( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:

همزماني سال گشت اين سه حادثه مهم تاريخ بشريت و اسلام، هر مسلمان معتقد به جهاني شدن اسلام و ولايت، آن هم با محوريت جمهوري اسلامي ايران را به تأمل در اين حوادث وامي دارد. مناسب است زائران کعبه، پيروان پيامبر(صلي الله عليه وآله) و مواليان امام رضا(عليه السلام) ، در روز بيست و پنجم ذيقعده به تناسبي که بين آغاز گستردگي زمين از زير کعبه و آغاز حرکت پيامبر(صلي الله عليه وآله) براي اعلام کامل شدن دين در پرتو ولايت اميرمؤمنان(عليه السلام) و آغاز حرکت امام رضا(عليه السلام) براي بناي استوارترين پايگاه شيعي در تاريخ وجود دارد، بينديشند و به اميد برقراري حکومت جهانشمول حضرت مهدي(عليه السلام) ، انتظاري پويا را تحقق بخشند.

در ادامه شرح مختصري بر وقايع اين روز، را با هم مرور می کنیم:

روز دَحْوُ الأرض

دحوالارض به معناي گستردگي خشکي بر روي زمين است. پيش از پيدايش خشکي، اطراف کره زمين را آب فراگرفته بود. در اين روز، زمين از زير کعبه خشک شدن خود را آغاز کرد.

روز دحوالارض، يکي از روزهايي است که روزه داري در آن مستحب است و طبق بيان علي بن موسي الرضا(عليه السلام) ، روزه اين روز ثواب 60 ماه روزه را دارد. و در اين روز حضرت ابراهيم(عليه السلام) و حضرت عيسي بن مريم(عليه السلام) متولد شدند.

در مناظره معروفي که بين امام صادق(عليه السلام) و ابن ابي العوجا اتفاق افتاد، حضرت چنين فرمود: خداوند کعبه را دو هزار سال قبل از دحوالارض خلق کرد.

ترجمه فرازهايي از دعاي اين روز:

خدايا! زمين را گستراندي، دانه را در لايه هاي تاريک زمين شکافتي، مرارت را از دوش بندگانت برگرفتي، غم و اندوه را از دل ها زدودي; عزيزا! در اين روز بزرگ و پرفضيلت که نزد مؤمنان به امانتش نهادي، تو را به رحمت بي انتهايت سوگند مي دهم که بر بنده صالحت محمد مصطفي و بر خاندان پاکش درود فرست و از گنجينه الطافت باراني پايان نيافتني بر ما بباران! و بر توبه اي خالص و بازگشتي نيکو به سوي خودت ياري مان کن.

خروج پيامبر (صلي الله عليه وآله) از مدينه جهت حجة الوداع (10 هـ . ق .)

پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در ماه ذيقعده سال دهم هجري قمري به اهالي مدينه و قبيله هاي اطراف اعلام کرد که آن حضرت قصد زيارت خانه خدا و برپايي مراسم حج دارد. به همين جهت، تعداد بسياري از مسلمانان به همراه آن حضرت عازم مکّه شدند. پيامبر(صلي الله عليه وآله)در روز 25 ذيقعده سال دهم هجري از مدينه حرکت کرد و در مکاني به نام «ذوالحليفه» احرام بست. تمام همسران آن حضرت و يگانه دختر گرامي اش، حضرت فاطمه(عليها السلام) در اين سفر همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله) بودند. حضرت علي(عليه السلام) نيز پس از مأموريت جهادي و تبليغي در منطقه يمن، به دستور پيامبر(صلي الله عليه وآله) در مراسم بزرگ حجة الوداع حضور يافت; از آن جا که اين حج، آخرين حج پيامبر(صلي الله عليه وآله) بود، به حجة الوداع مشهور گرديد. پس از پايان مراسم حجة الوداع، پيامبر(صلي الله عليه وآله) هنگام بازگشت به مدينه، در مکاني به نام غديرخم، در اجتماع يکصدهزار نفري، حضرت علي(عليه السلام) را به فرمان خداوند متعال به جانشيني خود منصوب فرمود و همگان با علي(عليه السلام) بيعت کردند.

سالروز هجرت امام رضا(عليه السلام) از مدينه به سوي خراسان در سال 200. ق .

ابوالحسن علي بن موسي(عليه السلام) ملقب به «رضا» امام هشتم، و دهمين معصوم از چهارده معصوم(عليهم السلام) است.

سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ق . ذکر کرده اند و مشهور آن است که روز تولد آن حضرت يازدهم ذيقعده بوده است.

پس از آن که محمد امين در بغداد کشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا از وجود حضرت امام رضا(عليه السلام) در تثبيت حکومت خود بهره گيرد و از سوي ديگر، ايشان را تحت کنترل قرار دهد; از اين رو کسي را فرستاد و آن حضرت را از مدينه به خراسان فراخواند.

ذکر اين نکته حائز اهميت است که فضل و مأمون با شمّ سياسي خود از مشاهده اوضاع نابسامان شهرهاي مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در کوفه و علوي ديگر در يمن) به اين مطلب پي برده بودند و مي خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازي از خاندان حضرت علي(عليه السلام) به ولايت عهدي، رضايت مردم را به خود جلب کنند و پايه هاي خلافت مأمون را مستحکم سازند. به همين جهت مأمون در سال 200 ق . بنا به گفته طبري، رجاء بن ابي الضحاک و فرناس خادم (در بعضي روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا علي بن موسي بن جعفر(عليهم السلام) و محمد بن جعفر عموي حضرت رضا(عليه السلام) را به خراسان ببرند.

رجاء بن ابي الضحاک، از خويشان نزديک فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد که فضل بن سهل در کار ولايت عهدي حضرت رضا(عليه السلام) دخالت داشته است.

در روايات شيعه آمده است که مأمون به حضرت رضا نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان برود، نه از راه کوفه و قم. دليل اين امر را کثرت شيعيان در کوفه و قم ذکر کرده اند; زيرا مأمون مي ترسيد که شيعيان کوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند. اين مؤيد آن است که عامل فراخواندن حضرت رضا به خراسان عاملي سياسي بوده و مأمون مي ترسيده که کثرت شيعيان در کوفه يا قم سبب شود تا آن حضرت به خلافت برسد و رشته کار به کلي از دست مأمون خارج گردد.

شخصيت ملکوتي و مقام شامخ علمي و زهد و اخلاق حضرت رضا(عليه السلام) و اعتقاد شيعيان به او سبب شد که نه تنها در مدينه، بلکه در سراسر دنياي اسلام به عنوان بزرگ ترين و محبوب ترين فرد خاندان رسول اکرم(صلي الله عليه وآله) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگ ترين پيشواي دين بشناسند و نامش را با صلوات و تقديس ببرند. بيست و چند سال بيش نداشت که در مسجد رسول الله(صلي الله عليه وآله) به فتوا مي نشست. علمش بي کران، رفتارش پيامبرگونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام بود.

در روايت آمده که چون مأمون از امام(عليه السلام) خواست تا به خراسان بيايد، آن حضرت براي وداع با قبر پيامبر(صلي الله عليه وآله) داخل مسجد شد و مکرر با قبر آن حضرت وداع مي کرد و بيرون مي آمد و دوباره برمي گشت; در حالي که صداي آن حضرت به گريه بلند بود...

جماعتي از اصحاب حضرت امام رضا(عليه السلام) چنين نقل مي کنند که حضرت فرمود: «زماني که مي خواستم از مدينه بيرون بيايم و به سوي خراسان حرکت کنم، اهل و عيال خود را جمع کردم و به ايشان دستور دادم که بر من گريه کنند، تا صداي گريه ايشان را بشنوم».


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر