( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: همانگونه که دوستان استحضار دارند اول اردیبهشت 89 یکی از آقایان محترم در وبلاگ شخصی خودشان مطالبی را که - در حاشیه گفتگویی که به تولیت محترم مسجد مقدس جمکران نسبت داده بودند- آورده و بحثهای مختلفی را به این بهانه مطرح ساخته اند.
پس از درج این مطالب خوانندگانی که وارد سايت مذکور شدند, نظرات گوناگونی اظهار نموده اند:

- در برخی موارد اصل توسل به اولیاء خدا و مسئله شفاعت را زیر سؤال برده و توصیه کرده اند که نباید فریب این بدعتها را خورد؛ عریضه نویسی به هر شکلی که باشد بدعتی است که توهّم طلاب آن را ساخته است!
- دیگری به آیه شریفه ای از قرآن که می فرماید: "ولاتدعوا مع الله احداً" اشاره نموده و می گوید: مستقیما با خداوند وارد معامله شوید و لازم نیست به شفاعت متوسل گردید و ....
- اینها خرافات و مردود است خود مسجد جمکران جعلی و تقلبی و بر طبق یک خواب ساخته شده و باید ویران شود زیرا شرک است؛ برخی اظهار داشته اند:کم کم به جایی می رسیم که عملاً ثابت گردد وهم و خرافه و بستن آويزه هاي فراوان به دین اسلام از جانب شیعیان بوده؛ ظاهر فریبی بس است، دست بردارید.
- چند نفر از بازدیدکنندگان از روی استهزاء نوشته اند: خداوند در قرآن می فرماید: "ادعونی استجب لکم..." خداوند نفرموده است: نامه بنویسید، مراحل اداری را طی کنید تا استجابت کنم شما را!!! امیدوارم علمای سنی ما شیعیان را به افراطی گری ببخشایند.
- دیگری نوشته: سلام دَمَت گرم، واقعا به موقع زدی به هدف... ؛ و یکی که خود را از وکلای دادگستری معرفي ميکند، می گوید: مفارقت بین ایمان و شرک در اهمیت به همین مسائل است، به بعضی از برادران اهل تسنن حق بدهیم که از سر علم و دلسوزی به بعضی از اشتباهاتمان تذکر می دهند.

بعد از این برداشتها، توسط يکي طلاب فاضل حوزه علمیه قم پاسخی نسبتاً مستدل به مطالب مطرح شده در وبلاگ مذکور داده شده است؛ هرچند موفّق نشده صاحب وبلاگ را متوجه اشتباهات خود کند تا در روشی که بکار گرفته اند تجدید نظر نمایند.
با این بحثها و گفت و شنودها که موجی از خوشحالی براي بهانه جویان و هاله ای از غم را برای دوستان به ارمغان آورد. سایت رسمی مسجد مقدس جمکران تصمیم داشت پیامدهای این بحثها را منعکس سازد و اجازه ندهد بدون جهت مسائل اصلی زیر سؤال برود و بخاطر برخی شبهات بی اساس معارف اصیل مکتب اهل بیت(ع) و مبانی قرآن مورد خدشه قرار گیرد، ولی خویشتن داری کرد تا شاید این موج بخوابدو نیاز به ادامه بحث احساس نشود؛ اما متأسفانه چنین نشد و صاحب وبلاگ مزبور،  در پاسخ به نوشتار آن طلبه فاضل دایره سرزنش و سؤال خود را گسترش داد و بحثهای تخصصی - که باید در حوزه های علمیه و در جمع دانشمندان مورد بحث قرار گیرد- را به شکلي غير علمي و ژورناليستي، رسانه اي کرد.


در ادامه روایات مربوط به عریضه را که امثال شیخ طوسی در مصباح، کفعمي در بلدالامین، مرحوم محدث قمی در منتهی الامال آورده اند بخاطر اعراض علماء و فقها و بی توجهی آنان مردود دانسته و اظهار داشت: با چند روایت نمی توان مسائل اعتقادی و باوری را پایه گذاری نموده و از اینکه علماء عصر حاضر نسبت به بیان معتقدات دینی کم توجه شده اند اظهار تأسف کرده است.
پس از این جزر و مدها که بخاطر نوشته های این وبلاگ در اول اردیبهشت روی داد سرانجام بر آن شدیم نکاتی خیلی کوتاه بدون هیچ تعصب و یا خدای نخواسته دفاع از باطل در این نوشته بیاوریم. شاید فصل الخطابی برای این درگیریهای بیجا و جرّ و بحثهای غیر ضروری باشد و بفرموده مقام معظم رهبری(مدظله): «.. بگونه ای عمل کنیم که مسائل اصلی با مباحث فرعی مخلوط نشود... »و احيانا انگیزه های دینی و باورهای صحیح مورد هجمه قرار نگیرد و بحثهای تخصصي و حوزوي بجاي تحقيق و تبادل نظر در يک سطح بالا، شکلي غير علمي به خود گرفته و در محيط غير تخصّصي مورد بحث قرار گيرد.

و عده اي بي خبر و سطحي نگر خوشحال شده، اصل شفاعت، توسل به اولياء و دعا را به استهزاء بگيرند و شيعه را منشأ بدعتها و انحرافها معرفي کنند.
1- نويسنده وبلاگ اول ارديبهشت 89 اين بحث را در حاشيه گفتگوي توليت مسجد درباره عريضه آورده اند، و در مواردي از نوشته هاي خود مطالبي را به متولي مسجد نسبت داده اند و با لحني غير مناسب، ايشان را به پرهيز از ترويج روشهاي نامتعارف در حوزه دين سفارش نموده اند.
در اين زمينه عرض مي کنيم : اصولا اين بحث ، هيچگاه از ناحيه توليت مسجد مطرح نشده و ايشان با خبرگزاري مهر مصاحبه اي نداشته که وبلاگ نويس مذکور در حاشيه آن بياني داشته باشند. بلاگر محترم که خود را اهل تحقيق و صاحب نظر مي دانند و هزارها روايت اصول کافي را هم بخاطر جهاتي ضعيف قلمداد مي کند. چرا درباره يک امر محسوس ، آنهم  پس از رسيدن به اينکه مطرح کننده اين بحث توليت مسجد مقدس جمکران نبوده اند ، سکوت مي نمايند؟


توليت مسجد فرد ناشناخته اي نيست. نويسنده مي توانستند با يک تماس در اين باره تفحص کنند. و تنها به خبرگزاري مهر اکتفا نکرده، و به تعبير خودشان اظهارات شگفت و توجيه کننده را به توليت نسبت ندهند. بعلاوه تا چه اندازه مي توان به مطالب مندرج در رسانه هاي خبري، بدون تحقيق استناد کرد؟


2- بلاگر محترم تذکري را که يکي از مراجع بزرگ تقليد در سال 1382 داده اند و از نصب شيشه در محراب مسجد اظهار نگراني کرده بودند. مجددا مطرح کرده و بدون اينکه اطراف آن را بررسي نمايند و از انگيزه نصب شيشه آگاه شوند و نسبت به عکس العمل سريع متصديان مسجد در عمل به تذکر اين مرجع بزرگوار تشکر نمايد، بهانه اي تازه براي هجمه به مسجد به دست بيخبران داده است . آن مرجع بزرگوار پس از اين تذکر، از مسئولين مسجد بخاطر نشر فرهنگ تشيّع و زحمات شبانه روزي آنان قدرداني و به فضاي معنوي مسجد اشاره داشته، و هجمه دشمنان فرهنگ مهدويت را محکوم و اين مسجد مقدس را مناسب ترين مکان براي خنثي کردن توطئه ها دانسته اند.
اکنون جاي سئوال است که با چه انگيزه اي بلاگر مذکور بيانات سالها پيش، اين مرجع بزرگ را بازگو کرده چرا به اين مباحث دامن مي زنند؟ و زمينه را براي بهره مندي منحرفين و ناآگاهان آماده مي کنند؟


3- وبلاگ نويس مورد نظر که اصل روايات وارده در نوشتن عريضه را که همان دعاي مکتوب مي باشد بصورت اجمال قبول نموده، ولي اضافه کرده : با توجه به اينکه علماء و فقها به آن عمل نکرده اند. قابل استناد نيست. سوال اين است که اعراض علما و بي توجهي انان به عريضه نوشتن را از کجا احراز نموده ايد؟
فقهاي بزرگي همانند آيات عظام: بروجردي، گلپايگاني، حاج شيخ علي صافي گلپايگاني اعلي الله مقامهم و ... بارها تصريح نموده اند که يکي از طرق توجه به حضرت بقيه الله ارواحنافداه، واسطه قرار دادن آن بزرگوار براي رفع مشکلات باذن الله تبارک و تعالي، نوشتن عريضه است که آنرا در چاه يا نهر جاري و يا مکان مناسب ديگر بيندازند. و ما اگر بنا داشتيم در اين باره بيشتر توضيح دهيم احساس ميکرديد نسبت اعراض و بي توجهي به فقها ادعايي بدون دليل است.
مدارک زيادي موجود است که علماء اعلام و شخصيتهاي ديني و مومنين متعهّد و بصير، هنگامي که در کوران مشکل قرار مي گرفتند به نوشتن عريضه به محضر امام عصر ارواحنافداه پرداخته و از آن حضرت در خواست قضاء حوائج خودشان را از خداوند مي نمودند و اين روش هيچ گاه مورد اعتراض کسي قرار نگرفته است.


4- صاحب وبلاگ اول ارديبهشت89 که قاعده تسامح در ادله سنن را قبول کرده اند. سوال مي شود که آيا کتب ادعيه اي همانند مصباح شيخ طوسي، جنه الواقيه کفعمي، کامل الزيارات ابن قولويه، زاد المعاد مرحوم مجلسي، مفاتيح الجنان مرحوم محدث بزرگوار حاج شيخ عباس قمي و صدها کتاب ديگر که در  ساليان متمادي مورد مراجعه علماء شيعه و مردم متديّن بوده است. بر چه اساسي تاليف شده؟ و آيا تمام زيارات و ادعيه آن بنحوي که مورد نظر وبلاگ نويس مي باشد تنظيم گرديده است؟
آيا بزرگاني همانند محدث قمي که گاهي براي يک کلمه زياد کردن يا کم کردن در دعا نگران مي شدند و هر جا ضعفي در دعايي مشاهده مي کردند آنرا مورد خدشه قرار داده، بدون هيچ تحقيق، نوشتن عريضه را در مفاتيح مي آورند؟ مگر بسياري از  ادعيه معروفه  گاهي فقط به اينکه «شيخ فرموده» خواندن اين دعا مستحب است و يا نمازهاي مستحبي که در کتب مربوطه آمده است مورد عمل شيعيان قرار گرفته و به آنان وعده پاداش داده نشده است. آيا بر همين اساس، نوشتن عريضه -که يک اقدام معمولي و نوعي از طرح خواسته ها بحساب مي آيد- قابل عمل نيست و بايد آنرا در رديف بدعت ذکر نمود و باآن مقابله کرد؟


5- بلاگر محترم در نوشته خود مرقوم داشته: ...تازه، عمل کردن به روايتي که انداختن رقعه در آب جاري يا چاه مجاز شمرده ، چه ربطي به کندن چاه در مسجدي خاص دارد؟...
بايد به ايشان گفت : کساني که حدود شصت سال پيش با مسجد مقدس جمکران آشنا بودند، مي دانند همان روزها چاهي نزديک مسجد بوده و علاقه مندان، عريضه خود را در آن مي انداختند.
توليت مسجد شخصا از مرحوم حضرت آيت الله فاضل لنکراني قدس سره نقل کردند که: « آن مرجع فقيد براي نوشتن عريضه، موضوعيت قائل بودند و اينجانب را از محو کردن اثر چاه نهي نموده، مي فرمودند: «مردم از قديم الايام حوائجشان را روي کاغذ مرقوم ميداشته، در چاه مي انداختند و شما جلو اين اعتقاد مردم را نگيريد.» اينها عين جمله اي است که حضرت آيت الله فاضل قدس سره درباره چاه عريضه اظهار داشته اند» مسئولين مسجد با تصريح به اينکه اين چاه هيچ ويژگي ندارد، بنا ندارد افراد را تشويق به اين عمل کنند و در اختيار گذاشتن عريضه را نوعي خدمت به زائران مي دانند.
در بنرها و تابلوهايي که در جاهاي متعدد نصب شده ، ويژگي نداشتن چاه موجود در مسجد را متذکّر شده اند و اگر نهي مراجع بزرگ ايدهم الله تعالي از  برخورد با مردم نبود، شايد متصديان امر تصميم ديگري را اتخاذ مي کردند.
ساليان پيش  از مراجع بزرگ تقليد – که هم اکنون در قيد حيات هستند و خداوند آنان را براي پاسداري از معارف دين پايدار بدارد – راجع به عريضه نويسي و چاه عريضه، سوال شده و آنان صريحا فرموده اند: «تعطيل و پر کردن چاه لازم نيست. مردم از روي عقيده به اين نحو متوسل به آن حضرت مي شوند ... و اين عمل مفسده اي ندارد ...» و استفتاء را با مُهر شريف خودشان تاييد نموده اند. آيا نويسنده وبلاگ نمي توانست پيش از اينهمه جنجال آفريني، بدون هدف و ايجاد شبهه در اذهان عمومي ابتدا نظر مراجع بزرگ را جويا مي شدند؟ و بدون جهت جمعي ناآگاه را عليه معارف شيعه و توسل به حضرات معصومين عليهم السلام بسيج نمي کردند.


6- بلاگر و ساير دوستان و خوانندگان سايت بايد به اين نکته توجه نمايند که در دعا و مناجات و يا توسل به اولياء خداوند و نوشتن عريضه آنچه که بعنوان اصل بايد مدّنظر قرار گيرد. ارتباط معنوي انسانها با پروردگار و يا ائمه عليهم السلام مي باشد. اينکه هزاران نفر از دختر و پسر، پير و جوان، شهري و روستايي، روحاني و غير روحاني ، در گوشه اي فکر خود را متمرکز ميکنند . برخواسته هاي مشروع و مشکلات زندگيشان مرور نموده و آنها را به زبان و يا به قلم در پيشگاه خداوند مطرح مي نمايند و بدون واسطه از ذات مقدس جضرت احديت جلّ شانه، يا با توسل به مقرّبين درگاهش حل مشکل و قضاء حوائجشان را طلب مي کنند . طبيعي است خود را نيازمند دانسته و با همه وجود دست نياز را به سوي قادر بي نياز دراز و يا به ارواح مقدس اولياء توسّل جسته، از آنان مي خواهند شفيعشان در درگاه خداوند شود. اين همان حقيقت عبوديت است، لذا در روايات، از دعا به «مخ عبادات» تعبير شده است.
در فرازي از متن عريضه چنين آمده است: «... براي من پيش آمدي اتفاق افتاده که فکرم را به خود مشغول ساخته و دلم را مضطرب کرده است. من به شما که حجت خداوند هستيد پناهنده شده ام و مي خواهم در پيشگاه خداوند از من دفاع نمائيد. زيرا مي دانم موقعيت شما در برابر خداوند جل ثناءه بسيار والاست...»
عريضه نويس در مکتوبش خود را بنده ناتوان پروردگار دانسته ، به تدبير و مشيّت خداوند در همه امور اقرار مي نمايند و خدا را مالک دنيا و آخرت به حساب مي آورد و از طرف ديگر اعتقاد دارد حجت خداوند و بنده خالص پروردگار حضرت بقيه الله اواحنافداه و يا ديگر اولياء الهي از نظر مقام قرب و شايستگي در پيشگاه معبود داراي منزلت خاصي هستند که هر گاه از خداوند براي او خيري را طلب کنند اقرب به اجابت است، آيا اعتقادي اين چنين، نيازمند اين همه هجمه مي باشد؟ و آيا بايد آنرا بدعت دانست؟ و با اين اظهارات زمينه اي را فراهم کرد که معاندان گمراه خوشحال شوند و علماء شيعه را که در طول تاريخ با اهداء خون و نثار جان ، و زحمات طاقت فرسا ، اسلام ناب را ترويج نموده و از آن پاسداري کرده اند، منشاء بدعتها و آويزه هاي غلط معرفي کنند.
صاحب وبلاگ که خود فردي با سابقه است و مکتوباتي در ارتباط با معارف شيعه و ائمه اطهار عليهم السلام تاليف نموده و مورد عنايت خواص مي باشد آيا نمي توانستند بگونه اي انتقاد خود را در رسانه ها مطرح نمايد که اين اندازه تبعات منفي نداشته باشد و مورد استفاده افکار انحرافي قرار نگيرد. مگر راههاي ديگري جهت انتقال نظر ايشان به علماء و مسئولين وجود نداشت؟ که اين روش را انتخاب کردند و اکنون نيز احساس مي شود بايد اشتباه انجام شده بگونه اي جبران گردد تا مسائل جزئي و قضاياي حاشيه اي اصول و اعتقادات مذهبي را زير سوال نبرد و راه را براي کج انديشان و فرصت طلبان هموار نسازد.
از پروردگار متعال مسالت داريم ما را از لغزش در فکر و عمل محافظت فرمايد و همگان را مشمول دعاي مولايمان حضرت مهدي موعود عجّل الله تعالي فرجه قرار دهد .
سایت مسجد جمکران
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر