(
امتیاز از
)
علي(ع) حاکميت مطلقه بر جميع شئون مادي و معنوي را داراست
صدای شیعه: وظيفه تبليغي انبياء و اوصياء آن است که تکليف شرعي مردم عصر خود را براي آن مردم بيان کنند، از آنجا که مسلمانان حاضر در عصر پيامبر (ص) نيازمند آن بودند که امام پس از پيامبر خود را بشناسند، پيامبر در اولين روز دعوت به اسلام که بنيهاشم را در خانه خود به اسلام دعوت کرد، علي (ع) را وصي خود معرفي کرد.
اين امر ادامه داشت تا آنکه در روز عيد غديرخم، پيامبر (ص) در برابر دهها هزار مسلمان حاضر، علي (ع) را به عنوان وليامر تعيين شده از جانب خداوند بعد از خود معرفي فرمود.
دانشمندان مکتب خلفا در طول قرنهاي گذشته کوششهاي فراواني داشتهاند تا آنچه نص حديث از پيامبر (ص) درباره امامت حضرت علي (ع) روايت شده است مانند حديث غدير و حديث منزلت؛« أنت مني بمنزلة هارون من موسي» تاويل نموده و در دلالت آن بر امامت حضرتش خدشه وارد آوردند و اين نصوص را به معناي فضيلت آن حضرت تاويل نمايند.
سپس در برابر اين احاديث درباره ديگر خلفا، احاديثي بسيار برتر و بالاتر آنقدر ساخته و پرداخته و روايت کردهاند که احاديث فضايل امام علي (ع) در برابر آن بسيار ناچيز مينمايد.
از آنجا که احاديث و صايت امام علي (ع) و اخبار آن بر تعيين ايشان توسط پيامبر (ص)به جانشيني پس از خود دلالت دارد؛ در اينجا به بررسي چند نمونه از مهمترين اقدامات آنان يعني کتمان و حذف الفاظ احاديثي که پيامبر (ص) در آنها صفت وصي را درباره اميرالمومنين به کار برده است، اکتفا ميکنيم: طبري در تفسير خود و ابن کثير در «البداية والنهاية» کلمه وصي را از حديث پيامبر در يومالدار در «فايکم يوارزني هذالامر و ان يکون اخي و وصيي و خليفتي فيکم» حذف کرده و به جاي آن کذا کذا گذارده است.
محمد حسنين هيکل همين حديث را به طور کامل در چاپ اول کتاب خود «حياة محمد» صفحه 104 آورده ولي در چاپ دوم همان کتاب در سال 1354 هجري قمري صفحه 139 حديث را کاملا حذف کرده است.
به همين منظور با نگاهي اجمالي به برخي از احاديث نبوي به اهميت جايگاه رفيع امامت در نزد خداوند سبحان و رسولش ميپردازيم.
** قرآن و اهلبيت (ع) هميشه همراه يکديگرند
* حديث ثقلين؛ قال رسولالله(ص): «اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا ابدا و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»؛اي مردم! من در ميان شما چيزي گزاردم که اگر بدان چنگ زنيد و از آن دست برنداريد هرگز گمراه نميشويد؛ کتاب خدا و عترتم .
در اين روايت پيامبر اکرم (ص) اهلبيت خويش را در کنار قرآن قرار داده، هدايت را به دست ايشان و قرآن ميداند و چنگ زدن به دامان ايشان را موجب نجات قطعي از گمراهي و ضلالت بيان ميکند و ميفرمايد: که هوشيار باشيد و دقت کنيد که چگونه بعد از من با اين دو رفتار خواهيد کرد و بدانيد که اين دو هيچ وقت از هم جدايي ندارند و در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد.
اين حديث هم از نظر شيعه و هم از نظر اهل سنت از احاديث متواتر است. مرحوم ميرحامد حسين هندوي در کتاب «خلاصة العبقات» جلد دوم صفحه 105 اين روايت را از 126 کتاب اهلسنت نقل کرده است و مرحوم سيدهاشم بحراني در کتاب «غاية المرام و کفاية الخصام» ص 211 اين روايت را از شيعه به 82 طريق و از اهل سنت به 39 طريق نقل کرده است.
راويان اين حديث 26 نفر از اصحاب پيامبر (ص) مانند: زيدبن ارقم، ابوسعيد خدري، جابربن عبدالله انصاري، سهل بن سعد، عبدالله بن عمر، ابوذر غفاري، عدي بن حاتم و ... ميباشند.
در کتب معتبر اهلسنت در کنار اين روايت جهات ديگري نيز از پيامبر اکرم «ص» نقل شده است. در کتاب «صحيح مسلم» جلد 4، صفحه 1872 بعد از نقل اين روايت حضرت (ص) فرمودند: «اذکرکم الله في اهل بيتي» در کتاب «سنن» ترمزي ج 5 ص 3 کتاب الله و عترتي اهل بيتي به چشم ميخورد.
نکات مهمي که از حديث ثقلين استفاده ميشود:
1- قرآن و اهلبيت (ع)هميشه همراه يکديگرند و جدايي ناپذيرند.
2- همانگونه که پيروي از قرآن بدون هيچگونه قيد و شرط بر همه مسلمين واجب است پيروي از اهلبيت (ع) نيز بدون قيد و شرط واجب ميباشد.
3- اهلبيت (ع) معصوم هستند. زيرا جدايي ناپذير بودن آنها از قرآن از يکسو و لزوم پيروي بيقيد و شرط از آنان از سوي ديگر روشن بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است.
4- از همه مهمتر اينکه پيامبر (ص) اين برنامه را براي تمام ادوار تاريخ مسلمين تا روز قيامت تنظيم کرده است.
5- از اين حديث شريف استفاده ميشود که جدا شدن يا پيش گرفتن از اهلبيت (ع)مايه گمراهي است.
6- اهلبيت (ع) از همه افضل واعلم و برترند.
**متمسکين به ولايت اهل نجات هستند
* حديث سفينه؛ قال رسولالله (ص): «انم مثل اهل بيتي فيکم کمثل سفينة نوح من رکبها نجي و من تخلف عنها غرق»؛ همانا مثل اهلبيت من در ميان شما همانند کشتي نوح است که هر کس سوارش شود نجات مييابد و هر کس از آن جدا شود غرق ميشود.
اين روايت از نظر سند از روايات متواترهاي است که علما بر آن اتفاق نظر دارند. مرحوم ميرحامد حسين هندي در کتاب «عبقات الانوار» از 99 کتاب که 92 کتاب از اهلسنت است، نام ميبرد.
تشبيه اهلبيت (ع) به عنوان کشتي نجات بسيار پر معني است که حقايق زيادي را تحت لواي خود قرار ميدهد؛ اينکه بعد از رحلت پيامبر (ص) طوفانيهايي امت اسلامي را فراميگيرد که بسياري از مردم را غرق ميکند و براي رهايي از چنگال خطراتي که دين، ايمان، روح و جان مردم را تهديد ميکند، تنها يک نقطه اميد وجود دارد که آن کشتي نجات اهلبيت است.
از آنجايي که شرط ورود به کشتي نوح ايمان و عمل صالح بود، بنابراين شرط نجات اين امت از طوفان بلاها و انحرافها ايمان و يقين به موقعيت کشتي نجات است و تمسک بي قيد و شرط اهلبيت (ع) ميتواند شاهد خوبي بر وجود امام معصوم در هر زمان در ميان اهلبيت (ع) باشد که پيروي از او مايه نجات و تخلف از او مايه هلاکت است.
در نهايت بايد گفت که حديث سفينه بيانگر دو مطلب است:
1- متمسکين به ولايت، اهل نجات هستند.
2- متخلفين از اهلبيت(ع) غرق در هلاکت معنوي، کفر و نفاق و فسق، جور و ظلم هستند و از اين جهت حديث سفينه قويتر از حديث ثقلين است چرا که ظاهر حديث ثقلين بيانگر عدم ظلالت متمسکين و مفهوم آن ضلالت مخالفين بود ولي در حديث سفينه ضلالت و هدايت به طور صريح در عبارت و منطوق کلام آمده است.
** دين بدون امامت يعني جاهليت
* حديث معرفة الامام؛ قال رسولالله (ص): « من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»؛ هر کسي که بميرد و امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهليت مرده است.
لذا امامت نه تنها از اصول دين بلکه کل دين است و انحراف از آن موجب انحراف از کل دين ميشود.
اين حديث در مسند احمدبن حنبل ج 4، ص 94 و سنن ابي داوود ص 259، مجمع الزوائد هيثمي ج 5 ص 218 آمده است، از مجموع اين روايت فهميده ميشود که اگر امامت را از دين بگيريم يعني جاهليت به تمام معني رخ داده است که اين جاهليت به مراتب خطرناکتر از کفر و نفاق، ضلالت و گمراهي است.
**علي(ع) حاکميت مطلقه بر جمعيع شئون مادي و معنوي مسلمانان را دارا ميباشد
* حديث قضاوت؛قال رسولالله (ص): «انت اخي و وصييي و خليفتي من بعدي و قاضي ديني»؛ تو - اي علي_ برادر و وصي و خليفه من بعد از من و قاضي (يعني حاکم) در دين من ميباشي (شرح تجديد علامه صفحه 208)
با صرفنظر از جملات صدر روايت که وصايت و خلافت علي را با صراحت بيان ميدارد جمله قاضي ديني بيانگر اين مطلب است که علي حاکميت مطلقه بر جمعيع شئون مادي و معنوي مسلمانان را دارا ميباشد و براي اين موضوع جز معناي ولايت مطلقه و زعامت همه جانبه چيز ديگري را نميتوان در نظر گرفت.
بديهي است امر قضاوت بسيار مهم و براي قاضي شرايطي لازم است که مهمترين آنها علم و تفقه در دين است و بدون ترديد علي (ع) از مراتب کامله آن برخوردار بوده است و اين علم از طرف رسول خدا (ص) به علي (ع) افاضه شده است.
**دادن لقب اميرالؤمنين به علي(ع) توسط پيامبر(ص)
* حديث سلموا علي علي بامره المومنين؛قال رسولالله (ص): «تقدم الي اصحابه بان سلموا علي علي عليهالسلام بامره المومنين»به درستي رسول خدا به اصحابش پيشنهاد فرمود تا اينکه بر علي (ع) به عنوان امارت بر مومنين سلام کنند و بگويند: السلام عليک يا اميرالمومنين اين روايت را علامه در شرح تحريد ص 206 نقل ميکند و بر آن اضافه مينمايد؛ و پيامبر اکرم (ص) درباره علي نيز فرموده است: او سيد مسلمانان و امام متقين و قائد عزالمحجلين ميباشد.
مرحوم اميني (ره) در کتاب الغدير ج 1 ص 270 طبع بيروت از محمدابن جرير طبري تحت عنوان (حديث التهنئه) نقل ميکند که او (طبري) ضمن روايت غدير خم از پيامبر اکرم (ص) آورده است که آن حضرت به اصحابش فرمود: و سلموا علي علي بامرة المومنين.
علي(ع) چه در زمان حيات پيامبر (ص) و چه بعد از رحلت پيامبر(ص) پايه و اساس اسلام بود و اگر علي نبود، چيزي از اسلام باقي نميماند.
درود و سلام پروردگار عالم نثار او که با تحمل مشقتهاي زياد در راه معبودش وفاداري خود را ثابت کرد و اين حيات طيبه عالم هنوز هم شعاع محبتش را نثار عالميان ميکند به اميد روزي که از دست ساقي کوثر جواز ورود بهشت خويش را دريافت داريم.
فارس
------------------------------
يادداشت از آزاده لرستاني
انتهای پیام