(
امتیاز از
)
ماجراي رفته بر سايت موعود
از اوّلين سالهاي تأسيس وبگاه «موعود» بر شبکة جهاني اينترنت، حملات پي در پي مهاجمان، مشکلات بسياري را به بار آورد. از چهار منطقة آمريکا، انگليس، ترکيه و رژيم اشغالگر، «موعود» همواره در معرض هک و آسيب هکرها بود. در اين سالها بخش عمدهاي از فرصت و امکانات «موعود» متوجّه دفع حملات بوده است.
چند ماه پيش وقتي قرار شد مجموعه مستند ظهور (the Arrivals) براي دانلود و استفادة مخاطبان در وبگاه قرار داده شود با فاصله يک ساعت و نيم موعود مسدود شد. تا آنجا که به دليل هشدار مرکز ارائه دهندة سرور مجبور به حذف برنامه شديم، ليکن با تمهيدات تيم فنّي و با دور زدنهاي ويژه، سريال براي دانلود نصب شد.
به فاصلة يک ماه، ديگر بار وبگاه «موعود» را به بهانة بالا بودن حجم مراجعات مسدود ساختند. اين بهانه را هم به نوعي بر طرف کرديم تا آنکه به صراحت اعلام کردند، ديگر امکان ارائة خدمات به «موعود» نيستند و از اينجا وبگاه موعود مسدود شد. بر اهل فن پوشيده نيست که تغيير سرور و جابهجايي آن در نقاط مختلف جهان مشکلات زيادي را در پي دارد و فشار سياسي صهيونيستها، محدوديّتهاي زيادي را براي ايرانيان فراهم آورده است.
شايد پرسيده شود چرا از سرورهاي مستقر در کشور استفاده نکردهايم؟
پوشيده نيست که از عمر راه اندازي سرورهاي داخلي مدّت زيادي نميگذرد و عموم دارندگان وبگاه در ايران از سالها قبل ناگزير به اجارة سرور از کشورهاي اروپايي و آمريکايي بودهاند.
پس از تأسيس مراکزي در «ايران»، که امروزه به دو گروه خصوصي و شبه دولتي تقسيم ميشوند، اين مراکز با اتّخاذ مشي تجاري، خدمات نازل خود را با قيمت گزاف (تا ده برابر نرخ کشورهاي مجاور) عرضه داشتند در حالي که هماره سرعت بسيار پايين اينترنت و خدمات ارائه شده و محدوديّت باند، مشکلات بسياري را براي عموم مراجعه کنندگان به اينترنت فراهم آورده است.
چند سال قبل با استفاده از بودجة عمومي کشور چند سازمان مذهبي دولتي اقدام به تأسيس مراکز ويژهاي براي تمرکز سرورها و ارائة خدمات اينترنتي کردند، ليکن از همان ابتدا آن عزيز کردهها، مؤسّسات مذهبي، غير انتفاعي و پيش قراول همچون «موعود» را ناديده گرفتند و به رغم آنکه اين سازمانها، همچون سازمان تبليغات اسلامي، همه ساله مبلغ کلاني را از رديف بودجة عمومي کشور (چند ميليارد تومان) براي حمايت و پشتيباني از فعّاليتهاي مذهبي اشخاص حقوقي (همچون موعود) و حتّي حقيقي دريافت ميکنند، ليکن تا به امروز، اينان نه تنها مساعدتي در اين باره نداشتند، بلکه براي ارائة خدمت سادة اينترنتي از طريق مؤسّسات وابسته نيز مبالغي ما بين 4 تا 9 ميليون تومان (مطابق جداول نرخهاي منتشر شده) را مطالبه مينمايند. اين همه در حالي است که مراکز تبليغي و تبشيري غير اسلامي و ضدّ شيعي همة همّت خود را صرف ارائة خدمات تبليغي رايگان ساختهاند.
پوشيده نيست که «موعود» با داشتن مرتبة چهارم در ميان عموم وبگاههاي مذهبي و فرهنگي کشور، بدون استفاده از رديف بودجة رسمي و مساعدت و کمک مراکزي همچون سازمان تبليغات اسلامي، سالانه بيش از بيست ميليون تومان صرف روي پا نگه داشتن سايت خود ميکند. هزينههاي مربوط به کشف اخبار، ترجمة مطالب، حقّ التحرير، ابزار مصرفي، تلفن، اجارة دفتر، پاسخگويي به سؤالات و... را در حساب وارد نساختهايم. عدد ياد شده را پنج برابر کنيد تا ميزان هزينة سالانه را به دست آوريد.
• در حالي که امروزه بيش از يک ميليون مطلب، خبر، عکس در وبگاه موعود موجود است؛
• تمام شمارههاي مجلّة موعود به طور رايگان در سايت قرار داده شده است؛
• همه روزه «موعود» با توليد خبر و مقاله، خدمات فراواني را به جهان اسلام و مسلمانان ارائه ميکند؛
• به طور مرتّب بيش از 150 وبگاه و وبلاگ را تغذيه مينمايد. در حالي که همواره در معرض حملات خارجي و آزار آنها قرار دارد و از حدّاقل امکانات نيز بيبهره است.
آيا اگر موعود، به رغم همة خدمات بلند مدّت خود به جامعة اسلامي ايران و در طريق امام عصر(ع) نادانسته يک خبر کوتاه يا يک مقالة شبههناک را منتشر کند، در طرفه العيني از سوي مراکز مميزي داخلي مسدود نميشود؟
آيا مدّعي العموم و آن مراکز رسمي، حاضر به گذشت و چشمپوشي از اشتباهات (و نه خطاها) هستند؟
آيا سازمانهاي مذهبي و دارندة رديف بودجة دولتي مثل حوزههاي علميه، سازمانهاي تبليغاتي و سايرين، از خود پرسيدهاند وظيفة ذاتيشان در برابر مؤسّساتي که با خطرپذيري تمام طلايهدار ارائة خدمات فرهنگي ـ مذهبي شدند، چيست؟ آيا اساساً، فهرست دقيقي از مؤسّسات ارائه دهندة خدمات فرهنگي ـ مذهبي را در اختيار دارند؟
مگر جز اين است که مؤسّساتي مانند «موعود» که اوّلين نشريّة مهدوي مسلسل کشور را منتشر ساختند، اوّلين دايرة المعارف مهدوي را تأليف و منتشر کردند. وبگاههاي پر قدرتي همچون «موعود» و «مستور» را تأسيس و طيّ بيش از هفت سال آن را به روز و پُر بنيه نگه داشتند، در مقايسه با سازمانهاي دولتي همسو، امّا سنگين، تنبّل و مبتلابه اخلاق کارمندي همواره پيشرو، شجاع، به روز و کم توقّع بودهاند، تکليفي بيشتر داشتهاند.
آيا احساس وظيفه براي دفاع از کيان امامت و ولايت و انقلاب شيعي ايران اسلامي در وقت مشاهدة آن همه سستي سازمانهاي دولتي که تنها خود را «سنگ معيار و قلم مميّز» ميشناسند جرمي است نابخشودني؟
آيا قرار گرفتن در حريم امن سياسي، اجتماعي و امنيّتي و استفاده از رديفهاي بودجة رسمي تکليف آنهاست و خطرپذيري، سرمايهگزاري بيدريغ و حرکت بر لبة تيز شمشير تا سر حدّ ترور فيزيکي وظيفة ما؟
ترديدي ندارم که اين همه را که برشمردم در تکليف شرعي، ملّي و سياسي ما ميشناسند، چنان که کسب مناصب نو به نو، دريافت مقرّريهاي کلان، انجام سفرهاي خارجي و صرف بودجههاي ميلياردي را در مسير برنامههاي گاه سليقهاي وظيفة خويش ميدانند، البتّه بخش اوّل را در حدّ ميسور و به شرط وجود امکانات وظيفة خود ميدانيم، امّا بخش دوم را هرگز در دايرة تکليف آنها وارد نميدانيم ... .
مگر جز اين است که شبکههاي صدا و سيما حتّي از تبليغ آثار فرهنگي اين گونه مؤسّسات هم دريغ ميورزند؟ تا چه رسد به خريد چند نسخه نشريه. آيا متوليّان امور مذهبي و تبليغي هيچ گاه آمادگي خود را براي خريد آثار اين مؤسّسات حدّاقل براي آرشيو در کتابخانههاي خود اعلام کردهاند؟ تا شايد از اين مسير جلوي انجام کارهاي موازي سد شود؟ امروزه، تعداد پروژههاي فرهنگي تکراري و گاه بيخاصيّت در ميان سازمانهاي فرهنگي کم نيستند. سخن دراز است!
ما را چه نيازي که برايمان هفتة خبرنگار و نويسنده و پاسداشت حريم اهل قلم بگيرند و با چاپ چند پوستر و تراکت و برگزاري چند مجلس ترحيم آن همه را هم وسيلة اظهار وجود و خودنمايي و تثبيت موقعيّتها بسازند.
اين حق را از کجا کسب کرده و براي خود قائلند که به دليل تصاحب ميز و امضا، تمام شايستگي لازم براي تصميمگيري دربارة امور فرهنگي در سطح ملّي و منطقهاي را هم حاصل آمده ميشناسند؟
به فرض که چنين امري صحّت داشته باشد؟!
چه کسي اين اجازه را ميدهد که همة مرداني را که فاقد ميز و عنوان رسمي و سازمانياند، به رغم حضور و خدمات بلند مدّت سي ساله، فاقد صلاحيّت و تشخيص ثواب از خطا فرض کنيم و کارمندان حقوق بگير خود را که عموماً از طريق واسطهگري و خطّ و خطبازيهاي سياسي صاحب جاه و نان شدهاند در تشخيص و مميّزي صالحتر و در تعيين صلاحيّت استفاده از حقّ مسلّم حمايتهاي قانوني و رسمي کشور محق بشناسيم؟
به هر روي، «موعود» تحت عنايات و توجّهات حضرت صاحب الأمر(ع) پيش رفته است، حتّي اگر برخي مايل به ناديده انگاشتنش باشند.
«موعود» خدمات خود را به نام حضرت و براي حضرت صاحب الزّمان(ع) ارائه ميکند. حتّي اگر جماعتي، در حالي که از همة آثار و خدماتش بهره برده و آراء و نظراتش را مصادره به مطلوب ميکنند و گاه به نام خود قالب ميزنند. چشم خود را در وقت ديدارش ببندند.
«موعود» با اتّکاء به عنايت و توجّه حضرت وليّ عصر(ع) حراست از کيان ولايت و امامت و جغرافياي فرهنگ شيعي ايران عزيز را در تکليف خود وارد ساخته و آن را تداوم ميبخشد و بدان نيز ميبالد، حتّي اگر تا ابدالآباد از هيچ کس روي خوش نبيند يا آنکه همگان از اين جغرافياي فرهنگي روي برگردانند.
«موعود» روي تقاضا ندارد و دست تکدّي دراز نميکند، چنان که از انتشار آگهي تبليغاتي نيز در آثار خود خودداري کرده است، امّا مسير پر خطر و طولاني است. مرگ نزديک است و حجّت حيّ خداوند ناظر و مترصد. آيا براي پاسخگويي به ايشان خود را مهيّا کردهايد؟ والسّلام
موعود
انتهای پیام