( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:  توجه غيرمنطقي و بي‌اساس به سخنان پريشان که خوشايند به نظر مي‌آيند و مغاير با دلايل اسلامي و علمي هستند، خرافه‌گرايي مي‌نامند، به‌طور کلي در جوامعي که خرافه‌پرستي ريشه دوانده و انديشه‌هاي خلاف واقع جايگزين تفکرات صحيح و آموزه‌هاي غني ديني مي‌شود، معضلاتي همچون، اشاعه فقر فرهنگي، رواج سودجويي‌هاي کلان بر بستر جامعه گسترده شده و ميل به معرفت‌طلبي و گرايش به معنويت جاي خود را به خرافه‌پرستي و توسل به افراد شياد و سودجو مي‌دهد. 

قانون و خرافات
نگاهي اجمالي به پرونده‌هاي موجود در شعب مختلف در دادگاه‌ها نشان مي‌دهد فالگيري و رمالي به عنوان يک معضل اجتماعي و خانوادگي تلقي مي‌شود و بسياري از خانواده‌ها قرباني کلاهبرداري شيادان شده و نه تنها اعضاي خانواده متحمل پرداخت هزينه‌هاي هنگفت براي فالگيري، وردنويسي، جادوگري، بخت‌گشايي و... مي‌شوند بلکه کانون گرم خانواده نيز دستخوش آسيب‌هايي خواهد شد. به‌طوري که شمار پرونده‌هايي که شکايت از فالگيران و رمالان منجر به جدايي و از هم پاشيدگي نظام خانواده شده است، کم نيست.
به عقيده رضا اشراقي، کارشناس حقوقي، مطابق بند 18 ماده 3 قانون مصوب 1324 هرگونه فالگيري و رمالي جرم تلقي مي‌شود و براي مجازات 1 تا 7 سال حبس و پرداخت جزاي نقدي در نظر گرفته مي شود.
اين کارشناس حقوقي، ادعاهاي دروغ افراد شياد را که با تحصيل مال ديگري، کلاهبرداري کرده و مردم را به اميدهاي واهي از قبيل بخت‌گشايي، آينده‌نگري و... فريب مي‌دهند، عامل از هم‌گسيختگي کانون خانواده و سرمنشأ ارتکاب جرم‌هاي ديگر دانسته و اين مسئله را يکي از عوامل تأثيرگذار در افزايش بزهکاري و اختلافات خانوادگي در بستر جامعه معرفي مي‌کند. 

اميدهاي واهي
حجت‌الاسلام دکتر عبدالرضا عليزاده جامعه‌شناس و استاديار دانشگاه تهران، در خصوص شکل‌گيري پديده خرافه در جامعه مي‌گويد، مطالعه قرآن و علوم ديني نشان مي‌دهد، تلاش پيامبران در دوره‌هاي مختلف تاريخ، همواره بر اين بوده است که با ارشاد اقوام، از گسترش آموزه‌هاي غلطي که مستند بر شواهد علمي و تجربي موثق نيست جلوگيري کنند. استناد بر کتب ديني حاکي از آن است که بخش اعظمي از آموزه‌هاي غلطي که نسل به نسل منتقل شده و امروز تحت عنوان وردنويسي و ديگر خرافه‌ها، وسيله سودجويي، شيادان شده است، غلط بوده و مبناي ديني و علمي ندارد. 

اين جامعه‌شناس اضافه مي‌کند، به‌طور کلي رسالت پيامبران بر اين مبنا بوده است که مردم را نسبت به باورهاي غلطي که مبناي علمي و الهي نداشته هوشيار و آگاه کنند و سطح دانش و آگاهي مردم را در جامعه افزايش دهند، چرا که اساساً آگاهي پائين افراد، شيوه نگرش، کمبود اطلاعات ديني و آشنا نبودن با مهارت‌هاي مختلف زندگي سبب شکل‌گيري و رواج باورهاي غلط مي‌شود. البته بايد توجه کرد هر آموزه عجيب و دور از ذهني که انسان نتواند آن را درک کند، خرافه نيست. مرز خرافه و واقعيت اين است که اموري با علم قابل توجيه بوده يا مبناي الهي و وحياني داشته و از طريق وحي به پيامبران انتقال داده شده باشد. در صورتي که قومي به مسئله‌اي که نه مبناي وحياني دارد و نه ريشه اسلامي و علمي، استناد بورزد و آن مسئله با عقل قابل‌توجيه نباشد، اين مسئله يک نوع باور خرافي محسوب مي‌شود. 

اشاعه فرهنگ غلط
دکتر مسعود آبيار روانشناس در خصوص اشاعه فرهنگ غلط خرافه‌پرستي مي‌گويد: ذهن انسان در برابر وقايعي که به‌طور مکرر و پياپي اتفاق مي‌افتد عليت فرض مي‌کند. براي نمونه زماني که کودکي کار خطايي را مرتکب شده و والدين او را مورد مؤاخذه قرار مي‌دهند، کودک تنش ناشي از مؤاخذه و سرزنش والدين را براي اتفاقي که افتاده است، عليت فرض مي‌کند. در دنياي طبيعي، وقايعي رخ مي‌دهد که با خواسته يا ناخواسته‌هاي افراد به‌طور تصادفي همزمان مي‌شود. 


مثلاً زماني که هنگام صرف چاي در ناخودآگاه، فرد آرزو مي‌کند که شخصي به ديدارش بيايد و به‌طور همزمان و اتفاقي با اين انديشه، تفاله چاي در استکان شناور مي‌شود، ذهن فرد از اين اتفاق يک عليت ساخته و اين عليت نشانه آمدن ميهمان است. 

فرد اين مسئله را به فرزندش آموخته و به اين ترتيب خرافات نسل به نسل منتقل مي‌شود، هر چند که شايد از هر 100 بار که اين اتفاق رخ مي‌دهد، تنها يکبار اين انديشه غلط و خرافه صحت پيدا کند. اين روانشناس اضافه مي‌کند، اما به دليل آنکه اين ذهنيت از نسل‌هاي پيشين به فرد آموزش داده شده و ذهن فرد از آن اتفاق يک عليت ساخته، اين باور در ذهن فرد ريشه دوانده و به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌شود. به‌طور کلي ريشه شکل‌گيري اين خرافات اين است که افراد همبستگي‌ها را به عليت‌ها نسبت داده و بتدريج اين مسئله را باور کرده و آن را منتقل مي‌کنند. 

خرافات در ميان ملل و جوامع به عواملي همچون نوع تفکر، شرايط اقليمي و جغرافيايي، نگرش، فرهنگ، آداب و سنن بستگي داشته و ممکن است باتوجه به فرهنگ جوامع اين معضل کمتر يا بيشتر رواج داشته باشد. 

تهديدي براي نسل‌هاي آينده
دکتر عبدالرضا عليزاده جامعه‌شناس معتقد است، بررسي عواملي که باعث انحراف ملل شده و پيشگيري از انتقال تفکرات غلط و رواج خرافات و سحر و جادو به نسل‌هاي بعدي مهم تلقي مي‌شود. به‌طور کلي رواج چنين انديشه‌هاي باطلي، دين‌مداري و رستگاري مردم را به خطر انداخته و زندگي دنيوي افراد را نيز به سوي شقاوت مي‌کشاند. بايد توجه داشت با اصلاح اين‌گونه عقايد هر دو بعد زندگي ديني و اجتماعي مردم به سمت و سوي صحيح هدايت مي‌شود و دخالت عالمان و انديشمندان در اين مسئله ضروري است. براي مثال مرحوم مطهري در مقاله حماسه حسيني درباره واقعه کربلا تلاش مي‌کند، برخي باورهاي غلط را با احترام به اعتقادات مردم اصلاح کند. 

اين جامعه‌شناس اضافه مي‌کند، در طبقه‌بندي شناخت و معرفت‌هاي بشري، خرافات شناختي عاميانه تلقي مي‌شود و در گذر نسل‌ها، خرافات جزئي از فرهنگ شده و نسل به نسل انتقال پيدا مي‌کند و متأسفانه مردم تفاوتي ميان باورهاي غلط و باورهاي صحيح قائل نمي‌شوند. عالمان و انديشمندان بايد با آگاهي‌بخشي و افزايش معرفت ديني مردم جامعه از گسترش و انتقال اين باورهاي غلط به نسل‌هاي بعدي جلوگيري کنند. بايد توجه داشت، هرچه بيشتر به مسائل ديني پرداخته شود، مبارزه با معضلاتي مانند خرافه تأثيرگذارتر خواهد بود. 

دکتر مسعود آبيار، روانشناس مي‌گويد: ذهن انسان به‌گونه‌اي عمل مي‌کند که وقتي اتفاقي مثبت روي مي‌دهد آن را ثبت کرده و اغلب مواقع اتفاقات منفي و مغاير با تمايلات و آرزوهاي فردي از ذهن پاک مي‌شود. براي نمونه زماني که آرزوها در قالب خرافاتي مانند نوشته‌هايي که باعث بخت‌گشايي مي‌شوند، تحقق پيدا مي‌کند آن را براي ديگري تعريف کرده و اين باورهاي غلط رواج پيدا مي‌کنند. 

راهکار
اين روانشناس، شفاف سازي باورهاي مذهبي را از روش‌هاي جلوگيري از اشاعه خرافه‌پرستي در سطح جامعه معرفي کرده و معتقد است، علماي ديني بايد مسائلي را که با روح مذهب سازگار نيست اما به دليل سنت‌هاي شفاهي شکل گرفته است را روشن‌سازي کرده و سطح آگاهي مردم را افزايش دهند، در اين زمينه استفاده از ظرفيت رسانه‌ها نيز نقش مهمي در کنترل ترويج انديشه‌هاي باطل شده و روح تحقيق و تفکر انتقادي در جامعه ديده مي‌شود.
تیتر آنلاین

 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر