(
امتیاز از
)
بزرگترين ضربه به اسلام را فرقه هايي زدهاند که اسلام را در دايرهاي تنگ معنا ميکنند
صدای شیعه: قرآن سوزي در آمريکا متوقف شد و کشيشي که خودش ميگويد هيچگاه قرآن را نخوانده از تصميم خود برگشت، ولي تعدادي قرآن در برابر کاخ سفيد پاره شد تا مشخص شود که سالگرد واقعه 11 سپتامبر در ذهن بخشي از مردم آمريکا با اسلام پيوند خورده است.
ميگويند که اينها تمامي مردم آمريکا نيستند و خيليها هم در آمريکا اين گونه اقدامات را محکوم ميکنند، ولي ترديدي نيست که جنگي در آمريکا جريان دارد که اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است.
هر انسان عاقلي قرآن سوزي و پاره کردن آن را تقبيح ميکند، از پاپ واتيکان گرفته تا پاپ قبطيان مصر. دستکم موضع دولت آمريکا اين است که اين اقدامات جان سربازان آمريکايي و غربي را در افغانستان و خاورميانه به خطر مياندازد.
اوباما هم ميگويد که جنگ آمريکا با اسلام نيست، بلکه با سازمان القاعده است. اوباما سعي کرد جنگ و حمله به جهان اسلام را به جنگي هوشمند تبديل کند، يعني هدفها و دشمنان و دوستان بهدقت انتخاب ميشوند و به افکار عمومي مسلمانان نفوذ ميشود تا غرب را دشمن خود نپندارد.
اين سياست چندان موفق نبود. راستگرايان افراطي در آمريکا از طريق رسانههاي خود، کاري با افکار عمومي کردهاند و فرهنگ جديدي را پديد آوردهاند که جاي جهان کمونيستي دوران جنگ سرد را با جهان اسلام در دوران بعد از 11 سپتامبر عوض کرده است. در اين بينش، اسلام و پيروانش، شر مطلق و بزرگترين تهديد براي اجتماع و اقتصاد و سياست و امنيت و رهبري جهاني آمريکا هستند. برخي از سياستمداران آمريکايي گاهي از الفاظي براي نشان دادن حقد و کينه خود به اسلام استفاده ميکنند که سابقه ندارد.
انتخابات مياندورهاي کنگره آمريکا در راه است و سالگرد
” غربي ها شکست در عراق و ناکامي در افغانستان را به پاي اسلام مينويسند “
11 سپتامبر و قرآن سوزي، ابزاري براي کسب افکار عمومي در آمريکاست. برخي از هم اينک نتيجه را قطعي ميدانند، يعني شکست حزب دمکرات و از دست دادن اکثريت در مجالس نمايندگان و سنا، و ميافزايند که اين انتخابات براي حزب دمکرات حتي از انتخابات رياست جمهوري قبلي هم مشکلتر شده و اوباما به معجزه نياز دارد تا بتواند در دوره بعدي (سال 1391) باز هم ببرد و حتي نامزد شود.
چندي قبل نظر سنجي جالبي در آمريکا منتشر شد که نشان ميداد از هر پنج آمريکايي، يک نفر باور دارد که اوباما مسلمان است. ترس از اسلام مثل آتش در بوته زار جامعه آمريکا گسترش مييابد. حتي زماني که جرج بوش «جنگ صليبي» جديد را اعلام کرد اين همه نژاد پرستي وجود نداشت. شکست در عراق و ناکامي در افغانستان را به پاي اسلام مينويسند.
20 شهريور نه سال پيش، از 19 نفري که خود را به برجهاي دوقلو کوبيدند تا تاريخ را عوض کنند، 15 نفرشان تبعه سعودي بودند؛ همه هم وهابي و همه هم در غرب تحصيل و زندگي کرده بودند و براي توجيه کارشان به مستندات ديني اشاره ميکردند. بزرگترين ضربه به اسلام را نه دشمنان اسلام، بلکه فرقههايي زدهاند که اسلام را در دايرهاي تنگ و ضيق معنا ميکنند.
دولتهايي در خاورميانه هم اين افکار را ترويج ميکنند و علمايشان فتاوايي عجيب و غريب ميدهند که اسلام را ديني عقب مانده و بسته و خالي از مهر و صلح معرفي ميکند، ولي نفت دارند و غرب هم نفت ميخواهد.ظرف 9 سال گذشته، کسان بسياري در جهان اسلام و غرب کوشيدهاند که اسلام را از تروريستها جدا کنند و بگويند که «تروريسم دين ندارد». نبرد متقابلي هم در آمريکا و غرب جريان دارد. آنچه افکار عمومي را ميسازد، کلمات بهدقت انتخاب شده سياستمداران نيست، بلکه فيلمها و نحوه پخش اخبار و شيوهاي از زندگي است که نميخواهد به خود زحمت فکر کردن را بدهد.
انتهای پیام