(
امتیاز از
)
اکبرگنجي روي دخترها اسيد ميپاشيد
صدای شیعه: معاون فرهنگي سپاه در نشست «شکوه بيداري» ـ که توسط مرکز مطالعات فکري و پژوهشي امام رضا(ع) وابسته به بسيج دانشجويي دانشگاه آزاد، واحد تهران - شمال برگزار شد ـ سخنراني کرد و به سوالات دانشجويان پاسخ داد.
به گزارش ایسنا، محمدحسين صفارهرندي در پاسخ به سوالي اظهار کرد: برخي حضرات متعلق به اردوگاه اصلاحطلبي و جنبش سبز اين ادعا را مطرح کردند که خيزشهاي منطقه الهام گرفته از جنبش سبز بوده که اين قابل تحقيق است و بايد شعارها و نتايج قيامها بررسي شود. فرق اين دو، اين است که آنچه در تونس و مانند آن اتفاق افتاد مسجدمحور بود و مساجد را آباد کرد ولي آنچه شما ميگوييد، آمدند و حتي گاه مساجد را سوزانند.
جريانات سوريه فرق دارد
وي در پاسخ به سوال ديگري اظهار کرد: صحنه سوريه را بايد آنگونه که هست بشناسيم. اطلاعاتي که ما از سوريه داريم کم است و بسياري از اطلاعاتي که غرب ميدهد توهمات است و هيچ کدام مستند به صحنه نيستند و دليل آن بسته بودن جامعه سوريه ميباشد؛ اما آنقدر که ما خبر داريم جرياناتي که در سوريه وجود دارد از جنس آن چيزي نيست که در ديگر نقاط منطقه رخ ميدهد. سير حوادث را وقتي دنبال ميکنيم به طور مثال در پيامکيهايي که براي مردم سوريه فرستاده ميشد، بيش از 70 درصد آن از اسرائيل بوده و منشاء اين هيجان و اعتراض ملي نيست؛ اگرچه زمينههاي ملي وجود دارد و کمبودهايي ديده ميشود؛ اما مسير هدايت اين جريان يک مسير متفاوت است.
وي افزود: خود آمريکاييها ميگفتند که نميشود بشار اسد را به اين راحتي از قدرت انداخت، بلکه بهتر است با او معامله کنيم.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به اين سوال که آيا آزادي در اسلام تضمين شده است؟ گفت: اسلام، آزادي را حق خدادادي مردم ميداند، اما هرکس آزادي را بر محور خود تعريف کند، آزادي به هرج و مرج تبديل ميشود. از همين روست که ميگويند بزرگترين دشمن آزادي، خود آن است.
همه ميتوانند اعتراض کنند اما در چارچوب قانون
وي ادامه داد: همه ميتوانند اعتراض کنند؛ اما بايد در چارچوب قانون اساسي صورت گيرد. اگر قرار بود در چارچوب قانون نباشد، هر کسي به خيابان ميآمد و هرج و مرج ميشد. فرض کنيد 13 ميليوني که به آقاي موسوي راي دادند و 24 ميليوني که به آقاي احمدينژاد راي دادند به خيابانها ميآمدند آنگاه چه اتفاقي ميافتاد.
وي با بيان اينکه «نظامات قانوني به خوبي طراحي شده است» افزود: براي اعتراض بايد از وزارت کشور مجوز گرفته شود، شعارها، مسير راهپيمايي و تعداد نفرات مشخص شود و اگر از اينها تخطي صورت گيرد مجوز آن حزب يا گروه باطل ميشود.
کمک به حزب الله سرمايه گذاري معقول است
معاون فرهنگي سپاه در پاسخ به سوال يکي ديگر از دانشجويان اظهار کرد: يکي از اتهاماتي که به دولت وارد ميدانند، اين است که چرا به اسم يارانهها، سهام عدالت و اينکه به محرومين سيبزميني ميدهد پول خرج ميکند و چرا فاصله فقير و غني را کم ميکند؛ اما موضوعي که در مورد کمک به حزبالله و مانند اينهاست، بايد بگويم نميدانم در قياس با چه اطلاعاتي گفته ميشود که اين مبالغ زياد است، اين يک سرمايهگذاري معقول است، همانطور که آمريکا در عراق و افغانستان سرمايهگذاري ميکند تا قدرت و نفوذ خود را افزايش دهد.
وي افزود: اگر حاصل سرمايهگذاري شما اين شد که بجاي نبرد در مرزهاي خودتان، دو هزار کيلومتر آن طرفتر جلوي آن را بگيرند به سود شماست و اين يک سرمايهگذاري خوب است. وقتي اسم حزبالله ميآيد، ميگويند حزبالله به نيابت از ايران جلوي اسرائيل را گرفته است، همه کشورهاي عربي منطقه ميدانند اگر جلوي اسرائيل گرفته نميشد از نيل تا فرات را ميگرفت.
وي در پاسخ به سوال دانشجويي مبني بر اينکه اگر نظري مخالف نظر امام داشته باشيم، تخلف کردهايم؟ گفت: اگر امام احکام خدا را بگويد و به عنوان کسي که از موضع دين حرف ميزند، روي حرف او حرفي زده شود خلاف مصلحت عمل شده است؛ اما اگر قبل از اعلام نظر نهايي امام بوده باشد اشکالي ندارد. مقام معظم رهبري نيز به انتقادها گوش ميدهند و حتي برخي از آنها محل تجديدنظر قرار ميگيرد.
موضوع قيامهاي منطقه با مردم ايران فرق ميکند
صفارهرندي در پاسخ به سوال ديگري نيز گفت: موضوع قيامهاي منطقه با مردم ايران فرق ميکند. به مردم ايران فرصت داده ميشود که راي دهند، اما مشکل کشورهاي منطقه اين است که آنها کسي را که بخواهند به آن راي دهند در انتخابات حضور ندارد.
وي در بخش ديگري از صحبتهايش گفت: اگر دقت کنيد ميبينيد که ما نسبت به کساني که اول انقلاب بودند مسائل را آسانتر ميگيريم، اما چپهاي آن زمان خيلي سختتر عمل ميکردند. اکبر گنجي که امروز ادعا ميکند آن روزها دنبال دخترهايي ميگشت که چند تار مو از زلفشان بيرون زده و به روي آنها اسيد ميپاشيد و اينکه به او اکبر پونز ميگفتند براي اين بود که به پيشاني دخترهاي جواني که پوشش متفاوتي داشتند پونز ميچسباند.
دانشجويي با انتقاد از سخنان صفارهرندي درباره عملکرد مسوولان وزارت خارجه و رييسجمهور در سياست خارجي سوال کرد که صفارهرندي در پاسخ گفت: همچنان که خاتمي به آمريکا رفت و آن مدح بلند را از سران آمريکا کرد و از لينکلن به عنوان شهيد ياد کرد، اين را کسي قبلا انجام نداده بود، معلوم است راهي که آقاي خاتمي صاف کرد بعدش نامه هم مينويسند.
وي افزود: امام گفت اگر آمريکا آدم شود با آمريکا هم رابطه برقرار ميکنيم. موضوع من سر اين است که حضرات روزي موضع تند داشتند و بعد موضعشان کاملا برعکس ميشود.
وي در پاسخ به سوال اين دانشجو درباره وضعيت اقتصاد در زمان جنگ نيز گفت: در صحيفه آمده و دو بار امام به دولت تشر زده است که درست است زمان جنگ است و بهتر است اقتصاد در دست دولت باشد ولي تلاش نکنيد همه چيز دولتي شود.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به دانشجويي که معتقد بود وي به شخصيتهاي انقلاب تهمت ميزند، و در مقابل درباره شريعتمداري از وي سوال کرد، افزود: من با آقاي شريعتمداري از اوايل انقلاب که در سپاه بود آشنا شدم، اما قبل آن ايشان به زندان ابد در رژيم گذشته محکوم بود و شکنجههاي او را بايد از الويري و خسرو تهراني بپرسيد. تمام دندانهاي ايشان مصنوعي است؛ چراکه با لگد دندانهاي وي را خرد کردند. اگر به موزه عبرت برويد عکس آقاي شريعتمداري و خانمش را ميبينيد، چرا با واقعيت ستيز ميکنيد.
وي در پاسخ به سوالي يادآور شد: در کشور ما نيز يک بار خواستند قانون را عوض کنند و پيشنهاد آن را اتفاقا آقاي مهاجراني داد و گفت حيف است آقاي هاشمي تنها دو بار رييسجمهور باشد، بهتر است قانون را تغيير دهيم؛ اما هم رهبري و هم خود آقاي هاشمي و ديگران مانع انجام اين کار شدند.
وي افزود: رهبري در نظام ما با نظامهاي ديگر تفاوتهايي دارد و وجهي از رهبري مربوط به حوزه اعتقادي و ديني ماست. اگر قانون مشکل دارد بايد آن را حل کرد که آن نيز راه دموکراتيک خود را دارد.
معاون فرهنگي سپاه خاطرنشان کرد: در مجلس خبرگان يکي از گزارشهاي مفصل، نظارت بر عملکرد رهبري است و اينطور نيست که اين موضوع به امان خدا رها شود.
وي در پاسخ به سوالي درباره خصوصيسازي نيز گفت: اگر پروژههاي بزرگ ملي که به دليل فقدان امکانات داخلي به خارج واگذار ميشده به سپاه که توان انجام اين کار را دارد، داده شود چه اشکالي دارد، شرکتهاي تابع نيروهاي مسلح به دليل توانايي لجستيکي که دارند، پروژههاي بزرگ به آنها داده ميشود؛ چراکه اگر اين توان بماند بعدها به درد جنگ نيز نميخورد. اگر از متروي تهران هم بپرسيد که سريعترين و کمهزينهترين پيمانکاران چه کساني هستند، ميگويند سپاه است.
سپاه نبايد جايگزين همه شرکتها شود
وي خاطرنشان کرد: يک موضوع درست است، سپاه نبايد جايگزين همه شرکتها شود و خودش نيز ميگويد که من در پروژههاي بزرگي که ديگران نميتوانند انجام دهند وارد ميشوم.
صفار هرندي در پاسخ به سوالي درباره مرحوم آيتالله منتظري گفت: در مورد آقاي منتظري بستگي دارد که بر اساس روايت رفقاي سابق او بررسي کنيد يا به روايت امام؛ اگر به آنچه امام درباره منتظري گفتهاند رجوع کنيم، امام ميفرمايد "متاسفانه جريان ضدانقلاب و منافقين به بيت شما نفوذ کردهاند" لذا آقاي منتظري به دليل بازي خوردن از منافقين کاري کردند که اعتبار ايشان در پيش امام و مردم ساقط شد.
وي همچنين گفت: پيش از نامه امام، نامه آقاي کروبي است که به عنوان يکي از قطبهاي جريان چپ ميباشد، آقاي کروبي در اسفند 67 در نامهاي ايشان را کاملا هو کرده و حرفهايي به ايشان گفته که آدم از شنيدن آنها تکان ميخورد.
وي در پاسخ به سوال دانشجوي ديگري در مورد اظهار نظرش درباره دختر هاشمي رفسنجاني نيز گفت: خود من هيچگاه سعي نکردم براي ديگران سوابق آنچناني بسازم. من در يک متني سخن ميگفتم که روزي دختر خانم آقاي هاشمي برگشت و گفت که اين آقا زمان پدر من و خاتمي رهبر نبود و حالا رهبر شده است، مگر آقاي هاشمي اعتبارنامه حکومتي خود را از دست ايشان گرفته است. من گفتم منشا اين حرف شيطاني است، براي اينکه خلاف يک امر واقع حرف ميزند.
معاون فرهنگي سپاه افزود: به نظر من خود آقايان موسوي و کروبي شايد در خلوت خود بگويند چرا به جاي کساني که عشق امام در دلشان بود، طرفداران ما، راديوي آمريکا و لسآنجلسيها شدند. خود آقاي خاتمي در يک جلسه خصوصي گفته است حاضر نبوديم مردم را به خيابانها بياوريم که اي کاش اين را در بين عموم نيز ميگفتند.
فضاي معنوي بهتر از گذشته نيز شده است
وي با بيان اينکه «بايد در مورد مسائل فرهنگي مانند موضوع حجاب و چادر و مسائلي از اين دست که به اينجا رسيده، تحقيق شود» گفت: به نظر من فضاي معنوي بهتر از گذشته نيز شده است و امروز تعداد دختران و پسراني که به اعتکاف ميروند و همه هستي خود را صرف خدا ميکنند بسيار بيشتر است در حالي که از اين چيزها در زماني که ما دانشجو بوديم خبري نبود.
صفارهرندي در بخش ابتدايي سخنراني خود در اين مراسم نيز اظهار کرد: پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، محيط فرهنگي و سياسي به ويژه در دانشگاهها اينطور تصوير ميشد که دو جريان مشخص يکي معروف به مذهبيها و ديگر جريان چپها حضور داشتند که افراد چپ معتقد به مارکسيسم و هر دوي اين جريانها، جريانهايي آرمانخواه بودند.
وي افزود: وجه مشترک آنها، آرمانهايي بود که امروز هم براي آنها شعار ميدهيم، مانند آزاديخواهي، عدالت و ايستادگي در برابر استکبار. هر دوي اين جريانها در ابتداي سال که گروههاي جديد دانشجو وارد ميشدند درصدد يارگيري از آنها بودند و با ارائه نگاه خود، سعي در جذب آنها داشتند.
وي ادامه داد: آنچه در اين ميان دو جريان مذهبي و چپ را از يکديگر جدا ميکرد، بحث مبارزه نبود، بلکه مبناي اعتقادي و تفکر فرهنگي اصولي بود که شايد بشود با اغماض اين دستهبندي را کرد که مذهبيها طرفدار تعبد ديني و چپها مخالفان تعبد ديني بودند، البته معناي طرفدار تعبد ديني بودن، اين نيست که تعقل را قبول ندارند.
معاون فرهنگي سپاه همچنين يادآور شد: مارکسيستها زماني که جريان مجاهدين خلق نفوذ کرده و از اعتمادي که مذهبيها داشتند، سوءاستفاده کرده بودند برخي را که در مقابل آنها ايستادگي ميکردند تهديد کرده و سپس تهديد خود را نيز عملي کردند که شهيد شريف واقفي پرچم برافراشته اين مظلوميت است. او قرباني کينهتوزي مارکسيستهايي شد که تحمل کساني که پايبند به دين بودند را نداشتند؛ لذا پس از آن بود که مذهبيها سفره خود را از آنها جدا کردند.
وي اظهار کرد: از اينجا بود که جريانات سياسي آرايش تازهاي به خود گرفتند، هرچند همزيستي جريانات داخلي ادامه داشت، همچنان که جرياناتي که طرفدار نهضت مجاهدين انقلاب، حزب توده يا چريکهاي فدايي خلق بودند و حتي کساني که دستشان به خون شهيد واقفي آغشته شده بود در ميان نيروهاي انقلاب حضور داشتند.
وي خاطرنشان کرد: اما اگر از اين موج عظيم مردمي که در انقلاب به حرکت درآمده بود، سوال ميشد که شما را چه جرياني به صحنه آورده، پاسخ بيش از 90 درصد آنها اين بود که ما به دنبال حرکت امام آمدهايم و پيشوايي امام چيزي نبود که بتوان آن را با ديگران به صورت مشارکتي تفسير کرد.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنين گفت: بعد از انقلاب بسياري از اين جريانات تصورشان اين بود که بايد به خاطر مبارزاتي که در دوران انقلاب داشتند، سهمي به آنها پرداخت شود اما امام در حکم خود به بازرگان فرمود شما را بدون تعلق به تشکيلاتتان انتخاب کردم، شما هم هر کسي را انتخاب ميکنيد فارغ از تعلق تشکيلاتي باشد.
برخيها تصور ميکردند که انقلاب مال آنهاست
وي با بيان اينکه «برخيها تصور ميکردند که انقلاب مال آنهاست» افزود: گاهي الان هم برخي در تفسيرهايشان ميگويند انقلاب اسلامي دنباله کار ما در مشروطيت و ملي شدن صنعت نفت بود که حالا امکان تشکيل يک نظام را پيدا کرده است و همين جا بزنگاه جدايي آنها با نيروهاي مذهبي و حضرت امام است.
وي با اشاره به اينکه «تفاوت انديشه و تفکر در تعيين نام نظام هم پيش ميآيد» ادامه داد: اين موضوع که نظام، جمهوري باشد، دموکراتيک يا جمهوري دموکراتيک باشد، طرفداران مختلفي داشت که امام(ره) آن را به راي مردم گذاشت و فرمود که مردم براي جمهوري اسلامي خون دادهاند و اگر پيش آمدند براي حکومتي از اين جنس بوده است.
صفار هرندي ادامه داد: با وجود اينکه جمهوري اسلامي با راي بالاي 98 درصدي انتخاب شد، ولي طرفداران نظرات ديگر، دست از موضع خود برنداشتند و اين مبارزه که اول شکل آن سياسي بود، تدريجا با جمعآوري سلاح در گروههاي خود در فتنههاي مختلفي مانند کردستان، سنندج و استانهاي داراي اقليتهاي مختلف اتفاق افتاد و آنها متوسل به زور شدند.
وي با بيان اينکه «دفاتر دانشگاهي، محل اعزام نيروهاي جريانهاي مخالف براي ايجاد آشوب شده بود» تصريح کرد: اين تعارض به نقطهاي رسيد که جريان اصيل دانشجويي عليه آن اعتراض کرد که بخشي از آن مربوط به آشوبها، بخشي به خاطر متون درسي و بخشي نيز مربوط به وجود افرادي بود که پس از آن منجر به تشکيل کميته انقلاب فرهنگي شد.
وي يادآور شد: گروههاي اهل مبارزه مسلحانه به تدريج آهنگ جنگ خود را آغاز کردند که نقطه اوج آن خرداد سال 60 بود و سازمان مجاهدين خلق جلودار آن محسوب ميشد که مردم به حق نام آنها را منافق گذاشتند.
معاون فرهنگي سپاه همچنين يادآور شد: در فاصله سالهاي 61 تا 67 عملا در محيط داخلي ردي از جريان چپ مارکسيستي را نداريم و کسي از اين جريان جرات ابراز وجود در مقابل مردم نداشت و هرکس که اين سبقه را ادعا ميکرد، ناگزير به فرار از کشور ميشد.
بين سالهاي 62 تا 67 يک محيط تقريبا خودماني داشتيم
وي در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينکه «بين سالهاي 62 تا 67 يک محيط تقريبا خودماني داشتيم» اظهار کرد: اگر رقابتي نيز بين جريانات وجود داشت، رقابت داخلي بود اما از اينجا، کمکم شاهد بازگشت ادبيات قبل از انقلاب هستيم و بين کساني که طرفدار نظاماند، گروه چپ و راست تشکيل ميشود. اين تقسيمبندي مبتني بر کساني که به نوعي به جريانات چپ پيش از انقلاب تعلق داشتند، شکل گرفت.
وي ادامه داد: بخشي از نيروهاي مجاهدين انقلاب، بقاياي سازمانهاي چريکي قبل از انقلاب بودند که ديدگاهشان مارکسيستي بود يا التقاطي که مثلا بهزاد نبوي خود بارها گفته است که من ابتدا تودهاي بودم، بعد سه جهاني شدم، بعد در زندان به رجايي برخوردم.
صفارهرندي ادامه داد: برخي نيروهايي که به نظام جمهوري اسلامي ابراز وفاداري کردند مانند لطفالله ميثمي که بعدها دعوايش با رجوي بر سر سازمان بالا گرفت، انديشهاي که در گذشته تحت عنوان مجاهدين خلق به آن پايبند بوده را رها نکرده و آنها را با خود دارد اما به امام هم ابراز وفاداري ميکند. از ديد آنها، چپ نگاه مقدسي است که هرکه آن را نداشته باشد، راست است و فرقي نميکند که آيتالله باشد، امپرياليسم آمريکايي يا ... باشد.
وي خاطرنشان کرد: اين ادبيات توسط برخي گروهها و بدتر از آن توسط کساني که ادعاي دفاع از امام(ره) داشتند مانند مجاهدين خلق و تيم بهزاد نبوي شروع شد.
وي ضديت مطلق با امپرياليسم و غرب را از ديدگاههاي سياسي جريان چپ خواند و افزود: به همين دليل در پاي اعلاميههاي اول اين گروهها، مبارزه با امپرياليسم آمريکا شعار محوري آنها محسوب ميشود و در موضوع اقتصادي نيز چپهاي مارکسيستي اساسا حقي براي مالکيت خصوصي قائل نبودند اما بعدها تجديدنظرطلبهايشان آمدند و مالکيت را در چارچوبهايي به رسميت شناختند.
معاون فرهنگي سپاه با بيان اينکه «گروههاي داخلي که خود را چپ معرفي ميکردند سعي داشتند اقتصاد را در دولت قرار دهند» گفت: لذا در دولت آقاي موسوي به واسطه وجود اين تفکر، اشخاصي چون نبوي معتقد بودند نبايد به غيردولتيها ميدان داد که بعدها اين رفتار سبب شد امام(ره) به طور صريح به رييس دولت بگويد که کاري نکنيد که همه چيز دست دولت باشد، بلکه اجازه دهيد مردم نيز وارد شوند و امام چندين بار در اين موضوع به آنها تشر زدند.
وي معتقد است:آقاي هاشمي که طرفدار آقاي موسوي و حامي اصلي او در مقابل جناح راست بود، بعدها در نماز جمعه به گونهاي سخنراني کرد که گويي جواب امام(ره) را ميداد و ميگفت نميتوانيم مقدرات اقتصادي را به يک عده خاص دهيم اما هفت هشت سال بعد خطبههاي ايشان در مذمت آن نگاه دولتي و ستايش خصوصيسازي بود.
وي در بخش ديگري از سخنانش اظهار کرد: در مرزبندي سياست داخلي، بزرگترين زاويه جريان چپ (چپ اسلامي) درون نظام با جريانات ليبرال است که به صورت خشونتآميزي با آن برخورد ميکند و اعلاميههاي دفتر تحکيم وحدت که جريان دانشجويي جناح چپ محسوب ميشد، تضاد اصلي در سياست داخلي با ليبرالها را نشان ميدهد.
صفارهرندي ادامه داد: ديگر شاخص برجسته جريان چپ، اعلام وفاداري بيچون و چرا با ولايت فقيه است که ولايت از جنس مطلقه را تبليغ ميکرد و ديگران را به اين محکوم ميکردند که چرا وقتي نگاه رهبري موضوع خاصي است آن را نميگيريد.
ماجراي راي 99 نفر
وي يادآور شد: در قضيه راي به دولت موسوي، يک گروه 99 نفره راي منفي دادند در حالي که امام(ره) گفته بودند مصلحت اين است که به دولت راي دهيد. اين گروه 99 نفره از سوي جريان چپ به عنوان گروه ضدامام و اسلام معرفي شدند. بعدها از امام پرسيدند که آيا راي آن 99 نفر تمرد از حکم بوده که امام فرمودند نه؛ چراکه اين حکم نبود بلکه مصلحت بود که گفتم.
وي همچنين معتقد است: جرياني که سال 72 خود را وارث جريان چپ دهه 60 ميداند در مساله آمريکا و غرب شل شدند و ميگويند مبارزه با آمريکا بايد معقول و منطقي باشد. چه اتفاقي باعث شد که اينها از موضع خود برگردند، دليل آن اين بود که نظام شوروي فرو پاشيد و مارکسيستها احساس کردند که به يک حامي نياز دارند. آنها به جاي آنکه پي به اشتباه خود ببرند، نتيجهگيري بدي کردند و وقتي شوروي پاشيد، گفتند بايد از آمريکا آويزان ميشديم و اين بار به آن خيمه زدند و امروز بسياري از مارکسيستهاي بنام نوکر امپرياليسم هستند.
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي ادامه داد: از اوايل دهه 70 تمايل چپ سابق، مجاهدين انقلاب و ... به ليبرالها و نهضت آزادي بيشتر ميشود و حتي دفتر تحکيم وحدت منتظر بزرگترها نميماند و از يزدي دعوت ميکند و به او ميگويد که ما از اين به بعد با شما هستيم.
وي خاطرنشان کرد: اکثر جريانهاي سياسي ما در مسير، دچار اعوجاج و سستي شدند، ولي جرياني که دنبال پرچمي که امام برافراشته بود راه افتادند يعني توده مردم منحرف نشدند و امروز برخي به اين ملت که نگاه ميکنند به حال آنها غبطه ميخورند و سهم عمدهاي از اين ملت در قيامهاي اخير دارد.
اگر در 32 سال کوتاه آمده بوديم، ديگر کسي دنبال ما راه نميافتاد
وي با بيان اينکه «اگر در 32 سال کوتاه آمده بوديم، ديگر کسي دنبال ما راه نميافتاد» افزود: نميگويم همه حوادث منطقه از ما الگو گرفته شده؛ چراکه برخي از آنها حتي با ما مخالفند و الگوي ما را قبول ندارند اما اگر بگويم يک الگو که در بوته آزمايش کاملا محک خورده ايران است. عمروموسي رييس اتحاديه عرب گفته است در حالي که ايرانيها در فضا سير ميکردند ما مصريها تونلهاي غزه را براي جلوگيري از رسيدن امکانات به آنها گرفته بوديم.
صفارهرندي در بخش پاياني سخنانش اظهار کرد: اينهايي که گفتند جمهوري ايراني، زمان انقلاب هم اين شعار را ميدادند اما راي نياورد. اينکه بعد از اين مدت باز اين پرچم را بلند کردند چه معنا دارد. در 25 بهمن ميخواستند زير بغل آمريکا عصا بزنند که يکي دو ماه بود دائما خبرهاي مرگ در مورد عوامل خود در منطقه دريافت ميکرد.
وي با بيان اينکه «چرا کساني که خودشان سر جمهوري اسلامي شدن نظام يقه ديگران را ميگرفتند، کم آوردند» گفت: زيرا از همان ابتدا مبناي نگاهشان آلودگي داشت. معتقدم نبايد اصرار کرد که اينها از اول اجير شده آمريکا بودند، بلکه بيشتر آنها در مسير راه کم آوردند و آن هم از آلودگي افکار اوليهشان بود.
انتهای پیام