( 0. امتیاز از )


صدای شیعه : شايد عده‌اي بگويند حال که آقاي منتظري در گذشته است نبش قبر نکنيم و بر گذشته‌ها صلوات ولي از آنجايي که عده‌اي بهانه‌جو و فرصت‌طلب از بي‌اطلاعي اقشاري از جامعه نسبت به تاريخ و يا فراموش شدن آن سوء‌استفاده مي‌کنند و بزرگواري رهبري را نيز ناشايست پاسخ مي‌دهند، مرور و بازخواني رويدادهاي آن مقطع علاوه بر اين‌که گوشه‌اي کوچک از اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامشان به مناسبت درگذشت آقاي منتظري را آشکار مي‌سازد و دفاع و وفاداري مجدد ايشان به امام راحل را به نمايش مي‌گذارد و از دروغ‌پردازي‌ها و تحريفاتي که اين روزها به بهانه فوت آقاي منتظري در حال انجام است را تبيين مي‌کند و درباره رفتار برخي چهره‌هاي سياسي روشنگري مي‌کند که چگونه نان به نرخ روز مي‌خورند!
بدون ترديد، تصميم امام در فروردين سال 68 براي عزل آيت‌الله منتظري آنهم بعد از پذيرش قطعنامه، يکي از مهم‌ترين تصميم‌هاي امام در دوران عمر با برکتشان بود که کشور را از برهه‌اي حساس به سلامت عبور داد؛ تصميمي که حاصل يک گزارش، يک اتفاق و يا يک انتقاد نبود، بلکه امام اين تصميم را پس از سال‌ها مدارا، نصيحت و هشدار اتخاذ کردند.

امام 12 مهر 65 يعني بيش از 2 سال و نيم قبل از عزل آقاي منتظري در نامه‌اي به وي، ضمن هشدار درباره عواقب انتساب باند مهدي هاشمي به ايشان مي‌گويند: «اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاي سيدمهدي هاشمي است به شما. من نمي‌خواهم بگويم که ايشان حقيقتا مرتکب چيزهايي شدند، بلکه مي‌خواهم عرض کنم ايشان متهم به جنايات بسياري از قبيل قتل مباشره يا تسبيبا و امثال آن است و چنين شخصي ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قدرت مقام جنابعالي است که بر همه حفظش واجب و موکد است.»
مرحوم حاج سيد احمد خميني فرزند امام راحل نيز در رنجنامه‌اي به آقاي منتظري که 9/2/68 نوشته شد خطاب به وي مي‌گويد: «امام از يک سال قبل از دستگيري مهدي هاشمي، تلاش مي‌فرمودند که شما را از اين چاهي که برايتان کنده بود نجات دهند ولي متاسفانه شما به دفاع از مهدي هاشمي اصرار ورزيديد.» فکر مي‌کنيد پاسخ آقاي منتظري به امام چه بود؟ مرحوم سيداحمد خميني در رنجنامه به ايشان يادآوري مي‌کند که يادتان هست که شفاها به خود من گفتيد: «من نامه‌اي نوشتم که خواب را از چشم امام بگيرد. واقعا امام چه کرده بود که بايد فردي مانند آقاي منتظري با نامه‌هاي خود خواب را از امام بگيرد؟»

مهدي هاشمي که بود و چه کرد
موضوع مهدي هاشمي که اصلي‌ترين دليل برکناري آقاي منتظري از قائم‌مقامي رهبري بود، موضوعي است که اين روزها يا اصلا به آن اشاره نمي‌شود و يا خيلي سريع از کنار آن رد مي‌شوند. حاميان آيت‌الله منتظري از جمله کاخ سفيد و BBC چون مهدي هاشمي را رسواتر از آن مي‌دانند که بتوانند از او دفاع کنند تلاش مي‌کنند عزل آقاي منتظري را به دفاع وي از مسائل حقوق‌بشري ربط دهند.
اما مهدي هاشمي که بود و چه کرد که چنين تيشه به ريشه قائم‌مقامي آقاي منتظري زد و امروز کسي از او سخن نمي‌گويد؟ مهدي هاشمي برادر داماد آقاي منتظري و از اعضاي دفتر وي بود که تاثير عميقي بر افکار و تصميمات آقاي منتظري داشت. مهدي هاشمي از صفحه اول تا دهم پرونده خود، کارهايي را که انجام داده بود، در سرفصل‌هايي تشريح کرد:

1- اقرار به ساواکي بودن
2- لو دادن همان‌هايي که به آنها دستور داده بود که مرحوم شمس‌آبادي را ترور کنند
3- دعا به خانواده سلطنتي
4- دستور قتل جهان‌سلطان و مهديزاده
5- دستور قتل مرحوم شمس‌آبادي
6- دستور قتل صفرزاده
7- دستور قتل مهندس بحرينيان
8- دامن زدن به اختلاف سپاه و کميته
9- دستور اختفاي مقادير قابل توجهي اسلحه و مهمات و مواد منفجره
10- تحريک سپاه لنجان و سپاه‌هاي خميني‌شهر، درچه و مبارکه به ايستادن در مقابل سپاه اصفهان
11- جعل سند ساواکي بودن دکتر هادي و عليه بعضي روحانيون اصفهان
12- جعل و نشر اوراقي به نام طلاب و فضلاي افغاني عليه وزارت خارجه
13- دستور قتل عباسقلي حشمت و دو فرزندش
14- انحلال سازمان نصر و درگيري و آدمکشي در آن
15- جعل اسناد دولتي 16- نگهداري اسناد طبقه‌بندي شده
17- چاپ و نشر اعلاميه با عنوان‌هاي روحانيت بيدار عليه مسوولان نظام. (منبع: رنجنامه حجت‌الاسلام سيداحمد خميني به آقاي منتظري و کتاب خاطرات سياسي حجت‌الاسلام والمسلمين ري‌شهري).
با وجود چنين اعمالي از سوي مهدي هاشمي، آقاي منتظري آنچنان اعتمادي به او داشت که حاضر نبود اتهامات او را بپذيرد و لااقل او را از دفترش طرد کند.
حاج سيداحمد خميني در نامه‌اي که در تاريخ 9/2/68 براي آقاي منتظري نوشت به او يادآوري کرد که «جريان توطئه‌گر طيف مهدي هاشمي با القائات خود، شما را وادار به مواضعي کرده‌اند که بعضي از گفته‌هاي شما چيزي جز خواست دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام نبود.»

ساده‌لوحي بي‌حد
ساده‌لوحي بي‌حد آقاي منتظري شايد يکي از اصلي‌ترين خصوصياتي بود که او را در معرض نفوذ اطرافيان فاسد و مغرض قرار مي‌داد. اين عبارت در نامه امام به وي به تصريح آمده است.
حاج سيداحمد خميني در نامه‌اش به آقاي منتظري مي‌نويسد: «از تمامي اين‌ها و خيلي چيزهاي ديگر از جمله هماهنگي با راديوهاي بيگانه و سياست‌هاي خارجي به اين نتيجه مي‌رسيم که اين گروه فاسد و مرموز (باند مهدي هاشمي)‌ تصميم گرفته است که چند کار را انجام دهد، ابتدا چهره امام را از زبان و قلم‌ قائم‌‌مقام رهبري، چهره‌اي خشن که زن‌هاي بچه‌دار را مي‌کشد به دنيا معرفي کنند و بعد اين را به دنيا برساند که آيت‌الله منتظري غير از امام است.

در قدم بعد آيت‌الله منتظري را از نظام جدا سازد و بعد با تغيير مديريت در سطح بالا و گسترده که از زبان شما هم نقل شده، همه چيز را به نفع خودشان خاتمه دهند و مي‌بينيد که مو به مو هم اجرا شد.»
با وجود چنين تذکرات روشني متاسفانه آيت‌الله منتظري با سخنان، رفتار و تصميمات ساده‌لوحانه خود مسير دشمنان انقلاب را که افرادي چون سيداحمد خميني، آيت‌الله مشکيني، مهدي جماراني، سيدحميد روحاني و حتي مهدي کروبي درباره آن هشدار داده بودند، ادامه داد.
مهدي کروبي که در بيانيه خود به مناسبت فوت آيت‌الله منتظري آورده است آن فقيه عاليقدر تا آخرين لحظه حيات در دفاع از آزادي و استقلال کشور و از حريم دين و مذهب درنگ نکرد در تاريخ 29/11/1367 به همراه آقايان سيدحميد روحاني و امام‌جماراني نامه‌اي به آقاي منتظري مي‌نويسد و به او گلايه مي‌کند که چرا به تذکرات رهبري نظام اعتنا نمي‌کند.

آنها در اين نامه با اشاره به جناياتي که باند مهدي هاشمي مرتکب شده بود، مي‌نويسند: «آنگاه که خبردار شديد مشتي منافق و محارب را طبق موازين قضايي محاکمه و اعدام کرده‌اند به نامه‌نگاري دست زديد و در ديدار با برخي مقامات قضايي اين کار را جنايت خوانديد و آنان را جاني ناميديد؟ شگفتا! مهدي و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جاني نيستند، ليکن مقامات قضايي نظام جمهوري اسلامي اگر شماري از توطئه‌گراني را که نقشه براندازي دارند، محاکمه و اعدام کنند، جاني هستند؟»!
کروبي، در اين نامه به منتظري مي‌نويسد: «شما در سخنراني‌ها و موضعگيري‌هاي خود از پايبندي به قانون، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پايه قانون، فراوان سخن مي‌گوييد. پرسشي که براي ما مطرح است، اين است که آيا پيروي از قانون براي ديگران است؟! يعني اين مسوولان نظام جمهوري اسلامي و امت قهرمان‌پرور ايران هستند که بايد قانون را رعايت کنند؟ ولي اطرافيان شما از هفت دولت آزادند؟» در نامه اين 3 تن به آقاي منتظري 3 سرفصل ديگر بصراحت به چشم مي‌خورد، دامن زدن به شبهه‌افکني رسانه‌هاي بيگانه، توهين به امام و دوري از شعارهاي انقلابي که آقاي منتظري در حرف و عمل زمينه را براي اعمال اين‌ها فراهم کرد.

آقاي کروبي در اين نامه خطاب به آيت‌الله منتظري مي‌نويسد: «آيا حضرتعالي شبنامه‌هاي نهضت آزادي را که در آن امام، مسوولان و اصولا نظام جمهوري اسلامي را به زير سوال مي‌برند، مطالعه نمي‌کنيد؟ آيا سخنراني‌هاي عناصر وابسته به انجمن حجتيه و پيروان تز «اسلام منهاي روحانيت» را عليه مقامات و مسوولان کشور نمي‌شنويد؟! آيا خدا راضي است که با اين گونه سخنان، براي راديوهاي بيگانه و ضدانقلاب خوراک تهيه کنيد و اصل نظام جمهوري اسلامي ايران را زير سوال ببريد؟»! همين آقاي کروبي در اين نامه به آقاي منتظري هشدار مي‌دهد که «شما خوب مي‌دانيد که امت قهرمان‌پرور ايران هرگز تحمل کوچک‌ترين اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و اين حقيقت در دوران ستمشاهي بارها ثابت شده است.

راستي اگر روزي اين ملت باخبر شود که در بيت شما نسبت به عکس امام چه جسارتي شده است، مي‌‌دانيد با آن بيت چه خواهند کرد؟»! يا به آقاي منتظري نصيحت مي‌کند که «مسوولان نظام جمهوري اسلامي بايد بکوشند شعارها و آرمان‌هايي را دنبال کنند که مورد پشتيباني امت قهرمان‌پرور ايران است و خانواده‌‌هاي معظمي در راه تحقق آن آرمان‌ها بهترين عزيزان خود را فدا کرده‌اند و هرگونه کمبود، کاستي و ناراحتي را در راه پيشبرد آرمان‌هاي مقدس انقلاب تحمل مي‌کنند و مسلما هيچ‌گاه از آرمان‌هاي مقدس خود دست نمي‌کشند و به آن پشت نمي‌کنند.» کروبي مي‌نويسد: «آري، ما بايد بکوشيم شعارها و آرمان‌هايي را که امت اسلامي در راه پياده کردن آن، قرباني‌ها داده، رنج‌ها برده و مي‌برد حفظ کنيم و جامه عمل بپوشانيم، نه آن که براي خوشايند بي‌تفاوت‌ها، رفاه‌طلب‌ها، سرمايه‌داران و سوداگران اروپا و آمريکا به شعارهاي اسلامي، انقلابي پشت کنيم و آن را غيرعملي بخوانيم.( »نامه مهدي کروبي، سيدحميد روحاني، امام‌جماراني به آقاي منتظري 29/11/67)
واقعا چه عبرت‌انگيز است تاريخ! ناصح اواخر دهه شصت پس از گذشت بيست سال و اندي همان راه را خود طي مي‌کند.

سرانجام منتظري
با وجود همه اين هشدارها و نصيحت‌ها، آقاي منتظري همچنان به راه اشتباه خود ادامه داد تا جايي که امام در نامه 6 فروردين 68 به آقاي منتظري مي‌‌نويسند: «از آنجا که روشن شده است که شما اين کشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از کانال آنها به منافقين مي‌سپاريد صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد ... سريعا تحريک مي‌شويد، در هيچ کار سياسي دخالت نکنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد ... ديگر براي من نامه ننويسيد ... شما از اين پس وکيل من نمي‌باشيد ... شخصي بوديد تحصيلکرده که مفيد براي حوزه‌‌هاي علميه بوديد و اگر اين گونه کارهايتان را ادامه دهيد، مسلما تکليف ديگري دارم و مي‌دانيد که از تکليف خود سرپيچي نمي‌کنم.
در قسمت ديگري از اين نامه تاريخي، امام مي‌نويسد: والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي آن وقت شما را ساده‌لوح مي‌دانستم که مدير و مدبر نبوديد در اين نامه همچنين آمده است: براي اين‌که در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه کنيد، شايد خدا کمکتان کند. (صحيفه نور ج 21، ص 330)

هر چند اين نامه به دليل وساطت برخي بزرگان انتشار عمومي نيافت و بدنبال نامه 7/1/69 آقاي منتظري نامه تلطيف شده امام در 8/1/68 منتشر شد ولي نقل شده است که امام به آن بزرگان فرمودند شما بعدا ضرر خواهيد کرد. يکي ديگر از اتفاقات قابل ذکر در آن زمان، اقدامات آقاي عبدالله نوري است.
قاي عبدالله نوري که جزو اولين افراد بر سر پيکر آقاي منتظري حاضر شد، آن زمان نماينده حضرت امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. وي علي‌رغم ارادتي که به آقاي منتظري داشت و بسياري را با چوب ضديت با فقيه عاليقدر تارانده بود، بلافاصله پس از اطلاع از نظر حضرت امام، دستور داد شبانه تمام تصاوير آقاي منتظري را از سرتاسر سپاه جمع‌آوري کردند و يکي از پيشقراولان برخورد با آقاي منتظري شد.

جريان شکست‌خورده 68 در سال 88 تکرار شده است
با گذشت 20 سال از عزل آقاي منتظري و وقايع آن زمان در سال 67 و 68، جريان جديدي فضاي سياسي کشور را تحت تاثير قرار داده است که شباهت‌هاي ماهوي آن با جريان منتظري و باند مرتبط با او، از جهاتي چند هر دو جريان را قابل قياس مي‌کند. وجود اشخاصي در مقام ليدر جريان ضدنظام، همگامي و همراهي رسانه‌هاي بيگانه و ضدانقلاب با آنها، زير سوال بردن مباني انقلاب، توهين به امام و رهبري، طرد شعارهاي محوري و بنيادين انقلاب اسلامي و ... ويژگي‌هاي جرياني است که هم‌اکنون از سوي جريانات ضدانقلاب، توده‌اي، منافقين و دشمنان خارجي ايران همچون آمريکا، انگليس و رژيم صهيونيستي و رسانه‌هاي مرتبط با آنها هدايت و همراهي مي‌شود.
آنهايي که تا ديروز براي آقاي منتظري نامه مي‌نوشتند و او را از اقدامات ضدنظام برحذر مي‌داشتند ، امروز همان راه منتظري را در پيش گرفته‌اند.

سيدحميد روحاني، رئيس بنياد تاريخ پژوهش ايران معاصر که بهمن 67 همراه مهدي جماراني و مهدي کروبي آن نامه گلايه‌آميز را به منتظري نوشت، در پي موضعگيري‌ها و اقدامات کروبي پس از انتخابات رياست جمهوري، در نامه‌اي به او، ابتدا ذهن او را به نيمه‌شب سوم بهمن 67 مي‌برد که: «آقاي کروبي از دست آقاي منتظري سخت گرفته و کلافه بود.
مي‌گفت اين روزها سخنان آقاي منتظري در سخنراني‌هايي که مي‌کند، دشمن‌شادکن و دهن‌کجي به نظام جمهوري اسلامي ايران است. تهمت‌هاي ضدانقلاب را تکرار مي‌کند، به دوستان چندين ساله خود بي‌اعتماد شده است و حرف‌هاي افرادي که دور و برش را گرفته‌اند قبول دارد و آن حرف‌ها را وحي منزل مي‌داند و جوسازي‌ها و دروغ‌پردازي‌هاي آنان را دائم تکرار مي‌کند. سخنان او امروز خوراک تبليغاتي براي راديوهاي بيگانه شده است، نمي‌دانم بايد با او چه کار کرد؟»

سيدحميد روحاني در ادامه اين نامه به کروبي مي‌نويسد: «چرا يکباره به دوستان ديرينه و 50 ساله خود پشت کرديد و آنان را معاند و مضر پنداشتيد؟! اين چه دست مرموزي بود که جناب‌عالي را توانست از ياران و همرزمان ديرينه جدا سازد و براي شما نسبت به آنان ذهنيت پديد آورد؟! چه راز مگويي در کار بود که برخي از عناصر مرموزي که جنابعالي تا ديروز آنان را مخالف امام و انقلاب اسلامي مي‌دانستيد، يکباره مقرب‌الخاقان شدند و آنان را يار و دلسوز خود و زبان گوياي خويش پنداشتيد و با طناب آنان به چاه رفتيد؟! آيا به ياد داريد که‌ آقاي ابطحي را عامل نفوذي مشارکتي‌ها مي‌دانستيد و مي‌گفتيد دفتر رياست‌جمهوري را به پايگاه مشارکتي‌ها بدل کرده و آقاي خاتمي را در محاصره عناصر مشارکتي قرار داده؛ به‌گونه‌اي که ما نمي‌توانيم يک جلسه مشورتي با او داشته باشيم؟! آيا به خاطر داريد که از دست آقاي ابطحي مي‌ناليديد که مي‌خواهد مشارکتي‌ها را در همه محافل نفوذ دهد و گفتيد در جلسه مجمع روحانيون مبارز خطاب به او گفته‌ايد دفتر رياست‌جمهوري را که به پايگاه مشارکتي‌ها بدل کرده‌ايد، حالا خواهش مي‌کنم مجمع را به پايگاه ديگري براي آنها تبديل نکنيد؟ آيا اين عامل نفوذي مشارکتي‌ها امروز براي پيشبرد آرمان‌هاي مقدس امام و انقلاب اسلامي به سراغ شما آمده يا خداي‌ناکرده در جنابعالي دگرگوني پديد آمده که او را به طمع انداخته است؟»!

اگر روزي عناصر منافق، ليبرال، سکولار و دگرانديش، حرف‌هايشان را از زبان آقاي منتظري بازگو مي‌کردند، اکنون به برکت حضور برخي عناصر معلوم‌الحال که سوابق اعمال و رفتارشان در 8 سال دوره اصلاحات ضميمه پرونده انقلاب است، افرادي چون کروبي و موسوي با پذيرش تز باند مهدي هاشمي، نظام و دستاوردهاي امام را زير سوال مي‌برند.
سيدحميد روحاني در نامه‌اش به کروبي مي‌نويسد: «جنابعالي آن روز از آقاي منتظري نگران و ناراحت بوديد که سخنان دشمن شادکن بر زبان مي‌راند و به نظام جمهوري اسلامي دهن‌کجي مي‌کند، چرا شما پيوسته سخناني بر زبان مي‌آوريد که مايه شادي شيطان بزرگ، رژيم صهيونيستي، سلطنت‌طلبان ورشکسته و ضدانقلاب‌هاي درون‌مرزي و برون‌‌مرزي شود؟ و خوراک تبليغاتي براي بوق‌هاي شيطان بزرگ و صهيونيسم بين‌الملل و... فراهم آورد؟»!

نکته ديگري که ذکرش در اينجا خالي از لطف نيست ادعاي سران فتنه مبني بر پيروي از انديشه و خط امام راحل (ره) است. ادعايي که بي‌اساس بودن آن در جاي جاي رفتارشان از جمله ماجراي فوت آقاي منتظري آشکار شده است. آقايان موسوي، کروبي، عبدالله نوري و ديگر مدعيان اين عرصه آيا رفتار آقاي منتظري با امام را فراموش کرده‌اند؟ اگر فراموش کرده‌ايد يکبار ديگر شما را به مطالعه رنج‌نامه مرحوم سيداحمد خميني يادگار امام فرا‌مي‌خوانيم. آنجا که مرحوم احمدآقا از آخرين ملاقات آقاي منتظري با امام خبر مي‌دهد و با اشاره به صحبت‌هاي نيم‌ساعته آقاي منتظري مي‌نويسد امام فرمودند: بيشتر حرف‌هاي شما درست نبود، خدا ان‌شاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند.
تاريخ را نمي‌توان تحريف و حقيقت را نمي‌توان کتمان کرد. زندگي سياسي آيت‌الله منتظري، مي‌تواند درس‌ها و عبرت‌هاي آموزنده‌اي براي سياسيون کشور داشته باشد، برهه‌اي از زندگي آقاي منتظري که به قول رهبري، امتحاني دشوار و خطير بود.

هم‌اکنون چنين امتحاني براي برخي سياسيون کشور به‌‌گونه‌اي ديگر بروز و ظهور پيدا کرده است.‌ آنهايي که حيات معنوي خود را چنان قرباني سياست‌زدگي خود کرده‌اند که نه‌تنها سرانجامي دشوار برايشان متصور است؛ بلکه نظام را نيز در شرايط دشواري قرار داده و افکار عمومي را همچون دوران منتظري دچار تشويش و سردرگمي کرده‌‌اند.
اما راه امام، راه شهيدان و راه انقلاب اسلامي همچون رودي خروشان است که نه فرد و افرادي ياراي ايستادگي در برابر آن را دارد و نه جرياني که پشت سر اين افراد موضع‌ گرفته‌اند، مي‌توانند خللي در اراده اين مردم ايجاد کنند.

سخن آخر اين‌که در پيام رهبر فرزانه انقلاب اسلامي هيچ اشاره‌اي به رفتار بيست ساله آقاي منتظري با «ولي» پس از امام نشده است دوراني که رنجنامه‌هاي جديدي بايد براي آن نوشت تا معلوم شود آقاي منتظري و اطرافيانش در اين مدت چه کردند و رهبر معظم انقلاب چگونه رفتار کردند، باشد تا وقتي ديگر.

عباس محمدنژاد
منبع : جام جم آنلاین

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر