(
امتیاز از
)
حضرت فاطمه(س) حوريه اى است در سيماى انسان، و خداوند او را پيش از آفرينش آدم و عالم آفريد
صدای شیعه: حضرت فاطمه(س) حوريه اى است در سيماى انسان، و خداوند او را پيش از آفرينش آدم و عالم آفريد.
س. تفسير اين حديث شريف چيست که مى فرمايد:
«يـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما»;([1]) هان اى احمد! اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، من شما دو نفر را نمى آفريدم.
ج آیت الله العظمی روحانی :
باسمه جلت اسمائه
«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِيْها وَ بَعْلِها وَ بَنِيْها وَ السِّرِ الْمُسْتِوْدِعِ فِيْها»;([2]) من در سخنان همه علماى شيعه و بسيارى از دانشمندان أهل سنّت و جماعت بسيار پژوهش نمودم و دريافتم که سرمايه و موادّ اصلى دنياى وجود ظاهرى صدّيقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) از موادّ اين جهان خاکى و فناپذير نيست، بلکه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمايه، از بهشت پرطراوت و زيباى خدا و از بلندترين درختان و برترين ميوه هاى آن است.
امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نيز که از سوى خداوند حکيم متناسب و هماهنگ با اين جسم مبارک برگزيده شده، از رازها و اسرار الهى است که ما حقيقت آن را درنمى يابيم و نمى شناسيم. تنها چيزى که ما در اين مورد درمى يابيم، همان چيزى است که به وسيله روايات، رسيده و بيانگر آن است که روح تابناک حضرت فاطمه(عليها السلام) از فروغ عظمت و شکوه خدا آفريده شده است.
چنين مفهوم و سخنى را برخى از کتاب هاى روايى از جمله کتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نيز از نياى گرانقدرش سالار پيامبران خدا آورده است که فرمود:
«خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ يُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...»;([3]) نور وجود فاطمه پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شد!
برخى از مردم پرسيدند: اى پيامبر خدا! آيا گوهر وجود فاطمه(عليها السلام) از انسانها نيست؟
پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: فاطمه حوريه اى است در سيماى انسان، و خدا او را پيش از آفرينش آدم و عالم و ديگر ارواح انسانها... از فروغ تابناک خود آفريد.
«فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِيّة خَلَقَهَااللهُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ يُخْلَقَ آدَم...».([4])
با اين بيان، با نگرش به محتواى اين حديث شريف قدسى که در بسيارى از مجموعه هاى روايى آمده است، اين معمّا حل مى شود که: «لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما»; اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پديد نمى آوردم، يعنى چه؟
و نيز روشن مى گردد که چرا در روز رستاخيز به هنگام ورود فاطمه(عليها السلام)به بهشت پرطراوت و زيباى خدا، پيامبران از آدم گرفته تا ديگران به زيارت او مى شتابند، و حتى سالار پيامبران خدا حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله)به ديدار دخت فرزانه خويش مى رود.
و نيز روشن مى شود که چرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از برانگيخته شدن مردم و پايان حسابرسى از آنان، نخستين کسى است که به سوى بهشت خدا مى رود و تنها يک گروه از او پيشى مى گيرد که آن گروه ارجمند نيز گروه فاطمه(عليها السلام)است
[1]ـ الجنّة العاصمة، ص149 با اندک تفاوت در واژه ها; ضياء العالمين، ص187 وکشف اللئالى عن جابر بسند وثيق وفى ذيله ثم قال جابر هذا من الاسرار التى امرنا رسول الله(صلى الله عليه وآله) بکتمانه الا عن اهله؟ وملتقى البحرين، ص14، ومجمع البحرين.
[2]ـ بار خدايا! درود بفرست بر فاطمه و پدر او، و بر همسرش و دو فرزند او، و بر راز به امانت سپرده شده در وجود نازنين او.
[3]ـ صدوق، معانى الْأخبار، ص396.
[4]ـ صدوق، معانى الأخبار، ص396.
انتهای پیام