(
امتیاز از
)
سينماي آخرالزمان ديني القاگر مفاهيم مسيحيت است
صدای شیعه: نشست تحليلي «سينما و آخرالزمان» به همت کانون انديشه جوان و با همکاري بسيج دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات، عصر شنبه 18 ارديبهشت در سالن علامه طباطبايي با حضور مجيد شاه حسيني برگزار شد.
در ابتداي اين مراسم، شاه حسيني، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل فرهنگي با اشاره به نسبت ويژه مخاطبان با رسانه در عصر کنوني، بر مديريت آخرالزماني رسانه تأکيد کرد و گفت: مديريت آخرالزمان در ساحت رسانه عبارت از فصل پاياني يا فصل نتيجهگيري عالم است که ميتواند صدها يا هزاران سال طول بکشد و رسانه به نوعي مخاطبان خود را براي ورود به اين ساحت مديريت ميکند.
وي در ادامه سخنان خود به بررسي پنج تقسيمبندي در تمام مواجهات آخرالزمان در رسانه سينماي اخص و ديگر رسانهها به نحو اعم پرداخت و گفت: آخرالزمان طبيعي، آخرالزمان تکنولوژيک (فناورانه)، آخرالزمان علمي ـ تخيلي، آخرالزمان اسطورهاي و آخرالزمان ديني قرار ميگيرد و مختصات اين گروهها باعث تمايز آنها از يکديگر ميشود که نقاط مشترکي نيز با هم دارند.
شاه حسيني در بيان توضيحاتي از آخرالزمان طبيعي تصريح کرد: آخرالزمان طبيعي فصلي پاياني است که در آن عالم با طبيعت مقابله ميکند يا به نوعي طبيعت شرايط آخرالزماني را براي آخرالزمان فراهم ميکند؛ طي اين سالها به ويژه از انقلاب صنعتي غرب انسان به بهرهوري و بهرهبرداري بياندازه از طبيعت روي آورده که لطمات جبرانناپذيري را بر ساختار جغرافيايي طبيعي وارد کرده است و در واقع طبيعتي که همه امکانات خود را به بشر ارزاني داشت، اکنون توسط بشر تخريب و تا مرز نابود پيش رفته است.
اين کارشناس افزود: در سينماي آخرالزمان طبيعي، طبيعت در عملکردي واکنشي عليه انسان عکسالعمل نشان ميدهد و به نوعي از انسان انتقام ميگيرد که اين انتقام توسط مصاديقي همچون سيل، آتشفشان، زلزله و ... در فيلمهاي آخرالزمان طبيعي سوژه قرار ميگيرد؛ به اين ترتيب تمام شاخههاي آخرالزماني يک منجي دارند و اين نگاه منجي محور سينماي غرب نوعي توبه دادن در قبال ظلمي که بشر به طبيعت کرده است خواهد بود.
شاه حسيني با تبيين نگاه منجيمحور در سينماي آخرالزمان بيان کرد: اين اواخر ردپايي کمرنگ از دين و ملاحظات ديني را در اين نوع فيلمها شاهد هستيم. به اين معنا فيلمي همچون 2012 که با پيشگويي قوم مايا رگههايي از اسطوره در آن ديده ميشود، طبعاً نگاهي اسطورهاي اما جنس آخرالزمان طبيعي دارد که فرجام يک نگاه ديني است و بشر براي نجات بايد کشتي نوح بسازند که اين راه حل از متون ديني نشأت گرفته است؛ همچنين ژاپنيها نسبت به اين مسأله نمادي براي طبيعت در نظر گرفته بودند که هرگاه بشر در معرض تخريب طبيعت قرار ميگرفت و يا موجوداتي فرازميني بشر و طبيعت را تهديد ميکردند، آن نماد طبيعت که در فيلمهاي ژاپني گودزيلا و يا مادر طبيعت بود، به ياري انسان ميرسيد.
شاه حسيني با عبور از شاخه اول با عنوان آخرالزمان طبيعي به آخرالزمان تکنولوژيک پرداخت و گفت: در اين مدل از فيلمهاي آخرالزماني، بشر خود شرايط نابودي خود را فراهم ميکرد که از اين نمونه، فيلمهاي متعددي را ميتوان مشاهده کرد و مصنوع دست بشر، قاتل و نابودگر خود ميشود که در ساحت هنر تحت عنوان کاراکتر «دکتر فرانکنشتاين» ميشناسيم. اين داستان عبارت بود از اينکه يک دانشمند بيولوژيک در آزمايشگاه از اجزاي بدن مردگان هيولايي ساخت و به کمک مفروضات اين فيلم همچون تکنولوژي و فناوري به اين موجودات حيات ميبخشيد؛ به اين ترتيب اين هيولا مصنوع و بنده دکتر فرانکنشتاين بود که در نماهاي پاياني صانع خود را نابود ميکند.
وي از نمونههاي سينمايي تکنولوژيک به مجموعه فيلمهايي همچون «ترميناتور» اشاره کرد و گفت: اين رباتها به دليل هوشمندي و قدرت تصميمگيري از جايي با خود بشر رقابت ميکنند و شرايط نابودي بشر را رقم ميزنند، بلکه توانايي حرکت در تونل زمان را نيز دارند و از اين طريق اقدام به ترور نسل بشر ميکنند؛ اين مصنوعات دست بشر مصاديق بارز آخرالزمان تکنولوژيک هستند؛ همچنين مجموعه «ماتريکس» علم و مسائل سايبرناتيک به نوعي رايانه مهمترين موضوع اين فيلم است و انسان، عامل بدبختيهاي خود معرفي ميشود.
اين کارشناس رسانه، فيلم «اديسه 2001» و «ماشين روز قيامت» را از نمونههاي سينماي آخرالزمان تکنولوژيک عنوان کرد و افزود: در اينگونه فيلمها فناوري بلاي جان بشر ميشود؛ منجي در آخرالزمان تکنولوژيک، تکنوکراتها هستند که بايد با اين شرايط مواجهه پيدا کنند؛ مثلاً در فيلم «ماتريکس» نئو بسياري از فناوريهاي نوين را به بدن خود منتقل ميکند و به يک نيمه ربات نيمه انسان بدل ميشود؛ بنابراين ميتواند به عنوان منجي از حيات بشر در مقابل يارانه دفاع کند.
شاه حسيني ساحت سوم را آخرالزمان علمي ـ تخيلي عنوان کرد و گفت: اين حوزه به دليل تخيلي بودن از گستردگي فراواني برخوردار است که با تخيل آدمي پيوند خورده است. به اين ترتيب بلاياي آخرالزماني جنسي ماوراء طبيعي همراه با تخيل آدمي هستند که روي کره زمين شرايط آخرالزماني را فراهم ميکنند و فيلمهايي همچون «روز استقلال» در واقع نبرد ميان انسان و نمونههاي فرازميني خود است که شرايط آخرالزماني را فراهم ميکنند و گاهي اين همزادها از زيرزمين ميجوشند؛ مانند فيلم «جنگ دنياها» و گاهي همچون «برخورد نزديک از ماه سوم» نابودگر بشر نيستند، اما با ورود به زمين فضاي آخرالزماني را براي بشر فراهم ميکنند، زيرا اصولاً تعريف ما از سينماي آخرالزماني، ضرورتاً به مرگ و نابودي بشر منتهي نميشود.
اين کارشناس، منجيان سينماي آخرالزمان علمي ـ تخيلي را تلفيقي از انديشمندان، حادثهجويان و انسانهاي اهل فراز و فرودها و انسانهاي شجاع و زبده که هم مهارت تکنسينها و هم شجاعت حادثهجويان را دارند، عنوان کرد و گفت: اينها ميتوانند با بلاياي علمي ـ تخيلي مقابله کنند. به عنوان نمونه ميتوان به بلاياي فيلم «اينديانا جونز» مراجعه کرد.
وي با اشاره به آخرالزمان اسطورهاي به عنوان چهارمين ساحت سينماي آخرالزماني عنوان کرد: در اين نگاه آخرالزماني اسطوره جنسي است که آخرالزمان را براي انسان به ارمغان ميآورد و اين مفهوم از اعماق تاريخ ميآيد و شرايط آخرالزماني را براي انسان مدرن به وجود ميآورد. چيزي از جنس اسطورههاي بشري و ماقبل تاريخ به دوران مدرن است که در دوره مدرن فتنه آخرالزماني ايجاد ميکند؛ فيلم «بيگانه» مصداق بسيار خوبي است که مفهوم بيگانه يک موجود تاريخي را به ذهن متبادر ميکند و با پيگيري فضانوردان حمله و در عُرُق مغز رسوخ ميکنند و طبيعتاً آن را نابود و به ميزبان ديگري منتقل ميشود.
شاه حسيني يادآور شد: گاهي اسطورههاي اقوام رجعت ميکنند که با اين نوع ديدگاه در مجموعه فيلم «موميايي» مواجهيم؛ گاهي مفاهيم اسطورهاي وجهي نمادين پيدا ميکنند و با ظاهري علمي ـ تخيلي اما با جنس اسطورهاي ظهور و بروز پيدا ميکنند؛ با اين حال، آخرالزمان اسطورهاي از سال 2000 تاکنون مصاديق بسياري پيدا کرد و در واقع، طالب منجيان خاصي هستند که در تقدير پيشبيني شدهاند و ديگر دانشمند و قهرمان و ... نيستند و گاهي اوقات کودکان در اين نوع نگاه منجي ميشوند. مجموعه «نارنيا» و «افسانه آرطور» از مشهورترين مصاديق سينمايي آخرالزمان اسطورهاي است.
وي گرايش پنجم، آخرالزمان ديني را مهمترين گرايش سينماي آخرالزماني عنوان کرد و گفت: در نگاه آخرالزمان ديني رقابت ميان اديان، انسان متدين و مفاهيم ضددين و ... يک فضاي آخرالزماني بسيار وحشتناکي را براي بشر به وجود ميآورند. مقصود از نگاه خير و شر به عبارتي توجه به تعريف مفاهيم مسيحي دارد که مصداق بارز آن «امگاکو 1 و 2» هستند و در اين نگاه به بازيابي جنگهاي صليبي در عصر مدرن پرداخته ميشود.
اين کارشناس با بيان اينکه منجيان در نگاه آخرالزماني ديني قديسان تا اولياء الهي هستند، يادآور شد: منجي قاعدتاً خير است که خواه ميتواند انساني روحاني يا فرزند کشيش باشد؛ در لايهاي از فيلم «جنگير»، «طالع نحس»، «پايان دنيا» به ترتيب نگاه به اين مضمون جديتر ميشود و اوج بروز و ظهور اين مسأله را در فيلم «امگا کُد 1 و 2» شاهد هستيم.
شاه حسيني افزود: با توجه به فيلمهاي دهه 70 ميلادي مخاطب از جنس اکثر اين فيلمها حيرت ميکند و امروز بشريت را به اکنون بشريت نشان ميدهد و تصويري از انسان است که در همان روز ميتواند ديده شود؛ اين نوع سينما سينما در سالهاي اخير بسيار متفاوت شده است؛ بنابراين از سال 2000 ميلادي تاکنون جنس سينماي دنيا دخاني شده است؛ به اين ترتيب بشر در اينگونه سينما به عنوان يکي از بازيگران اين سينما در نبرد ميان خير و شر انتخابگري ميکند و مصداق بارز اين مفهوم فيلم «آواتار» است.
اين کارشناس در ادامه تحليل و بررسي سينماي آخرالزمان اظهار ناخرسندي کرد و گفت: اکنون کودکان و جوانان مسلمان در دوره شکلگيري ارزشها، تأثيراتي از اينگونه فيلمها ميگيرند و تعاريف آنها از خدا، آخرالزمان و ... متناسب با آخرين فيلمهاي غربي مشاهده شده است.
وي با اشاره به پديده آموزش پنهان در سينماي آخرالزمان بيان کرد: در واقع سينماي غرب، آيينه تعريف دين در ذهن نوجوانان ايراني شده و در اين فرآيند، جامعه در معرض آموزش پنهان مسيحيت است؛ به اين ترتيب در حال مشاهده فيلم اين سخنان را متذکر شويم. اولين بازخورد اعتراض به صحبت کردن است، اما در حقيقت سينما از جنس آموزش است و بر اين اساس اطلاعاتي را در ذهن منتقل ميکنيم. اگر مشاهدهگر ذهن پويايي داشته باشد در پايان فيلم به تحليل کيفيت اثرپذيري فيلم در ذهن خود ميپردازد.
شاه حسيني در پايان يادآور شد: بخشي از مديريت سياسي و اقتصادي دنياي کنوني توسط اينگونه فيلمها صورت ميگيرد؛ بنابراين تأثيرات تربيتي اين فيلمها را بايد در مقطعي بلندمدت و اثرگذار ارزيابي کرد؛ در حال حاضر مديريت آخرالزمان رسانه بحث بسيار مهم و چند وجهي است که ضمن تغيير اعتقادات آدمي با شيوه زندگي، مدل مصرفي بشر و ... سر و کار دارد و رسانه سينما در چنين قالبي در وجه سه گانه هنر، رسانه و صنعت مطرح ميشود.
فارس
انتهای پیام