( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: مالک اشتر، استاندار اميرالمومنين در مناطق مرزي با شام (قبل از صفين) و از سرداران سپاه علي (ع) در جنگ هاي سه گانه ايشان است. وي همچنين فرمان ولايت مصر را از امام دريافت کرد که در بين راه با سم به شهادت رسيد.

در رشادت و جنگاوري و همچنين فراست و بصيرت مالک اشتر بسيار نوشته و حکايات مختلف نقل کرده اند. اما ابراهيم، فرزند مالک در زمان قيام امام حسين (ع)، نامي از او در ميان نيامده و گويا جزء غايبان از صحنه نبرد بوده است. 
 
با اين حال، اندکي بعد وقتي عبدالله بن زبير بر حجاز و عراق مسلط شد و مختار ثقفي نيز در تدارک انتقام شهيدان کربلا بود، نقش آفرين ظاهر شده است، مختار به توصيه برخي يارانش، خود سراغ ابراهيم رفت و پس از يادآوري منزلت بني هاشم، نامه محمدبن حنفيه (فرزند اميرالمومنين) را خطاب به ابراهيم بن اشتر برايش خواند.

 «بسم الله الرحمن الرحيم. از محمد بن علي به ابراهيم بن مالک اشتر. و بعد، همانا مختار درصدد انتقام گيري از قاتلین حسين است. در اين کار او را ياري ده تا خداوند پاداش 2 جهان به تو عنايت فرمايد.»
 
ابراهيم نيز با ديدن اين نامه، اعلام آمادگي کرد. او بر مقدمه سپاه مختار، رهبري منتقمان را عهده دار شد و در شورش شبانه عليه والي کوفه (عبدالله بن مطيع) بر او فائق آمدند. ابراهيم بن اشتر، در جنگ با سپاه شام نيز فرماندهي سپاه مختار را بر عهده گرفت و از پس اين جنگ هم به خوبي برآمد.
 
بنا به نقلي، عبيدالله بن زياد در اين جنگ به دست ابراهيم کشته شد و سر او را براي مختار فرستاد. در همين نبرد بود که عمر بن سعد و شمر بن ذي الجوشن و حصين بن غير و بسياري ديگر از بزرگان سپاه يزيد عليه حسين، کشته شدند و سرهاشان به کوفه فرستاده شد.
 
اما هنگامي که ابراهيم بن اشتر با لشکر 7 هزار نفري به خارج از کوفه اعزام شده بود اشراف کوفه عليه مختار توطئه کردند و مختار فرمان بازگشت به شهر را براي ابراهيم فرستاد. برخي فراريان سپاه شام به فرماندهي عبيدالله بن زياد که در جنگ با ابراهيم شکست خورده بودند نيز به بصره و نزد مصعب بن زبير (برادر عبدالله بن زبير که از سوي وي استاندار بصره بود) گريختند و او را براي حمله به کوفه تحريک کردند.
 
ابراهيم بن اشتر که خود در موصل حاکميت يافته بود، حاضر به بازگشت به کوفه و حمايت از مختار نشد! ياران مصعب بن زبير نيز با سپاه بصره به کوفه حمله آوردند و با کشتن مختار، آن را به سرزمين هاي تحت حاکميت خويش ضميمه کردند.
 
مصعب، سر مختار را براي برادرش عبدالله زبير فرستاد و از مردم به عنوان اميرالمومنين براي او بيعت مي گرفت. پس از آن بود که ابراهيم بن اشتر براي مصعب نامه نوشت و از وي امان خواست سپس به کوفه آمد و با عبدالله بن زبير بيعت کرد.
 
مصعب هم به او کمال ملاطفت را داشت تا جايي که يکي از فرماندهان مورد اعتماد مصعب شد هنگامي که عبدالملک بن مروان در شام سپاهي را تدارک ديد و به سوي عراق حمله ور شد، براي بزرگان سپاه مصعب و از جمله ابراهيم بن اشتر نامه نوشت و پيشنهاد امان و اطاعت داد.
 
ابراهيم هم آن را سر به مهر نزد مصعب آورد و ديدند که وعده استانداري عراق را در صورت بيعت با شام به وي داده اند اما ابراهيم اين پيشنهاد را نپذيرفت و در کنار آل زبير تا آخرين لحظات ايستاد و کشته شد.
 
علت عدم همراهي ابراهيم با مختار و خيانت به او و سپس بيعت با عبدالله و مصعب بن زبير و جان دادن در راه ايشان کاملا روشن نيست و از منابع تاريخي نيز نمي توان به تحليلي قطعي رسيد.
 
و اينچنين سرنوشت آقازاده اي در صدر اسلام رقم خورد !
 
منبع:
 
مجله دانشجويي - تحليلي «آرمان گرا»-شماره چهار
 
برنامه تحليلي -تاريخي «هنگام درنگ»

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر