گزارش از پشتصحنهي آخرين قسمت سريال ميرباقري
صدای شیعه: براي خواباندن اسب مختار روي زمين، يکي از پاهايش را با طناب بسته و دو مرد او را روي زمين نگه داشته بودند و به محض فرمان شروع از سوي کارگردان(داوود ميرباقري) اين دو مرد کنار رفته و اسب با ديدن بلند شدن بدل مختار از روي زمين به سرعت بلند شد. اما پاي بسته مجال حرکت به او نداد. اين صحنه چندين بار تکرار شد و اسب بيچاره در آخرين برداشتها ديگر رمقي در تن نداشت.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، شامگاه جمعه هفتم مرداد ماه 90 ، شاهد پخش اين تصاوير از قاب تلويزيون بوديم؛ صحنهاي که پنج سال پيش ضبط شده بود.
***
پشت صحنهي سريال «مختارنامه» در سکانسهايي که به قبل از شهادت مختار اختصاص دارد را در گزارش ايسنا بار ديگر مرور ميکنيم.
روزانه صدها هنرور در صحنههاي سريال تاريخي «مختارنامه» داوود ميرباقري حضور داشتند که اغلب آنان سربازاني بودند که در ارتش، دوران سربازي خود را ميگذراندند. بادهاي سرد شهريار براي برخي از آنها که مجبور بودند از ساعتها قبل با لباس مخصوص در صحنه حاضر باشند قابل تحمل نبود؛ بنابراين تا شروع فيلمبرداري اجازه داشتند، کاپشنهايي را روي لباسهاي رزم نازکشان به تن کنند.
فيلمبرداري صحنههاي پاياني سريال «مختارنامه» به قبل از شهادت او اختصاص داشت؛ اين صحنهها که با حضور حدود 300 تن هنرور مرد و در راس آنان تعدادي بدلکار گرفته ميشد، مجال چنداني براي خودنمايي بازيگراني که شمشيرزدن و اسبسواري را از وظايف خود نميدانند، باقي نميگذاشت و در چنين شرايطي داوود ميرباقري، کارگردان اين سريال چارهاي نداشت جز اين که حتي به جاي بازيگر نقش اول خود، از يک بدلکار استفاده کند. بدلکاري که به مدد استفاده از ريش و موي انبوه سفيد مختار، از فريبرز عربنيا (بازيگر نقش مختار) قابل تشخيص نيست.
***
فيلمبرداري از حوالي ساعت 10 صبح 18 آبان ماه 1385 در ميدان مقابل کاخ دارالعماره مکه آغاز شد. در نخستين پلان، «مختار» در حالي که لباسي سفيد پوشيده و بر اسبي سفيد سوار بود، همراه با سپاهيان خود از کاخ دارالعماره خارج شد و با عدهاي از سربازان مبارزه کرد. اين صحنه با وجود دشواريها در کنترل اسبها و تک تک سياهي لشکرها پس از چند بار تکرار سرانجام به پايان رسيد.
***
سرپرستي گروه بدلکاران را محمود اردلان بر عهده داشت. او علاوه بر اين کار نقش پسر عموي مختار که در آن زمان زندانبان کوفه نيز بود را بازي کرده است.
اردلان از آمادگي گروهش که متشکل از 50 بدلکار هستند سخن گفت و براي اثبات آن از بدلکاري که چندي پيش از ساختمان 9 متري به پايين پرت شده بود، خواست تا نخستين حرکتي را که بايد مقابل دوربين اجرا کند را انجام دهد.
داوود مير باقري که زندگياش را در دوره ساخت مختارنامه به احمدآباد مستوفي منتقل کرده بود، هر روز پيش از فيلمبرداري از محمود اردلان درباره حرکات اکشني که بايد در آن روز اجرا شود، ميپرسيد و بر مبناي آن حرکات دکوپاژ ميکرد.
اردلان که مدتها با بدلکاران خود تمرين کرده است در اين خصوص به ايسنا گفت: بدلکاراني که در اين مجموعه حضور دارند، پيش از اين هرگز شمشير نزده بودند، اما توانستند در مدت بسيار کمي اين کار را ياد بگيرند. اکشن خيلي سخت است. برخي صحنههاي بايد چندين بار گرفته شود و بعضي بازيگران که سن بالاتري دارند، توانايي آن را ندارند.
به گفته وي، عليرضا فتحي، رييس انجمن بدلکاران خانه سينما، مسؤوليت انتخاب بدلکاران براي حضور در مجموعه «مختارنامه» را بر عهده داشته است.
***
... «جاء الحق؛ ذهب الباطل»
يکي از پلانها با گفتن اين جمله از سوي عدهاي از بازيگران و در راس آنان جعفر دهقان گرفته شد. اين پلان که تصويري نزديک از سربازان سپاه مختار را در مقابل چشم بيننده قرار ميدهد، با نگاه اشتباه يکي از هنروران مجددا تکرار شد.
آخرين و دشوارترين پلان جنگهاي مختار در پنجشنبه 18 آبان ماه 85 صحنهاي بود که مختار و اسبش هر دو به زمين ميخورند. اين دو همزمان با هم از زمين بر ميخيزند و مختار پياده جنگ را ادامه ميدهد. براي خواباندن اسب بر روي زمين يکي از پاهايش را با طناب بسته و دو مرد او را روي زمين نگه داشته بودند و به محض فرمان شروع از سوي کارگردان اين دو مرد کنار رفته و اسب با ديدن بلند شدن بدل مختار از روي زمين به سرعت بلند ميشد. اما پاي بسته مجال حرکت به او نميداد. اين صحنه چندين بار تکرار شد و اسب بيچاره در آخرين برداشتها ديگر رمقي در تن نداشت.
در تمامي صحنههاي اکشن محمود اردلان در حالي که شمشير يا تبري در دست در کنار بدلکاران بود، بازي آنان را به شيوهاي که گويي خود در صحنه حضور دارد دنبال ميکرد. در مواردي او حتي پيش از ميرباقري فرمان کات را صادر ميکرد، چرا که يک بدلکار کارش را خوب انجام نداده بود.
در اين سريال نيز به مانند بسياري از سريالهاي تاريخي که صدابرداري سرصحنه انجام شد، مشکلات به طرزي غيرمترقبه خود را نشان ميدهند؛ بنابراين چندين بار پرواز هواپيما از بالاي سر عوامل، توقف کوتاه کار يا تکرار صحنهها را باعث شد.
***
... در اتاقي پشت اتاق جلوههاي ويژه گريم، سرهاي بريده به ديوار آويزان شدهاند. با نگاه دقيق به اين سرهاي بريده شده، چهرهي ساخته شدهي بازيگراني چون محمد خيري، مهدي فخيمزاده، حبيب دهقان نسب و ... را ميتوان شناخت و سر بريده مختار با بازي فريبرز عربنيا که شامگاه هفتم مرداد ماه 90 در قسمت آخر مختارنامه براي مصعببن زبير بعد از امير شدنش آورده شد.
انتهای پیام