( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: اختلاف و تنوع مذهبي، طبيعت هستي و خلقت است و خداوند متعال ما را از هر دو جنس زن و مرد آفريد و به قبايل و ملت‌هاي مختلفي تقسيم کرد تا با هم آشنا شده و در کنار هم زندگي مسالمت‌آميزي داشته باشيم.

اگر خداوند مي‌خواست، مي‌توانست ما را امت واحد و يکسان و مشابهي قرار دهد، اما اراده الهي بر اين بوده است که ما را با رنگ‌ها و نژادها و زبان‌ها و اديان و مذاهب و ملت‌ها و جنس‌هاي متعددي خلق کند.

احمد شوقي، اميرالشعراي عرب در بيت زيبايي به اين مساله اشاره کرده است که مصري‌ها هم در جريان انقلاب‌شان همواره آن را تکرار مي‌کردند و آن اين است:

«همه اديان متعلق به خداوند متعال است. و اگر مي‌خواست مي‌توانست تمامي اقوام را در قالب يک دين درآورد.»

زماني اشغالگران انگليسي با هدف تضعيف روحيه ملي‌گرايي سعي در تفرقه‌افکني ميان مسلمانان و قبطي‌هاي مصر را داشتند و در واقع همان سياست «تفرقه بينداز و حکومت کن» را در پيش گرفته بودند، اما انقلاب 1919 توانست به عمر آن پايان دهد و وليام مکرم عبيد قبطي به دوست و همسنگر سعد زغلول مسلمان در ميادين انقلاب از مصر تا سريلانکا تبديل شد.

مساله مهم اين است که مصر اسلامي در تاريخ طولاني خود جز در لحظاتي کوتاه و دوردست‌ها اثري از عصبيت و نژادپرستي نمي‌بيند و برخلاف اروپا، هرگز درگير جنگ‌هاي مذهبي ميان طوايف خود نبوده است.

در مصر اديان مختلفي رواج داشته است، اما در کنار آنها، پيروان اديان ديگر نيز به زندگي مسالمت‌آميز خود با اتباع اديان ديگر ادامه مي‌دادند و اين مهم جز در سايه ريشه‌هاي عميق تسامح و همزيستي در فرهنگ مصر ميسر نشده است.

بنابراين بسي جاي تعجب دارد که ما در دهه دوم قرن 21 شاهد گرايش‌هاي افراطي‌گرايانه عليه برادران ملي داراي اديان و مذاهب متفاوت با مذاهب خود باشيم و بدتر از آن اين‌که برخي از اين مذاهب سعي در غلبه بر افراد ديگري از همان دين خودشان يعني اسلام محمدي(ص) داشته باشند که از محبان و دوستداران اهل بيت(ع) و مسلمانان اهل تشيع هستند.

ريشه‌هاي تاريخي

شايد اين گروه يادشان رفته باشد که مصر طي قرن‌هاي متمادي چه در ظاهر و چه در باطن شيعه بود و شيعيان همان‌هايي هستند که شهر قاهره را بنا نهادند و جامع‌الازهر را تاسيس کردند تا از آن به عنوان مدرسه‌اي براي تعليم اصول مذهب شيعي استفاده شود؛ هرچند که دولت ايوبي به عمر اين مذهب در مصر پايان داد، اما همان طوري که دکتر سيدعويس از جامعه‌شناسان برجسته مصري مي‌گويد؛ هرچند صلاح‌الدين ايوبي، چهره مصر را به يک کشور سني برگرداند، اما مصر در باطن و درون همچنان شيعه ماند.

دکتر عويس مي‌گويد در مصر جز زيارتگاه‌هاي اهل بيت؛ از جمله حضرت امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) و عايشه و نفيسه هيچ زيارتگاه و حرم ديگري ديده نمي‌شود که براي مثال متعلق به اهل تسنن باشد.

بسياري از پژوهشگران معتقدند اکثر آيين‌ها و مراسم مذهبي مردمي مانند عاشورا و ميلاد پيامبر گرامي اسلام و نيز مراسم مخصوص اهل بيت مانند امام حسين و حضرت زينب بازمانده ميراث دوران حکومت فاطمي‌ها در مصر است.

پس چرا مراجع مصري بازماندگان شيعيان در اين کشور را که به اراده خود بر مذهب شيعه باقي مانده‌اند، مورد ظلم و ستم قرار مي‌دهند؟

چنين اقدامات جائرانه‌اي کاملا با قوانين متعدد مصري که از سال 1923 ميلادي تا قانون اخير سال 2011 اجرا مي‌شده‌اند، مغايرت دارد. علاوه بر اين، چنين رفتارهايي به منزله نقض آشکار بيانيه حقوق بشر بين‌المللي است که دکتر محمود عزمي به نمايندگي از مصر در تهيه پيش‌نويس آن و نيز تصويب اين قانون در تاريخ 10 دسامبر سال 1948 شرکت داشت و بر آزادي عقيده به عنوان يکي از حقوق اساسي انسان‌ها تاکيد داشت.

براساس بيانيه مذکور، آزادي عقيده در مصر، تنها به سه دين آسماني يهوديت، مسيحيت و اسلام محدود نمي‌شود؛ بلکه حق کفر و ارتداد (تغيير عقايد) و تغيير دين و مذهب را نيز شامل مي‌گردد.

جمعيت شيعيان جهان از 150 ميليون نفر؛ يعني 10 درصد از کل جمعيت يک ميليارد و 500 ميليون نفري مسلمانان جهان فراتر نمي‌رود و بيشتر آنها در ايران، عراق، بحرين، لبنان و شرق عربستان زندگي مي‌کنند.

فضاي پس از انقلاب‌هاي عربي

شايد با بروز انقلاب‌هاي عربي که بحرين نيز يکي از آنها بود، نگراني‌ها نسبت به قيام‌هاي شيعي افزايش يافته باشد و از همين روست که خاندان پادشاهي عربستان سعودي بي‌درنگ درخواست کمک خاندان حاکم آل‌خليفه در بحرين را لبيک گفته و به استفاده بي‌رويه از قدرت نظامي براي سرکوب انقلاب دموکراتيک و اجتماعي مردم بحرين روي آوردند.

اين در حالي است که در انقلاب بحرين، شيعيان و سني‌ها در کنار هم قرار دارند و خواسته‌اي جز آزادي و نان ندارند. آنها چنانکه خود مي‌گويند خواهان تغيير نظام و براندازي خاندان پادشاهي نيز نيستند؛ بلکه همانند انقلاب‌هاي تونس، مصر، ليبي، يمن و اردن خواسته‌هاي بحقي را مطرح مي‌کنند.

اما سوال اين است که شيعيان مصر که جمعيت آنها از يک ميليون هم فراتر نمي‌رود، چه نقشي در اين مساله دارند و چرا بايد انقلاب بحرين که شيعيان و سني‌ها به صورت مساوي در کنار هم قرار دارند، به اين مساله ارتباط داده شود؟

واقعيت اين است که هيچ ارتباط نزديک يا ساختاري ميان اين دو وجود ندارد؛ هرچند که به حکم هم‌مذهبي ارتباط معنوي و روحي ميان آنها وجود داشته باشد.

گويي نگراني‌هاي خاندان‌هاي پادشاهي عربستان سعودي و بحرين به نظام حاکمه مصر نيز ـ که هنوز اداره آن در دست شوراي‌عالي نظامي و سازمان اطلاعات است ـ سرايت کرده، زيرا اين دو طرف ارتباط سازماني نزديکي با همتايان سعودي خود دارند و به نظر مي‌رسد همان برداشت اشتباه در اذهان آنها نيز جاي گرفته باشد. براي همين فکر مي‌کنند شيعيان عرب و از جمله شيعيان مصر؛ همگي مزدوران وابسته به کشورهاي خارجي هستند.

اما اين چه برداشتي است که فضاي حاکم بر دوران حکومت نظام سابق مصر به رياست حسني مبارک را به ياد مي‌آورد. رژيمي که تمامي مخالفان خود را به مزدوري و وابستگي به خارج متهم مي‌کرد. درواقع اين همان برداشت و جو رايجي است که انقلابيون مصر را به وابستگي به خارج متهم مي‌کرد و مدعي بود که جنبش 6 آوريل در صربستان و شرق اروپا آموزش ديده است؟!

درخواست ما از مراجع رسمي و شوراي عالي نظامي يا پارلمان مصر که اداره آن در دست جماعت اخوان‌المسلمين قرار دارد، اين است که در برخورد با برادران ملي‌مان، تقوا را پيشه کنند و به بهانه‌هاي ملي‌گرايي و مذهب و دين کسي را تحت فشار قرار ندهند، وگرنه به همان سرنوشت نظام‌هاي قبلي دچار خواهند شد.

روزنامه الرأيه - مترجم: يوسف رضازاده

 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر