خواص که منحرف شدند، میوه گندیدهای میشوند که باید آنها را دور انداخت
صدای شیعه: محمد حسین صفار هرندی عصر یکشنبه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر در همایشی پیرامون «نقش خواص در ماندگاری ولایت فقیه» با بیان اینکه خداوند در قرآن ملت را به عنوان انسجام بخش فرهنگ ملی و عمومی عنوان کرده است، اظهار داشت: ملت در کلام عرب به معنی آئین و در قرآن بارها به معنی فرهنگ و آیین آمده است.
اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید.
•کسانی که به دنبال وحدت ملی هستند نباید از این کانون مرکزی فاصله بگیرند و وحدت در ارتباط با رهبر تعریف میشود.
وی به خطبه حضرت فاطمه (س) در جمع برخی از اصحاب پیامبر اشاره کرد.
•ایشان بعد از این سخنان، بیان این گله را نیز میکند که چرا حق را رها کرده و از آن فاصله گرفتید و چه شده که امروز در برابر حق آرایش گرفتید و مصداق حق را رها کردید و به سمت سوی دیگری رفتید و راه تفرقه را دنبال میکنید.
•در عصر ما مشکلات از آنجایی شروع میشود که به جای حاکم بودن آرمانها و ارزشهای مبنا، از آن فاصله گرفته شده است.
•با فاصله گرفتن از دوره نخست شکلگیری یک تمدن و یک فرهنگ آن ارزشها به صورت تدریجی فراموش شده و معیارهای جدید به جای آنها حاکم میشود.
•این به این معناست که ضد ارزشهایی که مربوط به دوران جاهلیت بوده تبدیل به ارزش دوران پس از جاهلیت شود و جابهجایی ارزشها بدترین نوع فاجعهای که ممکن است در یک جامعه انقلابی اتفاق بیفتد و جامعه معیارهای خودش را که بر طبق بدیهیات است از دست میدهد و در صورتی که در آن اختلاف به وجود آید بقیه مسائل را نمیتوان حل کرد.
•ارزشهای حاکم بر نظام هم همچون این بدیهیات است و در صورتی که آن را دست کاری کنیم نمیتوان راجع به آن نظام صحبت کرد.
•در انقلاب اسلامی یکی از ارزشهای مبنا استقلال بود.
•استقلال یعنی مستقل از قدرتهای بیرون خود بودن و متکی به خود بودن، بدون اینکه بگوییم استقلال مانع این است که مراوده با دیگران داشته باشیم.
•امام خمینی میفرمودند "ما با همه دنیا به جز رژیم صهیونیستی میخواهیم ارتباط داشته باشیم و دولتهایی که مشروعیتشان از نظر ما زیر سئوال است و آن زمان در افریقای جنوبی رژیم آپارتاید مشروعیتش از سوی بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته نشده بود و از دید کشورهای اسلامی نیز اسرائیل به عنوان یک موجودیتی نامشروع بود.
•استقلال به این معنا که ما سیاستهای درونی خودمان را خود تنظیم کنیم و یک آقا بالا سر از بیرون نمیخواهیم که بگوید این کار بکن و آن کار را نکن، کما اینکه در گذشته تاریخ کشور ما مستقل نبودیم و مستشاران آمریکایی در کوچکترین مسائل دفاعی کشور مداخله داشتند و استقلال آرزوی بسیاری از کشورهای آزاده است.
•حالا اگر یکی بگوید که نه استقلال چیز خوبی نیست و وابستگی خوب است. با این شعار خیلی بحثها با آن عقیم میشود و به بن بست میرسد و نمیتوان مسائل را ادامه داد.
•زمانی بعضیها در یکی از روزنامههای دوره اصلاحات یک مقالهای را نوشتند با این عنوان که «استقلال آیا چیز خوبی است یا بد؟».
•در این مقاله تاکید کرده بود که استقلال یک امر قرن نوزدهمی است و در آخر قرن بیستم و اول قرن 21 کسی که عقب مانده باشد حرف استقلال را میزند و استقلال چیز خوبی نیست.
•در نهایت صحبتهای کسی که چنین تصوری دارد که استقلال یک امر کهنه شده قرن 19 است و امروز دیگر موضوعیت ندارد خود بهخود به سمتی میرود که وابستگی را در کشور طراحی و نهادینه کند.
•در دوره ما از اول انقلاب هر حرفی زده شده با تصویر و صدای گوینده ضبط شده و دست خط نویسنده نیز موجود است و اگر گفته شد که اصول انقلاب چه چیزهایی است خیلی راحت میتوان به آن دست پیدا کرد که امام (ره) این سخنان را میگفت و مردم نیز اقبال میکردند و مردم جان خود را بر سر تمایلات امام راحل میگذاشتند.
•با رجوع به این سخنان و خواستهها و ادبیات مردم در ابتدای انقلاب میتوان به ارزشهای مبنای انقلاب دست پیدا کرد و با رجوع به قانون اساسی ارزشهای مبنا را میتوان فهمید و باید دید آیا با مرور ایام ما از این ارزشها فاصله میگیریم و یا آن ارزشها را استمرار می دهیم و تقویت میکنیم.
•با محک زدن فرد با این ارزشها میتوان فهمید که فرد دچار بازگشت به معنای ارتجاع شده است . برای اینکه بفهمیم در چه وضعیتی هستیم هر از گاهی خوب است که امروز خود را به آن ارزشهای مبنا محک بزنیم و در این صورت میتوان فهمید که ما از آرمانهای اوایل انقلاب به قبل از انقلاب برگشتهایم یا نه.
•نقش خواص در ادوار مختلف عمل آنها در چارچوب تقویت ارزشهای مبنا است. در صورتی که فرد در راستای ارزشها باشد باید از آن تبعیت کرد، اما در صورتی که ببینیم که آنها از چیز دیگری صحبت میکنند باید از پیروی از آنها خودداری کرد.
•کسی که خود را انقلابی و خط امامی و هر آنچه که به عنوان ارزش وجود دارد اعلام میکند باید دید که آنچه که امروز او میگوید با این معیارهای مبنا و شاخصها تطبیق میکند یا نه؟ اگر تطبیق کرد این جزو خواصی است که راه را گم نکرده است، ولی ما خواصی را داریم که راه را گم میکنند و در وسط راه میبُرند.
•کسانی هستند که در مقاطع مختلف انقلاب جانفشانی کردند، اما به جایی میرسند که بین انتخاب یک عاطفه گره خورده به فامیل، بستگان نزدیک و حزبی و تشکیلاتی و راه حق، حق را رها میکنند.
•برای این خواص حق یکسو واقع شده و رانت یک سوی دیگر واقع شده است و برخیها نرخشان متفاوت است و با کمی بالا بردن نرخ از همان چیزهایی که خودشان قبول داشتند فاصله میگیرند و سست میشوند.
•یکی از پدیدههای منحوس عصر جدید این است که رانتاژ و رانتها برای خیلی غیر قابل گذشت است و این رانتها یک فامیل، گروه و حزب را برای همیشه بیمه میکند.
•برخی در دهه 60 جزو رزمندهها بودند و جزو پایههای انقلاب، نظام، امام و ولایت بودهاند، ولی بعضیها یک موقع به آنها گفتند که چرا همیشه آنوریها بخورند و چرا ما که خدمت کردیم نخوریم، آمدند کارخانهای را که در آن زمان یعنی 20 سال پیش که ارزش واقعی آن 2 میلیارد تومان بوده به 100 میلیون تومان و آن هم به صورت قسطی خریدند.
•فقط بقایای تولیدات و مواد اولیهای درون انبارها را که فروختند 100 میلیونش درآمده و به جای اینکه پول را به بانکی که بدهکارش بوده بدهند آمدند آن را قسطبندی کردند.
•با تغییر کاربری زمین از تجاری به مسکونی یک مرتبه زمین متری 5 هزار تومان شده متری 500 هزار تومان شد و یک ثروت انبوهی را به دست آوردند،به نظر شما آیا میشود با چنین آدمی در ارتباط با ارزشها صحبت کرد؟
•به طور ظاهری میگوید من با مبانی دموکراتیک و این رویههای استبدادی مخالفم، اما اگر عقبه وی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که طرف اصلا دلش برای دموکراسی نسوخته است.
•این ارزشهای مبنا خیلی مهم است. ارزشهای مبنا از آدمهای مبنا هم مهمتر است و امام حتی با آوردن اسم خودش میفرمود که اگر فلانی هم خیانت کند مردم او را کنار میزنند و راه حق را ادامه میدهند.
•انحرافی که الان در جامعه ما باب شده است این است که حق را با آدمها میسنجند.
•تا گفته میشود چرا فلانی دچار فساد و انحراف است گفته میشود شما به چهرههایی که یاران نزدیک امام بودند اهانت میکنید.
•ما میگوییم که راهی که امام به ما یاد داد دارد لگد کوب میشود و اگر امام گفت که همه فریادهایتان را بر سر آمریکا بکشید یک عدهای گفتند دور آمریکا را زر ورق بکشید و هر فریادی که میخواهید بر سر برکینافاسو بزنید و این یک انحراف است و مبنا را دارد عوض میکند هر چه هم که یار امام باشد و به ما یاد دادند که بزرگی آدمها نباید شما را گول بزند.
•کسانی که دلهای بیکینه و بیریایی دارند و حقیقتا به دنبال پیدا کردن راه هستند اما معیارشان این شده که فکر میکنند باید دید که آقای فلانی کجاست ما هم آن طرفی هستیم و این راه نیست و فلان شخص معیار نیست و خود حق معیار است.
•حق و باطل را با اندازههای آدمها نمیتوان سنجید . باید حق و باطل را شناخت و اهل آن را هم شناسایی کرد.
•طلحه و زبیر اشخاص کمی در اسلام نبودند. زبیر از وقتی که به اسلام ایمان آورد شمشیرش خیلی برای اسلام کار کرد و کسی که وقتی حرف سقیفه پیش آمد و حق امیر مومنان علی(ع) پایمال شد زبیر بود که شمشیر کشید و به مبارزه برخاست.
•زبیر جایی که باید انتخاب میکرد تحت تاثیر اقواگری پسرش شد و برخی پسرها پدرانشان را تا پرتگاه جهنم میبرند و حتی داخل جهنم هم پرتشان میکنند و پسر زبیر او را به جهنم برد.
•این خود برخی کلیدهایی است که در زمان امروز نیز وجود دارد و زبیر وقتی جلوی امام حق خودش ایستاد به جهنم رفت.
•کسانی که دورههای سخت را همپای ما آمدند مثل ما علیه سلطنت پهلوی موضع گرفتند، علیه مارکسیتها و منافقین موضع گرفتند، همپای ما بر علیه لیبرالها موضع گرفته بود و در برابر انحرافات منحرفینی مثل انجمن حجتیه غیرت و تعصب را داشت، آنکه مثل ما علیه روحانیون درباری فاسد موضع داشت و همه امتیازاتی که امام به عنوان یک مجاهد فی سببیل الله دارد را در وی دیده میشد، اما میآید و برای کشته شدگان تروریستی که در حسینیه شیراز بمب گذاشتند و مردم را به خاک و خون کشیدند عزاداری و مرثیهسرایی میکند.
•باکی نداریم که جلوی خط امامهایی که از مسیر امام منحرف شدهاند و خواصی که خاصیتشان را از دست دادهاند بایستیم و خواص خاصیتشان به دنباله روی از آرمانها انقلاب بوده است، وقتی از آن آرمانها منحرف شدند میوه گندیدهای میشوند که باید آنها را دور انداخت.
•خواص عملشان اثر اجتماعی دارد و مردم را فریب میدهد و عدهای مردم به هوای اینکه فرد یار امام و نماینده و نخست وزیر امام (ره) بوده به دنبال آنها افتادند و اینکه راهی را که آمده اصلاح کند کافی نیست و باید عدهای را هم که به گمراهی کشاندند باید آنها را از گمراهی دربیاورد.
•حرفهایی که برخی از این افراد میزدند حرف دلشان و حرفهای دهه شصتی خودشان بود. این افراد یک پردهبرداری از شخصیت خود کردند و این حرفها را زدند و اینکه میگفتند استقلال یک سخن قرن نوزده است و آزادی باید بیقید و شرط باشد.
•
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد به سخنان یکی از افراد تیم 5 نفره لندننشین اشاره و بیان داشت:
•بازرگان در جواب خاتمی هم که بر آزادی مقید به اخلاقیات و چارچوبهای اخلاقی تاکید داشت گفت که آزادی بیقید و شرط پذیر نیست و به شما چه که به آن قید میزنید.
•این افراد باید شخصیت حقیقی خودشان را تبیین کنند، همانها که با آن اعتبار کسب کردند و اگر قرار است که اسلام یک اصل ارزشی نباشد باید اعتباری که به آنها بخشیده شده نیز از آنها گرفته شود.
•آیا میشود تا وسط راه انقلاب آمد بعد گفت که الان من یک کس دیگری هستم باید خودت را از آن پیشینه خلع کنی و نان خط امام و انقلاب را نیز نخوری.
انتهای پیام