( 0. امتیاز از )


همزمان با تشکيل نظام جمهوري اسلامي ايران مسئله رهبري مورد توجه جدي  امام راحل و کارگزاران نظام قرار داشت و به همين خاطر از همان ابتدا، موضوع اهميت مجلس خبرگان در بيانات معمار بزرگ انقلاب به شکل واضح و شفاف مطرح شده بود.

تشکيل مجلس خبرگان، خود به خود، بحث آينده رهبري در نظام اسلامي را مطرح مي‌ساخت؛ اما شرايط و حساسيت ويژه‌اي که در آن زمان وجود داشت، مانند بيماري حضرت امام‌، مسأله جنگ و نوپا بودن نظام، که هر لحظه، از سوي دشمنان تهديد مي‌شد، خبرگان را بر آن داشت تا با جديت بيش‌تري به مسأله رهبري پس از حضرت امام‌ بپردازند و اطمينان و آرامش خاطر بيش‌تري را در جامعه به وجود آورند.

سه سال قائم مقامي‌
باتوجه به شرايطي که قانون‌اساسي براي رهبر ذکر کرده بود، که از جمله آن‌ها مرجعيت بود و مراتب علمي و سياسي و سوابق مبارزاتي و همراهي با امام، تنها کسي که در آن مقطع مي‌توانست جانشين امام تصور شود، آقاي منتظري بود و تا حدودي نيز اين مسأله، در اذهان آحاد جامعه شکل گرفته بود.

البته اين تعيين جانشين از سوي خبرگان، با عنوان قائم مقام رهبري صورت نگرفت و نظر واحدي که خبرگان در اجلاسيه فوق العاده آبان 1364 به آن رسيدند، اين بود که خبرگان رهبري، در اين زمان، ايشان را مصداق منحصر به فرد بخش اول از اصل يکصدوهفتم قانون‌اساسي مي‌دانند که پذيرفته اکثريت قاطع مردم براي رهبري آينده است.

در آن اجلاسيه، بنابراين گذاشته شد که اين خبر، علني بيان نشود؛ ولي با اصرار علاقه‌مندان به آقاي منتظري و زمينه‌سازي برخي مطبوعات، زمزمه‌هايي از سوي برخي اعضاي مجلس‌خبرگان، در اين باره به گوش رسيد و سرانجام اين خبر به صورت رسمي اعلا‌م شد. از آن پس، در جمهوري اسلامي ايران، نهادي با عنوان «قائم مقام رهبري» تأسيس شد که بسياري از تصميم‌ها از آن طريق گرفته مي‌شد. اما روند قضايا شکل ديگري پيدا کرد و به خاطر بروز مسائلي از جمله نفوذ برخي افراد در بيت آقاي منتظري، در نهايت امام مجبور به صدور نامه 6/1/68 شد و عملا‌ امام ايشان را عزل کردند.

با توجه به بحراني شدن روابط ميان امام و آقاي منتظري برخي درصدد برمي آيند تنش موجود را کاهش دهند به همين منظور قربانعلي دري نجف آبادي و عبدالله نوري که دو تن از معتمدان دفتر امام بودند جهت مذاکره با آقاي منتظري و صحبت کردن با او جهت ايجاد تغيير در مواضعش نسبت به نظام، به قم عزيمت کردند.

هر يک از اين دو نفر، جداگانه نامه اي از قول آقاي منتظري تنظيم کرده بودند تا ضمن  ديدار و صحبت کردن با وي پيرامون اين موضوع و تاييد مطالب نوشته شده و امضاي آن نامه را به سمع و نظر امام برسانند.

دري نجف آبادي در اين باره مي گويد: به عنوان پيشنهاد از قول آقاي منتظري نوشتم: من از اول هم داوطلب براي رهبري نبودم. اجازه فرماييد کماکان به درس و بحث مشغول باشم. آقاي نوري هم يادداشت پيشنهادي اش را نوشت که بدهيم به آقاي منتظري تا ايشان نامه اي به امام بنويسد. البته پيشنهاد آقاي عبدالله نوري خيلي تند بود.( مصاحبه روزنامه کيهان با قربانعلي دري نجف آبادي، 18/9/1381)

در نهايت آقاي منتظري با دريافت يادداشتهاي دري نجف آبادي و عبدالله نوري متن استفعاي خود را تنظيم و براي امام ارسال کرد و امام هم در پاسخ نامه 8/1/68 را نوشت.

کسالت امام و شرايط بحراني‌
اين اتفاق دو ماه قبل از فوت امام صورت گرفت. در اين ايام وضعيت جسمي امام در شرايط نامساعدي قرار گرفت و بعد از مدتي ايشان براي انجام معاينات پزشکي در بيمارستان بستري شدند. اخباري که از منابع بيمارستاني در مورد کسالت امام به مقامات بالاي نظام انتقال پيدا مي‌کرد، اميدوار کننده نبود و به همين خاطر بحث هايي به صورت پراکنده  در مورد آينده نظام بعد از امام مطرح شد.

در آخرين روز حيات امام خميني  برخي از اعضاي بلندپايه نظام و مجلس خبرگان مثل آيات خامنه‌اي، هاشمي رفسنجاني، ابراهيم اميني، مشکيني، خلخالي و... در جماران جلسه اي تشکيل دادند و در خصوص شرايط رهبري نظام بعد از فوت حضرت امام گفتگو کردند.

آيت‌الله اميني در مصاحبه اي به تشريح بخش هايي از مباحث مربوطه در اين جلسه پرداخت. وي در مصاحبه با مجله «حکومت اسلامي» خاطرنشان کرد: موضوع ديگر در رابطه با «تعيين رهبري» بود که آيا فردي را براي رهبري انتخاب کنيم يا رهبري شورايي باشد؟ تقريباً همه آقاياني که در آنجا بودند نظر به رهبري شورايي داشتند.

آيت الله خامنه اي ، آقاي هاشمي ، آقاي اردبيلي و آقاي مشکيني هم بودند که همگي از شورايي بودن رهبري صحبت مي کردند.
من مطلبي را در جلسه عرض کردم و گفتم ما در کميسيون ولايت فقيه , شورايي بودن را ردّ کرديم . آيت الله خامنه اي فرمودند: رهبري شورايي را که رد کرديد, پس چه کنيم ؟

من در اين موضوع فکر کرده بودم و چند نفر را در نظر داشتم و اسامي را در يک برگ کاغذ نوشته بودم که همراهم بود. من يک نفر را معرفي کردم که براي رهبري مناسب است . آيت الله خامنه اي فرمودند: نه , البته بعداً فهميدم که اين شخص صلاحيت رهبري را نداشته است.

به ايشان (آيت الله خامنه اي ) گفتم : خود شما چطور؟ ايشان بي اعتنايي کرد.( مجله حکومت اسلامي، شماره 41)

شوراي رهبري يا رهبري فردي‌
بعد از رحلت حضرت امام خميني، براي تصميم گيري در مورد امر رهبري  مجلس خبرگان اجلاسيه فوق العاده اي را در ساعت 15 روز 14 خرداد 1368 تشکيل داد.

نخستين موضوعي که در دستور کار اجلاسيه فوق‌العاده مجلس خبرگان قرار گرفت، بررسي مسئله استعفاي آقاي منتظري از سمت قائم‌مقامي بود.

هر چند در اين باره امام راحل نظر قطعي خود را قبل اعلام کرده بودند و ديدگاه ايشان براي اعضاي خبرگان، محترم و معتبر بود، اما به هر حال، اين مسئله بايد از طريق رسمي خود انجام مي پذيرفت تا نمايندگان مجلسي که خود آقاي منتظري را به عنوان قائم مقام رهبري انتخاب کرده بودند  به موضوع استعفاي وي رسميت مي بخشيدند.

اگر خبرگان، اين مسئله را فيصله نمي‌دادند، ممکن بود بعدها از سوي افرادي شبهه پراکني شود که خبرگاني که وي را به قائم مقامي رهبري برگزيده‌اند، انتخاب خود را ملغي و باطل اعلام نکرده‌اند.

اين موضوع به بحث گذاشته شد و اکثريت قريب به اتفاق اعضاي حاضر در جلسه، استعفاي قائم مقام رهبري  را که طي نامه‌اي (7/1/68) به حضرت امام اعلام کرده بود، پذيرفتند.

البته يکي، دو نفر با اين استدلال که نام‌برده از قائم مقامي رهبري استعفا داده است و لياقت عضويت در شوراي رهبري را دارد، با پذيرش استعفا به گونه کلي مخالفت کردند؛ اما طبق راي ديگر اعضا، اين ديدگاه پذيرفته نشد.

حذف شرط مرجعيت‌
يکي از موضوعات مهم که قبل از تشکيل اجلاسيه فوق العاده در شوراي بازنگري مطرح شد مسئله شرط مرجعيت در مورد رهبري نظام بود.

مجلس خبرگان، در زمان انتخاب مقام معظم رهبري، به واسطه حکم حکومتي حضرت امام نه شرعاً و نه قانوناً ملزم به رعايت شرط مرجعيت بالفعل درباره رهبر نبودند.

در قانون اساسي پيش از بازنگري،در دو اصل يکصد و هفتم و يکصدونهم، سخن ‌از شرط مرجعيت به ميان آمده بود.
خبرگان رهبري پس از بحث فراوان در اين باره که ‌آيا مراد از اين ويژگي، مرجعيت بالفعل است يا صلاحيت مرجعيت، با اکثريت آرا به اين‌نتيجه رسيدند که اين دو اصل، ظهور در مرجعيت فعلي دارند؛ يعني منظور از کلمه«مرجع» در قانون اساسي، شخصي است که بالفعل نزد مردم، مرجع تقليد شناخته شده‌ باشد.

اما با توجه به بياني که حضرت امام‌قدس سره در پاسخ به نامه آيت‌اللّه مشکيني (رييس شوراي‌بازنگري قانون اساسي) در اين باره داشتند، فرمايش ايشان به عنوان حکم حکومتي، سند محکم و دليل متقني براي انتخاب خبرگان به شمار آمد و خبرگان با وجود آن‌چه درقانون اساسي ذکر شده بود، مبادرت به انتخاب رهبر کردند که از صلاحيت‌مرجعيت و ويژگي اجتهاد برخوردار بود؛ اما مرجع بالفعل نبود. حضرت امام‌(ره)  درآن نامه که در تاريخ نهم ارديبهشت ماه 1368صادر شد تصريح کردند:

بسم الله الرحمن الرحيم. حضرت حجه` الاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج شيخ علي مشکيني دامت افاضاته. پس از عرض سلام خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسي بيان کنم. هر گونه آقايان صلاح دانستند عمل کنند من دخالتي نمي‌کنم فقط در مورد رهبري، ما که نمي‌توانيم نظام اسلاميمان را بدون سرپرست رهاکنيم. بايد فردي را انتخاب کنيم که از حيثيت اسلاميمان در جهان سياست و نيرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بوده و اصرار داشتم که شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تاييد خبرگان محترم سراسر کشور کفايت مي‌کند.اگر مردم به خبرگان راي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حکومتشان تعيين کنند. وقتي آنها هم فردي را تعيين کردند تا رهبري را بعهده بگيرد قهرا او مورد قبول مردم است، در اين صورت او ولي منتخب مردم مي‌شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسي من اين را مي‌گفتم ولي دوستان در شرط مرجعيت پافشاري کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام مي‌دانستم که اين، در آينده نه چندان دور قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.

پس از آن، مذاکرات درباره چگونگي تشکيل منصب رهبري و اين‌که به صورت فردي باشد يا شورايي، آغاز شد و حدود دوازده نفر (نيمي در موافقت با رهبري فردي و نيمي در دفاع از شورايي بودن آن) به سخنراني و طرح ديدگاه‌هاي خود پرداختند. در همان حال،  از برخي از گزينه‌ها به عنوان رهبر يا شوراي رهبري ياد شد.

برخي خبرگان از آيت‌اللّه گلپايگاني‌ براي اين امر نام مي‌بردند و محور استدلالشان، قيد مرجعيت بود و اين‌که مستفاد از قانون‌اساسي، مرجعيت فعلي است، نه صلاحيت مرجعيت و اين‌که نامه حضرت امام‌ درباره حذف قيد مرجعيت از قانون اساسي، هنوز شکل قانوني پيدا نکرده است.

ضمن آن‌که همين عده، به علت ضعف جسماني آيت‌اللّه گلپايگاني و اين‌که ممکن است ايشان توان اداره اين گونه امور را نداشته باشد، حضرت‌ آيت‌اللّه خامنه‌اي را به عنوان معاون و جانشين ايشان معرفي مي‌کردند تا ايشان مسئوليت‌هاي مربوط را عهده دار شوند که همين امر، نشان دهنده اين است که در نگاه اين عده از خبرگان نيز تنها فردي که صلاحيت اين منصب و توان عهده‌دار شدن آن را داشته است،حضرت آيت‌اللّه خامنه‌اي بوده است.

براي شواري رهبري نيز ترکيب‌ها و افراد مختلفي پيشنهاد شدند:

پيشنهاد اول: آقايان خامنه‌اي، مشکيني و موسوي اردبيلي‌

پيشنهاد دوم: افراد ياد شده به همراه آقايان هاشمي رفسنجاني و سيد احمد خميني‌

پيشنهاد سوم: آقايان خامنه‌اي، مشکيني، موسوي اردبيلي، فاضل لنکراني و جوادي آملي‌

اکبر هاشمي رفسنجاني به عنوان يکي از اعضاي کارساز مجلس خبرگان، انتخاب رهبر در روز 14 خرداد 1368 را امري مهم و سرنوشت ساز خواند و تصريح کرد: در همان موقع بحث بر سر اين بود که ولايت فقيه بر عهده يک فرد باشد يا يک شورا. طبق اصول قانون اساسي براي ما مشکل بود که يک فرد را براي اين امر مهم انتخاب کنيم يا يک شورا را، که رهنمودهاي امام (ره) براي ما راهگشا شد.

در آن زمان ما حتي اعضاي شوراي رهبري را هم مشخص کرديم که بر اساس آن، آيت‌‌الله مشکيني، مقام معظم رهبري و آيت‌‌الله موسوي اردبيلي سه عضو اين شورا بودند. عده‌‌اي طرفدار فرد بودند و عده‌‌اي شوراي رهبري را ترجيح مي‌‌دادند. در آن زمان مهمترين مخالفت با رهبري يک فرد را، خود مقام معظم رهبري داشتند. بنده نيز رهبري فرد را نقد کردم.

در نهايت در مجلس خبرگان رهبري راي‌‌گيري کرديم و بر اين اساس، 45 نفر به رهبري فرد و بيش از بيست نفر نيز به شوراي رهبري راي دادند. بنابراين قرار شد که يک فرد به عنوان ولي‌‌فقيه انتخاب شود.

به گفته هاشمي رفسنجاني، آيت‌‌الله خامنه‌‌اي پيش از اينکه کانديدا شوند، اعلام کردند کانديدا نمي‌‌شوم که پس از يکسري صحبت‌‌هايي که انجام داديم، ايشان را متقاعد به کانديداتوري کرديم.(سخنراني در جمع روحانيون شهر ري،16 آذر 1385 )

در نهايت با توجه به حائز اکثريت بودن موافقان انتخاب يک فرد به عنوان رهبر  و ولي فقيه نظام جمهوري اسلامي ايران، موضوع انتخاب آيت الله خامنه اي به بحث و بررسي نمايندگان مجلس خبرگان گذاشته شد و عاقبت   9/80 درصد حاضران در مجلس خبرگان که شامل 72 درصد کل اعضا بودند، به رهبري آيت‌الله خامنه‌اي راي دادند.

اکبر  هاشمي رفسنجاني درباره دلايل راي آوردن بالاي ايشان مي‌گويد:

اول، اين‌که اوضاع خطرناک بود و خبرهايي هم از جبهه رسيده بود که نيروهاي صدام حرکت کردند و به جلو مي‌آيند. همه نگران بوديم که خلاء وجود رهبري، آن هم پس از رحلت امام، مشکل آفرين شود. دوم، همين حرف‌هايي را که پنج نفري از امام شنيده بوديم، مطرح کرديم. سوم، نقل نظر امام، که مجتهد کافي است و احتياج به مرجع نيست.

چهارم، آن حرف‌هايي هم که نقل کردند امام پاي تلويزيون گفتند، مؤثر بود. پنجم که مهم‌تر از همه است، شخصيت وصلاحيت‌هاي خود آيت اللّه خامنه‌اي دام ظله العالي است که براي خبرگان شناخته شده بود واصلح از ايشان کسي را نمي‌شناختند.

تأييدات امام‌
اما تأييداتي که هاشمي رفسنجاني از حضرت امام‌ در اين باره نقل کرد، چنين‌بود:

در جلسه‌اي که با حضور روساي سه قوه و برخي از آقايان، خدمت امام رسيده و نگراني خود را از خلاء رهبري بعد از عزل آقاي منتظري توسط ايشان ابراز کرديم، امام‌قدس سره فرمودند: «خلا رهبري پيش نمي‌آيد، شما آدم داريد». گفتيم: چه کسي؟ ايشان در حضور آقاي خامنه‌اي فرمودند: «همين آقاي خامنه‌اي» که بعد از آن، آقاي خامنه‌اي خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب اين جلسه را بر ما تحريم کنيد و حضرت امام نيز چنين کردند.

بعدها در جلسه‌اي که تنهايي خدمت امام رسيدم، مطالب خود را با صراحت بيش‌تر بيان کرده و گفتم: آقا با وضعيت به وجود آمده، درباره رهبري چه کنيم؟ ما که کسي را نداريم و... حضرت امام‌قدس سره فرمودند: «با وجود آقاي خامنه‌اي چرا اين قدر ترديد به خود راه مي‌دهيد؟».

مرحوم حاج سيد احمد خميني نقل مي‌کند:

وقتي که آيت اللّه خامنه‌اي در سفر کره (شمالي) بودند، امام گزارش‌هاي آن سفر را از تلويزيون ‌مي‌ديدند. منظره ديدار از کره، استقبال مردم و سخنراني‌ها و مذاکرات آن سفر، خيلي جالب بود. امام بعد از آن‌که اين‌ها را مشاهده کردند، فرمودند: «الحق ايشان شايستگي رهبري را دارند».

زهرا مصطفوي، دختر حضرت امام (ره) مي‌گويد:
من مدت‌ها قبل از برکناري قائم مقام رهبري، شخصاً از محضر امام درباره رهبري پرسيدم و ايشان از آيت‌اللّه خامنه‌اي نام بردند و پرسيدم که آيا شرط مرجعيت و اعلميت، در رهبري لازم نيست؟ ايشان نفي کردند. از مراتب علمي ايشان پرسيدم. صريحاً فرمودند که «ايشان اجتهادي را که براي ولي فقيه لازم است، دارد».

در صحت موارد فوق و تاييد امام در مورد صلاحيت آيت الله خامنه‌اي  در تصدي چنين امري، آيت الله هاشمي رفسنجاني رياست وقت مجلس شوراي اسلامي و آيت الله موسوي اردبيلي شهادت دادند که  چنين تاييدي را از امام راحل شنيدند. به همين خاطر مجلس خبرگان با تصميمي قاطع، ايشان را به عنوان رهبر جمهوري اسلامي انتخاب کرد.

بازتابهاي داخلي و خارجي‌

انتخاب آيت اللّه خامنه‌اي  به رهبري نظام جمهوري اسلامي‌ايران،  واکنش‌ها و بازتاب‌هايي در عرصه سياسي داخل و خارج از کشور داشت.
پس از اين انتخاب، مراجع بزرگوار تقليد، علما و شخصيت‌ها، هر يک در پيام‌ها، سخنراني‌ها، مصاحبه‌ها و... ، ضمن تاييد اين انتخاب از آن به عنوان  «هدايتي الهي»، «انتخابي شايسته»، «مايه دل‌گرمي و اميدواري ملت ايران و يأس دشمنان» ياد کرده  و  از مقام معظم رهبري  با عنوان «شخصيتي ممتاز»، «واجد همه شرايط رهبري» و «صالح‌ترين فرد براي اين منصب» نام بردند.

آيت اللّه العظمي گلپايگاني‌ در بخشي از پيام خود خطاب به ايشان چنين نوشت:
... از خداوند متعال مسألت دارم که تأييدات خود را بر شما در منصب حساس رهبري جمهوري اسلامي ايران مستدام بدارد.

آيت اللّه العظمي ميرزا هاشم آملي‌ نيز چنين بيان داشت:
... انتخاب شايسته شما از سوي مجلس خبرگان، موجب اميد و آرامش گرديد؛ چرا که شما شخصيتي متفکر، عارف به اسلام و صاحب درايت و تدبير هستيد.

آيت اللّه العظمي اراکي‌:
... انتخاب شايسته حضرت عالي، مايه دل‌گرمي و اميدواري ملت قهرمان ايران است.

آيت اللّه  بهاءالديني‌:
... از همان زمان، رهبري را در آقاي خامنه‌اي مي‌ديدم؛ چرا که ايشان ذخيره الهي براي بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش ياري کنيم. بايد توجه داشته باشيم که مخالفت با ولايت فقيه، کار ساده‌اي نيست.

آيت اللّه مهدوي کني:
اين الهامي بود از الهامات الهي و هدايتي بود از هدايت معنوي روح حضرت امام.

آيت اللّه يوسف صانعي:
آيت اللّه خامنه‌اي، نه تنها مجتهد مسلّم مي‌باشد، بلکه فقيه جامع الشرايط واجب‌الاتباع مي‌باشد.

آيت اللّه هاشمي رفسنجاني:
تمامي مناصبي که آيت اللّه خامنه‌اي قبول کردند، با اصرار فراوان ديگران بوده و در قلب اين مرد، غير از اطاعت خدا و خدمت و اداي فريضه الهي، چيز ديگري وجود ندارد.

آيت اللّه صالحي مازندراني:
حضرت آيت اللّه خامنه‌اي، بهترين، پاکيزه‌ترين و گواراترين ثمره‌اي است که شجره طيبه مجلس خبرگان، به امت اسلامي تقديم کرده است. کسي انتخاب شد که مرد ديانت و سياست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طيبه رسالت و ولايت مي‌باشد.

آيت اللّه سيد کاظم حائري:
آن‌چه براي من خيلي مشخص بود، مسأله اخلاص ايشان است که ايشان جز خدا چيزي را در نظر ندارد. اخلاص از ايشان مي‌بارد. اخلاص ايشان خيلي روشن است براي من. ايشان به بهترين وجه ممکن، الا‌ن دارد کشور را اداره مي‌کند.

موارد بسيار ديگري نيز در اين باره وجود دارد که نقل همه آن‌ها مجال ديگري رامي‌طلبد.

جناح‌ها و احزاب سياسي داخل کشور نيز، با وجود تفاوت‌هايي که در مواضع خود درباره مسائل مختلف داشتند، در برابر اين تشخيص شايسته و به حق خبرگان، موضعي کاملاً متفق و هماهنگ با يکديگر داشتند و با رهبر معظم انقلاب، به عنوان ولي‌فقيه واجب الاطاعه بيعت کردند.

با اين حال، دشمنان و مخالفان جمهوري اسلامي ايران ادعا کردند که مراجع تقليد، رهبري آقاي خامنه‌اي را نخواهند پذيرفت و به زودي اختلاف و درگيري ميان ايشان و ديگر مراجع تقليد شدت خواهد گرفت.

تايمز لندن در اين باره چنين نوشت:

گزينش [آيت اللّه‌] خامنه‌اي آشکارا اقدامي مصالحه‌آميز براي پر کردن خلا قدرت، در دوران عزاداري بود. جدال واقعي قدرت، به بعد موکول شده است.

راديو اسرائيل در تاريخ 27/2/68 چنين گفت:
جدال قدرت، در ايران احتمال دارد به گسترش عمليات تروريستي بينجامد.

روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نيز طي مقالاتي ادعاهاي ياد شده را تکرار کرد و مطبوعات و رسانه‌هاي گسترده‌اي که در سراسر جهان، تحت سلطه دشمنان انقلاب اسلامي بودند، به بيان اين گونه تبليغات بي‌اساس پرداختند؛ اما به فاصله اندکي، همه آرزوهاي پوشالين آن‌ها نقش بر آب شد. مراجع، علما، شخصيت‌هاي کشوري و لشکري، اقشار مختلف مردم، احزاب، مطبوعات و...، حمايت و پشتيباني بي دريغ خود را از رهبر معظم انقلاب اعلام کردند و ايشان را، همچون بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي‌قدس سره، امام و مقتداي خود دانستند.

منبع : جام جم آنلاین

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر