از تاريخ در تاريخهاي اين دوران است با اين تفاوت که عاشوراييان 1400سال قبل اقليت بودند و عاشوراييان اين سالها اکثريت هستند.
اين رويش و ريزش ره آورد قيام امام حسين و تکرار نهضت حسيني طي تاريخ است روز گذشته خيل بيشمار هياتهاي عزاداري با جلوداري جوانان و نوجوانان عزاداري ميکردند و در گوشهاي از شهر تهران اقليتي که مشغول سردادن شعارهاي انحرافي و نوپديد، سوزاندن، هل هله کردن، سوت و کف زدن، شادي کردن، تخريب اموال مردم و عمومي، توهين به مجموعه مقدسات و ... بودند.
اينها را هم اضافه کنيد:
حمله به نمازگزاران ظهر عاشورا با سنگ
آوردن سگ به خيابان
اهانت به ساحت قرآن کريم
چهره و پوششهايي که شايد در آزادترين مراسمهاي جشن عروسي هم ديده نشود و...
مقايسه تطبيقي رفتار اين دو گروه نه براي مردم ما بلکه براي زاويه تنگ و تاريک لنز دوربينها و صفحات کاغذ رسانههاي خارجي نمونه خوبي است تا دست کم يک بار اکثريت و اقليت در ايران را در زمان و مکان خود به مخاطبان هميشه منتظرشان نشان دهند؟ هرچند که اميدي به آنان نيست.
*ريزش ها
علت العلل همراه شدن يا نشدن با قيام امام حسين (ع) پذيرش اصل ولايت است؟ ولايتي که ضامن حفظ و بقاي انديشه و ارکان نظام اسلامي است.
اين که شرايط امروز کشور و جامعه را به کدام مقطع تاريخي اسلام شبيه کنيم، محل بحث ديگري است، اما ميتوان اين پرسش عمومي را مطرح کرد، چرا طراحان آشوبهاي اخير که از ورشکستههاي سياسي دو قرن پيش هم عبرت انگيز و نفرت انگيزتر شدهاند در چند روز گذشته شعارهاي جديد ضدنظام را 24ساعت آموزش دادند و کوشيدند، تلويحي يا تصريحي ولايت فقيه را محور آنها قرار دهند؟ تلاش مذبوحانه و البته ناشيانهاي که صحنههاي مضحک اما تاسف بار اجراي اين سناريو را روز گذشته در تهران ديديم.
اما جمعيتي که به ظاهر در 27و 30خرداد و چند تاريخ ديگر ميليوني گزارش شدند ديروز به چند نفر رسيدند و هويت، چهره، پوشش و رفتار آنان چگونه بود عصبيتهاي نابهنجار فصل مشترک اين افراد است که رهبران فکري شان طي ماه هاي اخير مدعي اصلاح ناهنجاريها بوده اند.
عاشورا مظهر حق طلبي و آزادگي است؟ حتي در سختترين شرايط، بويژه اگر فرد يا جمعيتي خود را محق بداند و بر آن اصرار کند اما جمعيت ميليوني عزادار حسيني که قابل شمارش نيستند مانند هميشه زير خيمه امام حسين و عده معدودي هم مقابل خيمهها بودند.
توصيف احساس مان را با تعبير يک شهروند تهراني پايان ميبريم، او که به گفته خودش بين يک بيرق سوخته و خودروي سوخته قرار گرفته بود، تعبير گريه در گريه عاشورا را براي توصيف حال و هواي فکري و ذهني شاهدان فجايع روز گذشته به کار برد و گفت:اي کاش به جاي بيرق همه خودروها را سوخته بودند ،اي کاش به جاي شکستن حرمت عاشورا و ظهر عاشورا شيشه همه ساختمانها را شکسته بودند،اي کاش ....
و کلام آخر
گاهي توصيف، تحليل هم ميکند، گاهي تفسير و تحليل کار توصيف را هم انجام مي دهد، اما گاهي فاجعه آن قدر عظيم است که توصيف و تحليل و تفسير هم جواب نميدهد.
انتهای پیام