( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: اين بانوي آزاده که اخيرا به همراه کاروان هاي راهيان نور به کربلاي ايران مسافرت و از نزديک اثرات جنايات صدام و حاميان آن را مشاهده کرده است، مي گويد: مسيحي بودم، بانويي از آيين مسيح، در دين من عيسي (ع) روح القدوس و پيام او صلح و دوستي بود.
وي، مي افزايد: سالها بردين او مانده بودم، فقط نام جنگ را شنيده وخانواده هاي داغدار را ديده بودم، شهادت هزاران هزار انسان از نوجوان 13 ساله تا پيرمرد 80 ساله، اما فقط شنيده بودم.
' کاترين ' ديروز و ' مريم ' امروز با يادآوري خاطرات خود از دوران دفاع مقدس در کربلاهاي ايران اسلامي مي گويد: دوستانم مي گفتند جوانان با علاقه به جنگ مي روند، براي رفتن به خط مقدم پيشقدم مي‌شوند، کودکان در پشت کاميونها پنهان مي شوند تا بجنگند، اما باور اين حرفها براي ما سخت بود.
اين دانشجوي مسيحي تازه مسلمان شده مي افزايد: وقتي پشت ميز دانشگاه نشستم و سالها از پايان جنگ گذشت، روزي کارواني از دانشگاه راهي مناطق عملياتي دوران دفاع مقدس شد، کارواني بنام راهيان نور، حس کنجکاوي مرا با اين کاروان همسفر کرد، همراه با کاروان به سرزميني رفتم که مي گفتند خاکش تبرک است، قدم که مي گذاري بايد وضو بگيري، آنقدر پاک است که اگر تبرک کني و بر زخمت بگذاري التيام مي يابد.
' مريم ' امروزي تاکيد مي کند: راست مي گفتند آنجاکه رسيدم خاک با من سخن گفت، ذره ذره خاک گويي زبان بازکرده بود، به هرقسمت که قدم مي گذاشتي محل شهادت شهيدي بود، درآيين ما فقط در يک نقطه عيسي (ع) را به صليب کشيده بودند، ولي اينجا هزاران مسيح را در هزاران نقطه به صليب کشيده بودند.
اين دانشجوي ايراني تازه مسلمان شده مي گويد: ندايي دروني مرا به خضوع واداشت، سجده بر خاک کردم، بوسه برخاکي زدم که ردپاي انسانهايي بود ناتمام، که اگر مي ماندند امروز به عمر جباران خاتمه مي دادند.
وي، مي افزايد: شنيدن خاطره انسانهايي که آوار برسرشان ريخته، گهواره کودکانشان ميهمان گورستان شده‌، مردان و زناني که قسمتي از بدن خود را از دست داده اند، دنياي ديگري در برابر چشمم مجسم کرد.
' مريم ' مي گويد: زنگ توحيد در گوشم به صدا در آمد 'اشهد ان لااله الله ' ، ' اشهد ان محمدا رسول الله ' و ' اشهد ان علي ولي الله '.
يکي مي گفت فرشته‌ها صدايت مي زنند تا شهادت دهي به آنکه عيسي(ع) بشارت آمدنش را داده بود، آنجا بود که همنوا با صداي اذان به يگانگي خداوند سوگند ياد کردم و به پيامبري محمد مصطفي (ص) شهادت دادم و با تمام روح و جانم شميم اسلام را درک کردم و نامم را مريم گذاشتم تا خادم خون شهيداني باشم که با روح و جان خود خدا را درخاکريزهاي جبهه مي ديدند.
اين دانشجوي تازه مسلمان شده مي گويد: اينک من ' مريمم ' مريمي که در کربلاي ايران با عطر و بوي شلمچه، نسيم اروند کنار و صداي نخل هاي سربريده آبادان متولد و به اوج رسيد. بدون بال طعم شيرين پروازي را لمس کردم که شهيدان در گوشه کنار اين خاک مقدس چشيده‌اند و نام مرا تاريخ در دل خود ثبت کرد تا آيندگان بدانند تنها عيسي (ع) معجزه نمي‌کرد، اينجا هم معجزه مي کند، شفا مي دهد، التيام مي بخشد، اينجا گنجينه اي پايان ناپذير است، اينجا پاکترين انسانها جان خود را تقديم پاکترين هدفها کرده اند.
' مريم ' مي افزايد: اگر در کربلاي هزارو چهارصد سال قبل 72 تن شهيد شدند، اينجا ميليونها انسان سر در راه هدف خود گذاشتند، اگر آنجا سر يک تن برسر نيزه رفت، اينجا هزاران هزار مرد تن خود را سپر کردند تا خاکشان، ايمانشان محفوظ بماند و جاودانگي اسلام را براي ابديت به يادگار بگذارند.
وي مي گويد: اينجا مرداني خفته‌اند که براي رسيدن به مولايشان حسين (ع) فقط يک شعار ورد زبانشان بود و لب تشنه شهيد شدن را بر هر عبادتي ترجيح مي دانند، اينجا اسوه‌هايي هستند که خود به تنهايي تاريخ‌ساز شدند و تاريخ را به زبان شهادت توصيف کردند.
' مريم ' مي افزايد: اينجا دريچه‌اي است رو به آسمان تا از خود بيگانه شوي و مانند شهيدان توسل کني به خالق و معبود خويش و هر شب با گريه و زاري در خفا نماز شب بگزاري و دعاي شهادت بخواني.
' آري اينها همان هستند، نسل حسين (ع) وارث خون آدم قهرمان کربلا ' .

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر