( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: خیزش مردمی در کشورهای عربی که در بیست و پنجم دی‌ماه گذشته با خودسوزی «محمد بوعزیزی» تونسی آغاز شد و با سقوط «زین العابدین بن علی » در این کشور و مدت کوتاهی بعد سرنگونی حسنی مبارک در مصر شتاب گرفت، اینک به نقطه اوج رسیده و دامنه خود را به کشورهای اردن، بحرین، یمن، عربستان، تاحدودی عراق و جیبوتی گسترده است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان،‌ خیزش مردمی و بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه ادامه جریان تاریخی بیداری اسلامی در جهان عرب است.

دکتر موسی نجفی در این باره می‌گوید: با حمله ناپلئون بناپارت در اواخر قرن هیجدهم به مصر و تغییر معادله بین استعمار غرب با جهان اسلام بیداری اسلامی شکل گرفت. هر چند بیداری اسلامی در آن‌زمان دوام نیافت ولی امروزه پس از دو قرن دوباره و این بار در نوع دیگری از خیزش، خود را نشان می‌دهد.

وی ادامه می‌دهد: چند تغییری که دنیای عرب و جهان اسلام در موج اول تا موج چهارم بیداری اسلامی داشته است از این قرار است:

1- در دو قرن گذشته، امپراتور شبه اسلامی تحت لوای خلافت عثمانی، بر سرزمین‌های گسترده‌ای از جهان اسلام حاکمیت داشت. مصر، شمال آفریقا و کشورهای عربی در این محدوده قرار داشتند.

2- سلطه سیاسی و استعمار نظامی کشورهای اروپایی بعد از انقلاب فرانسه در شرق کم کم صورت آشکارتری به خود گرفت. دو قدرت بزرگ دنیای اسلام یکی صفویه در ایران، از بین رفت و دیگری (امپراتوری عثمانی) در ترکیه فعلی در حال انحطاط بود. از آن طرف اروپا با سلاح جدید یعنی علم و فلسفه سیاسی جدید ناشی از انقلاب فرانسه به پیشروی و فتح سنگر به سنگر در شرق مشغول شد.

3- در طول این دو قرن با محو نظریه خلافت، کشورهای عربی بخصوص مصر و شمال آفریقا و خاورمیانه عربی – اسلامی دو ایدئولوژی ظاهراً معارض سوسیالیستی و لیبرالیستی را در قالب نوعی «ناسیونالیسم» نسبتاً مقتدر و دیکتاتور مآب تجربه نموده‌اند. امروز با «افول مدرنیسم» در غرب، فروپاشی مارکسیسم در شرق و امتحان و سلطه مرگبار این ایدئولوژی ها، صدای ترک خوردن آن «ایسم ها» بخوبی به گوش می‌رسد.

4- با وقوع انقلاب اسلامی ایران و اندیشه حضرت امام خمینی (ره ) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران – به قول بابی سعید در کتاب «هراس بنیادین» – نه فقط احیای خلافت منظور نیست بلکه این انقلاب پدیده ای است که در مقابل کمالیسم (کمال آتاتورک) قرار می‌گیرد و لذا این راه جدید، طلایه دار موج چهارم بیداری اسلامی شده است.

شهید مطهری در این خصوص گفته‌اند: این اصلاح گری دنیای اسلامی در سایه مکتب تشیع نه به راه تجددخواهی افراطی و سکولاریزم و نه به نقطه مقابل آن (قشریگری و سلفیگری) می‌رود. این اعتدال (پیدایش راه سوم) و تکامل بیداری اسلامی در موج چهارم که نقطه ثقل آن از «خلافت» به «ولایت» منتقل شده ابعاد وسیعی دارد.

اکنون می‌توان سرنخ و رگه های آن را در تمامی خیزش‌ها و جنبش‌هایی که به نام بیداری اسلامی حرکت می‌کنند، دید.

چالش عمیق با تفکر غربگرایی

موج جدید بیداری اسلامی لایه های عمیق تر تفکر و تمدن غربی را نشانه می‌گیرد و در هر لایه و سطحی که در این خیزش ها وارد گردد، بخاطر ماهیت تمدنی و تکاملی و فرهنگی اش به همان میزان اثر می‌گذارد.

محمد خزاعی نماینده ایران در سازمان ملل متحد در این خصوص معتقد است: تحقیر ملت‌ها برای دهه‌های متمادی، دور نگه داشتن مردم از آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی و فرهنگی خود، ارتباطات نامناسب رهبران آنها با قدرت‌های استعماری بویژه امریکا، سیستم حکومتی غیر مردمی، مشکلات اقتصادی و فشارهای اجتماعی از مهمترین دلایلش رویش این انقلاب های مردمی در منطقه است.

وی با بیان اینکه هر زمان پنجره کوچکی برای تنفس باز شود، این موج برخی از کشورهای عربی منطقه را که دارای حکومت‌های غیر مردمی هستند، تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، ‌تأکید کرد: آنچه امروز در کشورهای عربی مانند مصر، تونس، بحرین و یمن اتفاق می‌افتد بخشی از حرکت‌های منطقه‌ای است و این مسیر در آینده نیز ادامه خواهد یافت و در این میان برخی با اشراف به این امر تلاش می‌کنند تا این حرکت را متوقف یا مسیر آن‌را منحرف کنند در حالی‌که این موجود متوقف نخواهد شد.

البته به اعتقاد برخی کارشناسان با توجه به تأکید مقام‌های غربی از جمله هیلاری کلینتون وزیر خارجه امریکا مبنی بر رعایت اصول دموکراسی و لزوم اجرای آن در کشورهای عربی مانند غرب، سران امریکا و اروپا امروز به این نتیجه رسیده‌اند که برای جلوگیری از رشد برخی حرکت‌های اسلامی که زمینه‌های عمیقی نیز در این جوامع و منطقه دارد، باید چند کشور قربانی تحولات سیاسی شده تا بقیه نیز خود در این مسیر گام بردارند و مردم کشورهای خود را از حداقل دموکراسی و حقوق سیاسی برخوردار کنند.

احمد کاظم زاده، تحلیلگر مسائل سیاسی خاورمیانه معتقد است: با آغاز خیزش‌های مردمی در خاورمیانه، خیزش‌های مردمی در کشورهای عربی که به شکل اعتراضات فراگیر مردمی و در واکنش به تصویب بسته‌های ریاضت اقتصادی نمایان شده بود، اوج گرفته است.

وی می‌افزاید: شکل گیری حکومت‌های دموکراتیک در کشورهای عربی ساحل دریای مدیترانه هر چند در کوتاه مدت هزینه‌های اقتصادی و حتی اجتماعی و به شکل سرازیر شدن آوارگان به کشورهای اروپایی تحمیل کند اما در بلند مدت زمینه را برای تحقق اهداف راهبردی که از مدت‌ها پیش نخبگان اروپا برای این منطقه تعریف کرده‌اند، فراهم می‌کند و با کمک به توسعه این مناطق، اروپا را از نگرانی‌های ناشی از تأخیر در توسعه یافتگی کشورهای عربی واقع در سواحل دریای مدیترانه که می‌تواند به شکل مهاجرت‌های بی‌رویه ظهور و بروز پیدا کند، نجات دهد.

تغییر توازن قوا به نفع ایران

دکتر نبی‌الله رشنو، پژوهشگر مسائل بین الملل در باره بیداری اسلامی و خیزش مردمی کشورهای عربی می‌گوید: در پی اوج‌گیری قیام عمومی و خیزش مردمی در کشور تونس که منجر به سرنگونی زودهنگام «زین‌العابدین بن‌علی» حاکم دیکتاتور آن کشور گردید، در یک فاصله زمانی حدوداً یک ماهه و دقیقاً همزمان با جشن سی و دومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، دیکتاتور حاکم بر مصر نیز سرنگون گردید و در پی موج گسترده‌ای از قیام‌های مردمی در حوزه عربی اسلامی، دیگر دیکتاتورها و حکام موروثی را فراگرفت که برخی از تحلیلگران امور بین‌المللی و استراتژیست‌های مسائل جهانی از آن با عنوان دومینوی سقوط دیکتاتورها یاد کردند که البته این نگرش مستلزم تبیین دقیق‌تر موضوع است.

وی در وبلاگ خود به این نکته اشاره دارد که موج بیداری اسلامی اساساً الگویی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران بوده و در شرایط کنونی نیز سبب شکل‌گیری فرهنگ مقاومت برای مقابله با هرگونه سلطه‌طلبی بیگانگان در منطقه شده و خود پایانی شوق‌انگیز بر استبداد موروثی «حاکمیت آل» ها و دیکتاتوری‌های خانوادگی بر سرزمین‌های عربی اسلامی است.

این پژوهشگر مسائل بین الملل معتقد است: چشم‌انداز کنونی، حاکی از آن است که این انقلاب‌های مردمی سرآغاز تحولات و لرزش‌های ژئوپلیتیکی گسترده‌ای در فضای خاورمیانه و شمال آفریقا است که دگرگونی‌های گسترده‌ای را در صحنه‌های سیاست جهانی و مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی به همراه خواهد داشت. زیرا یکی از نتایج مطلوب این تحولات، تضعیف شدید رژیم اشغالگر قدس است. تحولات برخی کشورهای منطقه و بویژه بحرین، آزمایش خوبی برای محک‌زدن مسائل توازن قوا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه است، زیرا دو بلوک قدرت در حال حاضر در آنجا صف آرایی می‌کنند.

دکتر کیوان برزگر عضو هیأت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و معاون امور بین الملل مرکز مطالعات خاورمیانه در این باره معتقد است: در مقایسه با سایر نقاط جهان عرب، تحولات بحرین با شدت بیشتری ادامه یافت اما از نظر جابه‌جایی قدرت و ساختار سیاسی تغییر خاصی را در این کشورشاهد نیستیم زیرا نیروی خارجی به نام امریکا و غرب در پس آن حضور دارند تا توازن قوای فعلی و موجود در منطقه حفظ شود.

برزگر با بیان اینکه یکی از مسائل اصلی در بحران بحرین مهار جمهوری اسلامی ایران در منطقه است، گفت: ایران نگاه متفاوتی نسبت به مسائل منطقه‌ای و جهانی از جمله امنیت انرژی، مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی، حضور بیگانگان و پیشرد برنامه‌های هسته‌ای دارد. این نوع نگاه با منافع امریکا و غرب و متحدان منطقه‌ای‌اش هماهنگ نیست. امریکایی ها همواره در منطقه خاورمیانه اولویت خود را به حفظ منافع ملی و امنیت خود داده‌اند و سعی کرده‌اند تا به نوعی با نیروهای مخالف برخورد کنند تا تعامل. لذا این تفکر راهبردی در درون سیاستگذاران واشنگتن وجوددارد که ایران باید به هر نحو ممکن مهار شود. تفکر حفظ توازن قوا در ذهن استراتژیست‌های امریکایی همواره وجود داشته و خواهد داشت. اکنون هم از نظر سیاستگذاران این کشور تغییر ساختار سیاسی و قدرت در بحرین توازن فعلی قوا را به نفع ایران و به ضرر کاخ سفید به هم می زند.

دکتر نجفی معتقد است که موج چهارم بیداری اسلامی چون تکامل یافته موج های اول و دوم و سوم است، لایه‌های عمیق تر تفکر و تمدن غربی را نشانه می‌گیرد و در هر لایه و سطحی که در این خیزش ها وارد گردد، بخاطر ماهیت تمدنی و تکاملی و فرهنگی‌اش به همان میزان اثر می‌گذارد.
شبکه ایران
 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر