( 0. امتیاز از )


اختصاصی صدای شیعه: سریال های مصری با حمایت مالی این کشور (بالغ بر 750 میلیون جنیه) با به تصویر کشیدن شرایط منفی -آنهم در شرایطی که تامین یک قرص نان، آب و برق، که قطع آن همچنان در شهرها و مناطق مختلف مصر ادامه دارد، و آگاهی نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی و اخلاقی ضروری ترین نیاز یک شهروند مصری است- شهری را به تصویر کشیده اند که بیشتر به جنگلی می ماند که در آن از حیوانات وحشی نگهداری می شود. شهری که در گوشه و کنار آن سقوط ارزش های اخلاقی، انسانی، سیاسی و اقتصادی به چشم می خورد، شهری که خشونت با تمام چهره هایش آن را در کام خود فرو برده و خشونت های کلامی تا قتل با گلوله و چاقو و آتش سوزی در مناطق فقیر و ثروتمند و آگاه و بی سواد راه باز کرده است، این ها نمونه هایی از پشت پرده غوطه ور شدن در فسادهای اخلاقی و مالی است.


العار؛ داستان یک مرد مبارز و متعهد به خانواده است که خداوند به او همسری صالح و فرزندانی بی نهایت شایسته بخشیده است، او با وجود همسرش با دختر جوانی مطلقه و بی بندوبار ازدواج می کند، دختر او را به تجارت مواد مخدر سوق داده و تشویق می کند و مرد تبدیل به تاجر مواد مخدر می شود. او بعد از اینکه تمام اموالش را در معامله ای از دست داد می میرد و رنج و مصائب این دگرگونی تنها چیزی است که برای خانواده اش به ارث می گذارد.


بابا نور؛ داستان شرایط احزاب مصر در کنار سقوط ارزش های آنان است که روز به روز بدتر می شود؛ همچنین به روایت درگیری های داخلی آنان می پردازد که در نهایت به سست کردن پایه های آنان منجر می شود؛ در این فیلم همه به دنبال منفعت شخصی خود می گردند، چه این منفعت جاه طلبی برای مقام ریاست حزب باشد چه مسائل داخلی یا چیزهای دیگر.

 

الحارة؛ داستان بیکاری، نژاد، مصرف مواد مخدر و ایدئولوژی دینی افراط گرایی را نشان می دهد که برای تحمیل و جذب عقاید با به تصویر کشیدن مثال هایی خانوادگی از آن سوء استفاده می شود.

مثال هایی مانند خانواده سناء که مادر دو کودک است و شوهری ناتوان دارد. فقر او را به کار در خانه های دیگران وادار می کند تا غذای روزانه اش را به دست بیاورد. از سوی دیگر او با برادرش نیز اختلاف و درگیریهایی بر سر ارث دارد؛ و یا خانواده صلاح عبدالله کارمند ساده که خانواده ش زیر فشار نیاز از دست می رود... .

به طور خلاصه «الحارة» محله ای بی حساب و کتاب است که زیر فشار فقر و جهل و خشونت و مواد مخدر و بیکاری و روابط زن و مرد و... است. 

 
اللص و الکتاب؛ در این فیلم شاهد خشونت و دزدی و اختلال اخلاق و ارزش در خانواده جوانی هستیم که با پدر و برادر دوقلویش زندگی می کند؛ خوبی های این جوان در مقابل رفتار، جرائم و انحطاط اخلاقی پدر و برادرش که دزد هستند مانند گرد وغبار است و به چشم نمی آید.

 
موعد مع الوحوش؛ در این داستان فساد مسئولان، خشونت، فساد قدرتمندان و افراد بانفوذ، تسلط تجارت قاچاق و بخصوص مواد مخدر را پی می گیریم؛ اما صحنه تاثیرگذار و بسیار زشتی که بر مصر امروز سایه می افکند صحنه ای است که یک انسان سرشناس دامادش را پیش چشم همه به آتش می کشد تا دخترش با دیگری ازدواج کند.


فضای چنین مردان فاسدی در سریال های «ازمة سکر»، «امراة سیئه السمع»، «بفعل فاعل» و «اختفاء سعید مهران» ادامه می یابد تا ما شاهد تنها مثالهایی از دزدانی باشیم که با سرقت مقدرات مردم زندگی می کنند؛ از جمله این دسته افرادی هستند که با استناد به پیمان صلح و رفتار فرماندهان برجسته کشور، مشکلی با اسراییلی ها ندارند و یا کسانی که ثروتشان را از راه تجارت مواد مخدر و اعمال نفوذ جمع کرده اند.

با وجود اینکه قسمت های اول سریال به جای صورت گل انداخته رجال امنیتی به اخوان المسلمین بار می شد، اما سریال از زمانی که وارد زندگینامه شخصی حسن البنا موسس اخوان المسلمین شد، تبلیغی خالص برای این جماعت بود که تمام معانی ملی در آنها تجلی می یافت.


زهرة و ازواجها الخمسة؛ در این داستان، صحنه هایی اجتماعی، با فراز و فرود و نادرست میان یک زن فقیر، بینوا و خوش اندام با مردی ثروتمند هستیم، زن در منطقه ای فقیرنشین همراه برادر معتادش زندگی می کند، او مجبور است از بیمارستان دارو بدزدد و به برادر و مادرش بدهد؛ شیخ ابوالیسر نیز فردی کثیرالازدواج است. علاوه بر او مردانی شیفته زنان نیز حضور دارند تا آنجا که در سه قسمت از سریال و با میانگین دو مرد در هر قسمت، به زهره (غاده عبدالرزاق) شش مرد پیشنهاد می شوند و او تصمیم می گیرد با پنج تن ازدواج کند تا ما با کار این زن فقیر و بینوا غافلگیر شویم.


این ماجرا در حالی رخ می دهد که علا (هند صبری) نه تنها به دنبال مردی برای ازدواج می گردد بلکه او و دوستانش برای به دام انداختن مردها از حیله و نیرنگ استفاده می کنند؛ حال کدام یک قابل باور است؟ «کسی که مردان را تعقیب می کند» یا «کسی که مردان را می راند» و فقط پنج نفر از آنها را می پذیرد؟ با علم به اینکه زهره زنی جاهل، بی سواد و از منطقه ای فقیرنشین است در حالی که علا دختر خانواده ای از طبقه متوسط جامعه و داروساز بوده و از شخصیتی متفاوت، شیک، زیبا، با وقار و فرهنگی بهره می برد.

الکبیر قوی؛ داستان بر محور عادی شمردن سوء استفاده یک پسر از نفوذ پدرش در مصر می چرخد؛ پسر احمد مکی، شخصیتی بدنهادی است که از اسم و منصب پدرش برای باجگیری از اهالی روستا استفاده می کند، او در انتظار مرگ پدرش است تا قدرت را به دست بگیرد! اما پدرش ناگهان در آخرین لحظات زندگی اش پسر را غافلگیر می کند و به او خبر می دهد برادر دوقلویی دارد که نصف ثروت او را ارث می برد، همانطور که قدرت به او می رسد چون چند دقیقه بزرگتر است.


و اما درباره خشونتهای بی انتها؛ سریالی نیست که از صحنه های خشونت بار قتل، غصب، آتش سوزی، ویرانی یا سرقت به زور خالی باشد. در سریال «بالشمع الاحمر» شاهد جزییات قتل هستیم، قتل و قطعه قطعه کردن یک تاجر به دست دکتر غدد و دستیارش؛ در «الشیخ العرب همام» سرها بخاطر پابرجایی پادشاهی فرو می افتد؛ در «اختفاء سعید مهران» شاهد تولد سعید در زندان هستیم  که مادرش به جرم قتل مجازات می شود، سعید بزرگ می شود تا قاتلان پدرش را تعقیب کند و از آنان انتقام بگیرد؛ در «مملکة الجبل» چندین خانواده با انواع اسلحه ها با هم نزاع و درگیری دارند؛ سریال «قضیه صفیه» ماجرای یک قتل است که صفیه هنرپیشه فیلم، در قسمت اول با چاقویی در دست بر صفحه حاضر می شود و طارق لطفی را که ادعا می کند برادرش است می زند؛ پس از آن چاقو را از بدن او در می آورد، با درنگ به او نگاه می کند و بعد نزد اهالی روستا رفته و می گوید: ای شهر! شیطان مرد.

 
سریال های کمدی محدود به شش سریال است؛ محتوای این سریال ها با تلاش برای بی اعتنایی و استخفاف، از تمسخر و استهزا نسبت به فسادی که جامعه دچار آن است فراتر نمی رود.

حرمت یا بابا؛ داستان رسوا کردن تقلب و کلاهبرداری جوانان است؛ آنها برای دستیابی به ثروت و درآمد سریع تلاش می کنند؛

رجل و ست ستات؛ داستان در بیش از یک قسمت، به افشای معایب افراد سرشناس و غرق شدن آنان در محصولات وارداتی پست می پردازد؛

مش فریندز؛ داستان افشای لغزش ها از زبان جوان است.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر